Ooma
پرسش (1402/12/04):

بچه ها،شما به چشم اعتقاد دارین

من هفته ی پیش مهمون داشتم بعد تمام کارامو خودم تنها میکردم بعد اونی که مهمونمون بود خیلی یه جوری بهم نگاه میکرد،همش می‌گفت چجوری میتونی تنهایی همه ی کاراتو بکنی و منو با دختر خودش مقایسه میکرد که همسن منه اما تنبله و اینا
بعد از اون روز که رفتن دو سه روز بعدش من انقدر ناتوان و بی رمق شدم،حتی حوصله ی بچه هامو ندارم،چرا اینجوری شدم من
تا حالا نشده بود اینجوری بشم
ممکنه بخاطر چشم زخم و اینا باشه یا توهم زدم!!

خیلی کلافه ام از این حال بدم

ن عزیزم چشم هست خوبشم هست، اهل خرافات نیستم ولی چشم زخم هست
من هر روز صبح جزو روتین شده اسپند دود می کنم. حرز امام جواد هم دارم، این مواقع هم زیر لب لاحول ولا قوه الا بالله و لا اله الا الله میگم.
شما هم اسپند دود کنین،صدقه بدین ان شاالله کسالت تون برطرف میشه
در و پنجره هاتونو بزار باز و یه اسفند تو کل خونه دود کل یه تخم مرغم بشکن، اگر جایی هستی ک میشه مثلا از خونه یه تخم مرغ پرت کن بیرون از خونه، البته ب شرطی ک جایی باشه کثیف کاری نکنی
من یک ماهه پیش مهمون داشتم از اون روز تا حالا همش مریض بودم و هستم هم خودم هم بچه م در حدی احتمال مریضی خطرناک دکترا بهم دادن
اصلا یه حالی هستم که تا حالا اینجوری نبودم
امیدوارم
خیلی بد نگاهم میکرد
هر وقت هرجایی احساس کردید نگاه کسی بهتون سنگینه سه بار لا حول والا رو بخون به خودت فوت کن
چیه این چشم
نمیدونم چرا بعضیا اینجورین
آره نگاهش واقعا سنگین بود
من چون خودم اهل این نیستم که کسی رو زیرنظر بگیرم فکر میکنم همه هم مثل من هستن
من همه بهم گفتن زنگ بزن بهش احوال پرسی بعدش بگو این مشکلات برات پیش اومده یعنی دیدی بعضی وقت ها چشم زخم باعث میشه وسیله ای خراب میشه ضرر مالی واسه من دقیق خورده به جونم
من اگه اعتقادم نداشتم دیشب با اتفاقی که برا پسرم افتاد به شدت بهش اعتقاد پیدا کردم
داخل شیرینی فروشی بودیم پسرم سوره هایی که حفظ بود رو میخوند یه خانمی برگشت گفت والا من پسرم ابتداییه سوره توحید یه هفتس دارم باهاش کار میکنم دریغ از حفظ یه ایه ما اومدیم از شیرینی فروشی بریم اون سمت خیابون پسرم دستش تو دست خودم بود یدفعه با شدت خورد زمین که دهنش پر خون شد بعد کف دستش دقیق شکل چشم زخم شد و پوستش کنده شد بینیش کبود بردیم بیمارستان دوتا از دندونای پایین کامل کنده شده بود
الان طوریه که بچم غذا که نمیتونه بخوره حرفم درست نمیتونه بزنه چون کلا لب بالا و پایین زخم شده و ورم کرده
وای خدایا
چقدر بد
چقدر بعضیا چشمشو انرژی منفی داره
من خودم تا یه چیزی به چشمم زیبا و خوب میاد همیشه سریع یه ماشا الله میگم
صبح تا صبح صدقه میدم غروب اسپند دود میکنم ولی پسرم خیلی تو چشمه تا یکی میبینه سریع یه اتفاقی براش می افته
سلام عزیزم به چشم نه ولی به انرژیه منفی ای که بعضیا دارن وانتقال میدن آره خیلی قبول دارم
و اما راجب آخر تاپیکت باید بگم تلقین نکن خواهشا...باور کن یه تلقین بد حتی آدمو مریض میکنه
به شدت اعتقاد دارم به شدت ، بعضی چشاشون انرژی بدی داره، تخم مرغ بشکن اسپند دود کن
چشش دربیاد یاخدا
سلام عزیزم منم اصلا اعتقادی نداشتم ولی موضوعاتی پیش اومد که کاملا بهش معتقد شدم
