آلرژی شدید و شیر مادر

دختر خواهر شوهرم آلرژی خیلی بدی داشت، خواهر شوهرم رژیم‌ مخصوص گرفت و تا آخر شیر خودشو داد. البته ۱۸ ماهگی از شیر گرفتش

نمیدونی چ رژیمی گرفت؟ دخترم حتی به اسانس داروهم حساسیت داره

رژیم بخای بگیری خیلی سخته چیزی نمی‌مونه واسه خوردن.باید انرژی داشته باشی یا نه؟باید شیر مقوی باشه یا نه؟والا اگر به رژیم باشه باید نون خشک فقط خورد.اگرم بشه گرفت آخر آدم کم میاره.بنظرم اون شیر دیگه ارزش غذایی آنچنانی نداره بااون رژیم ..شاید بالا آوردنش بخاطر رفلاکسه..

لبنیات صفر
تخم مرغ صفر
آجیل صفر
بقیه شو یادم نیست

نکسیوم میدم قبلا جواب میداد الان نه حالا بازم پپتی بخوام بدم اصلا گیر نمیاد

اصلا اینارم نمیتوردم بازم بیقرار بود و دل درد

تو مدفوع خون دیدید؟

بله آزمایش هم گرفتیم خون مخفی مثبت بود

اگر خون دیدید احتمالا تا یکسال حداقل ادامه داشته باشه

نئوکیت .آلفامینو .پپتی جونیور .البته دکتر باید بگه

هنوزم دارو واسه رفلاکس میدی؟

دختر من مشکوک به آلرژی بود. من هیچی جز مرغ و برنج و سیب زمینی نمیخوردم
کیک و بیسکوئیت و ماهی و تخم مرغ و گوشت و اجیل و دلستر نوشابه و و و و و..... همه چی تعطیل.
خودمو به زور قرص مولتی ویتامین و کلسیم و غیره نگه میداشتم
حتی نون هم میترسیدم بخورم. اصلا اوضاعی بود. داغون شدم. کلی وزن کم کردم. از نظر روانی هم از هم پاشیدم.
از ۷ ۸ ماهگیش دیگه شروع کردم به خوردن همه چیز.
یازده ماهگی دکتر بردمش سیتریزین داد.
الان هم خودش داره همه چیز میخوره دیگه. خدارو شکر که تموم شد اون دوران.
با اون همه رژیم و سختگیری بازم بچه بی قرار بود.
خیلی سخته رژیم بگیری. بنظر من ارزشش رو نداشت. کاش همون اول بجای این همه آزار و اذیت خودم و بچه، بهش شیرخشک میدادم.
دکتر زمانی میگفت آلرژی به پروتئین تو بچه ها بسته به میزان شدت آلرژی، یعنی حتی اون بچه به پروتئین شیرمادر هم آلرژی داره.
بنظرم ببرش پیش یه متخصص آلرژی

روزی هزار بار رومون استفراغ میکرد. اصلا اوضاع بدی بود
مدام جیغ میکشید. نمیخوابید. هی دونه میزد. کهیر میزد.
هی صورتشو میخاروند. وول میخورد و......

دقیقا خیلی شدیده

بله نکسیوم

دقیقا دخترم اینجوریه به اضافه ی اسهال آبکی و خون در مدفوع

شیر منم دکتر قطع کردم اما حیرون اواره شیرخشک شدم به بچه من حتی همون هلال احمری ها هم نساخت ، به سختی یه روز کاری همسرم مرخصی میگرفت یه دونه نهایت دو تا میدادن ، اما همونا هم نیفتاد رو بچم

تا 6 ماهگی یه چشمم خون بود یکی اشک ، نه شیری داشتم و نه شیر خشکی رو بچم می افتاد

انقد شیرهای جورواجور براش دادیم که از گریه و دل پیچه فتقش زد بالا و عمل شد

تا اینکه شش ماهگی ببلاک کامفورت افتاد روش

عزیزم الان بهتر شده؟ آره خیلی سخته حالا ما شهر خودمون اصلا پیدا نمیشه هر ماه باید کلی راه بریم مرکز استان واقعا خیلی سخته اینجوری شیرمم خیلی کم شده شیر خشک ندم همش از گشنه گی گریه میکنه