Ooma
پرسش (1403/07/02):

غر زدن های مادرانه

دختر من از شش ماهگی غریبگی میکنه. هی گفتم بزرگ تر میشه بهتر میشه بدتر شد. فقط یه سری آدم که روتین میبینه رو قبول داره مثل بابا مامانم و پدرشوهرم، خواهر و برادرم و چند تا دخترعموهاش. کافیه مهمونی برم و دوتا آدم جدید ببینه، یه ریز شروع میکنه به گریه و نق زدن. حالا ازینام نبوده که مدام خونه باشه، تابستون تقریبا هر روز پارک و بیرون. ولی بازم همونه. امروز مامانم مهمون داشت رفتم اونجا، انقد اونارو میدید گریه میکرد که همه مهمونا شرمنده شدن.
اومدم اینجا بنویسم یه کم خشمم فروکش کنه. میدونم بچه ها با هم فرق دارن ولی این مدلی دیگه نوبرشه.

نههههه مامانی دختر منم همینه والا من با سی سال سن میرم مهمونی جایی که نشناسم معذبم اون که بچس،میدونم خسته ای نا امیدی اما میگذره به دستای کوچولوش نگاه کن بهش حق بده اضطراب غریبه جز طبیعی رشد بچه هاست
از اونهای هست که با هر کسی دوست نمیشه
پسر منم تا دوسالگی همین بود
تو مغازه کافی بود یکی بش بگو عمووو.. دیگ میزد زیر گریه
چقد سخت بود برامنم
الان خیییلی خوب شده
فرصت بدش.. درس میشه
پسر بزرگم 5سالشه، هنوزم گاهی ک میریم تو جمع نق میزنه، عوضش پسر کوچیکم از همون اول با همه زود میجوشید و نیشش باز میشد

اینجور چیزا بنظرم ب ذات بچه برمیگرده
بچه ی منم همینه
امروز رفتیم فستیوال گل بازی از یغلم که پایین نیومد اولش
بعدم میگفت بریم خونه
آخرش یکم بازی کرد
بنظرم که بازی درمانی رو شروع کنید ببینید تو شهرتون کجاها دارن ببرینش منم دارم میبرم
بچه ی من با کسی اوکی نیست فقط من و باباش و مامانم
پیش باباشم در حد یک ساعت بمونه بعد اون اصلا نمیمونه
بچه ی منم همینطوریه
چندهفته پیش عروسی داشتیم چقدر خرج لباس و آرایشگاه کردم نذاشت 5دقیقه تو عروسی بمونم یه گریه ای میکرد میخواستم بشینم خودمو بزنم فقط با اون آرایش و شینیون 😂😂😂

آخرشم اومدیم خونه دیگه خوابوندمش رفتم یه ساعت عروسی
خانه بازی بردمش سیاه و کبود شد از گریه
بردم آتلیه نذاشت عکس بگیرن گریه کرد
وای عزیزم😅
چه بد
بعدشم اوکی نمیشه؟
منم امسال بردم عکاسی کوفته برگشتم اصلا همکاری نکرد برا کلیپ
من هر موقع میرم عروسی پسرم رو نمیبرم ،آخه هم خودش اذیت هم خودم ،مادر شوهر و خواهر شوهر ها هم میگن نیوردیش ،منم راحت میگم نه اذیت میشه .....
بچه من همینطوره .هیچ‌جا نمیتونم برم از بس گریه می‌کنه .چند مدت پیش رفتیم عروسی از اول تاآخر عروسی رفتم توی اتاق پرو ..دخترم هرکیو میدید گریه میکرد وجیغ میزد
آره اتفاقا داشتم به این فکر میکردم
وای عکسای آتلیشو نگم برات. همه اخم و گریه😁
آخ تجربه ی اتاق تنها رو زیاد دارم
🥺🥺
سلام پسر من برعکس اصلا غریبگی نمیکنه،هر کس خونمون میاد میخواد همراهش بره،عصرها حتما باید باباش از سرکار اومد ببرش بیرون وگرنه اینقدر بی قراری وگریه میکنه که کلافه میشم، دیروز اینقدر گریه کرد تا همراه عموش بره،امروزم میخواست همراه مادر بزرگش بره،من اصلا نمیدونم چکارش کنم.فقط کافیه از صبح تا شب بیرون باشه حالا هر کس که باشه همراهش میره
هر کس تجربه داره لطفا راهنمایم کنه
دقیقا مثل پسر من پیش همه می‌ره کافیه فقط یکی بخواد بغلش کنه این پریده بغلش
اصلا اصلا فکر نمیکنه من مادرشم تو بغل همه میخوابه شیر میخوره اگه ی هفته هم نبینمش بغلمم نمیاد با اینکه من خیلی باهاش بازی میکنم و همه روزه پیششم ولی اصلا وابستگی نداره بعضی موقعه ها خیلی ناراحت میشم
چرا مثلا یه هفته بعدش بردم مراسم بله برون قشنگ اونجا بازی کرد

