Ooma
پرسش (1403/10/12):

سلام دوستای گلم تاپیک زدم حرف بزنم دردل کنم حوصله داشتین بیاین

6 سالی هست اومارو دارم، اوایل خیلی اینجا با بچهای اون زمان دوست شده بودیم و باهم ارتباط گرفته بودیم از دوستای واقعی بهتر، نمیدونم اونموقع خیلی همه چیز بهتر بود 4 سالی هست که دیگه نمیام اوما اشتراک میخرم ولی حالو حوصله پیام و ارتباط گرفتن ندارم، دلم واقعا برای اونموقع ها تنگ شده دلم میگیره وقتی میبینم ادمیزار روز به روز افسرده تر و بی حوصله تر و گرفتار تر میشه، امشبم به یاد اونموقع ها اومدم تاپیک زدم باهاتون حرف بزنم ببینم کسی منو یادش هست؟ از اونموقع ها کسی هست؟

یدونه مخصوص دکتر گذاشته بود😅🤦🏼‍♀️
کیبورد گوشیم نمیدونم چرا امروز قاطی کرده
گمش کردم همون موقع ولی خیلی باحال بود
آره اونم کم و بیش یادمه بعدش رفتم تو تاپیک نصفه خوندم
کدوم سمیرا
فالگیر؟
اره🤣
😄😄😄😄😄
اره
عکس واژنش بود نه؟
آره
نمیدونم دقیقا کدومش بود
همونی ک تاپیک اشپزی عکس گذاشت اخراج شد
😬😬
چقدرم خوشگل بود😂
اره سمیرا فالگیر بود
اوه
🤣🤣🤣🤣
خدایی باحال بودن هردوتاشون
همیشه هم از شوهرش و خواهرشوهرش مادرشوهرش میگفت
اصلا نمک اوما بودن😍
پس اونیکی سمیرا چیکار میکرد؟؟

اها یادم اومد همونکه شوهرش ی دختر داشت بااین زندگی میکرد
اره چقدر سختی می‌کشید خدایی
لعنت بهت🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️😅😅
آره.
اون طفلک مثل اینکه اوضاع خوبی نداره. اصلا
بخدا من هنوزم یادمه😂
منم متاسفانه😅
از چی نظر؟
تا چند وقت پیش تاپیکشو تو اوما الان یادم رفته عنوانش چی بود😃😃
دیگه مقصر حافظمه که یادم نمیاد شام چی خوردم ولی اونو خوب یادمه 🤣
چشاتو ببند رو کیبوردت تپ تپ کن تاپیکاش میاد بالا😅😅
شوهرش با. یه بچه ولش کرده اوضاع مالیه خوبی نداره و داره طللاقق میگیره
میگفت به خاطره بچه بهم کار نمیدن
دقیقا ،دیگه نیستش تعبیر خواب بگه
جادوگریه؟
اصلا ی عنوانایی میزد عجیییب شوکه کننده😅😅😅
ای وای این قضیه مال کیه؟
عه کدوم
اره خدایی خواب های منو همه رو درست میگفت
خخ دقیقا
ن منظورم پراکنده و عجیب غریب بودن طرز نوشتاریش بود
🤣🤣اره یادته
الان تایپ کردن. منم مثل اون شده با این کیبورد😬
فکر کنم دوسالی میشه
ولی باهوش بود اونجور میکرد ک بازدید تاپیکاش زیاد باشه همونطورم میشد😅😅کاش یکیشو یادم بود میشستم میخوندم یکم حالم بهتر میشد
بچه ها زی زی یادتونه که داستان عجیب غریب درمیورد در مورد شوهرش ،مادرشوهرش🤣
چرا اده چزا نح😅
😂😂😂
شقایق بادمجون 🤣
اون من بودم😵‍💫عجیب غریب چی؟
🤣🤣🤣
آره شقی یادمه منم
اره خوب یادمه چقدر بیکار بود🤣من چقدر دلداریش میدادم
وای بهش میگفتیم شقی🤣🤣🤣
واقعا 🤣🤣
بعید می‌دونم زهرا شاید کس دیگه ای بوده چون بچه ها باهاش مشکل داشتن
نه بابا😂
چند بار الکی می‌گفت باردارم 😆
زی زی یادم ولی تاپیکاش ن
