سلام مادرای مهربون وخانمهای نازنین من سوالی ندارم فقط برای آرام شدن روحم پیام گذاشتم .دخترم دقیقا ۲سال وهفت روزش شده دیشب ازشیر گرفتمش البته دیروز ظهر که سرماخورده بودم اونم تند تند می اومد روم وهمش جی جی میکرد منم خیلی بدنم درد میکرد بخاطر همین اعصابم خراب شد رفتم سرویس و قطره تلخکی که از داروخانه گرفته بودم رو به نوک سینه هام زدم ظهرش که مثل همیشه ساعت ۲خواست بخوابه رو تخت کنارش دراز کشیدم وگذاشتم دهنش گفتم اخ شده دهنش رو کشید با تعجب نگام کرد چشام وکوچیک کرد دوباره گذاشت دهن دوباره همون حالت خودم از بس حال بد بود پشتمو بهش کردم وخوابم برد بیدارشدم دیدم پشت سرم نشسته خوابش برده شبم همین جوری وسط شب بیدار شد گریه کرد آب بهش دادم دوباره خوابید امروز ظهر ولی بیشتر انگار دلش تنگ شده بود بیشتر گریه کرد آروم وبیصدا مامان مامان میکرد منم درش آورذم گفت بخور ولی اخ شده الانم کنارم خووابیده بین منو باباش همه لامپها رو خاموش کردیم اومد تو بغلم خیلی. آروم گفت ماما گفتم جانم دیدم محکم بغلم کردم تمام جملاتی که نوشتم که اشک ریختم بغض گلومو گرفت احساس میکنم خیلی دورشدم از دخترم همیشه وقتی بهش شیر میدادم احساس آرامش میکردم ولی الان حس میکنم حالم از اون بدتره سینه هام بشدت ورم کردن نمیدونم کی تموم میشه این وضعیت دخترم چند روز دیگه عادت میکنه من چندوقت دیگه از لحاظ جسمی وروحی مثل قبل میشم ولی همه اینها رو نوشتم که بگم رابطه مادر وفرزند خیلی عمیق وپیچیده اس خیلی حال الانم رو برای هیچ کس از نزدیکان وخانواده نمیتونم بگم گفتم اینجا بگم شاید کسی مثل من تجربه داشته باشه یا کسی از نزدیکاش رو دیده باشه برام بگه شاید آروم بشم ممنونم با اینکه طولانی وخسته کننده بود خوندین
پرسش (1403/11/09):
خانمهای که بچه هاشون دوساله شدن وازشیرگرفتن میشه بیاین
452
42
1403/11/09
مامان نورا
6
1403/11/09
فاطمه ****
عزیزم خدا خودت و دخترت حفظ کنه .اینم یه مرحله اس که باید پشت سر بذاریم بعدش مدرسه و دانشگاه و ازدواج و....
خیلی سخته ولی چه میشه کرد جز قوی بودن .
به خودت عذاب وجدان نده دخترت بیشتر بغل کن تا اروم شی
خیلی سخته ولی چه میشه کرد جز قوی بودن .
به خودت عذاب وجدان نده دخترت بیشتر بغل کن تا اروم شی
0
1403/11/09
مامان آروشا کوچولو
من اونموقع ک از شیر گرفتم همچین حسی نداشتم ولی الان ک یه بچه دیگه دارم خیلی دلم برا بچگی دخترم تنگ شده
0
1403/11/09
💕 مهر مادر 💕 ..
