Ooma
پرسش (1402/07/29):

سلام خانما ببخشید ناراحتتون میکنم همش تاپیک میزنم

اینقدر دلم گرفته کسی را ندارم برای درد دل اگه ناراحتتونم میکنم حلالم کنید ببخشید منو شما بگید چیکار کنم بزرگی کنید برام من همونم که چند شب پیش پیام دادم مادرشوهرم خونه رهن کرده صاحبخونه همش دخالت میکنه میگه نخندید صدای بچتون نیاد اب نریزید برق مصرف نکنید با اینکه همه چیزشون جداست پریشب به پدرشوهرم گفته به پسرت بگو نیاند مگه چقدر حقوق داری من به سه نفر اجاره دادم نه 6نفر بگذریم امشب یه اتفاقی افتاد دلم بدجور شکسته مثل زمانی که بابام فوت شدو شکستم امشب پسرم گریه کرد گفت نریم خونمون برادرشوهرم به شوهرم روکرد گفت پاشید برید دیگه خوابمون میاد شبم شام مهمون ما بودند خونشون بودیم بچم گریه کرد دستشو گرفت جلو دهن بچم گفت گریه نکن با دعوا اینقدر دلم شکست به مادرشوهرم گفتم ببخشید شماهم ریدید با خونه اجاره کردند بچمو گرفتم و رفتم شوهرمم که مثل گاو تا خانوادشو میبینه هیچی نمیگه ولی امان از وقتیکه شوهر خواهرم به بچم بگه تو زمین و زمانو بهم میریزه

من خودم خیلی احساساتیم برعکس شوهرم تاحالا بغلم نکرده پشتیبانم نبوده وقتی میبینه ناراحتم مثل گاو نگاه میکنه هزار بار به طلاق فکر کردم وقتی پشتیبانم فقط خداست کسی را ندارم برم پیشش مامانمم بد تر اصلا احساسات نداره امسب حالم بهم خورد از شانسم از زندگیم
به شوهرم میگم دفاع کن از بچت نزار کسی حتی تو بهش بگه مثل گاو نگاه میکنه و فحش میده بهم
به نظرتون اجازه ندم دیگه بچم را ببینند نمیتونه زوری بچم را ببره
خب عزیزم سعی کن کمتر با خانواده شوهرت رفت وامد کنی وقتی اینجورین وشوهرتم نمیتونه چیزی بگه تو فاصله بگیر ازشون
بچم اخه اقاجونشو دوست داره
اگه من نرم پامیشند میاند خونمون
َخب یه جوری بچتو سرگرم کن بهشون فکر نکنه
من میتونم فاصله بگیرم ولی بچم که سرش نمیشه همش بهونه اقاجونشو میکنه
اومدن باهاشون سنگین برخورد کن ک دیگه نیان
خرش میکنند با بیرون بردنش با چیز خریدن
دیگ باید خودت سعی و تلاش کنی
اینقدر دلم گرفته امشب دستشو گذاشت جلو دهن بچم گفت گریه نکن صدات را مشنوه صاحبخونه
با اینکه بچم اصلا یکبار اگه درماه گریه کنه اونم صداش ارومه😞😞😔😔
عزیزم غصه نخور اونام شرایطشون سخته دیگه صاب خونه اذیتشون‌میکنه چاره ای ندارن..ب چیزای منفی فکر‌نکن و اروم باش
امشب از شوهرم بیزار شدم میگم کاشکی میزاشت میرفت من میرفتم با مردی که دوستم داشته باشه
قدرم را بدونه نوازشم کنه محبتم کنه
من محبت مرد میخام گاهی شیطون گولم میزنه میگم خیانت کنم بهش ولی خدا اجازه نمیده بهم میگم میرم از مرد دیگه ای محبت گدایی میکنم
حتی برای یکروز لذت ببرم از زندگیم بعد برمیگردم سر زندگیم اما نمیتونم خدا جلومو میگیره
اکثر مردا همینن فک‌نکن شوهرت اینجوریه یکی دیگ بهتره..ن اونایی ک پیشت خوبن همش ظاهره عزیزم تا با مردی زندگی نکردی نمیتونی بفهمی چجور شخصیتی داره
چند سالته ؟
29سالمه شوهرم 38سالشه
شاید بخاطر این همه فاصله سنی هم باشه..دیگ باید ب بچت قکر کنی و بیخیال بقیه شی شوهرتم انشالله کم‌کم درست میشه
