سلام دوستان
از همین اول بگم واقعا الان نظراتتون خیلی کمکم میکنه . واقعا چشم و گوشم باز میکنه نه اینکه آخرش کار خودمو کنم نه .
من قبلاً تاپیک گذاشته بودم از حال بعد زایمانم . الان چیکار کنم ؟
کرمان دست تنها بودم و هیچی از بچه داری بلد نبودم که بخدا با اصرار همسرم اومدم تهران خونه پدرم . خودم نمیخواستم میگفتم تو تنهایی زرنگ تر میشم و بهتر میتونم خودمو رشد بدم برای بچم .
الان که اومدم اینجا
همه مریضن همه .
و اینکه خونشون کوچیکه و خیلی بد . زود زود گرم میشه و با یه در خونه باز کردن سریع هوای سرد میاد خونه . ( ویلایه )اتاق خوابم روبرو در پذیراییه و من اونجام اما باز همین درد سر دارم .
اینجا واقعا هیشکی رعایت حال من و بچم نمیکنه رفت و آمد زیاده . و آدمای بی درک و ملاحظه
از طرفی مثلا اومدم اینجا که مادرم کمکم باشه ، برادر کوچیکم حسودی میکنه و الان چند روزیه نمیزاره مادرم دست به بچه بزنه . خودم تنها دارم همه کارمو میکنم . فقط آروغ مادرم میگیره و نهایت بچیه شستن بچس .
هم دارم استرس مریضی میکشم .
هم حرص میخورم از رفتارشون
هم خسته دارم تنهایی همه کارمو میکنم .
بنظرتون با این وضعیت زنگ بزنم همسرم بیاد دنبال و برگردم خونم ؟ ( حداقل اونجا حرص و جوش مریضی و باد باد شدن بچه رو نمیخورم )
یا بمونم و تحمل کنم این وضعیتو؟
پرسش (1403/12/19):
خانوما راهنماییم کنید چیکار کنم واقعا ؟؟؟
846
92
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
26
2 روز قبل
mahsa rd
من خونه خودم خیلی راحتترم
2
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
منم بخدا حس میکنم خونه خودم بهتر از پسش برمیام
اما همسرم داره سکتم میده . به زور فرستادم اینجا
با هزارتا عذاب وجدان
اگه نتونی چی ؟
من میرم سرکار نمیتونم کمکت کنم
برو بچه بزرگ تر بشه
خودت خوب بشی
اما همسرم داره سکتم میده . به زور فرستادم اینجا
با هزارتا عذاب وجدان
اگه نتونی چی ؟
من میرم سرکار نمیتونم کمکت کنم
برو بچه بزرگ تر بشه
خودت خوب بشی
0
2 روز قبل
مریم جون
قطعا که ادم خونه خودش راحتتره.
مگه برادرت چند سالشه که حسادت میکنه
مگه برادرت چند سالشه که حسادت میکنه
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
و هزارتا از این حرفا
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
برادرم ۵ سالشه
0
2 روز قبل
مریم جون
خب کوچیکه ولی میتونی سرشو گرم کن گوشی بده دستش مامانت بچتو نگه داره .
بعدهم یچیزی تا صحبت نکنی درخواست نکنی کاری برات نمیکنن
بعدهم یچیزی تا صحبت نکنی درخواست نکنی کاری برات نمیکنن
0
2 روز قبل
مریم جون
باید هی بهش بگی مامان این کارو بکن مامان اون کارو بکن اینو نگهدار اینو بگیر اونو ببر اینو بیار چه میدونم یسره بگی تا انجام بدن
0
2 روز قبل
مریم جون
وقتی چیزی نمیگی کاراتو خودت میکنی فکر میکنن که کاری نداری باهاشون ا مشکل و خواستهای نداری واسه همین واست کاری انجام نمیدن
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
بخدا براش ماشین خریدم
گوشی بهش میدم
اما لج میکنه . و باعث این لجم پدرم شده . از بس میاد سمت این بچه و اینا اینطوری حساسش کرده
گوشی بهش میدم
اما لج میکنه . و باعث این لجم پدرم شده . از بس میاد سمت این بچه و اینا اینطوری حساسش کرده
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
نه مریم خیلی میگم
همش با گریه کارامو میکنم
مادرم میبینه اما گیر کرده
تا میاد سمت بچم . برادرم یه چیزی برمیداره پرت کنه سمتمون
همش با گریه کارامو میکنم
مادرم میبینه اما گیر کرده
تا میاد سمت بچم . برادرم یه چیزی برمیداره پرت کنه سمتمون
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
مادرم از ترسش دیگ نمیاد
میگه فاطمه کار یه بار میشه دخترم هی خودت سختیشو بکشی بهتره .
