سلام عزیزم زاهدانی هستم اما بلوچ نیستم
ولی بخاطر شغل همسرم خونه ام بلوچستان شهر مرزی نگور نزدیک چابهار تقریبا تا چابهار ۴۰ دقیقه راه هست تا ساحل بریس هم تقریبا نیم ساعت راهه
چرا پرسیدی عزیزم این طرفها آشنا دارید؟
چقدرهم عالی ممنونم عزیزدلم💋💋❤❤
منکه مجبورم دوباره همش رفت و آمد باشم دیروز با همسرم صحبت میکردیم میگفت من دیگه نمیکشم و تحملم نمیاد تا خود شهریور باید همینجا باشی گفتم چشم حتما خودت هم میخوای بند نافش رو قیچی بزنی🥲
واقعا موقعیت سختی نه تحمل دوری از همسرم رو دارم دیگه نه تحمل دوری از بچه هام که بزارم پیش مامانم هرچند مامانم دو شیفت سرکار همسرمم گفت چجور دلت میاد بری مامان سرکار میره بعد ۵ نفر هم تر و خشک میکنه و... اون وقت خودت هم میخوای بری و...😪
دیروز گفتم یکمی بخوام بیدار شدم دیدم گرشا تمام عطر رو خالی کرده بود روی فرش دستمال مرطوب رو الکی ریخته بود بیرون شیرخشک روشا رو برداشته بود هرچی خورده بود هرچی هم ریخته بود
هیچ کدوم مهم نبود فقط همون بوی عطر که خونه رو گرفته بود با خودش کلی حالم رو بد کرد و ببخشید بالا آوردم هنوز که هنوز حالم بد و توی خونه بوی عطر موندم چجور این بو رو از بین ببرم🤕
زاهدان که زاهدان به دکتر هاش اعتمادی ندارن دیگه چه برسه به چابهار برای همین هر سونو و آزمایشی تحملم نمیاد باید برم زاهدان
بسلامتی عزیزدلم انشاالله بسلامتی میری و با کلی نتیجه عالی و دل خوش میای و دل هممون رو خوشحال میکنی و هممون رو از نگرانی بیرون میکنی و بعد به این نگرانی و استرس الانت باهم میخندیم اصلا یه وقتی میرسه که میگی یادش بخیر و لبخند میزنه به لبت
منکه مطمئنم هیچ مشکلی نداری انشاالله توکل برخدا💖🌺
شیدا جان انجیر خیس کن یا آلو بخارا بزار شب تا صبح باشه صبح حتی آبش هم بخور برای یبوست خیلی خوبه من بارداری های قبلی همین کار می‌کردم اگه خوب نشدی نهایتش گل محمدی دم کن با یکمی نبات بخور من بارداری اولم یه بار آنچنان حالم بد شد که وقتی آمدم بیرون میلرزیدم و پاهام درد میکرد روی پام بودم بهم گفتن گل محمدی دم کن منم دم کردم دو لیوان با نبات خوردم ببخشید ببخشید میگم اسهال شدم باز برای اون چای خشک خوردم🤦♀️🥴اصلا بارداری انقدر عجیبه که نگو🤧
انشاالله هرچی خیرت باشه بانو جان
انشاالله سلامتیت هم کامل برمیگرده نگران نباش
مطمئن باش خدا اگه درد گذاشته درمان هم گذاشته
انشاالله بلا از خودت و عزیزانت بدور باشه
چی شد که دچار این بیماری شدی بانو جان ارثی بوده یا نه؟
پسر عموی منم نمیدونم بیماریش چی بود اما کلا روده هاش برداشتن و پلاستیکی گذاشتن
نه عزیزم سونو رو همون موقع میخوان یادت باشه همراهت سونو ببری
مرسی مهسا جون حتما ب شوهرم میگن بخره برام،اذیت زیاد نیستماااا ولی خب اینکه چندبار برم بیام و ببخشید همش باهم نمیاد این سخته چون برا ادرار هم کلا زیاد میرم دستشویی هم توحیاطه یخ میزنم
بسلامتی مبارک باشه گلم😍😍❤❤
فدات گلم
