Ooma
پرسش (1402/10/05):

افسردگی زنان بعد از بارداری

سلام خانم دکتر و دوستان اونایی وقت بخیر من 23سالمه پنج ماهه زایمان کردم از طرف خانواده همسرم خیلی اذیت میشم نمی‌دونم افسردگی بعد از زایمان گرفتم ؟ یا چی خیلی ارتباطم با خانواده همسرم کم کردم حرفاشون عذابم میده مادر شوهرم تا همسرم پیشم نباشه میگه قبل از تو پسرم عاشق فلان کس بود نمیدونی واسش چیکار میکرد یا در حق من خوب نیستن خساست وحشت ناک دارن فکر میکنم چون من غریبه هستم نباید خرجی داشته باشم پدر شوهرم همش طعمه میزنع‌ چون من دختر دار شدم همش میگه پسر نیاری باید بری خونه پدرت طاقت می‌دیم برا پسرم زن میگیرم چهار تا چهار تا پسر بیاره شوهرم بهمگفتمن پسر می‌خوام نیاری میرم زن میگیرم منم دیشب برای اولین بار به پدر شوهرم گفتم هر چقدر من لذت بردم در کنار شوهرم هر کی دیگه هم بیاد جای من. اونم لذت می‌بره شوهرم اصلا جرعت جواب دادن ندارم زبونش قفله در حالی ک برمیگردیم خونه خودمون میگه دیگه نمیریم اونجا اون عقل و شعور نداره پدر شوهرم بخاطر اینکه من غصه بخورم همش دست بچمو می‌کنه دهن خودش بچم آخرش مریض میشه نمی‌دونم بخاطر افسردگی بعد زایمانه‌‌ حساس شدم یا واقعا طبیعیه بجز مرگ آرزوی دیگه ای ندارم از اون طرفم مادرم سرطان گرفته ب کی بگم دردامو شوهرم بدش میاد اسم خانوادشو بیارم جلوشون زبونش بنده کن افسرده شدم ؟ ب روانپزشک احتیاج دارم ؟این خانواده هیچ جوره هیچی نمی‌فهمند کاش میشد جدا بشم دیگه علاقه ای ب همسرم ندارم اما جدا بشم کسیو ندارم حتی بچمم بهم نمی‌ده

ببخشید ولی تو حساس نیستی اطرافیانت روانین
واقعا چطور بخودشون اجازه میدن همچین رفتاری بکنن
پدرشوهرت ب چه حقی دست نوزاد رو میکنه تو دهنش 😡بعد شما هیچ اعتراضی نمیکنین!!
جواب مادرشوهرت و پدرشوهرت رو در کمال احترام بده
می‌ریزی تو خودت معلومه ک افسرده میشی
واقعا رفتاراشون غیرقابل درکه
چرا میگم مریض میشه میاد پستونکش در میاره دستای بچمو می‌کنه دهنش در حالیکه از ترس اینکه بچم دستای خودشو دیگه وقتی رفته دهن پدر شوهرم نزاره دهن خودش پستونک میزارمش دهنش ک برگردم خونه دستشو بشورم بعد بدش میاد میاد پستونکش و از دهنش در میاره شوهرم میگه اگه بگی نکن میگن مگه ما کثیفیم جزام‌‌ داریم. مادر شوهرم از اون بد تر. بچم بخاطر اونا تو دهنشافت زد هر چی میگم فایده نداره
چقدر نفهمن
در ضمن آدم خود شیفته ای نیستم اما قیافه م از خوب خیلی بهتره تحصیل کرده هم هستم اما ب هر نحوی شده مادر شوهرم میخواد بگه تو خوب نیستی اعتماد ب نفسمم از دست دادم موندم چیکار کنم.