میگه فاطمه کار یه بار میشه دخترم هی خودت سختیشو بکشی بهتره .
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
از ته ته ته وجودم دوست دارم برم
شب و روز کارم شده گریه از همه چی تا امیدم خستم
نه حال روحیم خوبه
نه حال جسمی
اینجا همه مریض
خودم دست تنها
خودم استرسی
ناراحت و عصبی
دیگ این حرفا گفتن نداره ، برادر بزرگم بد رفتاره همش حرص میده . دائم تو خونه بین بابام و داداشم دعوا
باید سر و صدای اونم همش تحمل کنم
شب و روز کارم شده گریه از همه چی تا امیدم خستم
نه حال روحیم خوبه
نه حال جسمی
اینجا همه مریض
خودم دست تنها
خودم استرسی
ناراحت و عصبی
دیگ این حرفا گفتن نداره ، برادر بزرگم بد رفتاره همش حرص میده . دائم تو خونه بین بابام و داداشم دعوا
باید سر و صدای اونم همش تحمل کنم
0
2 روز قبل
fatemeh aliabadi
از یه طرف دیگم بچم گناه داره
مگه اون چه گناهی کرده که چندین ساعت راه باید بیاریم و ببریمش
هزارجور فکر میکنم میگم باز اینجا بمونم هرچی هم باشه یه بار کم بیارم کمک حالمن
ولی از بابتایی هم که گفتم دلم میخواد برم
مگه اون چه گناهی کرده که چندین ساعت راه باید بیاریم و ببریمش
هزارجور فکر میکنم میگم باز اینجا بمونم هرچی هم باشه یه بار کم بیارم کمک حالمن
ولی از بابتایی هم که گفتم دلم میخواد برم
0
2 روز قبل
mahsa rd
حالا خیلی استرس داری تا چله صبر کن بعد برو
من سر جفت بچه هام مامانم 20 روز پیشم بود
سخت بود اما تونستم
منم بلد نبودم. یاد میگیری. ب شوهرتم بگو بلاخره چی. خودمونیم فقط
من سر جفت بچه هام مامانم 20 روز پیشم بود
سخت بود اما تونستم
منم بلد نبودم. یاد میگیری. ب شوهرتم بگو بلاخره چی. خودمونیم فقط
2
2 روز قبل
فاطمه ♡
وقتی همه کارا گردن خودت افتاده خب برو خونه خودت
حداقل اعصابت آرومه
حداقل اعصابت آرومه
0
2 روز قبل
فاطمه ♡
من که مامانم بعد از زایمانم میگفت بیا خونه ما من نرفتم میگفتم خونه خودمون راحت ترم
1
2 روز قبل
yas bano
اگه قراره حرص بخوری برگرد خونت
منم از۲۴ روزگی بچه ها خودم دست تنها بودم
بنظرم اونموقع فقط حرص و خستگی بچس
الان ازرافیان هم باری رو دوش ادم میشن
منم از۲۴ روزگی بچه ها خودم دست تنها بودم
بنظرم اونموقع فقط حرص و خستگی بچس
الان ازرافیان هم باری رو دوش ادم میشن
0
2 روز قبل
mahsa mahsa😍😍
عزیزم چند روز صبر کن از چله در اومدنی برگرد خونه خودت. مثله همه مامان های دنیا وقتی بچه دار میشیم خدا توان نگه داریشم بهمون میده. استرس رو از خودت دور کن به حرفای شوهرتم گوش نکن که ته دلت خالی نشه. مطمئن باش میتونی و از پسش بر میای
2
2 روز قبل
عاطفه موسوی
من بودم همین فردا میرفتم خونه خودم . عزیزم من بچه م از بیمارستان مرخص شد یک کیلو و ۴۰۰ گرم بود . خودم تنهایی بهش رسیدگی مبکردم فقط بار اول مادرشوهرم حمومش کرد یاد گرفتم دیگه خودم حمومش میکردم. فقط چون نوزاد گردنش شل هست حتما موقع آروغ گرفتن با دستت سرشو نگه دار .