😅😅😅🤦🏼‍♀️ای خنگ
چقدر عکس الکی میفرستاد که منم هر سری هم یه مدل عکس بعد اصرارم داشت خودمم ارایشم فرق کرده🤣
ن خودمم اونموقع نامزد بودم
بدو ورود با شقایق دعوام شد
خوشکل بود تپل بود نه؟
🤣🤣🤣با شقایق منم دعوام شد بدجور
یادت اومد ،شوهرش گند اخلاق براشم میخواست کادو بخر نظر میپرسید بعد نمیومد عروسیش بکنه
دقیق یادم نیست
هر سری یجور عکس میفرستاد هربارم قشنگ بود
خیلیی ،هربار یه داستان می‌گفت 🤣
مجال نمیداد ک اخه از کنارش رد میشدی فوشت میداد لامصب😅
اره😂😂باحال بود ولی
دقیقا 🤣🤣
فقط بادمجون حوالمون میکرد بیشرف 🤣
من زیاد تاپیکاشو یادم نیس ولی این یادمه الکی می‌گفت باردارم
می‌گفت من با بادمجونم شمارو حامله کردم 🤣🤣
من یادم نمیادش
😂😂اره پرو بود
زینب من اصلا خوب نمیشناسمش چنبار فقط گیس و گیس کشی کردیم دیگه اوما رو پاک کردم رفتم تا بعده حاملگیم اومدم ندیدمش یادم نیست اصلا
خیلی وحشی بود 🤣
خیلی معروف بودا
عکساشم ندیدم یبار پروفش بود نصف صورتش تپل بود یادمه
وای خدا🤣🤣🤣🤣🤣
شاید مرد بوده ؟
خیلی معروف بود شوهرشم از خودش خیلی بزرگتر بود پرستارم بود شوهرش
من حتی یادم کجایی بود
منم یادمه گیس کشی کردیم ولی اون مسدود شد😂هربار تو تاپیکا عکس از گوگل پیدا میکرد میفرستاد که بگه خوشگلم
نمیدونم والا
منم اون موقع تازه باردار شده بودم 🤣🤣
ولی اونموقع همع باجنبه بودن انقد خشک نبود محیط اوما
دقیقا خیلی جو باحالی داشت
اره خیلی جمع راحتی بود پشتیبانم سخت نمی‌گرفت مث الان
نه یادم نمیاد فقط از بچه های اوما اسمشو شنیدم
هنوزم تو بعضی تایپیکا میگن
باهمه کاربرا یه دور دعوا داشته دیگه پس😬
ولی چنبار سقط کرده بود گناه داشت
یه دختره ایم بود ،اسمش نفس گذاشته بود ،اسم دخترش حلما بود خیلی دختر خوبی بود
نصف مزه اوما به همون بود 🤣
محیط اوما اون موقع چند گروه باهم حال میکردن باهم بودن چند نفرم کلا برای دکتر و اینا استفاده میکردن، ولی الان همه خشک شدن و فقط استفاده بیشتر برای دکتر و مسائل پزشکیش
آره دقیقا الان بیشتر پزشکی شده تاپیکا
اره ولی خیلی بی رحم بودش من یادمه حامله بودم بهم گفت الهی سقط بشه بچت منم انقدر سر این حرفش گریه کردم الکیم گفتا
حامله بودنی ی گروه ۱۷ نفره بودیم
ی دختره بود اسمش زهرا بود از جنوب کشور بود
انققققد سختی کشیده بود سر بچه
سقط داشت
تا ۷ماهگی خانواده هاشون نمیدونستن بس ک دختر صبوری بود خیلی ماه بود اسم پسرشم گذاشت دایان
بچه ها براتون یه شگفتانه دارم ببینم پیداش میکنم از خاطرات بچه های قدیم
اونو سمیرا فالگیر🤣
دیگه هممون زایمان کردیم هرکی ی وری رفت
همون که جنوبی بود ازدواج کرده بود شمال؟
چه اسمایی شقی بادمجون و سمیرا فالگیر😂
اینم کمو بیش یادمه
ن شمال نبود
تو یه شهر دیگه بودن بخاطر شغل شوهرش ولی همون جنوب بودن
😍😍