سلام عزیزم
من الان دخترم ۸ ماهه اس
یکماه شیرم خشک شده 🥲 شیرخشکی شده
منم خیلی حس بدی میاد سراغم که دخترم دیگه شیرمو نمیخوره انگاری تو دلم خالی میشه وقتی بهش فکر میکنم
من الان دخترم ۸ ماهه اس
یکماه شیرم خشک شده 🥲 شیرخشکی شده
منم خیلی حس بدی میاد سراغم که دخترم دیگه شیرمو نمیخوره انگاری تو دلم خالی میشه وقتی بهش فکر میکنم
1
1403/11/09
مامان آروشا کوچولو
شبا وقتی بیدارم عکس های بچگیشو نگاه میکنم تا روزا فراموش نکنم که اون همون دختر کوچولوی خودمه تا باهاش بد رفتاری نکنم و فک نکنم که بزرگ شده
0
1403/11/09
مامان نورا
دقیقا حال الان منه
0
1403/11/09
مامان نورا
کاری که من همیشه میکنم
1
1403/11/09
مهسا مامانِ مهرو کوچولو
چه شبایی که من زار نزدم برای این موضوع تمام حس هات طبیعی منم عین توبودم و همینا از ذهنم میگذشت اما عزیزم به قول اون دوستمون که نوشتن اینم یه مرحله از زندگی مثل تمام مراحل رشدشون خودتو سرزنش نکن تو دو سال شیره ی وجودتو دادی ازش تغذیه کرده کم کاری نیست که این
0
1403/11/09
مهسا مامانِ مهرو کوچولو
منم همینطور و ثانیه به ثانیه شو یادمه مثلا با همسرم میبینیم عکس های مهرو رو میگه تو چجوری میدونی تو این عکس چند وقتش بوده چجوری یادت مونده
0
1403/11/09
💕 مهر مادر 💕 ..
ان شالله زود آرامش به دلمون برگرده این حس که یه تکه وجودمون انگاری کنده شده خوب بشه
0
1403/11/09
مهسا مامانِ مهرو کوچولو
ولی یه مادر همینه تمام مراحل رشد بچه شو این که کی نشست کی راه افتاد کی شیرشو ازش گرفتیم رو یادشه و اگر ده تا بچه هم داشته باشه باز برای هر کودومو جدا یادشه
0
1403/11/09
مامان نورا
چه خوب که این پیامو گذاشتین داشتم فک میکردم شاید حالم واقعا خوب نیست
0
1403/11/09
مامان نورا
دعا کنید زودتر خوب بشه
0
1403/11/09
فهیمه مامانِ هانا ❤️
😭😭😭😭😭
0
1403/11/09
فهیمه مامانِ هانا ❤️
امشب قصد کردید منو خفه کنید از گریه
0
1403/11/09
مهسا مامانِ مهرو کوچولو
عزیزدلمممم...🥺😢
1
1403/11/09
مامان هانا❤ ☆☆
این مرحله میگذره چند روزی بیقراره آروم میشه. وابستگی شدید داشتید هر دوتاتون.
منم وقتی دخترم شیر سینه نمیخورد همین حس داشتم و واقعا ناراحت بودم.
ان شالله دل تو ام اروم بشه
منم وقتی دخترم شیر سینه نمیخورد همین حس داشتم و واقعا ناراحت بودم.
ان شالله دل تو ام اروم بشه
1
1403/11/09
فاطمه ♡
منم دقیقا حس و حال شمارو داشتم وقتی دخترمو از شیر میگرفتم انقدر که دخترم مظلوم و بی صدا بود من چسب زوم دخترم میگفت لولو شده و بغض میکرد منم خیلی گریه کردم پا ب پای دخترم
0
1403/11/09
فاطمه ♡
حالا هم پسرمو دارم از شیر میگیرم ولی خب پسرم مثل دخترم بغض نمیکنه که من حالم بد بشه زیاد بهونه نمیگیره
0
1403/11/09
پریسا مامان روشا 💫💫
منم همین بودم حتی یادمه ی فیلم یادگاری براش گرفتم تو اون فیلمه هم زدم زیر گریه ، خیلی گریه کردم بابت این قطع شیر ولی خب باید این مرحله رو رد میکردیم برای خودشم دیگه فایده نداشت
0
1403/11/09
مامان نورا
نه دردت به جانم چرا خدانکنه
0
1403/11/09
مامان نورا
آره واقعا فایده نداره
0
1403/11/09
هستی 1375
عزیزدلم حق داری این حس رو تموم مادرا تجربه میکنن یه روزی .
من دخترم کلا شیرخشکی بود یکسال و ۵ماهش بود خیلی یهویی شیشه رو انداخت و دیگه لب به شیر نزد اینقدر گریه کردم اینقدر دلم میگرفت وقتی دخترمو میدیدم وقتی شیشه و شیرخشکش رو میدیدم....
هنوز وقتی از جلوی یه سری داروخونه ها رد میشیم بغضم میگیره یادم میاد که دنبال شیرخشک بودیم و الان دیگه نیستیم چقدر زود گذشته .....