مامانم دوستی داشتن که ایشون خیییلی زن معتقد و فوق العاده خوبی بودن ولی متاسفانه هر بار که خونمون میومدن نشد نداشت که چیزی رو عنوان کنن و بعد از رفتنشون اتفاق عجیبی پیش نیاد
مثلا ما تلویزیونی داشتیم که با وجود اینکه مدلش قدیمی بود ولی صفحه بزرگ و تصویر با کیفیتی داشت
یک روز ایشون منزلمون بودن و حرف از لوازم برقی و گرونیش میشه ایشونم میگن تلویزیونتون با وجود اینکه مدلش قدیمیه ولی چقدر تصویرش خوبه.
به محض رفتن ایشون تلویزیونمون یهویی خاموش شد.تعمیرکار گفت صفحش سوخته و هزینه تعمیرش زیاده و مثل اولش نمیشه
یا ی شب خونمون موندن چون خونه خودشون اون شب تنها بودن
فردا صبح من بیدار شدم که برم سرکارم ایشونم تا منو دیدن گفتن چه خوبه هانیه صبحا زود بیدار میشه مامانمم گفت آره عادت کرده زود بره سره کارش اون بنده خدا هم گفتن چه خوب که انقدر به کارش حساسه
من اومدن داخل حیاط که کفشمو تمیز کنم و در رو پشت سرم بستم وقتی کارمو انجام دادم اومدم درو باز کنم دیدم باز نمیشه زدم به در مامانم اومد باز کنه دید باز نمیشه
در اوووج ناباوری در بدون دلیل قفلش گیر کرده بود و بابام با کلی بدبختی تونستن قفل رو بشکنه تا باز بشه .اون رو چندساعت دیر رسیدم سرکارم
یا حتی یکبار اومده بودن خونمون حرف حشره شده بود برگشتن گفتن من خونم پره مورچه شده حتی توی دسشویی هم سوسک دیدم
شما خونتون حشره نداره
مامانمم گفت نه خداروشکر تا حالا با وجود اینکه حیاطم داریم ولی جک و جونور ندیدیم
همون ظهرش مامانم سبزی گرفتن و توی آشپزخونه پاک میکنن.
کاراشون که تموم میشه توی پذیرایی دراز میکشن یهویی جلوی در آشپزخونه ی چیزی میبینن میرن جلوتر میببنن ماره.
نگو سبزی که آوردن پاک کنن داخلش مار آبی بوده و متوجه نشدن.
کلیییی از این ماجراها برای من پیش اومده
حتی یکبار مامانم برام تولد گرفته بودن دوستا و همکارامم دعوت بودن
زن همسایمونم گفته بودن بیان اون جشن اکثرا بهم کارت هدیه دادن و پول خوبی جمع شد
آخر مجلس که همه رفتن زن همسایمون گفت چه دوستا و همکارای خوبی داری همشون بهت پول دادن برو کلی باهاش خوش بگذرون
فرداش چناااان گلوم عفونت کرد که یکماه نمیتونستم چیزی بخورم و همه اون پولا خرج دکترام شد🤣🤣
اره حرفتون در مورد تلقین درسته اما من قشنگ متوجه میشم پسرم به چشم میاد مثلا پسر من و پسر داداشم داشتن میوه میخوردن مادر زن داداشم بر میگرده جلو خودم میگه نگاه پسر عمت چجوری میخوره یاد بگیر تو یه ساعت طول میکشه یه موز بخوری به ثانیه نکشیده موز پرید تو گلو پسرم که دور ازجونش داشت خفه میشد
حتی زن داداشم به مامانش خندید گفت یه ماشا الله بگو بچه خفه شد
من خودم همیشه وقتی بخوام از چیزی تعریف کنم حتتتما ماشالله رو میگم حتی توی دلم میگم بلا ازش دور باشه انشالله
بعضیا نگاهشون و کلامشون سنگینه اصلااااا هم دست خودشون نیست و واقعا منظوری از اون حرف ندارن
حتما اسپند زیاد دود کن و قرآن زیاد بخون
الان توی زندگیم افرادی هستن که وقتی میان خونم نشششد نداره بعدش ی اتفاقی نیوفته
یا منو همسرم دعوامون میشه یا مریض میشیم یا ضرر مالی میخوریم
اصلا هم بحث تلقین نیست