ولی آتلیه و خانه بازی تو یه روز بردم بار اولش بود تا من برم داخل بچه رو تنهابردن استخر توپ اونم غریبه هارو دید ترسید
بعدشم بردم آتلیه بازم از خانوم عکاسه ترسید یکم غریبی میکنه ولی نه تا اون حد اونروز ترسیده بود بچه
وگرنه قبلا برده بودم آتلیه کاری نداشت ولی عکس دوسالگی نذاشت بگیریم😐
طبیعیه چندوقت دیگه درست میشه علیسان پارسال با همه میخواست بره ولی امسال اصلا
فقط با من و باباش و گاهی بابای خودم
طبیعیه دلیلش همین کم بودن معاشرته بخدا
پسر منم همین بود فصل بهار دور از جون همه عموم فوت شد
هی میرفتیم و اونجا
شلوغم بود هامین کلا غریبگی میکرد و اذیت
باورکن بعد چندبار انگار اوکی شد
بعد اون من هفته ای سه بارو حتما خانه بازی یا کارگاه کودک و جاهای پررفت و آمد میبرم خیلی خوب شده
با همه هم بازی میکنه به همه لبخند میزنه معاشرتی شده
الانم جای شلوغ و پرجمعیت برم کاری نداره
آره ، مرسی که تجربتو گفتی
والا پسرمنم با همه اوکیه از اول نیشش باز میشد تا صداش میزدن
بعده دوسالگی یکم بهتر شد ولی همچنان هرکی میاد خونمون باید باهاشون بره
مودیه هفته ای؟یکبار و حتما خونه مامانم و مادرهمسرم میریم گاهی وقتا بدو بدو میره تو خونه گاهی وقتا ازبغل باباش پایین نمیاد و دستشو میگیره میگه برگردیم گریه میکنه توخونه نمیاد
دختر منم دقیقا همین بود بچگیاشو هیچکی ندید جرات نمیکردم جایی ببرمش از ۲سالگی بهتر شد الانم جاهای جدید بخواد بره اولش یکم اضطراب داره ولی زود اوکی میشه..کاملا هم طبیعیه باید صبور باشی تا دورانش بگذره کارگاه مادر و کودک ببر
منم چن ماه پیش فستیوال کف بازی بردمش اصلا بازی نکرد همش چسبیده بود بهم دائم میگفت بریم خونه از بعد اون بردمش بازی درمانی بهتر شده الانم فقط گروه درمانی میبرمش
حالا بچه من برعکس پدر منو درآورده از همون بچگی یکی تو خیابون میبینه دنبالش میدوید انقد باهاش گرم می‌گرفت ک چ بگم باباش میگف تا سر کوچه نمیتونم ببرمش دوساعت وامیسته با همه گرم میگیره میخنده دو مدلش سخته واقعا ..
پسر کوچیکم عاشق عروسیه، از اول تا آخر فقط دید میزنه، هیزه بچم🤣🤣🤣
😅😅😅😅😅
اونایی که گفتن فستیوال و بازی درمانی و گروه درمانی؟ شما چطوری متوجه میشین تو شهرتون کجا برگزار میشن؟
بچه ندارم ولی چون شهری که زندگی میکنم تنهام همیشه برام سواله که بچه ام بیاد از کجا بفهمم کدوم مهد و خانه بازی خوبه
چیا برگزار میشه کجا برگزار میشه
منکه کلینیک بازی درمانی رو توی اینستا پیدا کردم فستیوال هم آموزشگاهه کلاسای مختلف میزارن برا بچها هر چن وقت فستیوال هم میزارن اینستا دائم استوری میکنن...برای اینکه بفهمی کدوم مهد خوبه باید حتما چن جلسه ای حضور داشته باشی کاراشونو ببینی نحوه رفتارشون با بچه بازیایی که میکنن متوجه میشی خوبه هست یا نه اینام از طریق اینستا میشه پیدا کرد
اینستا.گوگل

سوالات مشابه