Ooma
پرسش (1403/09/28):

بگین من چکار کنم

سلام خانوما پسرم وقتی میریم خونه دختر خالم خیلی خوب با بچه هاش بازی میکنه ولی عصری نوه خالم گریه کرد 10سالشه گفت می‌خوام بیام خونتون اتفاقا به مامانش گفتم من نمیبرمش بچه مسئولیت داره ولی بازم مامانش گفت آماده شو برو باهاش و مجبور شدم بیارمش
حالا پسرم مدام گریه و قهر شدید و پرت کردن وسایل و...داره جوری که باناخن بازوهام با ناخن تمام زخم کرده یا میزنه توی صورت باباش
چون این دختره اینجا هست همش واکنش منفی نشون میده مثلاپیشونی خودشو محکم‌کوبید کف سرامیک آشپزخونه که گفتم الان میپوکه پیشونی
جوری که دارم روانی میشم نمی‌دونم باید چکار کنم
دختره هم قرار بود آخر شب بیان ببرنش نیومدن زنگشون هم زدم جواب ندادن
من متنفرم بچه کسی خونه ام باشه برای خواب چون اصلا درست نمیدونم‌ و از مسئولیت بشدت میترسم..
پسرمم دیگه این رفتارا داره میترسم یه چیزی پرت کنه توی صورت این دختر طفلی آدم شرمنده بشه
لطفا راهنمایی کنید

خو خو چیخ😂😡
همون لولو
خو‌خو‌چیه
🤣🤣🤣🤣🤣
🤣🤣🤣🤣
وای 😂😂😂
الان دخترم نمیخوابید یه جیغی زدم شوهرم هم خوابید
یعنی حس میکنم از سرم دود بلند میشه دیگه 🤣
ماترکا میگیم خوخو
بخدا جای تو بودم یکی میزدمش میگفتم یا بخاب یا سگ مردم میگم بیا بخورتت
صداش درنیاد دیگ
من نمیتونم بزنمش یا بترسونمش واقعا😀
ایقد گفتم دیگه زبونم مو در آورد بزووووور وحرف و التماس فرستادمش اتاق خودم اگه باز برنگرده
من اصلا جوصله بچه کسی ندارم مادرش بمونه اونمم اشکال مداره نموند اصلا
جیش نکنه ازترس
باورکن جیش میکنه
دختره بخدا گریه میفتع
بنظرت وقتی به مادرش بگی نه شرمنده من نمی‌برم دیگه باید به چه زبونی بگم مریم واقعا.
پارسال هم فرستادش خونه ما.
پسرم باز عصبی شد
گوشی شوهرم زد رو سرامیک شد صدتا تیکه
دختره هم زد
زنگش زدم گفتم پسرم با دخترت راه نمیاد. همش دعواس دخترت داره گریه می‌کنه بیا ببرش