الهی عزیزم حالا امتحان کن انشاالله بهتر میشی میوه هایی که فیبر داره زیاد بخور عزیزم
سلام. عزیزم آره فامیل دور داریم. دیگه زاهدانو ندیدم دوست دارم ببینم ♥😊میگن قشنگه
شوهرت تا حدودی راست میگه فعلا یه مدت تحمل کن انشاالله نی نی جاش محکم شد میرین یه مدتو میمونین
گرشای شیطون😂😂😂😂واقعا گاهی میبینی حال نداری این بچها هم رو مخن😂😍
قربونت برم مهسا جان خیلی منو دعا کنید بخدا سبا ساعت ۲میخابم ۴پا میشم دیگه بریدم از فکروخیال😓
قربونت برم مهربون
الهی عاقبت بخیری بچهات رو ببینی❤️
یهو درگیر شدم خودمم نمیدونم چیشد و چطور شد
الان پسرعموت خوبه؟مشکلی نداره از این بابت؟
من سالی که درگیر شدم قبلش مدتها دل درد و دلپیچه میشدم
بعد از چندماه یه روز صب رفتم سرویس فکر کردم پریود شدم دیدم نه اسهال خونی هست
همون روز ۲بار برام تکرار شد
شب موقع خاب شوهرم گفت چته انگار دمغی براش گفتم خیلی ناراحت شد گف چرا صبح نگفتی
دوتامون تا صبح کلافه بودیم صبح زود رفتیم یه متخصص گفت چیز خاصی نیست و آزمایش نوشت و جوابش خوب بود
بعد دیدم روز به روز بدترم
البته دیگه بیشتر خون بود
همون موقع اوج کرونا بود که وضعیت سیاه بود
همه ی بیمارستانهای استان تعطیل
بردنم یه دکتر جراح که امیدوارم به زمین گرم بخوره
گفت شقاقه
خلاصه منو عمل کرد اونم به روش سنتی تا دوماه زندگی بهم زهر بود و خونریزی شدیدتر میشد و دکتر بی شرف میگف تا دوماه بگذره خوبی عادیه خلاصه یه روز سنگ توالت انگار چاقو خورده باشم پر خون شد عکس گرفتن بردن دکتر دید ترسید فورا نامه اورژانسی داد برا کولونوسکوپی
همه جاهم وضعیت سیاه و تعطیل
یه دکتر متخصص دادخلی پیدا کردم خدا خیرش بده
گفتم دکتر سرطانه گفت رک بهت میگم نمیدونم هراحتمالی داره کمرم شکست دخترم دوساله بود ولی برات نگفتم اون وسط رنگ صورتم شد مثل رنگ جگر گوسفند چطوره همونجور
بعد دکتر برام قرص مزالازین داد با شیاف گفت هرطور میتونی یه جایی شهری هرجایی باشه پیدا کون کولون بده ..گفت دکتر فلانی نباید عمل بکرد کارش غیر قانونی بود تو اگر شقاق هم میبود باید اول کولون بدادی تا مشخص بشد شقاقه و نه چیز دیگه ای
من همونشب اومدم خونه شوهرم خیلی گریه میکرد ولی من شوکه بودم
بیصدا رفتم خابیدم کنار دخترم آخر شب بغضم ترکید همش میگفتم کی بزرگش میکنه
خاهرم با هم عروسش رفتن استان یه بیمارستان خصوصی پیدا کردن
چون من دیگه از شدت خونریزی و ضعف بیحال و بیهوش بودم
فقطم لخته خون میافتاد بعدش انگار مثل شیر آب خون میرفت
خلاصه بردنم کولون و آندوسکوپی دادم دکتر گفت التهاب داری همون کولیت روده
بعد به هوش اومدم دکتر میگفت ارغوان کیه گفتم دخترم گفت هیچیت نیست نگران نباش براش میمونی😂نگو تو بیهوشی اسم میبردم
بعد برام اسپری آساکول انما و قرص مزالازین نوشت خاموش بود تا الان که باردارم فعال شده
مهساجان کل اتفاقی که برام یهو افتاد اینه
باشه گلم ممنونم از راهنماییت
وای چقدر سخت بهت گذشته بانو موهای تنم سیخ شد انشاالله خدا شفابده🙏🏻😒
چقدر سخته واقعا چقدر اذیت شدی
