درمان افسردگی مادر که از بچه کوچیک نگهداری میکنه چیه

یعنی چی احساس امنیت ندارید؟

عزیزم مشخصه علایم افسردگی رو داری
چرا دارو نمیخوری؟

سلام چرا ب خودت سخت میگیری بچت دستشویی کرده ی گوشه کناری بشورش پوشکم با خودت ببر پوشکش کن
منم خیلی برام پیش اومده
یبارم شوهرم تو ماشین نبود خودم بطری برداشتم کاراشو کردم

دخترتو ازپوشک نگرفتی؟

منم تو ماشین تعویض میکنم ولی همسرم فوق العاده حساسه سریع میگه برگردیم خونه بچه رو بشور. دخترم تو سنی هست خیلی بداخلاق و بد غذا شده و خیلی هم لجباز شده که همه اینار دوره ای هست بعدش خوب میشه ولی خیلی ی نن فشار وارد شده به هیج کاری نمیتونم برسم

من اگر دارو نخورم دیوانه میشم

وای من فک کردم فقط خودم اینجوری ام ،والا منم داره میزنه به سرم کم کم تنهایی خیلی سختههههه

میتونید برید شهربازی سرپوشیده اونام خوبن
ی مغازه بزرگ نزدیک خونمون بود وسایل مثل قصر بادی استخر توپ از این چیزا داره خیلی خوبه تا تو ماشین بشینید دخترتم بچه های دگ‌میبینه بازی میکنه

نمیدونم قدیما چجوری مردم چند تا چند تا بچه نیاوردن حالشون خوب بود مثل ما نبودن با یدونه بچه داغون بشن

از خانوادت دوری

ف‌کر میکنم اون دوره همه کنار هم بودن به هم کمک میکردن مثل الان نبودن که دیگه هیچکس به کسی کمک نمیکنه

ماهام سوسول شدیم

من خودم گاهی دگ واقعا از دسته بچه ها روانی میشم

عصرا هوا خنک میشه با بچت برید پارک هم حال اون خوب میشه هم خودت

خواهشا نشین غصه خوردنو فاز افسردگی
منم ۳ سال غربت بودم انقدر هی غصه خوردم الان واسه خودم توده درست کردم
واقعا اشتباه از خودم بود

غم و غصه فقط میشه مریضی تا میتونی فضای زندگیتو شاد

پدرم که به تازگی چهلم تموم شده به رحمت خدا رفت مادرم رو خواهرم با هم زندگی میکنن برادرام هم ایران نیستن منم با خواهرم میونه خوبی ندارم حتی چهل پدرم باهاشون سلام هم نکردم

خدا رحمت کنه

چرا با خواهرت خوب نیستی اگ میتونی رابطتو باهاش خوب کن رفتو امد کن

۷یلی دوس دارم برم ولی آنقدر نا امنه بیرون میترسم خیلی نزد هست این اطراف از اون طرف پلیس‌های ارشاد میچرخن منم خیلی وقته بخاطر اتفاقات از خونه بیرون نمیرم .

کدوم شهری

داستانش طولانیه خلاصه بگم آدم بدجنس و قدر نشناس و پرتوقع تشریف دارن که بماند که حسادت در کنارش دارن خوبی زیاد کنی بچشم طرف وظیفه حساب میشه. جالبه که با تمام بدی هایی که به من کرده خونه ای که اجاره گرده داره ماهیانه میخوره من بخشیدم بهش چون نداره ولی با این حال خیلی ناسپاس.

تهران

فهمیدم

خب همون شهربازی سرپوشیده پیدا کن برید اونم خوبه

مشکل من همسر بی حوصله هم هست بعضی مردا خیلی پایه آن واسه گروش و تفریح حتی خودشون بدون اینکه زنش بگه ما رو ببرید بگردون خودش پیشنهاد گردش میده ولی همسر من وسط بهشت هم ببری میگه منو ببر خونه بشینم پای تی وی فیلم و سریال ببینم بخاطر همین زن خسته میشه

مرده دل مرده زن رو پیر می‌کنه
عوض هم نمیشن
باید کاری کنیم خودمون ب خودمون خوش بگذره
وگرنه باید از افسردگی بمیریم

اره دقیقا بابای منم اینجوریه😂بزور از جلو تلوزیون می‌بریمش واسه تفریح
وقت خالی داشته باشه انتخابش تو خونه موندن و فوتبال یا اخبار دیدنه😑😑😑

