Ooma
پرسش (1402/10/24):

سلام دوستان یه لحظه بیاین

سلام وقتتون بخیر اومایی های گل،من یه دختر ۴ ساله دارم که خیلی لجبازه هر کاری که میگه باید اونکارو انجام بدیم یک ماه میشه که این دفعه هی گیر میده میگه که مادرجون ینی مادرشوهرم باید بیاد پیش ما،خونه منو مادرشوهرم یکجا هستش ما طبقه بالاییم اونا پایین راه پله هم مشترک ینی هر وقت دلش بخواد میتونه بره پایین من به زور نگهش نمیدارم،بریم حموم میگه بیاد دم در حموم وایسه یا شب که میشه میگه بابام تو هال بخوابه مادرجون با ما تو اتاق خواب بخوابه،میگم مادرجونو میخوای چیکار اخه یا هم اگه خیلی دوست داری تو برو پایین بخواب میگه اون موقع تو هم ینی من باید برم پایین،

برا هر خواسته ای هم که داره انقدر گریه و زاری میکنه به سرو صورتش میزنه ،یا هم از لباس ما میگیره به زووور میکشه میبره حتی لباس پاره بشه باز میکشه میبره
خلاصه منو مادرشوهرم کلا از کار و زندگی افتدیم یا اون میاد خونه من میشینه یا من میرم میشینم تا خانم کوچولو اروم بگیره
پیش مشاور هم رفتیم مشاور گفت راه پله خودتون یا مادرشونو قفل بشه و به گریه هاش توجهی نشه،ولی اینکار ممکن نیس چون مادرشوهرم میگه امکان نداره درو بروش قفل کنم ،در خونه ما هم قفلش خرابه متاسفانه ،خلاصه اینکه خستم کرده کل انرژیمو میگیره
واسش وقت میذارم باهاش کارتون میبینم نقاشی میکشیم شن بازی بازی میکنیم ،قایم موشک بازی میکنیم یعنی کل وقتم برا اونه واسه خودم برا یه حموم رفتن وقت ندارم
کسی بوده مشکل منو داشته باشه؟من چیکار کنم ؟
نه غذا میخوره نه خوابش درسته ۴ کیلوهم کمبود وزن داره ،انقد که گریه میکنه 😩
لاغرتر میشه
بهش توجه نکن منم بعضی وقتا همین کارا رو انجام میده ولی بی محلش میکنم خوب که گریه میکنه اروم میشه میاد بغلم میگه مامان ببخشید 😃
برا من ک جواب میده تو هم امتحان کن شاید فرجی بشه
ماشالله کوچیکم نیس دیگه باهاش حرف بگو مثلا اگ این کارو تکرار نکنی جایزه بهت میدم دیگه ببین چی دوس داره
پسر برادر من هم به شدت به مامانم وابسته بود تو یه ساختمون هستن و دقیقا همین شرایط بعد از پیش دبستانی مستقل تر شد و الان که کلاس دومه خیلی رابطشون تغییر کرده، ان شالله برای شما هم بفرستینش مهد یا کلاسی جایی تا استقلال توش شکل بگیره
نمیذارن بهش گوش ندم میگمم به گریه هاش توجه نکنین ولی مادرشوهرم اینا تحمل گریه ش رو ندارن من حتی نمیتونم باهاش قهر کنم بخاطر کار بدش انقد که جیغ میزنه،من اصلا کتک نمیزنم ولی دیگه خیلی عصبیم کنه داد میزنم
انگار چوب پنبه میذاره تو گوشش ،واسه کاراش از ما باج میگیره مثلا واسم فلان چیزو بخر دیگه نمیگم مادرجون بیا بالا بخواب،همین که رسیدیم خونه و شب شد همون جیغو داد و گریه شروع میشه تا زمانی که بیچاره مجبور میشه بیاد بالا اونم معذب میشه
خداکنه دختر من خیلی اذیت میکنه یعنی به گریه میندازه منو ،میخوام مهد و کلاس نقاشی اینا ببرمش
اصلا و اصلا بهش توجه نکن
دو روز دیگه میشه براش عادت و نمیتونی کاریش کنی ها
مشکلت اینه ک مادرشوهرت پیشته
من جای شما بودم اصلا بهش بها نمی‌دادم، یکبار برای همیشه گریه میکنه دیگ تکرار نمیکنه
بچه برادر من جوری بود که اگه مامانم میرفت جایی مریض میشد اینقد وابسته بود ولی الان ماشالله یه سه چهار سالیه که دیگه وابستگی زیادو نداره نگران نباشین برای شما هم تغییر میکنه
واای یعنی همه بچه هایی که توی یه ساختمون مشترک هستن اینجوری میشن؟
ما هم تو ی ساختمونیم هنوز بچه نداریم
یعنی بچه ما هم ایجوری میشه
سرمو کجا بکوبم 🥺🥺
خوش بحال کسایی که خونه مستقل دارن😞
مامانش شاغل بود؟
والا پسر من برا هرچیزی پافشاری می‌کنه
اصلا یادش نمیره
ناراحتی اعصاب دیگه گرفتم
خوابش خیلی کمه،همش جیغ میزنه
میگه بستنی میخوام،چند تا میخرم میزارم فریزر هروقت خواست بهش میدم دیگه اگر تمام شد نصف شب باشه،،جیغ و داد ،اخرشم مجبوریم دعواش کنیم ک بخوابه
الآنم پیله شده سیب میخوام،،ظهر آخرین سیب و خورد،،
دوباره. بستنی تازه خورد ،باید یواشکی برم بخرم ک‌نصف شب باز شروع نشه
دیگه دوس دارم خودمو بزنم
دقیقا من شرایط شما رو دارم . طبقه بالای خونه بابام زندگی میکنیم . اگه به پسرام باشه ۲۴ ساعت میخوان برن پایین . ولی من درو قفل میکنم عصر یکی دوساعت میبرم . به محض اینکه میرسن به مامانم میگن مارو بغل کن .بریم تو کوچه ، کلا بهونه و اذیت زیاد . که پشیمون میشم بیارمشون پایین
مشاور هم گفت هر وقت نیومدن خونه ، فرداش نبر ، کمتر بمون .
وای پسر من که آنقدر بهانه میگیره یعنی من دیوونه شدم همش تو دهنش نه میگه آب می‌خوام میدم میگه نه بعد باز گریه میکنه میگه اب بده کلا همه کاراش بانه شروع میشه دیگه مغز نمونده برام یکی راه حلی بده 🥴
والا میکنم ولی دفعه بعد با شدت بیشتری گریه میکنه
اره دخترمنم اینطوریه بیچاره حتی نمیتونه یه مجلس ترحیم بره انقد گریه میکنه تا برگرده خونه
منم همین مشکلا رو دارم
پس چرا میگفتن تا سه سالگی تا چهار خوب میشن پس چی شد 😐
هر بار تکرار میکنه هر چقدر گوش ندم
بذار جلوش بگو خودت برو بردار
نه بابا چه خوب شدنی هنوز میگن تا ۷ سال ادامه داره دوره پادشاهیشون
نه ربطی نداره من با مادرشوهرم اینا جدا هستیم ولی محله هامون نسبتا نزدیک ب همه پیاده ۱۰ دقیقه راهه پسرم از الان خیلی وابسته شونه میریم خونشون هر جمعه میخوایم برگردیم میرم لباس تنش کنم انگار میفهمه قشنگ جیغ میزنه و گریه میکنه تا خونه هم برسیم و ۲ ساعت بعدش یسره میگه نِ نِ نِ