ولی بهش برخورد
ولی حرفم زدم
بازم امسال اینطور
اصن نوه خاله ب تو چه ک بیاد پیشت
چه جالب😍😍😑
با مامانش بشدت صمیمی هستیم مثل دوتا خواهر
چون خیلی باهم خوبیم بشدت 🤣
کاش اول میگفتی دذسته فامیلیم وای مسئولیت اصلا نمیتونم قبول کنم لطفا بچه ندین همون دم در حتی اگ آماذع سده بود
احسنت به این جذبه
من جیغ هم بزنم فایده نداره😂😂😂
هزارم ک خوب باشی سر مسئولیت با همه ی جور باش
گفت اجازه میدی بیاد گفتم نه واقعا نمیتونم
باز هی دختره گریه کرد گفت دخترم داره گریه می‌کنه گفتم من جدی گفتم نه من نمیبرمش
با امیر علی صلاح نمیرن
مسئولیت داره
باز دختره شدید گریه کرد و اینا گفت آماده شو برو
کاش خودتون ساعت ۱۱میبردیددختره رومیزاشتیدخونشون
بزور فرستادش یه جورایی دیگه آماده شد گفت برو تا خواستم از پله بیام پایین دختره زودتر رفت دم در اسنپ اومد
الانم دیر نیس آژانس بگیر ببربگو نمیشع ب ولله نمیشه ریدم ب کلتان نمیشه نمیخابن من غلط کردم از جانب همه ک اومذم خونتون😡😡
نخوابیدن بچها؟
عزیزم ما زنگ زدیم جواب ندادن
بعدن ماشین نداریم
موتور داریم
هوا بشدت سرده
بعدن پیام گذاشت خونه نبودیم تازه اومدیم 12شب
خب بگو بیا ببرتش
این لامصبو
ریده ب وقت موقع ما
پسر خودم بیداره
دختره با هزار التماس و حرف فرستادم توی اتاق خودمون که بخوابه تا پسرم هم توی سالن با باباش خواب برن
فک کن باز من چقد عصبی ام از کار اونا😂😂
والا دیره
دیگه خوابن
می مونیم پشت در
دیگه هرکسی خودش باید درک کنه
آروم باش
من امشب رو صبح میکنم به هرسختی
ولی خب خدا رو خوش نمیاد
مابچه بودیم مامانم اجازه نمیدادماحتی خونه پدربزرگ مادربزرگمون شب بمونیم میگفت لازم نکرده میریم خونه خودمون😅🤐
دقیقا
ما هم اجازه نداشتیم
همین الآنم مادرشوهرم هرچی میگه نوه ام ببرم ما نمیذاریم 😅
تو فقط سال دیگ بیا همین بگو باز همین تایپیک میارم جلو چشمات فحشت مبدم😂
خدا خیرت بده چقد خندیدم
خیلی باحالی😂😂😂😂😍
میگفتی خب بیرون بودیدمیومدیدبچتونم میبردیددیگ ادم دختربچه روخونه دیگران میزاره؟؟مگ مزاحمتونه من ک انقدربدم میادازاینجورادما
اونا خاستن عملیات محکم ب راه بندازن گفتن بچه نباشه😂😂😂
دختربزرگه هم چسبوندن ب یکی دیگ😂😂
پیامش باز نکردم چون بشدت عصبی بودم
دیگه گفتم چی‌بگم‌
حتی منتظر شدم بگه میایم ولی نگفت دیگه گفتم ولش کن
😀
امیرعلی الان بیدازه؟؟
نه کلا عادت دارن هر دوتا بچه بخوان برن خونه اقوام میگن برو
حالا خونه هر کی