بعضیا هستن یعنی من دیدم تو دوستام با دو تا بچه همه جا میره تفریح میکنه همیشه هم با دوستاشه ولی خیانت بین خودشو همسرش موج میزنه یکی از دوستام همینجوری بود که الان ده ساله باهاش ارتباط ندارم و یکی از دوستامم بعدم متوجه شدم با گوشیش با کسی که ارتباط چت دارن که اصلا فکرشو نمیگردم اینا اینجوری باشن ولی اصلا احساس افسردگی این چیزا نداشتن وم مرتب اینور اونور بودن ولی منکه اهل اینکارا نیستم دلم به همسرم خوشه که ما رو بیرون ببره مسافرت ببره قدر زندگیمون رو همسرم نمیدونه چقدرم باهاش صحبت کنم دیگه اخلاقش همینه تا خودشو تغییر نده هیچی تغییر نمیکنه

خونه که خوبه لعنتیا🥺
من اگه به خاطر بچم نبود ماهانه هم بیرون نمیرفتم چی داره بیرون آخه
خونه خوبه،دستشویی هست،غذا هست،تی وی هست،چایی هست🤤تازه تو این گرما زیر کولرم بشین نه لباس زیاد تنته نه شال و روسری سرت خیلی خوبه که😂

اگه سرکار می ی یا زیاد بیرون رفتی آره قدر خونه رو میدونی استراحت میکنی ولی اگه دو سال یکسره تو خونه باشی یا میخوای بیای بی ون فقط باید از شیشه ماشین بیرون رو ببینی حسرت میشه برات

عزیزم من باتوجه به پیاامهای که گداشتی میگم که خودت
خودت رو درون بند وزننر
دون نامرئی ای زندونی کردی
یعنی جی بیرون امن نیست؟!خیلی جمله سنگین و عجیبیه
هما ماداریم به نوعی توشهرا زندگی میکنیم و بیرون میریم تفریح میکنیم ممکنه این وسطا مشکلیم پیش بیاد
که طبیعیه خیلی
اول از زندون ذهنت بیرون بیا و دیگرانو ازبالا به پایین نبین
اول خواهر خودت رو ببخش و باهاش خوب باش
اگه اونم باهات خوب نشد
حداقل تو ذهنت تو ببخشش این کمترین کاریه که میتونی بکنی
قدم بعدی اینه خودتو قربانی جلوه نده
آی همسرم اینطور آی خانوادم فلان آی بچم بیسان
همه ازاین دست مشکلات دارن
مهم اینه دید تو درچه سطحی باشه
یمقدار ازحال بدت هم بخاطرفوت پدرت میتونه باشه
این رو بهت حق میدم روحشون شاد.
قدم بعدی اینه که انقدر همچیو سخت نگیر
بچه رو ببر تواجتماع
و از خودت یه تصور خوب اول ازهمه تو ذهن خودت بساز
و بعد تو ذهن همسرت
با کمی قدرت زنانگی و خودباوری همسرتم کم کم اونجور که تومیخوای میشه
فقط بهونهای مغزی رو بنداز بره و بجاش دنبال شاد بودن باش.
اینا تجربهای منه البته
ذهن ادمیزاد انقدر بزرگه که میتونه هرگاری کنه
با افکار کوچیک خودتو زندونیش نکن🙏

آره راست میگی من مرخصی بودم خسته شده بودم از خونه
حالا بچه نداشتم بهتر بود تو خونه کیک و شیرینی و دسر درست میکردم و... ولی با بچه خیلی تکراری ه تو خونه

نه عزیزم من همش خونه ام،خانوادمم نزدیکم نیستن
همسرمم نیست ولی همیشه خونه رو ترجیح دادم همه ی اینایی هم که میگین نود درصد مامانا هستن دیگه
بعد چرا باید از شیشه ی ماشین ببینی حسرت بشه برات؟
سختتونه یه دقیقه بزنید کنار پیاده شین هم شما پیاده روی کنین هم بچه بازی؟
ما هم تهش هفته ای یکی دوبار بریم بیرون میریم پارک بچم بازی میکنه یکی دوساعت میام خونه
مسافرتم فقط خونه مامانم میرم عقیده ام اینه با بچه ی تو این سن فقط اذیت میشم مسافرت رفتنی

