Ooma
پرسش (1403/04/16):

واکنش شما درباره ی این حرفای خانواده شوهر چیه؟

سلام خانما خلاصه بخوام مشکلمو بگم اینه که پسر من الان تک نوه ی خانواده شوهرمه و براشون خیلی عزیزه.
ولی گاهی یه حرفایی میزنن خيلی میره رو مخم.مثلا از ۵ ساعتی که اونجا هستیم پدرشوهرم هی به بچه میگه اینا می خوان تو رو از پیش ما ببرن نزار ببرن! ده بار میگه به بابات بگو صبح میره سرکار بزارتت اینجا شب بیاد دنبالت و هی به من میگه حیف که از ما دورید کاش نزدیک بودید هر روز می دیدیمش
تا الان خیلی جلوی خودمو گرفتم چیزی نگم ولی باور کنید وقتی تو یه روز ده بار همچین جملاتی بشنوید عصبی می شید.
من خیلی خوشحالم که ازشون دورم و اصلا دلم نمی خواد برم سمت اونا زندگی کنم می دونم برم اونور افسرده میشم اما شوهرم چند وقته هی میگه این بچه و مامان بابام گناه دارن سمت اونجا باشیم خیلی بهتره.
شما بودید چه جوابی به این حرفای پدرشوهرم می دادید

خب نوش براش عزیزه که اینارو میگه
بنده خدا حرف بدی نزده
بچتونم که الان کوچیکه بدون خودت نمیتونه بمونه
دلشونو نشکون بنظرم
چیزی نگو بهشون
زندگیتو ی جودی مدیریت کن که بچت با خودت بمونه
عزیزم حرف بدی نمیزنن که، باید خوشحالم باشی انقدر میخوانش، پدرشوهر منم همیشه همین حرفهارو میگه
عزیزم الان بچت کوچیکه
بزار بزرگتر بشه گاهی واقعا دلت میخواد ی6 جایی بزاریش چند ساعت استراحت کنی
بنظر منم یکم حساس شدی گلم ، ولی خیلی خوبه که نوشونو اینقد دوس دارن 😍
اونا هم حرف بدی نمیزنن
دقیقا همینجوره.
من واقعا از خدامه مادز شوهرم بیاد نزدیکم بیشتر ببینمشون
الان شهر دوریم 6 ماه یکبار همدیگه رو میبینم
قبلا هم مادر شوهرم زنگ میزد یه عالمه ابراز دلتنگی می‌کرد
یا میگفت بچه خانواده تو رو بیشتر دوست داره
چرا مارو تحویل نمیگیره
یا...
ولی همش بخواطر اینکه که کم بچم میبینتشون
من باشم به حرفاشون لبخند میزنم بی احترامی نمیکنم. هفته ای یک روز میرم اونجا.
جلو شوهرم حرفای بدی به خانواده اش نمیزنم فقط روشنش میکنم که دوری و دوستی احترام ها رو ببشتر نگه میداره
کاش خانواده شوهرمنم همینجوری بودن من آرزوبه دلم مونده یکباربه مادرشوهرم بگم بچه مونگه داربرم بازاربگه باشه همیشه گفته من نمیتونم .حتی وقتی حامله بودم تمام 9ماه بچه مم بقلم میگرفتم میرفتم بازارحتی شب زایمانمم بچه موبرم بیمارستان که دیگهذنگهم داشتن اومدن بردنش
هر چیزی متعادلش خوبه . اگه همین مادرشوهر هر روز بخواد بچه رو نگه داره عملا دیگه تربیت مادرپدر بی اثر میشه
خدایش سه هفته پیش استخوان دستم ترک خورده بودمادرشوهرم حاظرنشدبوه هامونگه داره رفتم خونه مامانم..اماواسه کارای اون همیشه من وظیفمه دختراش بنده ی مردمن اینجورمواقع
چقدر بد
سنشون بالاست که قبول نمی کردن؟
آره من اصلا دوست ندارم بچه دو تربیتی شه
خدا رو شکر که مهربونن دوست داری بهت نزدیک باشن ولی خانواده شوهر من تو حاملگی خیلی بهم کم لطفی کردن به خاطر همین مونده به دلم و اصلا دلم باهاشون صاف نمیشه هر کاری می کنم
حرفشون واست مهم نباشه بذار بزنن و دلشون خوش باشه ولی فاصله ات رو همینی که الان هست نگه دار
😂😂😂یه دفعه بذار با همسرت برو خرید و سینماا دفعه بعدی عمرا اگه نگه اش دارن😂😂
بچه محبت رو درک می‌کنه و سمت محبت میره

