کیا باخانواده شوهرشون باهم زندگی میکنن میشه بیاید؟

کار خوبی کردی ولی دوماه زیاده خسته میشید از هم و ناراحتی پیش میاد
ماهم خونمون دوره از خانواده ها ولی ببشتر یک ماه اصلا قابل تحمل نیست برامون

بنظر من بعد از ۶سال میخواد بیاد
کاری بکن بهشون خوش بگذره
خودتم مادری دیگه
دوماه شل بگیر

چقدر بد ک ۶سال نتونسته بره خونه پسرش

اگه خانواده ب خوبی باشن‌ کاره‌خوبی کردی
ولی توهم ب خودت فشار نیار مثلا خواهرشوهرت‌ خواست ظرفی بشوره کاری کمکت بکنه یا غذایی درست کنه نگو ن نمیخاد و فلان باهم راحت باشید ک ن تو اذیت بشی ن اونا معذب بشن

خیلی هم کار خوبی کردی عزیزم
فک کن خانواده خودت هستن و بقول دوستان سخت نگیر تا سخت نگذره

مطمعنن خودت شرایطت رو سنجید و بهشون گفتی ولی اگه درحد تعارف گفتی و اونام قبول کردن و بعد۶سال دارن میان خونت با روی گشاده ازشون پذیرایی کن و درکل بذار راحت باشن

خونت کوچیک بود.ن؟
اصلنم سخت نمیگذره اگ باهم بسازین من مجرد بودم خونه مون خراب کردیم دوباره بسازیم بابام میخاس سوییت بگیره دو سه ماهی ک کار داره بریم تا ساخته بشه
دامادمون نذاشت ب زور مارو برد خونه ش ماهم پرجمعیت بودیم اینا ک میگی ۳ نفره ن

۳ ماه خونه خواهرم بودیم جای من تو آشپزخونه بود برای خواب🤣

برنامه بیرون و تفریح بزار برنامه اشپزی و کیک و شیرینی پزی مسیر این دوماهو ببر سمت خوشی ها که هم سرتون گرم باشه هم خسته نشین هم خوش بگذره بهمتون

کار خوبی کردی هر رفت یه اومدی داره ولی نه یهووو دوماه

زودتر مرخصی بگیرین برگردونین
.۲ماه کمی زیاده واقعیت.ولی کسایی که ۶سال نیومدن و کلا نخواستن ادمای اذیت کنی باشن حتما بیان زیاد سخت نمیگذره معلومه ادمای راحتی ان.
اشپزی و کارارو باهم‌بکنین.بیرون زیاد برید.برنامه خوابتونو عوض نکنید باهمسرت.
برنامه هاتونو یجوری بچین که بهت فشارنیاد.
ازاول سخت نگیر پذیرایی رو همونجورکه همیشه بودی باش چون یه روز دوروز نیست بگی بذار سنگ‌تموم بذارم.خسته شدی به همسرت بگو کمکت باشه و دعواهاتونو بذارین برای بعد.

زیر یک ماه حتی ناراحتی پیش بیاد ادم راحت تحمل میکنه ولی به نظرم دوماه خیلی زیاده بعدم دوماه که همه شون کاملا تو خونه هستن پیش شما .سرگرم کردنشو برای دوماه خیلی سخته .بعدم نمیدونم عادت داری به مسافر از شهر دیگه و اینکه خونت چقدر جا داره .ما که مسافر داریم خونه مون کوچیک بعد کلا زنونه مردونش میکنیم منظورمو میفهمی بابت شب میگم بخوای راحت باشی با همسرت.
بعد وقتی تایم زیر یک ماه باشه بهر حال زن و شوهر از سوتی و دعوا ها جلوگیری میکنن که بحث دخالت نباشه ولی دوماه بعید میدونم

عزیزم حالا شما تعاروفتو کردی اوناهم قبول کردن پس دیگه به خوب بودن یا بد بودنش فکر نکن ولی مطمعنن دوماه میخایید تو یه خونه زندگی کنی یکم باید زودگذشت کنی و فراموش کنی چون خوب چندتا ادم با چند طرز فکر مختلف هستید

مطمئنا نسنجیده تعارف نکردی و خانوادش قابل تحملن که تو این سالها اصلا نیومدن ، دو ماه زیاده سعی کن با احترام بگزره چون ته ذهنشون میمونه

کار خوبی کردی ولی ۲ ماه بنظرم زیاده یه کاری کن بیشتر از یک ماه نباشه

عزیزم کار خیلیییییی خوبی کردی چرا اخه بد بگذره ... سخت اصلا نگیر از همون روزای اول غذاهای معمولی خودتونو بپز و انگار که داری زندگی روزمرتو میکنی اینجوری اونا هم اصلا معذب نمیشن‌...
من دو هفته مادرشوهرم خونم بودن چشمشونو عمل کرده بودن و خدایی وقتی میخواستن برن گریه میکردم حس میکردم تنها میشم ...
یکی دوماهم من بعد بارداری خارج رحم خونشون بودم اصلا اذیت نشدم ...
بستگی داره خودت چقدر سخت بگیری ...

خانواده ها با هم اخلاقاشون فرق داره و حتی اگه اخلاقشون خوب نبود و ناراحت شدی به این فکر کن بعد شش سال اومده خونه پسرش به خاطر رضای خداوند به روت نیار بزار خوش بگذرونه با توجه به شرایطی که میگی شاید مجدد تا سالها نیان ....