همیشه هم بهش میگم کارت اشتباهه
بچه نباید حتی خونه بابا بزرگش بمونه ولی میگن نه چه عیب داره
کلا براشون عادی هست یه جورایی
ها والا رو سر من رژه می‌ره هنوز 🤣🤣🤣
بچمم زابراه سده😂
والاادم الان حوصله بچه خودشوب زورداره چ برسه بچه کس دیگ من ک اخرشب دیگ وحشی میشم😅😅
امیرغلی من خوابه
اخ نگوووو من اخرسب فقط آرامش ذارم
برو بخواب من که زیراه شدم بقیه گناهی ندارن

🤣🤣🥺❤️
من از شدت فشار عصبی مثه بچه ها گریه کردم یواشکی 🤣🤣
الهی شکر
واقعا ماها فقط آخر شب وقت آرامش و خلوت با خود و خدای خود داریم😂😂😂😂😂
خلاصه بوس به همتون خیلی خوبین و باحال که باهام موندین و کمکم کردین ❤️🥺😍💚🥰🤩
من جات باشم الان ی پیام طولانی حاوی فحش وناسزا ب مادر دختره میدادم و بلاکش میکنم‌.
من جات اعصابم خرد شد. منم بعضی وقتا از دست کارهای پسرم میرم تو اتاق گریه میکنم.
الانم واقعا درکت کردم ک چه فشار روانی تحمل کردی واقعا صبوری کردی.
عزیز دلی نسترن جان
ولی خب حقیقت با مامانش خیلی صمیمی هستیم و واقعا دوسش دارم
دختر خالم هست
ولی خب گاهی پیش میاد
بالاخره امشب میگذره
ولی نمی‌خوام با دلخوری تموم‌کنم جان دلم من بازم صبر میکنم
خدا خودش کمک کنه به دل خوش وبا خوشحالی بره خونشون فکرم راحت بشه
ممنونم عزیز دلم
ولی خدا می‌دونه بخاطر این فشاری که تحمل کردم نمیتونم بخوابم
با اینکه سر درد دارم
نشستم توی تاریکی
نمی‌دونم چرا😅
عزیزم چقد سخت بوده برات
من جات دیوونه شدم پیاماتو خوندم
چقد پدرو مادر بی مسئولیتی داره البته ببخشیدا اینو میگم دوراز جون شما
نمیگه ی وقت شاید بچمو نصفه شب اذیت کنن یا هرچی😐
۲۵ سالمه بدون مامانم ی شبم جایی نموندم حتی خونه مامان بزرگ
نمیدونم چی بگم واقعا الان عصبی شدم ولی دفعه بعد خولیت بچه بفرسته یا ۸ شب سامشو بده ببرش جلو در خونشون یا محکم بگو که نمیتونم ببرم هم مسئولیت داره هم بچم اذیت میکنه
خواست
میدونم خیلی صمیمی هستی. ولی همیشه اولویت بزار آرامش خودت. و همسرت و بچه ات. دیشب هرجور شده بود گذشت. واقعا هم همسرتون خیلی خوب هستند ک صبوری کردن و چیزی نگفتن با اینکه صبح زود باید میرفتن سرکار. ولی دفعه ی دیگه اگه خواست بچشو بفرسته خونتون محکم تر برخورد کنید.
عزیییییزم. حق داری شب سختی بوده برات.
دقیقا این حرف زدم جان دلم
حتی تا چند وقت پیش بحث گوشی بود گفتم سری قبل که دخترت اینجا بود با پسرم دعواشون شد پسرم عصبی شد گوشی رو زد زمین