1
2 روز قبل
نگین ♥
به شوهرت بگو هرجور هست میخوام بیام خونه م بگو اینجا گرم و سرد میشه داداشم حسودی میکنه و همه رو بگو بعد بگو مثله خیلیای دیگه که کسیو ندارن منم مثله اونا
تنها باشی بهتر دستت میاد فقط یذره برای غذا پختن دردسر داری اولاش بعدش دستت میاد
تنها باشی بهتر دستت میاد فقط یذره برای غذا پختن دردسر داری اولاش بعدش دستت میاد
0
2 روز قبل
نگین ♥
منم تنها بودم خیلی سخت بود ولی از اینکه کسی رو اعصابم نیست خیالم راحت بود
0
2 روز قبل
بانو بزرگی
فقط بگم حس داداشت رو میفهمم😂😂😂منم ۶سالم بود تهتغاری بودم خواهرم زایمان کرد دخترشو که میاورد اونجا زندگی واسه من جهنم بود از بغل مامان بابام جم نمیخوردم😂😂😂😂😂😂😂الان منو دختر خواهرم انگار دوقلوییم انقد وابسته همیممم😂😂😂😂
0
2 روز قبل
بانو بزرگی
ولی بنظرم اگر مستقلی برو خونه خودت
اگر شوهرت حساسه فقط شرایط بیماری بگو که بیاد دنبالتون
اگر شوهرت حساسه فقط شرایط بیماری بگو که بیاد دنبالتون
0
2 روز قبل
raziyeh🔻 💫
سلام عزیزم خودت طبق شرایطتت بسنج ببین کدامش به نفع خودت و بچه ات هست
آیا موندنت یا رفتنت
حقیقت من بعد ۱۰ یا ۱۵ روز دیگه مامانم رفت خودم و شوهرم بودیم
که دیگه همه کاراش کردیم
با اینکه گفتن برم خونشون ولی بخاطر شرایطم و بخیه واینا داشتم با اینکه طبیعی بودم
ولی خونه بابام اینا ویلایی بود و دستشویی فرنگی نبود ترجیح دادم نرم
اگر میدونی واقعا داری عذاب میکشی و مادرت هم بخاطر حس داشت نمیتونه واقعا کمکت کنه خب برو خونه و برای شوهرت توضیح بده و با کمک هم پیش ببرین
آیا موندنت یا رفتنت
حقیقت من بعد ۱۰ یا ۱۵ روز دیگه مامانم رفت خودم و شوهرم بودیم
که دیگه همه کاراش کردیم
با اینکه گفتن برم خونشون ولی بخاطر شرایطم و بخیه واینا داشتم با اینکه طبیعی بودم
ولی خونه بابام اینا ویلایی بود و دستشویی فرنگی نبود ترجیح دادم نرم
اگر میدونی واقعا داری عذاب میکشی و مادرت هم بخاطر حس داشت نمیتونه واقعا کمکت کنه خب برو خونه و برای شوهرت توضیح بده و با کمک هم پیش ببرین
0
2 روز قبل
الی ی
خب اینجوری بری خونه خودت راحت تری
0
2 روز قبل
❤️ریحانه هستم❤️
برگرد خونه خودت هم خودت داری اذیت میشی هم اونا رو اذیت میکنی داداشت کوچیکه مامانتم گناه داره
2
2 روز قبل
sahar s
من که از اولش خونه خودم بودم، همه هم بودن کمک کنند اما نخواستم، به نظرم برگرد خونت، بذار با فکر باز به چالشای بچه داری برخورد کنی،ما هم هستیم ،راهکاری،تجربه ای به داد هم مبرسیم
0
2 روز قبل
مامان هانا❤ ☆☆
من کلا خونه خودم بودم.