سمیرا و من تاریخ زایمانمون تقریبا یکی بود وای اینقدر سوال می‌پرسید آزمون دیگ ملافه شده بودم
منم یادمه
کلافه
سمیرا رو یاد کردیم تایپ کرنمون شد عین خودش😂
سلام دوستای گلم تاپیک زدم حرف بزنم دردل کنم حوصله داشتین بیاین
😪😪😪تواینجا خیلی حرفا زده میشه خیلی دلا سر هیچ و پوچ میشکنه ک اصلا ارزش نداره بخدا
بمنم یکی گفت خدا اشتباه کرده بت بچه داده🥴
منم از دستش پتو شده بودم😂
شقایق این بود با بادمجوناش
😃😃😃وای آره ازاونم بدترشدیم
سلام دوستای گلم تاپیک زدم حرف بزنم دردل کنم حوصله داشتین بیاین
اینم زی زی بود
وای یادش بخیر چقدر دلم تنگ شده بود حتی واسه اسمش😍😍😍
واقعا متوجه نیستی میگم منم اون
دنبال چی🤦🏼‍♀️
اره ارزش نداره اصلا
این زی زی انگلیسی نوشته رو یادمه
🤔🤔
دستم دادی عشقم 😉
آره منم دقیقا فقط اسمش یادمه
چیو😁
😂😂😂باورش سخته
زی زی رو 🤣
یکی بیاد اینو از پریز بکشه😅
اخه اونموقع فرق داشتی ها😂
نبخدا خودمم چرا سخت باشه🤐
صمیمیت زیاد بود همه شاد بودن 🥺🥰
چ فرقی
اره مث رفیق واقعی بودیم واقعا
شگفتانه م تموم شد 🤣
سلام،چقدر حس غریبی گرفتم،منم الان دو سه سالی هست اوما دارم،ولی حال و حوصله هیچیو ندارم،کلافه بی حوصله،انگار فقط به خاطر بچم دارم زندگی میکنم،انگار شوق هیچیو ندارم،واسه چیزایی که یه زمانی ذوق میکردم الان اصلا ذوق ندارم
خیلی حرف میزدی داستان میگفتی😂😂وای جدی اگه خودت باشی خیلی خوبه 🥺
دقیقا ،یادش بخیر
الان خیلی خشک شده جو اوما
سسلام قشنگم منم دقیقا همین حسو دارم و همین حس باعث شد بعد چند سال دلم بخاد تاپیک بزنم و بچهارو پیدا کنم بلکه مث اونموقع حرف بزنیم
بزار منم تاپیکا قبلمو بگردم ببینم پیدا میکنم کسیو
منظورتو از داستان نفهمیدم😁
یادتونه تلگرامو فیلتر کردن اونموقع من اوما رو نصب کردم بعد ک وصل شد برگشتم پاک کردم دیگع چند ماه بعد حامله شدم بخاطر روزشمارش نصب کردم باز
خیلی تاپیکتو دیدم خوشحال شدم چون دقیقا دلم میخواست بشینم با شماها حرف بزنم با اینکه فکر کنم هیچکسو نمیشناسم
همین مادر شوهرو شوهر و اقوام شوهر و اینا😂اره یادمه
من فردا دوتا امتحان دارم
پسرم سنجش داره صبح زود
نمیدونم چرا خوابم نمیاد🤦🏼‍♀️
اگه خودت بودی که خیلی اکتیو بودی 🤣
هر چند باورش سخته
الانم میگم امان از دست مادرشوهر
تو تاپیک خرید نیستی
قربونت برم منم خوشحال شدم که دوباره ارتباط گرفتم باهاتون، بخدا تو دنیای واقعی که کسیو نداریم حرف بزنیم اینجا لااقل دوباره مث قبل باهم حرف بزنیم
چرا هستم حال خوندن ندارم😂
پس خودتی
دورت بگردم،دقیقا،ادمای واقعی خیلی غریبه ترن تا مجازی
بچه ها شبتون خوش 😘
خیلییی خوشحال شدم از هم صحبتی باهاتون
اره اونجام اکثرا دیشبم نقل قولش بود اتفاقا یا پریشب
غزل دلاور کی یادشه
باور نکرده🤣
قسمت نشد صحبت کنیم،خوشحال شدم از اشناییت،شب بخیر عزیزم
اره.