دیروزم خیلی قاطعانه گفتم نه نمی‌برم چرا باید من دختر مردم با خودم ببرم
بعدشم اصلا نگفتم بیا بریم
دیگه لحظه آخر به پسرم می‌گفت دخترم بیاد خونتون پسرمم می‌گفت نه
باز دختره شدید گریه میکرد و به مامانش می‌گفت برم
حتی دیشب ساعت 1و خرده اینا دیدم نمی‌خوابه گفتم میخوای زنگ مامانت بزنم برو
گفت نه نمیرم😬😅
می‌دونم عزیزم یعنی میگم نمیتونم که مثلا پیام بدم بقول شما ناسزا بگم
به هر حال هرکسی خودش باید شعور داشته باشه
وقتی من خیلی روک گفتم نمیبرمش مسئولیت داره پسرم هم اذیت میشه نمیسازه باهاش
دیگه چی باید میگفتم بنظر شما
قرار هم شد اخر شب بیان دنبالش ولی خب به هر دلیل نیومدن
پسرمم تا ساعت2وخرده شب می‌گفت زنگ باباش بزن بیاد ببرتش😂😂😂
آخه مستقیم هم گفتم نه نمی‌برم مسئولیت داره و.....بازم انگار نه انگار
حالا نمی‌دونم دیگه امروز کی بیان دنبالش
شوهرمم ساعت 2وخرده بزور خوابش برد
هنوز نیومدن دنبالش
عجب مادری من بچم یکساعت خونه فامیل باشه دلم آروم نداره
مگه خونه مامان بزرگش
بنظرم دیگه نرو خونشون
اخه دختر بزرگشون بزاشون مزاحمت ایجاد نمیکنه این کوچیکه است که هی مدام میره اتاق پدر مادر ناله زاری میکنه بابا مامانه خواستن یه نفس بکشن و بخودشون برسن
چندبار پشت سر هم زنگ بزن و بعد پیام بده خیلی فورسه زووود خودتون رو برسونین تا کار از کار نگذشته دیگه توضیح نده اونا فکرشون هزار جا میره بدو میان
ناسزا رو از روی عصبانیت و حرص گفتم😂😂
وگرنه آدم نمیتونه به فامیل پیام فحش و ناسزا بفرسته بالاخره چشم تو چشم میشید. مخصوصا شما ک میگید خیلی صمیمی هستید😊
بله میدونم پیاماتو خوندم‌. دیگه ب شعور طرف بستگی داره. ب نظرم من قبل اومدن شوهرت خودت دخترشو ببر. بزار هر موقع شوهرت اومد خونه استراحت کنه.
ب اونا باشه تا آخر شب نمیان دنبالش.
پاشو خودت ی حرکتی بزن.
باید یه سیلی می‌زدی دختره با اون بهانه گیری های الکی ش تا دیگه دلش نخواد بیاد خونه شما
دختره پررو
شب موند 😳😳😳🤯
چ کردی اخز😂
تو اعصابت از من ضعیفتره😂😂😂😂😂😂
ب خودت مسلط باش برای نی نی خوب نیس
می یام این تایپیک ببینم بلاخره خانوادش اومدن دنبالش ، به نظرم یکم فاصله بگیر از دخترخالت
وای من شب خیلی سره این بحث عصبی شدم چه مادره بی درکی داره من دخترمومیزارم پیش خواهرم میرم دکتر شوهرم هزارتاحرف بارم میکنه ن خودم ن شوهرم اصلا خوش نداریم بچه رو پیشه کسی دیگه بزاریم
عزیزگ ازاین به بعد اصلا مسئولیتش رو گردن نگیر رک بگو که پسرم اذیت میشه
ارزش نداده بخاطره یکی دیگه حتی خواهریا مادر آدم آرامش خودشو به هم بریزه
والا من ۸ سالم بود خودم تو خونه از خواهرم نگهداری میکردم درسم رو هم میخوندم این دختر ده ساله چه اداهایی داره
سلام عزیزم نه نیومدن
حتی پدر شوهرم اومده گفت می‌خوام برم خونه باباش گفت تعمیرگاهم وسط شهرم ماشینم خرابه
قرار شد شوهرم ببرتش دختره گفت نمی‌خوام برم
زد زیرش
بعدش مامانش زنگ زد گفت دیشب گفتم ساعت ۱۰ خوابیدن نیومدم الآنم ماشین نداریم تاعصر
بگم توبه کردم باور میکنی
مگر وسط هفته برم که دخترش مدرسه داره😐
عزیزم گفت ماشینمون خرابه تا عصر نمی‌تونیم بیایم
دیشب هم باباش گفته بریم بیاریمش مامانش گفته نه خوابن ۱۰ شب
گفتم اتفاقا دخترت تا ۲ونیم شب بیدار بود
می‌دونم ولی درست میگی چه کنیم دیگه آخه
نسترن جان صبح خودم کلی کار داشتم بعدشم مهمون اومد پدر شوهرم اینجاس دختره هم قرار شد بره مجدد گفت نمیرم عصر میرم
عاااشقتم 😂😂😂😂😂😂😬
آره فرزانه جون
موند ۲وخرده بزور خوابش کردم
هنوزم اینجاس 😐😂
سلام مریم خوبی دلم برات تنگ شده بود چقد انرژی ات دوسدارم😂🥳😂
هیچی خواهر قشنگوم همچنان خونه ما هست ظهر گفت میرم شوهرم گفت ببرمش پشیمون شد گفت نمیام
باباش هم گفت ماشینم خرابه وسط شهرم نمیتونم بیام دنبالت تاعصر
😂😂😂😂😂😂
سلام جان دلم
ظهر مهمون برام اومد گفت می‌خوام برم زنگ باباش زد باباش گفت وسط شهرم تعمیرگاه ماشینم باز کرده نمیتونم تاعصر بیام
بعدش شوهرم گفتم میبریش اگر هسته نیستی گفت آره
زنگ باباش زدم گفتم خودمون میبریمش