والا اینا مشکل دارن نه تو
باهاشون رفت و آمدت رو کم کن
حدو مرز بزار براشون
ب همسرت هم بفهمون رفتارشون داره آزارت میده
قطع رااااابطه
مغزم سوت کشید با این رفتاراشون چقدر بیشعور بی درکن
آدمهای سمی زندگی رو هر کی باشه باید ازشون دور بود
نمیتونی قطع رابطه کنی
کم کن رفت و آمدت رو
و وقتی با حرفاشون آزارت میدن خیلی راحت جواب بده
سواستفاده دارن میکنن
یعنی چی
هر چی می‌خوام بخرم میگه نخر برا چته ولی روز بعدش خودش دقیقا می‌ره همون برای خودش میخره می‌خوابم بریم عروسی لباس بخرم میگه لباسایی 15سال پیش من تو کنده برو اونا رو بپوش یا شوهرت بره عروسی تو نرو آخه من چرا خودمو با اینا بدبخت کردم ثروتمند هم هستن شوهرم شده حمالشون پدر شوهرم اجازه هیچی ب بچه های نمی‌ده شوهرم می‌ترسه فردا از کار بیکار بشه کاری کرده بچه اش همیشه زیر دست خودش باشه
اصلا باهاشون رفت امد نکن به شوهرتم بگو حالیش نشد باهاش دعوا اساسی بکن تا بفهمه هیچکسی مهم تر از خودتو بچت و زندگیت نیست درسته ادم موقعه زایمان حساسه ولی این چیزایی که میگی ربطی به حساسی شما ندارن اونا بیشعورن
هزاران بار گفتم میگه عیبه باید بریم رفتو آمد شده ماهی یک بار اما آنقدر دیگه زنگ میزنم روانیم کردن می‌خوام آپارتمان بسازن میگن تو باید بیای با ما زندگی کنی اون موقع تازه بیچاره تر میشم متاسفانه من هیچ حقی تو زندگیم ندارم
یه جا زندگی میکنید مگه
سلام اول اینکه امیدوارم پدر مادر همسرت خدا بهشون یه عقل درست بده واینکه اینجور ادما فکر و افکار قدیمی دارن بهتره رفتو امد قطع کنی و فقط به همسرت بگی من مشکلی ندارم که تو بری و بیای ولی من دیگه خونه پدرمادرت نمیام چون برای خودم ارزش قائلم نمیتونم بیام که هرچی بخوان بهم بگن
ای خدااا
خدا بهت صبر بده
ببین اینا تغییر نمیکنن خودت باید خودت رو تغییر بدی وگرنه واقعا دیوانه میشی از دستشون
اینو جدی میگم.با همسرت صحبت کن در مورد مشکلت
اینجور افردا بیماری روانی دارن ن شما
هزار کار کردم فایده نداره
دیدی فایده نداره یه دعوایی کن باهاشون که دیگه اونا قهر کنن نیان سمتت
هزار بار صحبت کردم فایده ندارد بخدا دیگه اصلا علاقه ب همسرم ندارم سرد شدم هیچ پناهی ندارم بچه من بهم نمیدن بخوام طلاق بگیرم بخاطر همین میگم برم روانپزشک
خب شما نرین همسرتون برن
همسرت بهشون پس این اجازه رو داده
مشاوره برین اگه دیدی حرفت تأثیر نداره رو همسرت
چون ی بچه دو ساله هم متوجه میشه خانواده همسرت مریضن
گفتن چرا شما نمیری بهشون بگن چون هرسری امده پیشتون هرچی بهش خواستید گفتید احترام ادم یبار بذاره دوبار بذاره
زیادیش ادم رودل میکنه
نیاز ب مشاوره داری تا کمکت کنه
اصلا ب هیچ عنوان قبول نکن مغز شوهرتو شست وشو بده ببرش پیش روانشناس هرطور شده ب زبون بگیر شوهرتو کمتر بره