خونه مامانم راحت نبودم
برو خونه خودت
اعصابت آروم باشه بچه داری انقد سخت نیس. زود دستت میاد با بچه چیکار کنی
خونه مامانم راحت نبودم
برو خونه خودت
اعصابت آروم باشه بچه داری انقد سخت نیس. زود دستت میاد با بچه چیکار کنی
0
2 روز قبل
مامان هانا❤ ☆☆
مجبور ک نیستی برو خونه
من این موقع خودم کارای دخترم انجام میدادم.
با اینکه کمک داشتم
من این موقع خودم کارای دخترم انجام میدادم.
با اینکه کمک داشتم
0
2 روز قبل
farzaneh bzt
من با مادر شوهرم زندگی میکردم تنها کاری که برام انجام داد شب اول تو بیمارستان همراهم بود و تا یک ماهگی بچه رو اون حموم میکرد ۲۰ سالم بود همه کار ها رو خورم انجام میدادم با این تفاوت که شما الان خودت خونه مستقل داری هر وقت بچه خوابید تو هم بخواب استراحت داشته باش همراهش
هم برای خودت بهتره هم بچه ،بچه های جاریم میومدن بجه رو گاز میگرفتن نیشکون میگرفت گریه بچه خوابیده رو در میاوردن منم از ترسم این بچه رو زمین نمی زاشتم ولی جاری کوچیکم زایمان کرد خونه خودش بود بعد از چند وقت رفت یکم خونه مادرش و مادر شوهر موند بچه انقدر راحت و ریلکس بود همیشه آروم تو آرامش هر وقت بچه میخوابید اونم همراهش میخوابید
هم برای خودت بهتره هم بچه ،بچه های جاریم میومدن بجه رو گاز میگرفتن نیشکون میگرفت گریه بچه خوابیده رو در میاوردن منم از ترسم این بچه رو زمین نمی زاشتم ولی جاری کوچیکم زایمان کرد خونه خودش بود بعد از چند وقت رفت یکم خونه مادرش و مادر شوهر موند بچه انقدر راحت و ریلکس بود همیشه آروم تو آرامش هر وقت بچه میخوابید اونم همراهش میخوابید
0
2 روز قبل
farzaneh bzt
جاری بزرگم یه سره خونه مادرشوهرم بود بچه هاش مریض نمیگفت زنه تازه زایمان کرده نیهز به استراحت داره بچه رو مثه عروسک دلش می خواست بدم هی بقل بچه هاش
انقدر اذیت شدم انقدر سختی کشیدم هرکی پیشم اسم بچه دوم رو می آورد باهاش دعوا می افتادم
انقدر اذیت شدم انقدر سختی کشیدم هرکی پیشم اسم بچه دوم رو می آورد باهاش دعوا می افتادم
1
2 روز قبل
farzaneh bzt
می خوای آرامش خواطر وپداشته باشی برگرد کرمان
برای شام غذا بیشتر درست کن بمونه فردا نهار هم بخوری
خونه رو هم مرتب نکردی نکردی تا وقتی که خودت رو پیدا کنی
برای شام غذا بیشتر درست کن بمونه فردا نهار هم بخوری
خونه رو هم مرتب نکردی نکردی تا وقتی که خودت رو پیدا کنی
0
2 روز قبل
zaara jana
عزیزم مثل این میمونه که خودت یه بچه پنج ساله داری و الانم بچه دیگه آوردی .خب بچه بزرگ حسادت میکنه اذیت میکنه .الانم برای داداش شما همین اتفاق افتاده یه بچه دیگه اومده و چالش ها شروع شده .بنظرم برو خونه خودت و شرایط رو برای شوهرت توضیح بده