بعد مامانش زنگید که دیشب خواستیم بیایم ببریمش گفتیم خوابین ساعت ۱۰ گفتم نه دخترت تا۲وخرده بزور خوابیده
گفت حتما جاش عوض شده خوابش نبرده
حالا میخواد بیاد مگه گفتم آره
بعدش دختره یهو اومد کنارم ده بار بلند گفت نمی‌خوام برم
عصر میرم
دیگه شوهرمم نشست😳😐
بگم بارها گفتم حتی دیروز قشنگ به چند روش مختلف و خیلی روک و مستقیم گفتم من نمیبرمش
شوهرم تازه اومده خسته خوابه
پسرم نیفته به ایراد و...ولی آخرش گفت برو
متنفرم از بچه ای که ادا داشته باشه
هی مامیگیم نه بدتر زار میزد و لباساش با دندون میکشید
کاری کرد که مامانش گفت خاک تو سرت این اداها چیه باز زار زد دیگه گفت من چکار کنم وقتی خاله ات نمیبرتت به من میگن خاله
منم گفتم لباسات هم قیچی کنی من نمیبرمت
بازم اومد
هروقت رفت خبرمون کن دلنگرانیم🤣
خدا خیرت بده چقد خندیدم
خدا تو دلیت حفظ کنه
کل اوما منتظر خبر خروجن😅😅😅🤩🤣❤️
قربونت عزیزم💚💚🫂🤣✨🍭
فعلا با پسرم بازی میکنن
پسرم امروز صلح‌و سازش کرده
دیگه حداقل خیالم راحته عصبی نیست مثل دیروز
😶🥴
ببین عصرش میشه شب شبم نمیان دنبالش به نظرمن ناهارشوبده باشوهرت بفرستش بره بگومامیخوایم بخوابیم بروخونتون
شوهرم دیشب ۳ خوابید ۵وخرده رفت سرکار الآنم باباش اومد خونه برای ناهار تازه نیم ساعته از خستگی خواب رفت
دیگه تا ۵ و اینا اگر نیومدن خودمون میبریمش دیگه
خواستم هم بگم قرار بریم جایی دیگه پدر شوهرم اومد نشد بگم
خواهر من دیشب میگم برو میگه نمیرم صبح هم گفتم پسرم عصبی شده دیگه زنگ بابات بزن گفت نمیرم
ظهر گفت میرم باز میگه نمیرم
عصر میرم😑😑😑
انقدرمامان باباش بهش رودادن و همیشه حرف حرف خودش بوده باشمام مثل اونارفتارداره بگومگه دست خودته نری بایدبری
باز خوبه خداروشکر ک پسرت ارومه
میگم خو
خب وقتی میگه نمیرم شوهرمم زوری که نمیتونه ببرتش آخه باهاش نمیره
😰😰😰😰
همتون حاضر شین ببرینش
وقتی میبینه همه حاضرین مجبوره بیاد
عصری صد درصد میفرستمش بره ظهر هم‌پدرشوهرم اومد به احترام ایشون نشد خارج بشیم
وگرنه صد درصد بزور آماده شده بودم میگفتم جایی هم کار داریم کسی خونه نیست بمونی
😁
اره افرین
میگم خو
اگرم دعوا کنه ۲۵ درصد شده
به شوهرم گفتم من گاهی حوصله خودمم ندارم چه برسه بچه دیگری
بنده خدا هیچی نگفت😂
🤣🤣🤣
مشکل از خانوادشه که انقدر بی خیاله شاید دختره خواست یک هفته بمونه اونا میگن اشکال نداره بمونه.. فرزندسالاریه .دختره از ایناست با گریه کاراشو پیش میبره
چیشد رفت؟🤣🤣
سلام عزیزم پسرم با باباجونش رفتن بیرون چند تا کار داشت توی شهر
واینا
دختره منتظره بیان دنبالش
باباش هم رفته تعمیرگاه جواب نمیده فعلا
چی بگم خواهر
🥱😂
منتظر باباش هست فعلا
مامانش هم‌زنگ زد کلی دعواش کرد
گفت میخواستی نری مدام زنگ‌نزن با تلفن خونه مردم
بابات حالا میاد دنبالت🫣
سلام و آرزوی صبررر
وای بخدا خیلی پرروئن بچه‌هه چقد رودار و رو مخیه
حق داری
بابا بدون رودروایسی بگو خودش نمیخواد بیاد ولی من واقعا هم خسته شدم هم کار دارم لطف کنین بیایین دنبالش
چه بیخیال
خودش زوری بچه رو فرستاده خودشم‌میگه میخواستی نری
ی جوری گفته انگار نه انگار اختیار دار بچه اونه و اجازه بچه دستشِ
الان زنگ زدم گفتم پسرم همراه باباجونش رفته بیرون
دخترت میخواد بیاد خونه
گفت بهش بگو صبر کن بابات بیاد ماشین نداریم
دختره هم داره گریه میکنه
بزار گریه کنه تا اون باشه خودشو خونه کسی بدون پدر و مادرشش دعوت نکنه
میگفتی تلفن خونه مردمو بیخیال بیا بچتو ببر که خود مردمو دیوونه کرد
گفت دوچرخه امیرعلی((پسرم)) میدی ببرم بازی کنم شنبه بیارم
گفتم شرمنده
🤐
فک کنم تهش باید همون سیلیه رو بزنی😐😐
🤣🤣🤣🤣 میگم خو
بهش گفتم بابای امیرعلی ظهر میگه بیا بریم چرت نرفتی الآنم تلفن ایقد نزن مشغول میشه یهو یکی کار واجب داره
مامانش هم گفت محلش نذار تا باباش بیاد😂
وای خدا این دیگه کیه😂😂
🤣🤣🤣
دور از چشم من با تلفن خونه به مامانش هم گفته که زنگ‌خاله بزن دوچرخه امیرعلی بیارم
مامانش باخنده گفت دخترم چنین حرفی زده گفتم خودت بهش بگو به من چه
منم گفتم کی به شما زنگ زده که من نفهمیدم😂
بیخیال شو واقعا اعصاب و روان سالمی دارید تو و شوهرت
من بودم الان خونمون جنگ جهانی بود
😂😂😂😂😂😂😂😂
مگه دروغ میگی بخدا
😐😐
بخاطر کوتاهی تو ترتبیت پدرو مادرشِ که اینطوری بار اومده
این دختر خانم خواهر همونیِ که چند وقت پیش تاپیک زده بودی؟
🥴🥴🥴 دوچرخه پسرم الان برای خودش بزرگه
سه‌چرخه جدا خریدم
فقط بستیم توی اتاقش ذوق می‌کنه یا همراه شوهرم سوار میشه میبرتش کوچه گاهی