واقعا من جای تو حالتم بد شد از رفتاراشون
می‌دونم بخاطر اینکه جوابشونو نمی‌ده اونا هر بار ب خودشون اجازه میدن میگه نمیتونم دل پدرمو بشکنم
خوب بگو زن و بچت عذاب بکشن خوبه
منم این سوالا رو میپرسم ازش ولی هیچی نمیگه
دخترت بزرگ میشه
رفتارشون ادامه دار باشه افسرده تر میشی
بچت از افسردگیت اضطراب میگیره
الان ماها مادرین کوچکترین مشکل رو بچه هامون تأثیر میزاره تازه دخترا حساس ترن
خودشم اینا رو می‌دونه ولی ب نحویی میخواد بگه نه تو حساسی همیشه میگه اینا شوخیه لحن پدرم اینه در حالی ک بخدا شوخی نیست جلو عمه همسرم یه بار هم این حرفا رو زد بهم خوب منم غروری دارم در ضمن بچه ام دختره بخدا یه فرشته اس
امروز ک داشتم گریه میکردم بچه ام از خودش صدا در میآورد و میخواست گریه کنه میخواست بهم بگه گریه نکن ناراحتم 😔
عزیزم نزار مشکلت هاد تر بشه
با همسرت جدی صحبت کن
جوااااب بی احترامی خانواده همسرت رو بده
چرا سکوت میکنی!!!حق ندارن حرف مفت بزنن
بهشون اجازه نده وارد حریم شخصیت بشن
دیوونه ای گریه چرا اهمیت نده اصلا تاثیر میزاره رو شیرت دخترم ناراحت میشه
بهشون بفهمن حق ندارن با رفتارشون بهت بی احترامی کنن
من تموم راه ها رو رفتم همه جور صحبتی کردم باهاش با هر زبانی ک فکرشو بکنید الان تنها آرزوم مرگه ولی چه کنم ک پای آینده بچم وسطه
شیرکوه خشک کردن آنقدر حرص حرفاشونو خوردم
ببین وقتی میبینی همه راه هارو رفتی و نتیجه نمیده و فایده نداره تنها راه حلش اهمیت ندادن هرچی بگن از این گوش بشنو از اون گوش در کن هرکاری میگن بکن تو بگو باشه ولی اخرش کار خودتو بکن بهت میگن نرو بگو باشه ولی اخرش برو من که نتیجه گرفتم از این رفتار امتحانش ضرر نداره عزیزم
ببین مثلا میگن عروسی نرو بگو ایی خودمم دوست ندارم حوصله ندارم بعد برو عروسی اگه گفتن چرا رفتی بگو شوهرم اسرار کرد گفت بیا حالت عوض میشه کلا هرکاری میخوای بکن ازت شاکی شدن بنداز گردن شوهرت اونم مجبور سکوت کنه
من که نتیجه دیدم از این رفتارا توهم امتحان کن حتما
حتما امتحان میکنم این روش ممنونم عزیزم
خواهش عزیزم انشالا که تاثیر بزاره
اینوهم بدون اصلا اهمیت نده بیشتر برای خودت که اذیت نمیشی
چشم 🙏
خب از اسپرم پسرشون دختر شده دیگه
پسرشونو ببرن دکتر اسپرماش همه پسر شع توام پسر بیاری
دارم تصور میکنم دست بچرو میکنه دهنش
🤢🤕 کتفیه بفهمن بدت میاد از عمد تکرار میکنن بتور کن اصلا بهداشت و سلامت بچه هم براشون مهم‌نیست هدفشون حرص دادن شماست
مثلا میبینی دستاشو میکنن تو دهن بیا بشین تو جمع بگو شوهرت خیلی حساس رو دخترم خیلی دوسش داره تو جمع زیار نمیتونه ابراز محبت کنه ولی وقتی میریم خونه بت من گیر میده میگه چرا دستاشو نمیشوری چرا مراقبش نیستی بگو منو دعوا میکنه
کافیه
باور کن
آدم میمونه چی بگه اصلا
پدرشوهره چقد خاله زنکه