0
2 روز قبل
نازی 💫
برگرد خونت
شما همین الان هم داری کارهای بچت رو خودت انجام میدی حداقل خونه خودت اعصابت ارومه ،نگرانی نداری
هر وقت کمک خواستی یا سوالی داشتی یا نمیدونستی چی کنی ما اینجا هستیم کمکت میکنیم
من خودم اوایل کلی از گوگل کمک میگرفتم
یا به مادرشوهرم زنگ میزدم مثلا الان ک اینجوری شده من چی کنم
بچه داری علی الخصوص بچه اول ک تجربه نداری برات سخته ،ولی اگه ذهنت اروم باشه و محیطی ک زندگی میکنی بهت ارامش بده خیلی کارت راحت تره باور کن
تو خونه خودت حداقل ارامش اعصاب داری ،ذهنت مدام درگیر چندتا مسئله نیست اگه بچه گریه کنه میری به بچت رسیدگی میکنی بدون اینکه نگران باشی ایا کسی بیاد یا نیاد ایا مریض باشه یانباشه ،ایا کسی بچه رو اذیت کنه یا نکنه و بقیه مسائل، کنترل اوضاع دست خودته
ولی خونه بقیه چه مادرت چه غیره ،ارامش اعصاب نداری
شما همین الان هم داری کارهای بچت رو خودت انجام میدی حداقل خونه خودت اعصابت ارومه ،نگرانی نداری
هر وقت کمک خواستی یا سوالی داشتی یا نمیدونستی چی کنی ما اینجا هستیم کمکت میکنیم
من خودم اوایل کلی از گوگل کمک میگرفتم
یا به مادرشوهرم زنگ میزدم مثلا الان ک اینجوری شده من چی کنم
بچه داری علی الخصوص بچه اول ک تجربه نداری برات سخته ،ولی اگه ذهنت اروم باشه و محیطی ک زندگی میکنی بهت ارامش بده خیلی کارت راحت تره باور کن
تو خونه خودت حداقل ارامش اعصاب داری ،ذهنت مدام درگیر چندتا مسئله نیست اگه بچه گریه کنه میری به بچت رسیدگی میکنی بدون اینکه نگران باشی ایا کسی بیاد یا نیاد ایا مریض باشه یانباشه ،ایا کسی بچه رو اذیت کنه یا نکنه و بقیه مسائل، کنترل اوضاع دست خودته
ولی خونه بقیه چه مادرت چه غیره ،ارامش اعصاب نداری
0
2 روز قبل
ستاره 💖
بهتره ک برگردی خونه خودت
0
1 روز قبل
ارزو مامان اردلان و نیکان😍
اره برو خونه خودت حداقل اونجا راحتی هرکارم بخوای بکنی دیگه موذب نیستی من باشم صد در صد میرم
0
1 روز قبل
fateme farajollahi
سلام من پسراولم چهارسالش بوددومی به دنیااومد...سزارین شدم..مامانم فقط ده روزپیشم بودبعدش بادوتابچه خونه خودم تنهابودم شوهرمم غروبامیادخونه...ا
0
1 روز قبل
غزاله ........
وااای منم دقیقا این وضع داشتم با خواهر کوچیکم ولی چون بخیه هام عفونت کرد موندم خونه مامانم
من جات باشم میرم خونه خودم
نهایت نتونستی کارات کنی کمکی بگیر
حداقل خونه خودت آرامش روان داری
من جات باشم میرم خونه خودم
نهایت نتونستی کارات کنی کمکی بگیر
حداقل خونه خودت آرامش روان داری
1
1 روز قبل
mamane.jojeha ...