تا میتونی به بچت محبت کن، شما پدر و مادرش هستید
هیچ وقت شما رو نمیزاره کنار بره سمت بقیه
اونا هم پدربزرگ مادربزرگ اش هستند، خداروشکر کن نوه شون رو دوست دارن
بخدا اینقدر پدربزرگ مادربزرگ هایی هستن که چشم دیدن نوه خودشون رو ندارن
عزیزم حرف بدی نمیزنن شما حساس شدی ، حرفهاشون از دوست داشتنه
سلام اصلا جواب پدرشوهرتو نده چون میشی عروس بد.
ب شوهرتم گله نکن بجاش اصلا نزدیکشون نرو و ب ارومی همسرتو قانع کن همین فاصله ای ک دارید خوبه.
برعکس این قضیه رو من دارم،پدرمادرم میخواستن خونشو اجاره بدن یا بفروشن بیان کنار ما ک نزدیک دخترم باشن،حتی میگفتن یکی از اتاقاتو خالی کن ما بیایم زندگی کنیم پیشتون...اما من میدونستم زندگیم از هم میپاشه اینطوری،خیلی سخت بود اما راضیشون کردم همونجا بمونن اخه فاصلمون همش۱۰ دقیقه هست...نوه شونو دوست دارن اینجوری میگن تو ب دل نگیر
مطمئن باش این ک میگه ب بابات بگو بذارت اینجا فقط از رو علاقس
فکر نمیکنه ناراحت میشی

پدر مادر من بم میگن بچه رو بذار خودت برو
یا میگه دخترتو از خودت بیشتر میخوایم
من چون میدونم از علاقه زیادیه ناراحت نمیشم
خب ما هم تهرانیم مادر شوهزم اینا شهرستان،پسر منم تک نوه هست ،دقیقا همین حرفارو مادر شوهرم پدر شوهرم میزنن,ک کاش نزدیک بودید یا وقتی ویخوایم برگردیم همش ب من میگه بمونید پیشمون بیشتز باشید اینجا، تا حدی ک انقد ب پسرم میکن میگن ،موقع رفتن پسرم همش بهانه نیگیره گریه زاری هر سری راه میندازه اصلا مکافاتیه،در هر حال وقتی خیلی نوه شون رو دوس دارن خب اینطوری میگن،عصبانی شدن نداره ک خب،کم اعتنایی کنن ک بدتره
حساسی... باید خوشحالم باشی.فقط داری گارد میگیری
پدر و مادر خودت اینارو بگن بازم رو مخت هستن؟
مادرشوهر منم بچم کوچیک بود همش میگفت زود زود بیاین ،الان هفته ای یه بار میریم پدرشونو درمیاره دخترم از بس اذیت میکنه بنده خداها دیگه نمیگن زود زود بیا😅
شما هم حساس نباشین باور کنید از رو دوست داشتنه
من خیلی فاصلم با خانواده خودم و شوهرم زیاده
وقتی میرم این حرفا رو میزنن چون چند ماهی یبار میریم و واقعا دلشون تنگ میشه من واسه عروسی برادر شوهرم پسرمو میذاشتم پیش مامانم یا مادرشوهرم ک خالمم هس میرفتم کارامو انحام میدادم و میومدم
پسر من اذیت نمیکنه ولی خب من وقتی میدیدم دوس دارن نگهش دارن میذاشتمش هم خیالم راحت بود هم سریعتر کارام انجام میدادم
بنظرم ب دل نگیر چون دوسش دارن اینطوری میگن
من خودم عروس اولم و پسرمم نوه اول
حتی الانم زنگ میزنن میگن بفرستش بیاد پیشمون هم مادرم هم مادرشوهرم چون دلشون تنگ میشه و مث بچه خودشونه اینو میگن و اصلا دلخور نمیشم
همیشه نوه از بچه عزیزتره🥰
👍
اوهو چقدر گیرین . خب نوه اشه دوسش دارن . اگه خانواده خودت هم بود عصبی میشدی ?
بی توجهی و حفظ فاصله بدون درگیری😁
از خداتم باشه اینجوری میگن ، این یکی رو تو اوما نشنیده بودیم که شنیدیم 😅😅 تک نوه هست دوسش دارن من بودم اگر آدمای خوبی هستن و از لحاظ فکری و عقیده ای مثل شما هستن میچسبیدم بهشون دیوار به دیوار خونه میگرفتم ، بزرگ بشه بچت دلت میخواد یکی پیدا شه یه دیقه برات نگهش داره فقط دستشویی بری

سوالات مشابه