سلام بچها فاطیمام میدونم خیلی ازیتتون میکنم ولی جز اینجا کسی رو ندارم برای درددل

تکه تکه این خونه که توش زندگی میکنم بابام درست کرده خاطراتش تو ذهنمه

تو حیاط خونمون میرم یهو میاد جلو چشمم نمیتونم تحمل کنم😭

خدا بهت صبر بده عزیزم ، براش خیرات کن ، قرآن بخون ، یه گل یا درخت توی حیاط به نیابتش بکار ، یه سفر کوتاه هم بری حالت خوب میشه، بعضی غم ها از دل آدم بیرون نمیره ، باید باهاش ساخت ، خودتو سرگرم یه کاری کن که کمتر غصه بخوری

سرگرم میکنم ولی وقت بی وقت یادش میافتم عکساش تو گوشیم میبینم اتیش میگیرم هر هفته براش فاتحه میذارم😭

این دلتنگیو چکارکنم😭

منم حس دلتنگی رو دارم، حالا شما خوبه یه بار خونت اومده ، من داغ اونم به دلم مونده، صلوات بفرست، دو رکعت نماز براشون بخون، یه صفحه قران، اونا به گریه ما نیازی ندارن، هر چند که نمیشه گریه رو کاریش کرد، من روزی نیست که چیزی تعریف نکنم و نگم به قول بابام، اما تا میتونی صلوات بفرست براشون

بگررررردمت

صلوات میفرستم 😔ولی یادش خیلیی سخته

😔

خدا به دلت صبر بده فاطمه جان

خدا بهت صبر بده عزیزدلم

خدا صبرت و زیاد کنه خیلی سخته حق داری
براشون قرآن بخون و خیرات کنه خدا روحش و غرق رحمت کنه انشالله

ممنون خدارفتگان شماروهم بیامرزه 🙏😔

عزیزم طبیعیه،میفهمم چقدر سخته،ولی من تاچهار سال بعد فوت مادرم تو خاب ک میدیدمش گریه میکردم با صدای گریم بیدار میشدم یا شوهرم بیدارم میکرد،بعد ۴سال یکم بهتر شدم.میخام بگم زمان نیازه،داغ عزیز بینهایت سخته،هیچوقت فراموش نمیشه اما چه میشه کرد،خدا ب دلت صبر بده عزیزم🥺

فقط اینوبدون زمان فقط راه حله البته فقط یادت میده چه جوری بانبودش نفس بکشی وکناربیای

ولی هیچوقت اون ته دل ادم خوب نمیشه میگم فقط عادت میکنی ‌.امیدوارم خدابهت صبربده

سلام فاطیما جون با خوندن این پیام هات منم الان اشکم در اومد یاد مادرجونم افتادم وقتی تو شهر. غریب بودم و فقط اون کنارم بود خونه ای که داشتم وهمش میومد دیدنم وقتی مادرجونم فوت کرد من چهار ماه بعد اسباب کشی کردم اصلا نمی‌تونستم تحمل کنم مدام یادم میومد که چجوری با اون کمر داغونش بخاطر من سه طبقه پله رو میومد بالا تا من احساس بی کسی نکنم 😭😭😭 اصلا خیلی دلم گرفت واقعا خیلی بده آدم عزیزش رو از دست میده همیشه یه جای خالی توقلبش هست همیشه یه کمبودی هستش که هیچی پرش نمیکنه . امیدوارم حداقل زودتر یکم حال دلت خوب بشه بتونی به زندگی عادی برگردی🥺🖤

داغ خونواده هیچوق کم نمیشه من سال ۹۰ بابامو از دست دادم هنو داغش تازه س برام

مثل من.من مادرمو از دست دادم و هرلحظه میگم اگه بود الان اینجور بود اونجور بود برام اینکارو میکرد.من خواهر ندارم خالم هم شهر دیگس

من فقط مامانم پایه بود همه جا باهم میرفتیم.
کلی آرزو داشت.نه نوه دید نه عروس دید.تازه کلی برای نوه اش لباس میبافت😪

هیچکار نمیشه کرد.

😭😭غم ندیدنشون نبودنشون چقدر سخته