سلام منم واسه بچه اولم ده روز خونه پدرم اینا بودم خالم دو روز کمکم کرد دیگه خودو همه کارامو میکردم حتی پاشدم با همون شکم بخیه خورده دو سه روز اول اشپزی میکردم خونشون چون مامانم زیاد کار نمیکنه منزلشون .بعد برگشتم خونه خودم یه شهر دیگه واسم تجربه شد واسه دومی موندم خونه خودم از بیمارستان هم مرخص شدم اومدم خونه خودم تنهایی هم همه کارامو خودم میکردم همسرمم همش کار بود تازه پسر اولیه هم اینقدر شیطنت داره ک هم اونو نگه میداشتم هم این یکی رو.واسم سخت بود ناراحت بودم چون حتی مادرم بهم بعد از دوروز زنگ زد ک یوقت نگم بیا کمکم خواهرام نیومدن کمکم مادرشوهرمم مریض بود نیومد وقتیم خوبشد بازم نیومد هیچکس نبود خودم بودم تو شهر غریب و دست تنها.ولی بازم خودمو نباختم بشینم گریه کنم و باعث بشم افسردگی بگیرم افسردگی بعد از زایمان سخته خیلی مراقب باش دلتو به بچه خوش کن باهاش سرگرم شو خودت کاراتو کن و انتظاری از کسی نداشته باش اینطوری واسه خودت راحتتره این روزا هم میگذره .
0
1 روز قبل
mamane.jojeha ...
اینم بگم اینقدر درگیر بچه ها و کارای خونه بودم که بخیه های سزارینم عفونت کرد مجبور بودم با بچه ها برم بیمارستان امپول و سروم بزنم اونا رو میزاشتم تو ماشین با همسرم و خودم میرفتم و میومدم خلاصه ک هممون یسری مشکلات رو داشتیم مهم اینه ک چطور از سر بگذرونی اگر بخوای همش منتظرباشی یکی کمکت کنه اینطور خودت اذیت میشی بنظرم برگرد خونه ی خودت اونجا حتی اگر کسی کمکت نیست اما سرو صدای دعوا و بحثی هم نیست همین الانشم خودت کاراتو میکنی پس دلیلی نداره بمونی من رو دهم برگشتم منزل خودم سر اولی اینقدرم شکمم درد گرفت چند ساعت راه بود ولی دردشو تحمل کردم بچمم گذاشتم تو کریر راحت خوابید میتونی همین کارو کنی. اعصابت مهم تره تا تو خونه ای بمونی ک کسی نمیتونه کمکت کنه جو منزل هم حاشیه و بحث داره
0
1 روز قبل
fatemeh aliabadi
ممنونم از نظراتتون دوستای خوبم
آره دیگ الان نشستم فکر کردم دیدم مناسب ترین کار همینه
هرروز خودمو آروم میکنم که حداقل بمونم چند روز دیگه ولی واقعا نمیشه
همین امروز با همسرم صحبت میکنم که میخوام برگردم . میدونم سخت مقاومت میکنه که آره بمون و فلان اما چاره ای نیست انتظار این واکنش ازش دارم . من تموم تلاش خودمو میکنم همین فردا پس فردا برگردم
آره دیگ الان نشستم فکر کردم دیدم مناسب ترین کار همینه
هرروز خودمو آروم میکنم که حداقل بمونم چند روز دیگه ولی واقعا نمیشه
همین امروز با همسرم صحبت میکنم که میخوام برگردم . میدونم سخت مقاومت میکنه که آره بمون و فلان اما چاره ای نیست انتظار این واکنش ازش دارم . من تموم تلاش خودمو میکنم همین فردا پس فردا برگردم
0
1 روز قبل
farzaneh bzt
انشالله که به بهترین حالت ممکن برات اتفاقات خوب بیوفته
0
1 روز قبل
نگین ♥
بگو خودت دلت تنگ نشده برای زن و بچت؟
0
1 روز قبل
نگین ♥
بگو ما پدر مادر بچه هستیم باید تحمل کنیم
1
1 روز قبل
sahar s