چون اون اوایلش اصلاااا به این موضوع توجه نکرده بودم که بعدها یک نفر بهم گفت شما چرا بعد اومدن و رفتن فلانی ها همش مشکل براتون درست میشه
اخه من برا خودمم پیش اومده که مثلا رفتم بیرون و هوا سرد بوده اینقد میگم دارم مریض میشم و به خودم تلقین میکنم که بعدشم واقعا سرما میخورم اتفاقا همسرمم میگه اینقد گفتی که اخرش مریض شدی ولی چشم زدن رو قشنگ ادم متوجه میشه طرف یه حرفی میزنه یا یه نگاهی داره که بعدش سریع یه اتفاق بد برات پیش میاد
آخخخخخخ الهی بگردم
الان حالش خوبه؟؟
ممنون عزیزم
الهی شکر که اتفاق بدتری نیفتاد ماشین از کنارمون رد شد
الان بجز درد بیشتر ترس داره اب که تو لیوان نمیخوره میگه لبم درد میاد فقط با نی میخوره غذا هم که فعلا فقط سوپ اونم خیلی ابکی
میوه هم پوره کردم براش ولی نمیخوره
دکتر میگه بیشتر ترس داره چون لبش زخمه
البته افتادن دندونشم بی تاثیر نیست
انشالله که بلا ازش دور باشه
خدا همه بچه ها رو حفظ کنه
واقعاااا گناه دارن که به همچین اتفاقاتی دچار بشن
الهی خدا واسه هیشکی نیاره از دیشب تا الان زندگی نداریم
پسرم خیلی صبوره ولی درد داره چون دوتا از دندوناش خیلی بد از جا کنده شده و جاش زخمه هم لب بالا هم لب پایین زخم و ورم کرده😔😔😔
الهی آمین
به خدا که میگم کاش برا خودم اتفاق افتاده بود
یا علیییییی
چی بوده چشمششش
دقیقاااااااا
من دقیقا بعد اون خیلی بی رمقم
اره عزیزجان چشم زخم داریم. شما ی کاری کن ی تخم مرع بردار حمد و توحید بخون اسم تک تک مهمونارو بگو دور سر خودتو بچه هات بچرخون بنداز از پنجره بیرون
سلام یه سوال چرا من میزنم رو ارسال سوال نمیاد
باشه
ممنون
حرز امام جواد بخون هر وقت از خونه بیرون رفتی
من حتی کسی از خانواده ام بیرون میرن پشت سرشون میخونم
بخونم؟
تاثیر داره؟
اره برا منم اتفاق افتاده
بعد از اینکه از جایی اومدیم خوش و خرم
بعدش باشوهرم دعوا کردیم یا ضرر خوردیم
حرز امام جواد حتما برای بچه ها تهیه کنین از جای اصل و مطمئن...
خیلی از بلاها رو رفه میکنه و این که همیشه همون موقع لا حول ولا قوه الا بالله بگید
وای چقدر عجیب... موهام سیخ شد
اول هر ماه اگه میتونین خون کنین، صدقه بدین. خدا قبول کنه من اول هر ماه به بنده خدایی میگم یک مرغ خون میکنه. خیلی جلوی اتفاق ها و بلاها رو میگیره.
بعدش هم حمد خیلی بخونین.
چشم شور دست خودشون نیست شوهرخواهرم و داداش هاش چشمشون شوره یک بار خونه مامانم بودیم،اون موقع آقای بابان اخبار میگفت، دامادمون گفت چقدر روون اخبار میگه، در کمال ناباوری یهو بنده خدا آقای بابان به لکنت افتاد زبونش گیر کرد در حد ۵،۶ ثانیه ما همه مون روده بر شده بودیم از خنده... به حدی من خندیدم که شلوار لازم شدم🤣🤣🤣🤣 داداش دامادمون هم یک بار خونه مامانم بود گفت به به چقدر لامپتون پر نوره یهو لامپ با صدای بلندی ترکید... خانومش گفت باز آقا رضا چشمت چیو گرفت شکست...😂😂😂
حقیقت محضه ، من که خیلی اعتقاد دارم . به قول مامانم چشم بد ، شتر رو میخوابونه زمین .
خیلی صدقه بدید خیلی ، هر روز هم آیه الورسی بخونید .
الکرسی
هرجا میری یه ذره اسپند بریز توو دستمال بذار توو لباس خودتو بچه ات میای خونه دود کن
منم اعتقاد دارم و چن بار اتفاق افتاده برام

سوالات مشابه