چکارشوهرت داری خودت عصرا دست دخترت و بگیر برید پارک هم اون بازی میکنه هم خودت حال و هوات عوض میشه
شاید دخترت بخاطر اینکه همش‌توخونه حوصلش سر میره لجباز و...شده

ماشالله دخترت دیگه بزرگه خودش راه میاد باهم برید پیاده روی
اب میوه و خوراکی بگیرید باهم بخورید

روزی یک ساعت هم که بری کلی روحیه هر دوتون عوض میشه

تنهایی میترسی شوهرت نمیاد برو دنبال مامانت با اون برو
تو خونه خاک بگیر با بچه ات گل بازی کنه
رنگ انگشتی بگیر برین تو حموم بازی کنین
خونه رو باهم جمع کنید
با هم غذا درست کنید
باشگاه برین باهم
استخر برین

بزار شوهرتم بشینه تو خونه همش‌ تی وی‌ ببینه شاید خسته شد از تی وی وخونه نشستن و همراهی تون کرد😀

دقیقا منم قبلا عاشق آشپزی بودم یا آشپزی میکردم یا کلاس زبان میرفتم با دوستام قرار دورهمی تو خونه همدیگه میزاشتیم باشگاه میرفتم خرید میکردم الان بچه دست و پام رو بسته هیچکاری نمیتونم بکنم از اول زایمانم تنهایی بچه رو بزرگ کردم همسرم مسئول خرید بود فقط هیچکسی تو اوج سختی بعد زایمانم که بچم کولیک داشت بیداری های شبانه واقعا درد داشت روزها خدا رو شکر گذشت و الان افتخار میکنم تنهایی بدون کمک کسی تونستم درست بچه بزرگ کنم کاش این روزهام سریع بگذره

شاید اینم میشه گفت

آنا‌ جان آدما توی هر شرایطی که باشن پتانسیل افسردگی رو دارن
یکی از بیرون نرفتن
یکی از مشغله ی زیاد
یکی از اذیتای بچه ش
یکی از بچه نداشتن
یکی از دست خانواده ی شوهر و فامیل
یکی به خاطر شهر غریب و تنها بودن
.
.
.
ینی ادامه بدم هزارتا میشه

الان آدمایی هستن با موقعیتِ تنهاتر از تو، ولی شادتر از تو
خب این توی نگرش آدماست...

به هرحال سعی کن همراهیِ همسرتو طلب کنی شرایطو تغییر بدی،‌ اگر سبک زندگی خودتو تغییر بده، نشد نگرشتو تغییر بده

حالا شاید شعاری حرف زدم اما خب واقعیته دیگه
من الان حسرت دارم حوصله م سر بره. تا حالا تو عمرم حوصله م سر نرفته ☹️😐 بسکی همیشه یه دنیا کار داشتم

مامانم سنش خیلی بالاست فاصله با ما خیلی دوره ما تهرانی اون کرج
همه اینا درست ولی. قتی همه چی یکنواخت میشه واقعا حوصله سربر میشه بخصوص اینکه بچه الا اجازه نده شما ظرف بشوری غذا بزاری خونه آنقدر کثیف شده هر روز باید تمیز کنم بعد آنقدر با بچه بازی می‌کنم خسته میشم انرژی برام نمی‌مونه مهد کودک چهار تا خونه کنارمون رفتم گفتم بچه رو ثبت نام کنم میگه باید سه سالش بشه ما این سن قبول نمیکنیم چون آموزشی برای ما نگهداری کودک نداریم اینو میگه یعنی باید تا مهر صبر کنم و

من نفهمیدم چرا از خونه میترسی بری بیرون خوب مگه بیرون چه اتفاقی میخاد بیوفته درسته ناامنی هست ولی نه اونقد که ادم خودشو حبس خونه کنه با ماشین بره بیاد جراتم نکنه از ماشین پیاده بشه

عزیزم حتمااا برو مشاوره بهت خیلی خیلی کمک می‌کنه

درست میگین شما من برای اینکه افسردگی شدید تر نگیرم رژیم وان گرفتم برای اینکه کمبود ویتامین نگیرم مکمل میخورم بخصوص ویتامین دی که خودش از افسردگی جلوگیری میکنه. و اینکه دفتر شکر گزاری دارم مرتب قبل خواب بابت روی که گذشت شکرگذاری میکنم چون اینا باز ارتعاش بالا میبره باعث میشه افسردگی کمتر بشه ولی همسرم با من هم ارتعاش نیست نمیدونم چجوری بگم اشتباه زیادداره بهش بگم ناراحت میشه نگم چجوری بفهمونم آقا ما نیاز به طبیعت داریم مسافرت و گردش،تفریح
عاشق کارشه ولش کنی تو تعطیلات هم میخواد سرکار بره