بخدا اصلا اهمیت براشون ندارع 3تا دکتر بچمو بردیم گفت ویروس وارد دهنش شده همش میگن نه این حساسیت ب شیشه شیرش داره😅 بعد اینکه واقعا هم از نظر بهداشتی فوق العاده ضعیفن از همه لحاظ
بخدا براش باشه زنا رو سونوگرافی می‌کنه خیلی خاله رنگه
ب هر کی میگم این حرفا رو زده این کارا رو می‌کنه هیچ کی باور نمیکنه میگن اصلا اینجور رفتارهایی از هیچ کسی ندیدیم تا حالا
مریضن
عزیزم شما اگرم افسرده باشی خیلی راحت تر از چیزی که فکر میکنی درمان میشه با چند جلسه خرید درمانی و مسافرت و این چیزا قابل حله اما مشکلاتت با خانواده همسرت داری قاطی این قضیه میشه اینجوری کارت سخت میشه
نزار روت تاثیر بزارن
من جای شما هم لجم گرفت هم حالم بدشد
واقعا حق داری
مادر شوهر من گفت کم کم برای دخترت یه صندلی اموزشی بگیر خودش جیش و پی پی کنه
چند دقیقه بعد گفت صندلی بچه خواهر شوهرم تو حمامه بزار بیارم ببینم واکنشش چیه 😐 خیلی واضح و بلند گفتم نه ما خودمون براش میخریم و این کار اصلا بهداشتی نیست من دوست ندارم
گوش نکرد نتونست جلوی کرمشو بگیره رفت شست اورد گزاشت جلوی دخترم داشت بهش دست میزد به شوهرم نگاه کردم ینی مادرت داره وقیقا چیکار میکنه الان؟؟؟ عصبانی شدم جمع کرد صندلی رو
ولی تاحالا احمق تر از همچین ادمایی ندیدم حقیقتا
انقدری چندشم شد که حد نداره
با پرویی بازم خواست حرف خودش بشه و چون من قدرت نه گفتن ندارم بازم کم کاری کردم میتونستم ببرم بزارم تو حمام بگم نه من اجازه این کار رو نمیدم
خلاصه ادم بیشعور و نابالغ زیاده
ای خدا😐
این رفتار مث رفتار خانواده شوهر منه
بچه هام ک بدنیا میان تا مدتها میان ببینن شبیه کی داره میشه یه وقت خدایی نکرده ب من نرن
یا مادر شوهرم گوشاشونو چک میکنه ب گوش های من نرفته باشن
میگه گوش های تو بل بله😕
آخ ک چقد دلم شکسته با این رفتاراشون
پروفایلت اخه🥹🧿
عزیززززم ک.ون لقشون بابا🥺🥺 من گریه هامو کردم تازه فهمیدم اشتباه بوده به یه ورت بگیر دختر
جلوشونم هر جور شده بگیر محکم واستا تو روشون
همشون عین همن
یبار من آش پختم پدرشوهرم خورد خوشش اومد و تعریف کرد
مادر شوهرم اصلاااا و ابداااا به زبون نیاورد حتی مرسی😂
این ک یه آشه وای بحال بقیه چیزا
از حسد میترکه
انقدر بدم میاد از این بچه بازیا
دختر منم کپی خودمه اصرار داشتن شبیه باباشه که دیگه زندایی های شوهرم گفتن شوخی میکنین دیگه بچه کپی مادرشه ، تا دست از یر کچلمون برداشتن😄
فدای تو و جوجه هات خوشگل ننه😍
واقعا منم درک نمیکنم
من هییییچ مشکلی ندارم بچه هام شبیه باباشون بشن چ اشکالی داره؟ ولی اینکه اینا انقد اصرار دارن ب من نرن خیلی عجیب و رو مخه
واقعااا دخترت انگار نصف شدته 😍😍با اون تیپ قشنگش🤩🧿
دورت بگردم 😍💕🫂