گاهی میگم شاید سنش بالاست شیطونی بلد نیست محبت بلد نیست بعد میگم خب بقیه مردا هم که سنشون بالاست محبت بلدند بلکه بیشتر محبت میکنند
اون بی خیال و بی محبته تو حالا بهش محبت میکنی؟
از اذیت های خونه مامانم فرار کردم اولین خواستگار گفتم بله پشیمونم
اره بوسش میکنم براش بهترینها رو میخام از لحاظ اشپزی بهترین را براش درست میکنم مثل کلفتم براش وقتی چیزی بخاد و کارش حل شد دیگه زنش فراموش میشه
هزار بار گفتم دوست دارم به جای اینکه بگه منم همینطور میگه زشته پاشو پاشو برو خیر ببینی
خب توهم مثل خودش باش بی تفاوت و سرد اینجوری شاید اخلاقش درست شه..مردا از محبت زیاد پررو میشن
اخه ادم خونه پدرو مادرش چقد اذیت میشه هرکاریم کنن واسه بچه هاشون کم نمیذارن..چرا اخه این کارو کردی
اخلاقم بده به همه محبت میکنم کارهاشونو یکشبه فراموش میکنم دوست ندارم کسی ناراحت باشه از دستم از خدا خیلی میترسم دل. کسی را بشکنم
نه خوب. نبود به خاطر کارهای مامانم خودکشی کردم اینقدر خسته بودم که وقتی اخرین باز قرص خوردم اون خوابی که راحت رفتم لذت بردم بهترین بود واسم البته وقتی پسرم بدنیا اومد بهترین شد تو زندگیم
افسردگی شدید گرفتم مامانم از صبح که میرفت شب میومد خونه نه کار خلاف بکنه نه با دوستاش خوش بود
عزیزم حق داری که از دستشون ناراحت باشی ولی شخصیت بچت مهم تر از دوست داشتن آقا جونش هست . یکم کمتر رفت و آمد کن شاید روشون اثر گذاشت اگر هم گفتن بیاین بگو امسال که اینجایین کمتر رفت و آمد میکنیم که ن شما اذیت بشید ن بچه من .
همش سرکوفتم میداد با اینکه من کلفت خونش بودم خونه را تمییز میکردم میگفت تو وسواسی غذا میپختم میگفت زیاد نپز نخور نرو بیرون
میترسم زوری بیاند ببرندش یا بیاند خونمون
همه مردا همینن کم هست مردی که واقعا عاشق خانومش باشه اکثرا عادت کردن وگرنه عشقی در کار نیست . بقیه مردا هم از پور قشنگن وقتی باهاشون باشی میبینی فرقی ندارن باهم . آدم وقتی یه ضربه خورده باشه دلش شکسته باشه هر فکری می‌کنه که آروم بشه
اونوقت برعکسه خونه ما برادرشوهزم مست میاد خونمون شبایی که مهمونه اینقدر صدای تلویزیون را زیاد میکنه داد میزنه هوار میزنه شوهرم میگه نکن تو حال خودت نیستی فایده نداره خونه ما طوری نیست اینقدر پرو اند پامیشند میاند خونه ما
حق داشتی عزیزم که خسته بشی
حالم از شوهرم بهم میخوره خب میرفت یکی دیگه را میگرفت چرا من یتیم
برادرم گفت نکن ازدواج بازیچه نیست ولی
زوری که میتونی بهونه بیاری .خونتون هم نهایت یه دفعه بیان یه دفعه هم بگو دارم میرم خریدی جایی یا هر چی میدونی که عادت نکنن
شوهر احمقم را چیکار کنم اون راهشون میده یا دعوایی به پا میکنه که چرا بچه را نمیزاری ببینند
چه پرو هستن نذار عادتشون نده . مست بودنش شکنجه شماست
ولی دیگه از فردا دیگه نمیزارم نوشون را ببینند
اینقدر پرواند یکشب قهر کردم نرفتم خونشون شامو برداشتند اومدند خونه ما
مامانش میگفت ما اومدیم میخواستی بیای
الان چون ناراحتی یکم بیشتر بدی هاشو میبینی . اون رفتارش همین هست اشکال از تو نیست که.چه با تو یا یکی دیگه همین بوده.