شاید فوبیا دارم که اینجوریم خودمم نمیدونم چرا انقدر میترسم

مطالبتون جالب بود ولی تا جای کسی نباشی نمیتونی قضاوت کنی که اینا بهونه است باید تجربه کنی تا بفهمی اکثر مادرا درک میکنن چون تجربه داشتن یا دارن ولی کسی که تو اقدامه یعنی هنوز به این مرحله نرسیده ولی من مرحله شما رو گذروندم چون بهترین زندگی رو تو همین دوره اقدام داشتم . و اینکه گفتین خواهرت رو ببخش من آنقدر بخشیدم که گفتم بیا تو خونه ما یه سویت هست همه چی دربست در اختیارت یه حقوق هم ماهیانه میدیم فقط با بچه بازی کن من غدا درست کنم که همه کارا رو خودم میکنم نخواست که همسرم گفت مشخصه خیلی ازت بدش میاد بشدت بهت حسادت میکنه که گفتم مهم نیست من وظیفه بود کمکش کنم که دیگه خودش میدونه. از قدرت زنانگی صحبت کردین با همسرم مشکل رابطه ندارم و از لحاظ عاطفی نمیزارم اون ناراحتی منو حس کنه یجورایی درونگرام و ناراحتیم کسی نمی بینه و بروز نمیدم به ظاهر شادم به خودم می سم عطر می‌زنم با بچه بازی میکنم ولی از درون نابودم و احساس شدیدا تنهایی میکنم

احساس امنیت نمیکنی🤔🤔

خیلی یه جوری حرف زدید من فکر کردم دشمنی چیزی دارید تحدیدی چیزی شدید که جرات ندارید

وگرنه برا چی خودت و حبس میکنی مجبور نیستی که شب بری بیرون یا ظهر ساعت یک و دو تو خلوتی وسط شلوغی برو و بیا

سلام عزیزم
بخاطر حس و حالی که داری واقعا ناراحت شدم
شاید من تجربه م از شما کمتر باشه با توجه به سن بچه هامون اما منم واقعا دست تنهام و بعد زایمانم احساس افسردگی داشتم اما تو این شرایط بیشتر از هرکس و هرچیزی خودت میتونی به خودت و دخترِ قشنگت کمک کنی.
اگر اطرافتون کلاسای مادر و کودک هست ثبت نام کن اونجا هم خودت کلی بهت خوش میگذره هم دخترت
اگر هم نیست سعی کن با دخترت بیشتر وقت بگذرونی
اینکه دخترت لجباز شده و اذیتت میکنه میتونه دلیلش تخلیه نشدن انرژیش باشه.
باهم برید پارک،خرید
ماشالله یه سنی هست که کامل درک میکنه
کم کم با این حسِ عدم احساس امنیتت کنار بیا
مثلا روز اول یه جای نزدیک برید و برگردید و کم کم به خودت بخاطرِ دخترت کمک کن عزیزم
به این فکر کن که دخترت یه مامانِ شاد و پرانرژی میخواد تا بتونه یه دختر شاد باشه💖

ممنون بابت مطلبتون تاثیر گذار بود بهش فکر میکنم

💖💖💖💖

خیلی خلی سمیرا😂 والا مث تو ندیدم

👍👍👍

عزیزم خودتم داری میگی بعضی مرداااا
ن همشون
والا شوهرای ماهم خسته و بی حوصلن شب ک میان عین جنازه میوفتن
تواین شرایط اقتصادی بنده های خدا شبو روز میدوان ک دستشون جلو کسی دراز نباشه

ینی فک نکن فقط شوهر تو اینجوریه ۹۰درصداینجورین

ب ی روانشناس مراجعه کن مشخصه افسردگی مزمن داری تا افسردگیت حل نشه حالت خوب نمیشه هیچ لذتی از زندگی نمیبری
حیفه واقعا
منم قبلا این حسای تورو داشتم احساس امنیت نداشتم تو خونه بیرونم ک اصلا نمیرفتم

به خدا منم از همیشه هزارتا کار داشتن افسردگی میگیرم چون میبینم نمیتونم به همه ش برسم عقب میفته بعد هیچ کار نمیکنم اعصابم خورد میشه بی حوصله و افسرده میشم