میگم پسر کوچیکتو بردی سنجش بینایی؟
چیزی میزنن ب چشمشون واسه معاینه؟
دقیقا عزیزم دنیای واقعی هم خیلی دلگیر شده ادما از هم بریدن مزه همه چی رفته مثل همین اوما
شبت خوش گلم تاپیک فعال کن لطفا
خخخ
شدیدا همه چی بی ارزش شده
عه 😂😂پس خوده خودتی عزیزم
نه جیگر هیچی نمیزنه
هه آره غزل دلاورم یادمه
بابا شما دوتا دهن منو سرویس کردین😅
اون کجاس؟
اخه اسمتو عوض کردی😂😂
من
کار خاصی نمیکنن
پس چیکار میکنن
همونه دیگه چ فرقی داره
حسن کچل یا کچل حسن😁
اونم دیک نمیاد اوما میخاست طلاق بگیره یا نمی‌دونم گرفته بود
تعبیر خابم میکرد
اونم دیگه نمیاد
آخرین بار اومد گفت طلاق گرفته و تولیدی زده و با یکی آشنا شده که فکر کنم گفت طرف خواننده مشهور شهرشونه
والا دقیق یادم نیست ولی دردناک نیست
فاطیما هم یادتون
😂😂
اره اونم یادمه😍اونم مشکل زیاد داشت
آره فاطیما هست هنوزم
آره طلاق گرفته بود
مامان یاسین
سمیرا؟
اونم هست
آره میخاد بره مشهد از دکتر سوال پرسیده بود برا پریودش
ندیدم تایپیکشو
آره طفلی باش فوت کرد خیلی غصه میخوره
یه مرجان هم بود به انگلیسی اسمشو نوشته بود
سلام دوستای گلم تاپیک زدم حرف بزنم دردل کنم حوصله داشتین بیاین
ای وای خدا رحمتش کنه
یه سمیه هم بود به انگلیسی اسمشو نوشته بود
آره چند هفته پیش فکر کنم سالگردش بود همش تاپیک میزنه دلم براش تنگ شده
عاشقتونم ینی من ک انقد حافظم ضعیفه انقد با جزئیات گفتید یادم اومد همه رو 🤣🤣
😄😄😄
خداروشکر از من چیزی یادتون نبود ولی 😂
سلام زینب چطوری من یاذت نی یعنی🤣
من از اومای اون موقع فقط شقی یادم بود
با اون بادمجونای مخصوصش🍆🍆
فاطیما هم یادمه
با fateme به امید خدا بود فکر کنم اسم کاربریش
یادمه ها بقیه رو ولی همه یا اسم کاربریشون عوض شده یا نیستن
سال ۹۸ ۹۹ بودم تو اوما
منم از سال ۹۸ هستم اوما
ولی بعده بچه دیگه اشتراک نخریدم ، فقط تایپیکارو گهگاهی میخوندم، الان که باردارم دوباره اشتراک گرفتم
ما هم سال ۹۸_۹۹ یه گروه بودیم و همون گروه رو به واتساپ انتقال دادیم و الانم هموز گروه هست و مشکلی باشه با هم مشورت میکنیم
سلام من از ۹۸ اوما رو دارم البته اشتراک نداشتم از دی سال قبل اشتراک گرفتم
آره واقعا من اون موقع ها بااینکه اشتراک نداشتم اکثرا اومایی ها رو می‌شناختم و تایپیک ها خیلی خوب بودن
منم همه تاپیک و خوندم همه رو یادم بود و اومد 😂😂🤣🤣🤣
ولی از ۹۹ بودم 👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯
اونموقع مامان دونه انار بود اسم کاربریم
اسم کاربری خودتو هم یادمه ♥️
سلام زینب جون یادمه تورو، ببین منم اوایل فعال بودم شورو شوق داشتم نه تنها من بلکه همه اونموقع حامله بودم وکاری نداشتم یاد ولی بچه ها رفته رفته بزرگ میشن نمیشه هرآن اومد چت کرد ، علاوه براینا ادم که زیاد ارتباط میگیره میبینه همون چت نکنه بهتره بابعضیا ، رفته رفته میفهمی چخبره تواوما ادم همون سرش تو زندگی وچنتا دوست صمیمی باشه بهتره ، تنها خوبیه اوما چهار پنج تا دوست صمیمی هست که دارم تمام
عههههه طلاق گرفت .....
مگه سمیرا فال میگرفت؟؟؟😂
علاوه براینکه عکس گذاشته بود به همه هم گفت شماهم بفرستین ببینم
بقولا تکنولوژی اومده مردم راحت شن ولی انگار از هم فراری شدن
به اونایی که دارن قانع نیستن
گرونی هم شده قوز بالا قوز این وسط
قبلا یه خانواده ۸نفری کلی مهمان داشت چقد صفا بود الان یه خانواده ۳نفره حوصله یه مهمون نداره
احتراما از بین رفت
تدریس مزخرف شده
همه حسرت میخورن کاش چیزی نداشتم در عوض خانواده م آرامش داشت
ببخشید سلام
منم نزدیک دوساله اومارو دارم ولی زیرابی بودم اکثرا همه رو میشناسم❤️
سلام گلم یادم اومد تو رو خوبی ندا جون😍دلم برات تنگ شده بودا
فداتشم🤣
سلام گلم چرا یادم اومد تورو خوبی😍😍
منم یادمه شمارو
همونی نیستی ک گفتی پسر کوچیکم ب داییش رفته قد و ی دندس؟😂