نه همین که مثل گاو عمل میکنه حرصم میگیره نه احساساتی نه دفاعی نه پشتیبانی میخوره میخوابه
وقتی زیاد از حد میان اخم تخم کن بگو سر درد دارم تا زیادی میان
دست بزن نداره خیانت نکرده همهچیز میخره با غر زدن ولی دربرابر محبت هام عکس العملی نداره همش مبگم نکنه جایی خبری باشه بعد میگم همه میشناسندش خبری نیست
اگه اخم تخم کنی چی ؟ بازم زیاد میان؟
قربونت بشم کاری با من ندارند چای را خودشون دم میکنند پسرمم کوچولو نمیدونه که چطور رفتار کنه خوشحالی میکنه با اومدنشون کاری به اخم من ندارند
اره اینا اخم من مهم نیست براشون پسرشون مهمه که اونم همش لاله و نه نمیگه
نگاه ن که بلد نباشه مردا بلاخره از یه جایی یاد گرفتن یا دیدن ولی مدلش اینجوری نیست که ابراز کنه . خیلی بده ولی چه محبت کنی بهش چه سرد بشی باهاش به نظرم عوض نمیشه . منم هر کار کردم شوهرم همونی که بود هست
پدرشوهرم اینجوریه با مادرشوهرم اصلا محلش نمیزاره همش دعوا دارند
عجب بابا . دیگه خیلی راحته اینا .
خودشون را میزنند به کوچه علی چپ
خب پس شوهرت هم از باباش یاد گرفته. فکر می‌کنه زشته اگه قربون صدقه زنشون برن
میدونی چون شوهرت هم هیچی نگفته اینا شیر شدن .
اره متاسفانه وفتی رفتیم تحقیق دختر عمه شوهرم گفت داییم خیلی دوست بازه باهم دعوا دارند ولی خب راوی ها میگفتند نه این مثل باباش نیست
میگم که خانواده خودش را سکوت میکنه ولی اگه من خانوادم حرفی بزنند همون موقع جلوشون در میاد
محبت بین مادرشوهر پدرشوهرم نیست به زن مثل کلفت نگاه میکنند چون مادرشوهرم انجام میده فکر میکنند زنهای دیگه هم باید همینکارو بکنند نمیدونند زن حرمت داره
عزیزم ازشون دوری نکن اونوقت شوهرت هی میگه تو اونا رو ازم دور کردی به نظرم بهترین راه اینه مثل اونا با خودشون رفتار کن
اینو هیچوقت به خودت نگو نزار این فکرا بیاد به سرت شوهرم خوبه اگه دوستت نداشت باهات ازدواج نمی‌کرد ونمیزاشت بچه دار شین اونم تورو دوست داره فقط شرایطتون بده ایشالا وضع مانیتور خوب بشه و بتونین برین یه خونه دیگه
عزیزم واسه مردا سخته با گفتن دوستت دارم یا عاشقتم به ما بفهمونن که دوسمون دارن ولی با عملشون اینو بهمون میفهمونن الان شوهر من بهترینه نوازشم میکنه محبت میکنه ولی خب ایرادایی رو هم داره ولی من زیاد به خوبی‌اش فکر میکنم الان من خودم یه هفته هست بهش با ناز و قر و ادا و اطوار میگم عشق کی هستی تو؟ من میگم اون جواب نمیده بلاخره امروز بازم گفتم گفت عشق شهلام بعد بوسش کردم گفتم چه عجب بلاخره گفتی گفت حالا موند واسه یه هفته دیگه که دوباره بهت بگم بعد خندید
راستی به فاصله سنی زیاد نیست به سن زیادم نیست همه یه جور هستن شخصیتا باهم فرق میکنن
الان من ۳۲ سالمه شوهرم ۴۲ سالش ولی محبت کردن بلده نوازش میکنه شیطونی میکنه ولی اخلاقای خاص خودشم داره گاهی وقتا دعوامون میشه هرکی گفت من با شوهرم دعوا نکردم حتما دروغ میگه