فدات شم شیدا جون ببخش اگه ناراحت شدی
خودم که دیگه باهاش کنار اومدم
اصرارم واسه سلامت و جنسیت اینه چون الان بیماریمو فعال کرد میخام دیگه راحت بشم نمیتونم هی برم از اول بچه بیارم❤️😓
خانوما کسی توی بارداری افت فشار داشته
ن عزیزم این چ حرفیه خدا ببخشه کلم،امیدوارم که زود زود خوب بشی، و انشاالله نی نیتم صحیح و سالم هس و جنسیتم همون چیزیه که میخای
چنده فشارت مگه؟من اونروز بهداشت گرفت11/8بود خوب بود
قربونت برم انشالله تن بچهات سلامت باشه❤️🤲🏻
عزیزمی دیگه همه جا زمین خداست و قشنگی خودش رو داره
انشاالله قسمتتون بشه بیاین این سمت مخصوصا چابهار و سواحل مختلفش دیگه الان فصل مسافر واقعا هوا عالیه نه شرجی نه گرم نه سرد
ولی زاهدان سرد الان با اینکه ۸ الی ۹ ساعت فاصله است مامانم اینا زمستونی می‌گردن ما اینجا لباس تابستونی میگردیم😊
نه بانو میگه اصلا نباید بمونی آزمایش سونو و دکتر رفتی دوباره برگردیم ۳ الی ۴ روزه بریم و بیایم
دیشب تا چابهار رفتیم یک ساعت هم راهش نیست تقریبا ۴۰ دقیقه روشا بقدری اذیت کرد گرشا هم جدا
منکه همیشه حرف حرف خودم بوده همسرم تماما همیشه کنار آمده با خواسته هام ولی خب دوری ازش برای خودمم سخته مخصوصا که دوتا بچه داریم
از یه طرف برم روز اول نشده بخاطر ویارهام بابام میفهمه دوباره باردار شدم بعدش سرزنش میکنه که زود بوده بچه هات کوچیک بودن و... تحمل حرف ندارم حتی اگه از روی دلسوزی هم باشه دلم میشکنه برای روشا گرشا یک سالش بود حامله شدم فقط و فقط مامانم خوشحال شد
بابام یه برخورد سردی داشت انگار از پسر همسایه باردار شده بودم نه شوهرم😪
اصلا دلم نمیخواد هیچکی بدونه حتی مادرشوهرم تا وقتی که دنیا بیاد
همش میگم حداقل گرشا رو بزارم پیش مامانم ولی باز میگم نه تحمل دوریش رو ندارم 😭
عزیزم بنظرم شاید اگه بمونی ماه ۵به بعد بری بهتره هم پدرت درک میکنه و میبینه ویاری نداری هم از شوهرت دور نمیشی
میدونم سخته برات ولی مجبوری تحمل کنی
عزیزم گناه داره از الان عادتش نده بدون خودت بمونه
دقیقا
بعد گفتم کیک درست کنم لیوانی که شیر و روغن پیمانه کردم برداشته بود آورده بود گذاشته بود روی مبل اونم چند جا تمام مبل روغنی شد با وایتکس و شامپو فرش کشیدم ولی نرفت ردش
الهی فدات شم اینجور نکن زیارت عاشورا بخون بسپر به ۶ ماهه امام حسین (ع) انشاالله که بخیر و سلامتی میگذره بانو جان
نمیدونم بانو جان خونشون مشهد خبری ازشون ندارم به قولی خونه ام آخر دنیاست کی منو یادشه آمدم غریبی
الهی عزیزدلم چه لحظه های سختی گذروندی واقعا سخت بوده
خیلی دلم گرفت خداروشکر بخیر گذشته ولی میدونی بانو جان بد از بدتر بسیار خداروشکر که الان سلامتی خداروشکر که هم مریضیت مشخص شده چیه هم درمانش تا حدودی مشخص شده انشاالله کامل سلامت بشی عزیزدلم انشاالله سایه ات همیشه برای عزیزات مخصوصا بچه هات مستدام باشه و زیر سایه شما و باباشون بزرگ بشن
من فشارم ۹ هم بوده ولی دکتر چیزی نگفت بهم که کمه و...