حالا شما که شیرسینه میدادی و وابستگی خیلی بیشتربوده بینتون واقعا حق داری هرچی بگی ولی
نگران نباش اینم یه مرحله از زندگیه. به این فکرکن بخواد شیرو ادامه بده دندوناش آسیب میبینه رشد بچه ممکنه مختل بشه ....
من دخترم کلا شیرخشکی بود یکسال و ۵ماهش بود خیلی یهویی شیشه رو انداخت و دیگه لب به شیر نزد اینقدر گریه کردم اینقدر دلم میگرفت وقتی دخترمو میدیدم وقتی شیشه و شیرخشکش رو میدیدم....
هنوز وقتی از جلوی یه سری داروخونه ها رد میشیم بغضم میگیره یادم میاد که دنبال شیرخشک بودیم و الان دیگه نیستیم چقدر زود گذشته .....
حالا شما که شیرسینه میدادی و وابستگی خیلی بیشتربوده بینتون واقعا حق داری هرچی بگی ولی
نگران نباش اینم یه مرحله از زندگیه. به این فکرکن بخواد شیرو ادامه بده دندوناش آسیب میبینه رشد بچه ممکنه مختل بشه ....
0
1403/11/09
زهرا خانوم
من دخترمو چون حساسیت به پروتئین گاوی داشت دکتر گفت از شیر خودم بگیرمش و شیرخشک مخصوص بدم بهش، چون خودم بخاطر دخترم که حساسیت داشت هر چیزی نمیخوردم شیرم مغذی نبود دیگه بچمو سیرش نمیکرد
۶ماهش بود که تصمیم گرفتم از شیر خودم بگیرمش
واای از اون شب
یعنی هیییچ وقت یادم نمیره با اینکه یکسال گذشته همیشه یادم هست چجوری با چشمای پر از اشک بهم زل زده بود و با زبون بی زبونی التماس میکرد
بچم ۶ماهش بود حرف زدنم که بلد نبود ولی با چشماش بهم نگاه میکرد چشماش پر اشک میشد
بعد چون تا اون موقع شیشه شیر اصلا نداده بودم بهش بلد نبود با شیشه شیر بخوره
یعنی قشنگ یه شب تا صبح گشنگی کشید بچم الهی بمیرم براش 😭 دیگه صبح که شد یاد گرفت شیشه شیرو بگیره
۶ماهش بود که تصمیم گرفتم از شیر خودم بگیرمش
واای از اون شب
یعنی هیییچ وقت یادم نمیره با اینکه یکسال گذشته همیشه یادم هست چجوری با چشمای پر از اشک بهم زل زده بود و با زبون بی زبونی التماس میکرد
بچم ۶ماهش بود حرف زدنم که بلد نبود ولی با چشماش بهم نگاه میکرد چشماش پر اشک میشد
بعد چون تا اون موقع شیشه شیر اصلا نداده بودم بهش بلد نبود با شیشه شیر بخوره
یعنی قشنگ یه شب تا صبح گشنگی کشید بچم الهی بمیرم براش 😭 دیگه صبح که شد یاد گرفت شیشه شیرو بگیره
0
1403/11/09
مامان هانا❤ ☆☆
چرا از شیر گرفتی دوتا باهم میدادی
دختر منم حساسیت داشت ب پرو تیین گاوی.
یکی از دوستام دخترش حساسیت داشتم الان یک و نیم سالش تا الان داره ب بهش شیر سینه میده. شیر خشک هم نمیخوره بچه
دختر منم حساسیت داشت ب پرو تیین گاوی.