ولی هروقت دعوامون میشه فوری باهاش آشتی میکنم تحمل قهر رو ندارم آخه عاشقشم قهرمان نهایتا ۱۵ دقیقه میشه
ماهم وقتی دعوا میکنیم شوهرم میاد منت کشی ولی متاسفانه محبت کردن بلد نیست به جای اینکه با ازدواج زنده بشم شاداب بشم دارم مثل یه زن 50ساله زندگی میکنم نه شوخی میکنه نه محبتی از یه طرفی هم خانوادش اینجوری میکنند به جای پشتیبانی هیچی نمیگه که یه موقع بد ماجرا نشه بهش میگم ازمن دفاع نمیخاد بکنی لااقل از بچت دفاع کن نزار بهش زور بگند
با اخلاقش روزا میگم برم از زندگیش بیرون و با یه مردی که بگه بخنده نوازشم کنه شوخی کنه یکی از فامیلهامون 60سالشه به خانمش میگفت دوست دارم دستشو توی ماشین میگرفت بوس میکرد ولی برعکس شوهرمن دیشب بهش خونه مامانش جلوی کسی هم نبود تنهابودیم گفتم دوست دارم مثل اینها که خنگ هستند نگاه کرد گفتم تو هم حرفی بزن گفت زشته مرد که نباید بگه زن را دوست دارم
همشم از باباش یاد گرفته چون پدرو مادر محبتی ندارند همش باهم دعوا دارند
شوهر منم ناز کشیدن بلد نیست ، حتی من بهش میگم چی بگو چیکار کن ، ولی بازم نمیفهمه ( رو خودش نمیذاره) من خیلی وقتا ازش گدااییِ محبت میکنم🥲 ولی بازم اهمیت نمیده.

و خلا بزرگی ک میترسم با بزرگتر شدن بچم پر کنم و روز ب روز پژمرده تر شم💔
و این خیلی بدع ، چون اینجور مردایی روش پدرشونو تو خونه زنده نگه میدارن ، و بچه هاشونم ازشون دوباره تقلید میکنن، و این چرخه تا همیشه ادامه داره
بهش میگم حالا از من دفاع نمیکنی هیچ چطوری دلت اومد اون برادرت دستشو بزاره جلوی دهن بچت نزاره نه گریه بکنه نه حرفی بزنه دعواش کنه بازم مثل خنگا هیچی نمیگه
عزیزم🥲
درسته این چرخه ادامه داره همش به پسرم میگم تو مثل بابات نباش که باعث بشه. زنت نفرینم کنه لعنت بفرسته ولی خب کوچولوعه چیزی سرش نمیشه پسرمم. مثل خودم محبت میکنه دوست داره بقیه محبتش بکنند
بمیرم الهی😓💔
خدانکنه رقیه جانم شانسمه همش خاک توسر بودم همش میگم انتظارت زیاده نوازش میخای چیکار سالمیم شکر ولی یه چیزی بگم من که بابام فوت شده یه مرد احتیاج داشتم که پشتم باشه مثل بابام نوازشم کنه نه اینکه اینجور باشه دیشب دلم از یتیم بودنم سوخت گفتم خدایا فقط منم یتیم کردی 😔😔😔
ادم محبتو از خانوادش یاد میگیره اگه پدرش ادم بی محبتی بوده و بلد نبوده به خانوادش محبت کنه شوهر شماهم خوب تو اون خانواده بوده
شماهونی ک مادرشوهرت اینا ی مدت اومدن خونتون زندگی میکردن
نزار برادرش بیاد خونتون مریضه
پدرشوهرت که اون کارو نکرده اون باید یه چیزی بهش میگفت اخه این کاریه میکنید؟وقتی دلتون برا نوتون تنگ میشه صد درصد باید بداخلاقیا و گریه هاشم تحمل کنید فقط خوشی نیس که بچه