مشکل من فقط ویار داشتن بانو
دیشب هم معده ام درد میکرد هم حالت تهوع داشتم روشا هم نه داخل ننو می‌خوابید نه تاب ریلکسی نه روی پام دیگه گریه افتادم آمدم روی تخت رفتم زیر پتو روشا هم پایین تخت اسباب بازی جدید پیدا کرد گریه اش قطع شد یکمی بازی کرد بعدش خسته شد و چهار دست و پا دنبالم می‌گشت و آمد و سمت دیگه تخت شوهرم بغلش کرد گذاشتش روی تخت منم پشتم کردم بهشون از تهوع زیاد حالم واقعا بد بود زیر پتو بودم دیگه شوهرم دید تحویل نمیگیرم هر جور بود خوابوندش وقتی دیدم خوابیده کلی گریه کردم توی تنهایی خودم خیلی دلم براش سوخت
۵ به بعد شاید بالا نیارم ولی تهوع شبانه رو دارم تا آخر بارداری اما خب قابل تحمل تر این چند ماه اول خیلی اذیتم از صبح بیدار میشم تا وقتی خوابم ببره حالم بد الان خونه ام انگار زلزله آمده 🤕
کاش مامانم کارمند نبود به بهانه می آمد پیشم یا کاش حداقل خواهر داشتم می آمد کمکم
😭😭خودم تحمل ندارم انگار تکه ای از وجودم کنارم نیست
دیروز به من گفت کمه ومن سردرد شدید میگیرم متاسفانه
با این وضعیتت یکم رعایت کن
اونم تمیزکاری🤦♀️
باید بمونی تا تهوعت بره و راحتتر بشی انشالله برا این یکی زود تموم میشه❤️
من الان به حدی ناراحتم میخوام بزنم زیر گریه
بخاطر لکه های قهوه ای که ازم میومد اومدم دکتر دکتر گفتم ساک حاملگی جاش خیلی بده پایین اومده احتمال سقط هست
چون تنبلی تخمدان هم داشتم گفت شاید تخمک ضعیف بوده هیچ پیرفتس بچه نسبت به ده روز قبل نداشته😭
بغضم گرفته میخوام همینجا بزنم زیر گریه
عزیزم الهی این نا امیدیت تبدیل به امید بشه برات بسپار به خدا
چقدر خوشحال بودیم به همه شیرینی دادیم حتی یکمی خرید هم کردم براش الان با این حرفای دکتر دنیا رو سرم خراب شد
یه ریز دارم گریه میکنم آخع چرا
گفت قلبش هم هنوز تشکیل نشده
دیگه چجوری امید بمونه برام
رشدش هم خوب نبود گفت هیچ پیشرفتی نکرده
اول گفت بچه نیس بعد گفت یه نقطه اس احتمالا لکه بینی روی بچه تاثیر گذاشته😭
وقتی بچه نیس چرا باید شیاف بزارم مراقب باشم اه اصلا اعصابم خیلی خورده هیچ امیدی ندارم هیچ 😭
برو جای دیگه سونو بده
منم بچه اولم خونریزی شدید داشتم دو سه تا لخته بزرگ اومد رفتم بیمارستان گفت بچه سقط شده
فرداش رفتم جای دیگه سونو قلبش هم تشکیل شده بود
عزیزم هنوز ک زوده،خواهر من خونریزی داشت مصل پریودی اینقدر شدید شیاف قرص سوزن ضدسقط میزد شکرخدا بچه اش دنیااومد اونم دکتر گفته بود اندازه ی نقطه هس باسونو واژینال.توکلت ب خدا باشه ولی کلا الان زوده
چرا سونو میرین ب این زودی اینجوری استرس میدن بهتون
وای راست میگی بانو حواسم نبود نباید وایتکس استفاده کنم کلا عادت دارم طرف هم با وایتکس میشورم وای حالا چیکار کنم
بارداری های قبلی خونه مامانم بودم اصلا ظرف نمی شستم بخاطر این موضوع