یکی از دوستام دخترش حساسیت داشتم الان یک و نیم سالش تا الان داره ب بهش شیر سینه میده. شیر خشک هم نمیخوره بچه
0
1403/11/09
پریسا 💕
عزیزم دیگه نخورد شیر؟دختر منم یه هفته اس جیگرمو خونکرده شیر خشکیه .اصلا لب نمیزنه
0
1403/11/09
مامان نورا
چقدر بغض کردم باپیامت دقیق حالتو میفهمم نورا هم پریشب همینجوری بود
0
1403/11/09
raha ❤
وای من هر لحظه به این روزا فکر میکنم درسته شیر دادن هم سختی های خودشو داره ولی فکر اینکه یه روز قراره دیگه از شیر بگیرمش هم ناراحتم میکنه و واقعا نمیدونم چطوری بگیرمش چون واقعا دختر من خیلی شیر دوست داره و واقعا خیلی به من وابسته هست خیلی دلم براش میسوزه
0
1403/11/09
هستی 1375
اصلا لب نزده
خیلی یهویی شد . یروز بیدارشد صبحش شیر خورد . ظهرش گفت شیر ، درست کردم دیدم با شیشه بازی میکنه نخورد. یکم صبرکردم دوباره شیشه رو دادم دست گرفت نزدیک لبش نبرد. اونو ریختم ، دوباره شب شد درست کردم نخورد دیگه حتی شیشه رو دستش نگرفت ....
خیلی یهویی شد . یروز بیدارشد صبحش شیر خورد . ظهرش گفت شیر ، درست کردم دیدم با شیشه بازی میکنه نخورد. یکم صبرکردم دوباره شیشه رو دادم دست گرفت نزدیک لبش نبرد. اونو ریختم ، دوباره شب شد درست کردم نخورد دیگه حتی شیشه رو دستش نگرفت ....
0
1403/11/09
هستی 1375
میگن اگه دوسه روز نخورده دیگه تموم نمیخوره .
چه گریه هایی کردم من ... میگفتم یعنی چی شد؟ چی دیدی؟ چی شنیدی؟ بخدا ی حسای بدی داشتم فکرمیکردم دیگه به من هیچ احتیاجی نداره 😭😭
اینقدر شیشه و قوطی شیرخشک میدیدم گریه میکرد همسرم همه رو جمع کرد ...
میگفت همه دنبال اینن بچه ترک بدن از شیر تو گریه میکنی؟؟ گفتم خب چرا خودش شروع کرد؟ چی شد آخه؟
چه گریه هایی کردم من ... میگفتم یعنی چی شد؟ چی دیدی؟ چی شنیدی؟ بخدا ی حسای بدی داشتم فکرمیکردم دیگه به من هیچ احتیاجی نداره 😭😭
اینقدر شیشه و قوطی شیرخشک میدیدم گریه میکرد همسرم همه رو جمع کرد ...
میگفت همه دنبال اینن بچه ترک بدن از شیر تو گریه میکنی؟؟ گفتم خب چرا خودش شروع کرد؟ چی شد آخه؟
0
1403/11/09
پریسا 💕
الهی بگردم خیلی سخته 🥺منم دیگه مقاومت نمیکنم نمیخوره چیکار کنم یه هفته هست عصبی شدم .دختر من خوراکم درست نمیخوره گفتم حداقل شیر رو تا دوسالگی بخوره که نشد
0
1403/11/10
هستی 1375
نه اگه خودش کنار گذاشته که دیگه تمومه نمیره سراغش .
به دل همسرمنم میبود میگفت اصلا حرف ترک شیر نزنین هرچقدر دوس داره بخوره ولی حتی به ۲ سالم نرسید
به دل همسرمنم میبود میگفت اصلا حرف ترک شیر نزنین هرچقدر دوس داره بخوره ولی حتی به ۲ سالم نرسید
0
1403/11/11
زهرا خانوم
آخه دیگه شیرمم دوست نداشت دو قلپ میخورد سرشو دور میکرد دیگه نمیخورد هرکاری میکردم بگیره نمیگرفت
بعد من با اینکه خودم هیچی نمیخوردم و رعایت میکردم بخاطر حساسیت به چیزایی که بچم داشت، ولی همش بچه از درد گریه میکرد، یا توی پوشکش رگه خونی بود
دیگه هم خودم داشتم از بین میرفتم کمبود همه چی گرفته بودم، هم بچه داشت عذاب میکشید دیگه مجبور شدم از شیرم بگیرمش🥺
بعد من با اینکه خودم هیچی نمیخوردم و رعایت میکردم بخاطر حساسیت به چیزایی که بچم داشت، ولی همش بچه از درد گریه میکرد، یا توی پوشکش رگه خونی بود
دیگه هم خودم داشتم از بین میرفتم کمبود همه چی گرفته بودم، هم بچه داشت عذاب میکشید دیگه مجبور شدم از شیرم بگیرمش🥺