Ooma
پرسش (1402/09/18):

بارداری با بچه کوچیک

سلام دوستان من ی بچه دوساله دارم ک بشدت شیطون و بازیگوشه
الان چند روز متوجه بارداری دومم شدم ک ناخواسته بود چون برا بارداری اول مشکل داشتیم بعد خیلی دوا درمون باردار شدم فک نمیکردم اینقدر سریع بگیره
الان بچم مدام میخاد بغلم باشه دلدرد و کمردرد هم دارم بچمم تپله خیلیم حالت تهوع دارم و از لحاظ روحی واقعا بهم ریختم ممنون میشم راهنماییم کنید چجوری با این موضوع کنار بیام حال روحیم دست خودم نیس

سلام عزیزم مبارکت باشه انشالله..
کمکی نداری مثلا مادری یا مادرشوهر یه چند ساعت بزاری پیششون برا یه مدت
نه گلم ی شهر دیگن
حتی کسی نیست بگیرتش من برم آزمایشام بدم
شوهرم سرکار تا شب
برو دکتر شاید برا حالت تهوه یه دارویی بهت بده من که مصرف نکردم ولی انگار دارو هست برا حالت تهوه و اینکه میتونی قرص نعنا بخوری لیمو ترش برا دخترتم وقتی میگه بغل سعی کن بجا بغل کردن بشینی بعد بغلش کنی بزاری رو پات
اگه دست تنهایی میتونی ببریش مهد برا یه مدت تا یه خورده خودت جون بگیری ..واقعا سخته و درکت میکنم ماشالله بچه های این دور خیلی شیطوننن ..
اره خیلی اذیتم میکنه
برا حالت تهوع من هم داشتم دکتر بهم فامتدین داد عالیه حتما بخور
فامتدین؟
تازه من کارم میکنم
فاموتیدین
کارم جوری بود تو آرایشگاه و خونه بود
دیگ دخترمم همراهم میبردم
الان اونم نمیتونم
آرایشگر هستی
میخام پرستار بگیرم
واقعا قابل اعتمااد نیستن
اکستنشن کار خرید فروش مو طبیعی
کوتاهی مو
واقعا سخته باید قابل اعتماد باشه
به نظرم یه مدت بزارش مهد .بهتر اینکه پرستار بیاری
فعلا هنوز با شرایطم کنار نیومدم خیلی سخته
امشب بعد دوسال اوما فعال کردم
بارداری اولم همش اینجا بودم
سلام من هر وقت می گفت بغلم کن می نشستم بغلش می کردم بعدکه حواسش پرت میشد یا پرت می کردم می رفتم دنبال کارام
مهد تایم عصر هم هست؟
بهترین کار کردی حداقل یه خورده از لحاظ روحی بهتر بشی
میدونی چی عزیزم من بیرون خونه زیاد کارردارم میگ حتما باید بغلم بگیری
من میخواستم پسرمو ببرم بله از ساعت ۱۲ تا ۴ هست
نمیتوننم کارمم ول کنم اصلا چون وام گرفتم قسط دارم
اگ باشه عالیه بپرسم
امشب زنگ زدم برا پرستار گفت ماهیانه ۶
از ساعت۲تا۸شب
ولی ریسکه میترسم
بله عزیزم اصلا هم فکرتو داغون نکن بهترین کار مهد ..هم اینکه میتونی به کارات برسی وهم استراحت ...از مهد هم که اومد خسته میخوایه
😍ممنونم گلم
نمیخوام بترسونمت ولی پرستار بخاطر رفاه خودش شاید به بچه دارو خواب آور بده ..من اصلا اطمینان نمیکنم
اره همه میگن
نیرو کمکی میخام بگیرم برا نظافت هفته ای دوبار
توکلت به خدا وفردا حتما برو نهد وسوال کن
ولی پرستار روزانه میترسم
آره اینم خوبه ..تازمانی که خونه هستین بگید بیاد
ببخشید عزیزم اینو میپرسم، روش جلوگیریتون چی بود؟ چون گفتید ناخواسته بوده
مهد یهتر از پرستار
با بچه ها سرگرم میشه
برای تهوع ویتامین ب۶ و پنتوپرازول بگیر
هم کلاسی من پرستار میگرفت با خودش میاورد دانشگاه تو نمازخونه بودن.
دائما سر میزد به بچه اش
شیر خوار بود البته ۲ ساعت کلاس بود میرفت شیر میداد میومد نمازخونه ام دوربین داشت خیلی خیالش راحت بود
اون بنده خدام همه خانوادش شهرستان بودن دانشگاه میومد شهرما
سلام عزیزم شرایط منم مثل شماست این یکی خداخواسته باردارشدم بااین تفاوت که‌ دخترمن هنوزم شیرمنومیخوره تازه ۱۸ ماهه شده .بازبه نظرمن شماتاالان ازشیرگرفتین پسرتون رو کم کم ازمای بی بی هم بگیرین برای من واقعاسخته چطوری ازشیربگیرمش
سلام عزیزم منم شرایط شما دارم یکی دوهفته اس حالم بهتر شده کم کم دارم با شرایطم کنار میام
باید زودتر از شیر بگیرین ولی الان اصلا صلاح نیست از مای بی بی بگیره چون باید هی بچه بغل کرد برد دستشویی
طبیعی بود
سلام عزیزم خب از شیر بگیرش دیگد
از لحاظ روحی بهم ریخته بودی؟
من وقتی پسر دومم بدنیا اومد ده روز بعد واکسن 18ماهگی پسرم رو زدم☹️
آره خیلی ولی الان خیلی بهترم هم روحی هم جسمی چون ویار شدیدم داشتم
نمی‌گم سخت نیست هست خیلی هم هست به نظر من باید تمام قواتو جمع کنی و نزاری فکر های الکی بهمت بریزه.همسرت بیشتر از هرکسی می‌تونه کمک حالت باشه.منم هردو بارداری دل دردو کمردرد داشتم و تا آخر آمپول و دارو استفاده میکردم.پسرمم تا شب قبل زایمان بغل میکردم یه شب هم ازم دور نبود شب رفتن به بیمارستان تا صبح برای دوری ازش گریه میکردم
موافقم منم همسرم باعث شد حالم خیلی بهتر بشه
تازه دخترم ۱سال و ۳ماهه اس از دختر شما کوچیکتره