اقسردگی داری
برد دکتر خودتو درمون کن
بعد خیلی سخت نگیر
بچه دستشویی میکنه
دستمال مرطوب ببر
تو پارکی جایی نگه دار برو بچه تمیز کن.من کیف بچه با سه چهار دست لباس و 5 6 تا پوشک همیشه همرامه
شیر خشک و گاهی سرلاک ب همراه کاسه و قاشق و فلاکس آب جوش. همیشه آمادگی دارم ک امکان داره بچه یه نیازی داشته باشه.
خودتو اذیت نکن

شوهر منم بزور میره بیرون.
دیگه ب اخلاقش عادت کردم.
یا اینکه من دوست دارم با خانوادم برم تفریح دورهمی اون اصلا دوست نداره.
من تنهایی دخترم برمیدارم میرم خونه مامانم
میگن فلانی نمیاد. میگم اخلاقش میدونید بزور جایی میره من نمیتونم بشینم تو خونه تا اون دلش بشه بیاد بیرون. .

بنظرم خیلی داری.ب خودت سخت میگیری
البته تقصیر تو نیس واقعا افسرده شدی. رسیدگی کن زودتر

افسردگی داره.

ببین اکثریت مادرا در دوره بارداری و زایمان تنهان. البته آدم نیاز داره کسی داشته باشه دوره سختیه. ولی خودتو اذیت نکن.
و صدرصد ب فکر درمان باش
تو از مثبت نگری و این چیزا گذشتی اول خودتو درمون. کن بعد کم کم برو بیرون با دخترت از وابستگی ب شوهرت کمتر کن اذیت نشی.
و از ناراحتیت ب شوهرت بگو نمیشه از درون خودتو بخوری.

منظورم از وابستگی ب شوهر اینه
خودت دخترت تنهایی ببر بیرون کم کم روحیه ات بهتر میشه

خوب ببین من الان ۴ساله اقدامم ااینجا دوساله زدم
بدترین حسارو داشتم
هرکی ازمن دیرتر عروس شده بچه دومشو بارداره
فکزمیکنی برای من راحته پدیرش این مطلب؟نه اصلا
حرفای اطرافیان
عصه خوردنای مادرم و خانواده
مشکلات عاطفی که سراین ناباروری پیش میاد
و خلاصه یک انتظار کشنده که هرکی ناباروری داره میدونه من چی میگم
پس شماهم درک نمیکنی چون این دورانت تموم شده خداروشکر
حالا من بیام اینو بکنم پیرهن عثمون خودم رو داغون کنم چیزی عوض میشه؟
قطعا نه
بیام بهونه کنم که شوهرم ببینه من چقدر داغونم و دلش برام بسوزه؟
قطعا نه
من میرم دنبال شادی و زندگیم
اگر این مشکلم حل شد خیلیم عالی
اگر نشد غصه شو میخورم ولی خودمو از زندگی نمیاندازم
انقدر فرصت کوتاهه که حیفم میاد بد بگدرونمش حقیقتا🥺
دراخر مشکل شما باخواهرتونو نفهمیدم
ولی دیدتون نسبت به خواهرتون رو نمیپسندم به منم‌مربوط نیست 🙌
یکبار بیایید منطقی نگا کنید ببینید دارید خودتون رو اینجوری جلوه میدید یا واقعا حالتون بده
اگر واقعا حالتون بده برید دنبال درمان
اگه دارید خودتونو جلوه میدید پس جلوشو بگیرید و لذت بچه و خودتونو و زندگی تونو ببرید حتی اگه شوهرتون همراه نیست چون اقایون درایران ۹۰درصد این شکلی اند‌‌.
منظورم از قدرت زنانگی استفاده از ابزار جنسی نیست
منظورم قدرت ذهنه
خودتونو تو ذهنتون اولوبت کنید ببینید که شوهرتونم‌چجوری رفتارش عوض میشه تاوقتی اونو مقصر بدونید اونم عوض نمیشه
این چیزا تو ناخوداگاه ادمه
بیرونی نیست که بخوای با یه سکس چنددقیقه ای بدستش بیاری💚امیدوارم هرچه زودتر حالت خوب بشه
همه ما دچار این روزا میشیم
مهم اینه بتونی ازش عبورکنی 🌺

عزیزم پیش روانشناس برو حتما درست میشه❤️❤️