ولی چون اصلا استفاده خاصی نداشته
نمیدم که ببره داغون کنن
مگه دیوونم
آفرین
اونسری می‌دونی چی گفتم به مامانش
گفتم دلیل اینکه دخترت اینطور شده این هست که هرجا می‌خوان برن شما میگین عیب نداره وشب می‌خوابن و سخت نمیگیرین
ناراحت نیا با این تربیت معلومه دخترِ باری به هرجهت بارمیاد دیگه
بعد چقد دختر بنده خدارو قضاوت کردم اونموقع
واقعا منم الان میخواستم همینو بگم
نه قانون دارن تو خونشون نه چیزی
بخدا درست میگی ناراحت نمیشم
حتی بهش همون وقت گفتم مگه من و تو مثل خواهر نیستیم و ایقد صمیمی و...
حتی خونه منم نذار بیان بدون خودتون
چون درست نیست
خواهرزاده منم نه سالشه بدون پدر و مادرش حتی خونه مامانمم روزا نمیاد بمونه چه برسه به شب
بنظرم حتما بگو ی قانونی بزارن تو خونشون
مثلا خونه ما قانون اینه بدون پدرمادر بچه حق نداره پاشو بیرون بزاره چه برسه شبم جایی بمونه
دیگه خیلی راحت میگیره برای بچش اونم تو این زمونه که همه گرگ شدن
فدای سرت
دختره هم شوهرم چقد باهاش حرف زد دیگه سر به راه شد فعلا
حتی کلی درد و دل هم کرده بود
والا اصلا شاید مرد اون خونه ای که میفرستی مورد داره پدوفیلِ
ما که از باطن همه خبر نداریم
جسارت نباشه به شما ها ولی من کلا همه رو به ی چشم میبینم
خیلی دوره بدی هست واقعا
منم بچه ام پسر هستا ولی نمی‌ذارم جایی بدون خودمون بره
حتی مادرشوهرش اونسری ناراحت هم‌شدا بازم نذاشتم باهاشون بره بمونه
والا یکی از دوستام می‌گفت شوهر دوست مامانش بهش تجاوز می‌کرده
تازه قدیم الان که خیلی بدتره
خب دیگه
طرف تو پیشونیش ننوشته که من پدوفیلم یا انحراف جنسی دارم
می‌دونم چی‌میگی
اصلا اعتمادی نیست
حقیقت من خودمم بشدت حساسم
اصلا از کجا معلوم چی بشه خونه یکی
بعدشم جدا از این بحث ها شاید زن‌وشوهر بخوان راحت باشن و...بعدشم یه دختر بیاد که جدا بخوان بخوابن شاید مرد اون لحظه و شب بشدت نیاز جنسی داشت بعدش بخاطر وجود یه بچه غریبه باید سرکوب بشه شاید همین بشه باعث خیلی مشکلات و اختلاف این زن وشوهر و هزار بحث دیگه
😔😔😔
آدم نباید این دوره خوشبین باشه
قوم و خویش هم نمیشه شناخت درونش
والا مثلا شوهرت بدخواب شده خدای نکرده بیرون با یکی دعوا کنه تصادف کنه و...
والا حتی به پدربزرگ ها نمیشه اعتماد کرد
چی بگم‌نه به بعضیا که خیلی بیخیالن نه به ما که انقد حساسیم
الانم واقعا دوره زمونه بدی شده
تو مسیر مدرسه بچه هارو ازار جنسی میدن😐 تو مدرسه بچه های دبستان همو ...
این دوتا رو اشناهامون واقعا با چشم دیدن تو روز روشن
واقعا دوره بدی شده
شوهرم حس میکنم معذب هست
چون دیشب که ۲ و۳ خوابش برد
صبح زود هم رفت
ظهر هم که اومد مهمون اومد