دقیقا مادر شوهر منم بهم گفت کاش ب تو نره بچت درحالی ک تموم فامیلاشون میگن کپی مادرشه خداروشکر ب ما نرفته دیگه بچه احتیاج ب عمل ندارع مثل مادرش خوشگله اون بدش میاد حسودی می‌کنه ب من😅
ولی خیلی ضایعست خدایی من اصلا روم نمیشه همچین رفتاری داشته باشم
بقول تو چرا دوس ندارن شبیه مامانش بشه بچه مگه چیه 😒🤨
چشمات قشنگ میبینه جذاب 🫠
تو دختر دار نشدی ، تو و همسرت با هم دختردار شدین

مشکل همسرته عزیزم
اینا رو کسی که سواد داره می‌فهمه اینا توی روستا زندگی میکنن یه جای دور افتاده ک جز نقشه نیس اصلا
سواد ندارن با تموم مردم دنیا فرق دارن بخدا اگه باهاشون دو کلمه صحبت کنی میفهمی چقدر وحشین
یبار مادربزرگ شوهرم گفت چون مامانت دوتا دختر داره توام دختر آوردی
منم گفتم ننه جون اول به جوت نگاه کن ۵تا دختر داری دوتا پسر
بعد به عروسات نگاه کن
هرکدوم ۳تا دختر دارن یه پسر
پس انقد دختر پسر نکن بی سوادِ احمق😑😑😑
به خودت
نوه ات هم کشیده به پدر بزرگ و باباش و عموش زیاد زر نزن😊
سلام به روی ماهتون مامان جان
وقتتون بخیر
عزیزم قطعا این رفتارها و همینطور نوسانات هورمونی دوران بعد زایمان باعث افسردگی در هر فردی می‌شوند اما جدای از صحبت با روانکاو که به شما کمک می‌کند تخلیه روانی شوید و قوی تر، خودتان هم باید از حریم خودتان دفاع کنید، خیلی قاطعانه بگویید بابا جان اتفاقا من هم پسر خیلی دوست دارم اما چه کنم تعیین جنسیت دست مرده نه زن، بنظرتون بهتر نیست پسرتون رو لطفا ببرید دکتر چون من دفعه بعدی حتما پسر میخوام، و خیلی قاطع حریم را با همسرتان مشخص کنید که اگر ایشان برخورد نکنند چون می‌ترسند دل خانواده بشکند، خودتان وارد عمل میشوید.
همسرتان عاشق فرد دیگری بوده؟. الان آن فرد در هیچ بخشی از زندگی همسرتان نیست شما همسر و مادر فرزند او هستید، این را خیلی محترمانه و با خنده مشخص کنید، چرا نقطه ضعف نشان می‌دهید؟ عاشق و فارغ شدن در زندگی همه بوده اینکه الان متعهد به چه کسی است مهم هست
یا مثلا چه دلیلی دارد اینکه می‌خواهید لباس بخرید را به آن ها بگویید، اول دفاع از حریم خودتان را یاد بگیرید بعد از فرزندتان هم می‌توانید دفاع کنید، محترمانه ولی قاطعانه چند بار دفاع کنید تا حد و حدود مشخص شود، توقع اینکه همسرتان واکنش نشان دهد را هم نداشته باشید اما با ایشان نزد روانشناس بروید تا کم کم یاد بگیرند هر چیز به جای خود، خانواده جای خود، همسر و فرزندان هم جای خود ❤️
ب درک انقد حسودی کنه تا بمیره😕 خودتو عشقه بابا
دقیقاااا منم همینطور هیچ وقت ب خودم اجازه نمیدم همچین حرفایی رو ب کسی بزنم
والا اگه انقد زشت بودیم پس چجوری شدیم عروستون؟😒
🥹🫂
ممنونم ازتون خانم دکتر عزیز
خواهش میکنم گل من 💗💗
کدوم احترام
برین بشون
تا شوهرم جلوشون آبرومو ببره کر می‌کنی پشت منو میگیره قشنگ خانوادگی حمله میبرن برام چون اصلا از فهم و شعور چیزی حالیشون نیست