مامانمم با وایتکس عادت داره ظرف میشوره یعنی انقدر حالم از بوی وایتکس و مایع ظرفشویی پریل بهم میخوووورد
دو سه هفته دیگه خود به خود سمت وایتکس نمیرم🥲
اباعبدالله انشاالله نگهدار خودت و توی دلیت باشه بانو جان
منم ظهر لیوانامو شستم با وایتکس🥺
خدا نکنه عزیزم خدا گریه رو نیاره موردهایی هم که دوستان گفتن امیدت فقط به خدا باشه انشاالله میمونه و عاقبت بخیریش رو میبینی عزیزم
همون حرف دوستان یه جای دیگه برو سونو یا دکترت هم عوض کن انشاالله که هرچی خیرت باشه عزیزدلم
😔😔دیگه نشور عزیزمن به من یادآوری میکنی بعد خودت میشوری بانو جان
میخواستم بگم یه دنیا ممنون یادم انداختی از وایتکس استفاده نکنم چون منم میخواستم برم کلی ظرف با وایتکس بشورم
کلا حس ظرف شستنم رفت دوباره🥲
توصیه خود دکتر چی بود عزیزم سعی کن مواد غذایی مقوی زیاد بخوری مخصوصا خون ساز مغزیجات مخصوصا پسته زیاد بخور خرما عدس و...
سعی کن خوراکی هایی بخوری که شیرنی مصنوعی نداشته باشه مثلا مثل شکلات به جاش کشته مویز توت خشک و... بخور
چون شیرنی مصنوعی شاید باعث تهوع بیشترت بشه مثل من بارداری های قبلیم از قند و شکر و نوشابه و دلستر و... متنفر بودم بیشتز حالم رو بد میکرد
میخورم ولی میترسم قند بگیرم
میدونی رفته بودم بهداشت ارجام خواست بده پیش دکتر ولی دکتره نبود
همونطور که گفته بودم خونمون طبقه دومه منم سختمه استرس میگیرم برم بیام میخواستم برم خونه مامانم دیگهدکتر اونجوری گفت بل کل امیدمو از دست دادم نشستم کلی گریه کردم
الان خودمو کنترل کردم اومدم خونه تصمیم گرفتم استراحت مطلق کنم تا دو هفته دیگه برم سنو بدو ببینم چی میشه
انشالله که خیر بشه خیلی ناراحتم بخدا
بهترین کارهمینه استراخت و فکر نکردم ب موقع رفتن سونو انشاالله که خوبه حال نی نیت
نترس عزیزم همون خشکبار و مغزیجات بخور عزیزم مویز و پسته از همه بیشتر بخور هم خون‌ساز هم شیرین
الهی عزیزم سعی کن بیشتر استراحت کنی توی گوشی نباشی سردردت کمتر اذیتت کنه تا انشاالله بری دکتر
انشاالله عزیزم خیر ناراحتی برات خوب نیست به خدا توکل کن تا آرامشت بیشتر بشه گلم همه بچه ها امانت خدا هست برای پدر و مادر شون باید راضی باشیم به حکمتش انشاالله هرچی صلاحت باشه بهترینش رو خدا برات کنار گذاشته خدا هیچ وقت بد بنده اش نمیخواد اونم مادر
سلام من بدجور حالم بده چکار کنم تورخدا🥺😭
دارم از ویار میمیرم انگار ی توپ سر معدمه
یکی بیاد جلو منو بگیره دیگه نخورم☹️☹️☹️به ولله انگار دهنم سوراخه غذا به معده م نمیرسهههه
سلام اخی تهوع داری ینی؟یامعده درد
عذاب وجدان میگیرم این همه میخورم
تازه دوبشقاب برنج و خورشت با ته دیگ خوردم
تحوع دارم نه معدمم درد نمیکنه🥺
وای سرم بزن نوشین حداقل تقویت بشی
بیخود😭
من که نمیخورم باید عذاب وجدان بگیرم
اصلن فایده نداره 🥺
انقده خون بالا میارم گلوم زخمه
وای خوب نیس ک ،دارو اینا استفاده کردی