هر چی بگی حق داری هممون به محبت و نوازش احتیاج داریم ربات که نیستیم
راجع ب شوهرت چیزی نمیتونم بگم
ولی اجازه نده ب بچت بی احترامی بشه
جلوشون وایسا
این زمونه نباید سکوت کنی
نگارجون بنظر من اینجور چیزا ذاتیه، نه به سنه نه به خانواده، به ذات طرف برمیگرده، پدرشوهر من از اوناس که فک کنم اصلا محبت به زنو یاد نداره و همش با اینکه عروس و دوماد دارن با مادرشوهرم با هم درگیرن، با زنشم همش 3 سال اختلاف سنی دارن، جوری که من شنیدم از همون اول ازدواجم زندگی خوبی نداشتن و پدرشوهرم خیلی رفیق باز و ددری بوده، برعکس شوهرم 9سال از من بزرگتره، همیشه محبتشو ابراز کرده حتی وقتی من حال ندار بودم و اصلا حوصله نداشتم، اهل دعوای الکی و اینجورچیزام نیست الحمدلله، اصلنمممممم رفیق باز نیست، رفیقاش اونایی که خانواده دارن و اهل رفت و آمد که خانوادگی باهم آشنا شدیم، بعضیاشونم در حد یک ساعت تو یکی دوماه میبینتشون، کلا فرقش با باباش زمین تا آسمونه، حتی شبیه مامانشم نیست رفتاراش

فقط ذاته که مهمه، و متاسفانه ذات رو فقط کمی میشه تغییر داد نه بیشتر
منم از این موارد زیاد دیدم
و یه چیز دیگه فکر نکن همه ی مشکلاتت بخاطر نبوده پدرته
چند وقت پیش یه خانمی تاپیک زد بابای ۶۰ سالش زن صیغه کرده و کاندوم دیده تو ماشین باباش میخوام بگم چه پدر باشه چه نباشه مشکلات همیشه هست
حتی اگه بهترین پدر و حامی رو داشته باشیم بازم یه سری ناملایمت هاتو زندگی خواهیم داشت
خب بیان ک بهتره اونم واسه اون صابخونه اینکارو کرده گفته ساکت باش .
بزار اونا بیان ک راحت باشه بچت
خسته نباشی
استغفرالله
اون شیطون نیس بهتره فکرای خودمون و نندازیم گردن شیطون
این چ فکر احمقانه ایه اخه ب بچت فکر کن
ببخش ک باهات یکم تند حرف میزنم ولی انقدر شل و دم دستی ک بخاطر بغل نکردن بری گند بزنی ب همه چیت؟؟
با همسرت صحبت کن خودت برو بغلش کن شوخی کن بگو بخند همش غر نزن ک تو کاری نمیکنی دفاع کن و فلان
مگه قبلا اینجوری نبود؟
من همیشه میگم اینو ک تا ب عنوان زن و شوهر زیر ی سقف نری متوجه نمیشی .
سنتم کم نیس از این حرفا و فکر نکن دیگه دختر خوب افرین🫂❤
بله اومدند زندگی کردند متاسفانه بعدم جای تشکر گفتند وظیفت بوده
اون اومده خواستگاری تو میگفتی نه خب اون چمیدونست تو داری واسه فرار از خونه میگی بله
نمیخام بگم. حرفت درست نیستا ولی تا آدم به یه جایی نرسه این فکرت نمیاد سراغش . فکر کن چی ب یه زن گذشته که اینطوری میگه .
برو مشاوره شما باید درمان شی عزیزم
اینقدر شب خواستگاری ادمای خوبی نشون میدادند هستند که باورت نمیشد اینجوریند
عزیزم همسایه بد بلا جونه واقعاا اعصاب ادمو میریزه بهم .نمیخوام کار زشتشو توجیه کنم ولی تحت فشارن این کار کرده .
عجب صاحب خونه ...خدا نگذره ازش داری اجاره میگیری حق دخالت نداری که .