بعدشم که خواست بخوابه بچه ها بشدت اذیت وسروصدا داشتن
تازه نیم ساعته خوابش برده
یعنی دیشب تا حالا دوسداشتم زمین دهن باز کنه برم داخلش
حتما با دخترخالت ی بار دیگه صحبت کن‌تو روش تربیتی اش یکم تجدید نظر کنه
چی بگم دیگه
اعصابم خورد شد برا اینده دختراش🥲
واقعا درکت میکنم
من شوهرم میخوابه شده تا بیدار بشه فچه رو سرپا بغل نگه میدارم که بیدار نشه
صبح تا شب سرکار سروکله بزنه با منجاه نفر بیاد خونه نتونه استراحت کنه واقعا ظلمه
آره واقعا
پناه بر خدا
واقعا
من میگم هیچوقت نباید از گریه و ایراد بچه ترسید وگرنه همه چیز تا بزرگسالی همه چی با گریه میگیره و کلا از مسیر خارج میشه
من تازه چک کردم دیدم دوقلو داری چقد ذوق کردم
ماشاءالله بهشون چشم‌بد ازشون دور باشه
قربونشون برم چقد نازن الله نمک
خدا برات حفظشون کنه جان دلم🤩🤩🤩🤩🤩🥰🥰🥰🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍
الی دختر خالش خیلی دل داره
بعدشم بخدا من بچم ۲ساعت می‌ره خونه عموش بازی کنه من هی زنگ میزنم به جاریم میگم مواظبشون باش سریع مریم دنبالش یامیگم بفرستمش
این چجوری مادریه که حتی دیشب یه زنگ نزده؟
یا نگفته مثلاً یه چیز بشه این خانم آیا دوست داره بچم باشه یان؟
واقعا این خانم خیلی صبوری کرده هم خودش هم همسرشون
صاحب تاپیک خیلی صبوری هم خودت هم همسرت
دقیقا
حتی شما بگو فرشته آیی بچه دختر حالت میاد خونت ۲یافوقش ۳ساعت حتی یه زنگ نمیزنه؟
یاشمازنگ میزنی جواب نمیده این پدرش نمیگه شب دختر باید تو خونه خودش باشه؟
اتفاقا توی دوره زمونه الان من حتی به محرم خودمم دیگه اعتماد ندارم
ازبس دکتر هلاکویی فکرکنم اگه درسته گفته باشم تو اینستا می‌شنیدم مخم سوت میکشید
ممنون عزیز دلم
سلامت باشی
جان دلم درست میگی شما آدم دلش صد جا میره وقتی بچه نیست
وای منم همین حس دارم
همیشه خیلی مراقبم بشدت
حتی زمان بازی بچه ها مدام باید جلو‌ چشم من باشم هرجا هستیم
در اتاق اجازه نمیدم وقتی پسرم همبازی بچه های دیگه هست محیط خونه ما یا حالا هر اقوامی بسته بشه
در هم باز باشه مدام سر میزنم حتی اگه همه همبازی ها پسر و یه رنج سنی نزدیک باشن
من همش چلکشون میکنم
من دخترم به مدت مهد می‌رفت شوهرم اینقدر تو دستشویی رفتنش حساس بود می‌گفت سعی کن این ۳ساعت دستشویی نری کمتراب بخور🤣 آنقدر که جامعه بدشده
چکشون
منم دائم چک میکنم
یه سری یکی از اقوام شوهرم گفت اینا همه پسر هستن و هم‌سن وسال هم تقریبا چرا ایقد میری و میای توی اتاقن جای خطرناک که نرفتن
گفتم نمیشه
همسن باشن‌نباشن خارج از جنسیت و سن و نسبت باید همیشه آدم مراقب باشه
اخی عزیزم درکتون میکنم
مراقبت خیلی لازمه