چرا من بیخود بی جهت گریم میگیره😑این چه دردیه اخه
توبارداری شاخم دربیاریم طبیعیه😂
خب بگیر قرص تهوع بهتراز هیچیه کمکت میکنه بابا
شیدا جون خیلی عذاب وجدان دارم خیلی😄
ب ۶ میخورم نخورم سنگینترم
شوهرم میگه مدیونی گشنگی بکشی🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
نهایتش خودت چاق میشی چ عیبی داره
همینجور خودمو گول میزنم🤦♀️میگم ۱۰۰کیلو شدم چطور لاغر کنم
میشی نترسسس ولی بچه گشنگی میکشه گناهه
بگم به شوهرم بره بخره انقده حالم بده شوهرمم گریش گرفت
منم خب گشنم میشه میخورم نخورم ضعف از گلوم میزنه تا معدم و شکمم
خودمو وزن کردم ۷ کیلو کم کردم😒
اخی طفلک،بگیر شایدخدا کرد جواب داد
والا فعلا خوردم تا خرخره ببینم تا آخر شب چ میشه
از چنتا متخصص پرسیدم میگن منصوب شده
چرا خیلی دکترا میدن هنوزم
نوش جونت من عصر میوه ی بشقابم برنج و خورشت سبزی خوردم دوباره غش کردم از ضعف
فدات عزیزم خودمو سرگرم میکنم تا برم ان تی🥺
من بشدت گشنمه نمیتونم بخورم میزارم دهنم حالم بد میشه
میگن باعث نقص میشه ....دیگه ترسیدم
اوف نوش جان
منم این هفته درست میکنم شوهرم باشه😍
فدات 😅 نمیتونم چه فایده گلم
یکشنبه یا دوشنبه یا هم سشنبه
تا ببینم کدوم روز شوهرم هست ببرم
نوشین جون تو رفتی ان تی؟براتون حدس زد؟
از موقه حاملگی اصلن حوصله پسرمو ندارم سرش داد میزنم 😔
حدس ان تی زیاد درست نیست بارداری اولم گفت احتمالا دختره
انشالله سلامت باشه و دخترناز😍
فدات نوش جون شماهم بشه هرموقع خوردی
واییی عزیزم یادم خودم افتادم خیلی بده تهوع من صبح تاشب موقع خواب همش بالا میاوردم دیگه چیزی از گلوم پایین نمیرفت شب درمیون سرم با آمپول تهوع میزدم روزی چند تا دمیترون میخوردم کی گفته باعث نقص میشع ازمن بیشتر کسی نخورده 16 هفته به بعد خوب میشی انشاالله
دکترم میگه ...مرسی عزیزم ایشالله 🤢
مشکل اینجاست ضعفم میکنم نمیتونم هیچی بخورم دیگه شکمم صدا میده🥺
چرا همش چیزی که قرار نیس بمونه تو سرنوشتمون نوشته میشه آخه حکمتش چیه
خودم همین جوریش دلم گرفته هورمونامم دیگه بدتر دست خودم نیس همش اشکم میاد
دارم لباسایی که گرفتم نگا میکنم گریه ام میاد
مامان ایلین عزیزم بااین بی قراریات استرست داری بدتر میکنی بخدا ،بخدا توکل کن هیچ کارش بی حکمت نیس ولی اینکه الان اینجوری میکنی خداهم قهرش میگیره دل ب بخدا
این ناراحتی ک برای خودت درست کردی بدتراز همه چیه برا ی جنین در حال تشکیل
درکت میکنم سخته واقعانم سخته اما خدا نخاد هیچ برگی از درخت نمی افته
بچه هااااااا شما ضعفتون میزنه چی میخورید؟از غذای تکراری خسته شدم
دختر خوب مگه تو از پیش خدا اومدی از کجا میدونی نمیمونه
انقدر نفوس بد نزن
1647
1092
4 روز قبل
SHEYDA ♥️Mamane ELSA🧿♥️😍
0
مهسا گلی
سمیه بانو مامان الینا و محمدسام
Faezeh k
بانو بزرگی
Arsham z
♡مامان آیلین♡ .....
Z m
leila l
noshin r
🌹مریم🌹 😍