حالا شما ناراحت نکن خودتو واگذار کن به خدا سعی کن زیاد اونجا نری تو این مدت که صاحب خونه شون اینجوری اگه گله کردن بگو بچه اس دوس داره بیاد اونجا بازی کنه گریه کنه براش خاطره بشه من نمیتونم جلو دهنشو بگیرم برای بچه ام خاطره بد بسازم از شما و خونه تون
میدونی یه جا خوندم مرد همه کار بلده از محبت بغل رابطه ولی اگه واسه تو اینکارارو نمیکنه یعنی تو آدمش نبودی . تو این موارد بدترین کار گدای محبت از این ادماس حالا چه شوهر باشه چه کسی دیگه
به بچم فحش یاد دادند وقتی من میگم نگو میزنند زیر خنده میگند بزارید بگه
این یکهفته ای که خونه نداشتند خونه ما بودند پسرم اکثر فحشهای زشت را یاد گرفته وسیله هام خراب شده
ببین تاثیری که تو رو بچت داری بیشتر از اوناس خیالت راحت فقط وقتایی که تنهایی با بچت. سعی کن با حرف قهر یا هر چیزی به بچت بفهمونی که تو دوست نداری این حرفارو بزنه . مطمئن باش بچت تو رو بیشتر دوست داره تا اونارو
خدا بهت صبر بده خیلی سخته اونم با آدم قدر نشناس
پدرشوهرم خیلی دوستمون داره وقتی مرده گفت نیاند گفت من میرم نمیتونم بی نوم زندگی کنم دیشبم فهمید که ناراحت شدم پاهاش درد میکرد با ناراحتی گذاشت وسیله های بچم را تو ماشین
همین که فهمید خودش خوبه
همه بچه ها گفتند بزار باشند دلسنگ نباش ولی خب وسیله هام را خراب کردند دربار یخچالم را شکستند قابلمه های نسوزم را خش انداخته بودند خونم را به گند کشیده بودند
چون بابا بزرگ نوه اشو دوست داره حاضری خودت و بچه ات تحقیر بشی برین خونه اشون
هرکی دلش تنگ میشه پاشه بیاد خونه ات
هم خدا رو میخوای عزیزم هم خرمارو
درکت نمیکنم
جدای از بحث همسرتم صحبت کردم
من اصلا غذا درباز نمیزارم تو یخچال تا دوهفته یخچالم بوی بد میومد دیدم یه ظرف کوچولو سیر گذاشتند تو یخچالم بهم نگفتند
نه نمیرم دیگه دوری و دوستی خواستند بیاند یه سر بزنند
یعنی تو هفته وسیله ها یخچالت رو چک نمیکنی ببینی چی هست چی نیست😐
نگاه بهترین آدما هم وقتی خونت باشند بعد از یه مدت آدم دلش میخواد خودش تو خونه زندگیش باشه فقط چه برسه به اینا که گفتن وظیفس . حق داری واقعا
میدونم دورت بگردم . ولی این نظر منه نظر بقیه ام محترم ( من ،من نوعی وقتی ارزش خودم و پایین ببینم با هرلبخندی دورازجون شماها خر میشم و میرم و شل میشم پس من باید خودمو دست بالا ببینم ارزش خودمو حفظ کنم کاری ب حلال و حرومش و .. ندارما من ادم مذهبی ای نیستم ولی خودم وجدانم قلبم برام خیلییییییی مهمه خیلیی میگم حیفه ک بخوام بخاطر ی بغل ی حرف قشنگ خودمو دم دستی و کثیف کنم ) نمیدونم تونستم منظورمو متوجه کنم یانه 🥺
اما واقعا ناراحت میشم کسی اینجوری فکر میکنه
کاش همه چی حل شه کسی مشکلی نداشته باشه تو دنیا
خب عزیزم شما فقط میگی ک محبت کردن بلد نیس این ک دست خودش نیس یاد نگرفته !!
ب خوب و بدی ربط نداره ک عزیزدلم میگی خوبه خرج میده خیلنت نمیکنه معتاد نیس خب الحمدالله
اینم بزار ب پای اون خوبیایی ک داره و رد شو ازش
اول ک تو محبت کن ناامید نشو تا اونم اوکی شه .
بعدم اگر ی درصد نشد تمام عشق و محبتت و خلاء ک داری ب پسر بده و زندگی کن
نه همون زمانی را میگم که رفتند
اجازه نده عصبانی نشو اون لحظه داد و فریادم سر بچت نکن . فقط اروم بگو مامانی حرف خوبی نیس زشته تکرار نکن . اونجوری اوناهم دیگه نمیگن
عزیزم اگه الان یه تایپک راجع به خیانت آقایون زده بودن و یکی گفته بود ببین چی براش کم گذاشتی که خیانت کرده همه مریختن سرش که اعم از خودتون🙂
حتی فکر خیانت تو زندگی مشترک زشته چه برسه انجامش زن و مردم نداره
مادرشوهرم برای اینکه دوباره تکرار کنه تشویقش میکنه میگه مادر چی گفتی بعدش هرهر میخنده منم که تذکر میدم میگه سرش نمیشه بزارید بگه
عیب نداره تو خسته نشو بازم بگو .