دیگه دختر بچه صد برابر بدتر و خطرناک تر
دقیقا درسته
ولی واقعا مخم سوت کشید ازبیخیالی مادر
مادر باید همونجا یکی کشید میزد تو صورت بچش یافوقش نمی‌زد
میزاشت گریه کنه تا خسته بشه یعنی چی دختر۱۰ ساله این ادا ها را دربیاره
آره واقعا
درسته حالا من یا شوهرم هیچ مشکلی نداریم
ولی طرفی که قرار بچش اونجا باشه از کجا مطمن و شناخت درونی صد درصد داره


چون دوره زمونه خوبی نیست
بخدا من خونه مادر شوهرم میفرستم با شوهرم
میفرستم هی زنگ شوهرم میزنم حواست باشه ها پسر خواهرت اونجا هست مواظب باش
میگم خو
بچه هم نیست که بگین مثلا درکی نداره
به هرحال اندازه سن خودش می‌فهمه


بعدشم گفت می‌ذاری دوچرخه امیرعلی ببرم خونمون دوسه روز حقیقت گفتم شرمنده

بعدش مامانش زنگ زد گفت با تلفن خونه ۱۰ بار زنگم‌زده گفته به خاله بگو دوچرخه رو بده ببرم
منم بحث عوض کردم
یه خود دختره هم گفتم نه
منظورم از مواظب باش اینکه دستشویی می‌ره شلوارشابیرون میاره کسی نبینه وووو
می‌دونم متوجه شدم جانم
خوب کردین که حرف دلتون زدید
دوچرخه هنوز برای پسرم بزرگ هست
سه چرخه سوار میشه
فقط شوهرم پارسال از زاهدان خرید ارزون بود نسبت به شیراز
فقط شاید این دوسال ۵ بار با شوهرم برده توی کوچه با کمک خودش سوار شده ذوق کرده رکاب زده

بعدن این دختره هم اول که جای دوچرخه ندارن توی راه پله باید بخوابونی
بعدن درست هم بلد نیست صد درصد
گفتم پسرم گریه می‌کنه نمیشه بدم
شوهرم خواب بود تازه بیدار شده
دختره از انتظار خوابش برده
گفت وای اینکه هنوز اینجا هست
چرا نگفتی ببریمش
گفتم مامانش زنگ زده میان دنبالش با ماشین
توی این سرما با موتور نمیشه هم بچه یخ می‌کنه هم خودمون
ولی اگر تا نیم ساعت الی یکساعت دیگه نیومدن با همون موتور میبرمش

خواستم ببرمش مامانش زنگ زد گفت شوهرم حموم کنه میایم دنبالش
😄😄😄😄
🤣🤣🤣
دیگه صدای بیچاره شوهرت هم داره درمیاد
ب دخترخالت بگودختربزرگت چیکارکردباهات این کوچیکه ازاونم بدترمیشه پس دیگ کی میخوای تربیت کنی بچه روبعدفرداراهش کج شه میگی بچم مقصره نمیگی خودم بیخیال بودم اینجورادماانتظاردارن بچهاخودشون تربیت بشن و خوبم باربیان
دلیلی نداره
حتی شده به خاطرتربیتم که شده اصلا بهش ندید ببره
بالاخره رفت و بهش ندادم به روی خودمم نیاوردم
میگم خو
دقیقا حرفات درسته عزیزم
اصلا تعجب کرد میگه این ظهر گفته می‌خوام برم چرا هنوز منتشره گناه داره
گفتم سرده دیگه
بالاخره اومدن دنبالش
وای خداروشکر
یه نفس راحت بکش الان پسرت هم دیگه خوشحال میشه که رفته
ن اصلاچرابدی تو واسه بچه خودت خریدی چرابدی یکی دیگه ببره استفاده کنه خراب کنه بیاره پسرت هنوز ازش درست حسابی استفاده نکرده

من خودم شخصا هیچ چیزبچه هاموبه هیچ کس نمیدم نیازدارن برن بخرن
ممنونم😂😂😂
منم تحت هیچ شرایطی یه پر کاه پسرم نمیدم کسی اصلا دلم نمیاد
مگر به فرض جدا یه اسباب بازی بخرم بدم طرف ولی وسیله خودش نمیدم کسی
😅😅😅
ببین رودرواسی نکن اگه حرفش بیوفته به دخترخالت بگوکه اون شب که موندتاصبح سردرگرفتم پسرم خیلی اذیت میکرد دیوونم کرد تابفهمه دیگه همچین کاری نکنه
دقیقا حرفش بشه میگم
حتی امروز گفتم دخترت تا2وخرده بیدار بوده منم بیدار موندم نتونستم بخوابم
من بامادرشوهرم تویه ساختمونیم حتی تاحالانشده یه شب بزارم بامادرشوهرم بخوابه چندبار هم اسرار کرده گفتم نه دخترم شبابیدارمیشه آب میخواد دسشویی میره شمانمیتونین ببرین پیش خودم راحتتره
بر طبل شادانه بکوب🤣🤣🤣🎇🎇🎇🎂🎂🎂🎉🎉🎉🎉💃🏻💃🏻🎊🎊🎊🎊🎇🎆🧨
مرسی گلم
خدا نگهدار بچه همه باشه
😂😂😂😂😂😂❤️😍🥳💚🤩
کار خوبی میکنی
باورکن بگیر مادره رو از وسط نصف کن بگو پاره بشه اونجات بیا جمعکن بچتو
صلوات بلند ختم کن😂😂
😂😂😂😂😂😂