نذار از مسئولیت بچه داری شونه خالی کنه، چون تو تنهایی باردار نشدی، اصلا کوتاه نیا و برگرد
0
1 روز قبل
مامان بهار خانم
عزیزم باور کن اصلا کار نداره راحت از پسش برمیای به حرف شوهرت گوش نده
0
1 روز قبل
مرجان ر
سلام، دیگه نزدیک یک ماهش هست حتما برگردید خونه خودتون
0
1 روز قبل
fatemeh aliabadi
امروز عصری باهاش حرف زدم دوستان
خب یکمی مقاومتو کرد که آره من سرکارم . تو تا بلدی و خلاصه از این حرفا
( من مادر شوهرم خونش پایینه اما واقعا امیدی به کمک اونا ندارم . و اصلا حتی برای یک ساعت هم روشون حساب باز نمیکنم . چون دختر خودشم زایمان کرده و یا دائم خونه اونه یا دخترش خونش. من تو بارداریم همسرم ماموریت بود چند شب بود قرص نداشتم و استراحت بودم یکیشون برام نخریدن تا خودم سفارش دادم یا با همون وضعیت براشون کار هم میکردم دیگه چند هفته آخر دست از سرم برداشتن )
به خاطر همین همسرم میگفت تنهایی
اما هرجور بود موفق شدم . البته گفت آخر هفته میتونم مرخصی بگیرم . اما خب از هیچی بهتره دیگه این دو سه روزم صبر میکنم
خب یکمی مقاومتو کرد که آره من سرکارم . تو تا بلدی و خلاصه از این حرفا
( من مادر شوهرم خونش پایینه اما واقعا امیدی به کمک اونا ندارم . و اصلا حتی برای یک ساعت هم روشون حساب باز نمیکنم . چون دختر خودشم زایمان کرده و یا دائم خونه اونه یا دخترش خونش. من تو بارداریم همسرم ماموریت بود چند شب بود قرص نداشتم و استراحت بودم یکیشون برام نخریدن تا خودم سفارش دادم یا با همون وضعیت براشون کار هم میکردم دیگه چند هفته آخر دست از سرم برداشتن )
به خاطر همین همسرم میگفت تنهایی
اما هرجور بود موفق شدم . البته گفت آخر هفته میتونم مرخصی بگیرم . اما خب از هیچی بهتره دیگه این دو سه روزم صبر میکنم
0
حدود 17 ساعت قبل
نگین ♥
کاش شوهرت با مادرش حرف بزنه بگه خودتم مثله دخترشون میمونی به خودتم برسن خب
چه دلی داشتن برات قرص نخریدن مگه نوه با نوه فرق داره؟
چه دلی داشتن برات قرص نخریدن مگه نوه با نوه فرق داره؟
0
حدود 17 ساعت قبل
نگین ♥
ولی کلا نگران نباش تا الان دستت اومده دیگه قلقای بچت چیه
فقط به بچه برس بعد غذا هم شب که شوهرت اومد بپز برای فردات دیوه تا 2،3ماهگی بچت اینجوری سر کن بعدا ذره ذره میتونی برسی به کارات
فقط به بچه برس بعد غذا هم شب که شوهرت اومد بپز برای فردات دیوه تا 2،3ماهگی بچت اینجوری سر کن بعدا ذره ذره میتونی برسی به کارات
0
حدود 17 ساعت قبل
روجا محمد
بنظرم تا دیر نشده برو خونه خودت،هم خودت آروم تری و هم هیچوقت شوهرت رو تنها نذار و ازش کمک بخواه
سوالات مشابه
- وضعیت عرضی جنین از هفته چند بوجود میاد؟
- عکس رنگی رحم .وضعیتم چطوره؟
- لطفا منو برای غربالگری راهنمایی کنید؟؟؟؟
- سونوی وضعیت جنین در بارداری
- چگونگی تغییر وضعیتِ اوما
- خانومای که قم میشینن ی لحظه بیایید
- سونوگرافی آنومالی طول سیرویکس
- اوضاع آزمایش اسپرم همسرم چطوره؟
- زمان آخرین سونوگرافی
- احساس چرخش جنین از بریچ به سفالیک