میدونی چرا میگم اروم بگو چون هم اونا بیخیال میشن . هم پسرت میلینه تو داری باهاش حرف میزنی گوش میده ب مرور ‌
دعوا کنی اونا ذوق میکنن چووووون بچه میره سمت اونا و پناهش میشن و تکرار میکنه مدام .
فحش بد ببخشید عذر میخام پدرسگ و... نیستا فحش ناموسی
درست میگید باید همین کارها رو بکنم ببین تاثیر داره
اینجور افراد باید بچه ببری جلوی شخصی که رودریابستی دارن بعد فحش بگه بعدم بگی خودشون یادش دادن گله کردن بگی بچه اس که نمیفهمه کجا نگه و فحشه بزرگترش نباید یادش بده
همین کارم کردم میگند من یادش ندادم باباش یادش داده😂
صاحب تایپک شما ببر تراپیست همسرتو هم خودتو اول خودت باید بری
فکر میکنی بقیه مردا تو خونه با پر قو همسرشون رو باد میزنن قربون صدقه اش میرن نازشو میکشن
باید اول افکار خودتو درست کنی بعد به همسرت یاد بدی
من اگه براتون تعریف کنم کتاب میشه از کازهاشون حرفاشون
واااای چقدر ....اینجور ادما فقط دوری و دوستی خواهر
درسته دیگه دوری و دوستی محبت بیش از حد برای شوهرمم اشتباه شده کم محلیش میکنم
سلام عزیزم من با سمیرا موافقم بهترین راه برای شما تراپیسته حتما برو پیش ی کار بلد اصلا بی محلی کنی هم چیزی درس نمیشه ک بیشتر فاصله میوفته بینتون تو اول برو بعدم همسرتو میخان بگو بیا فلان کارت دارن اونم ببر مطمئن باش خیلی اوضاع درس میشه من ی رفیقی دارم مشکلشون خ حاد بود با همین تراپیست خیلی زندگیشون بهتر شد بعضی مواقع واقعا نیاز ب راهنمایی تو زندگیامون هست ک خودمون نمیدونیم چجوری باید ادامه بدیم...باید همه این افکار های منفی و بارهای منفی ک از گذشته رو دوشمون میکشیم بزاریم زمین...بخاطر خودت برو اگ برا خودت وقت نمیزاری بخاطر بچت برو شوهرتم با راهنمایی تراپیست دعوتش کن اگ قبول نکرد بگو دررابطه با بچمونه خلاصه ک انشالله ک همه چی خوب پیش بره
عزیزم خب به جای این که به خیانت فکر کنی احساساتت رو باهاش در میون بذار خواسته هات رو بهش بگو خیلی وقتا مردا اصلا متوجه نیستن با رفتارشون دارن چه ضربه ای به زندگیشون میزنن
ممنونم از راهنمایی همتون امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه وهیچوقت مشکل نباشه تو زندگیهاتون
باهاش حرف میزنم اصلا گوش نمیده همشو میگه باشه دوباره همونه
مامانش عادت داده فقط ناهارو شام اماده باشه بقیه چیزا نبود مشکلی نیست عشق نبود مشکلی نیست ظهر میاد غذاشو میخوره میخابه عصر میره سر کار تا شب شبم شامو که میخوره حرف نمیزنه دراز میخوابه جلوی تلویزیون
بعدم میگه شب بخیر
اره واقعا
مگه برا ما دم به دیقه محبت میکنه؟
اونقدر مشغله داره و مشکلات زندگی که واقعا گاهی آدم خسته میشه
فهمیدم . همون کارو بکن درست میشه
باهاش حرف بزن اینجوریم نمیشه که
خب بیان عزیزم چیکار کنه وقتی صاحب خونش گیره بنده خدا ها تقصیر ندارن ک
خب ترو یا گیری هم به دل نگیر چون تقصیر ندارن وقتی صاحبخونشون بیمارع یا باید داعم دعوا کنن یا اینکه کنار بیان
😐😐😐
زوری چیه
هم خدارو میخایی هم خرمارو؟
برید مشاوره
خب که چی پاهاش درد میکرد که میکرد
😐
شماها قلبتون پاکه برام دعا کنید که اخلاقش خوب بشه
فرض میکنیم اونا مریض روانین دست خودشون نیس کارای بدشون
تو کاری ب کارشون نداشته باش از بچت و زندگیت محافظت کن
دیدی جواب احترام و سکوتت رو بدتر دادند شما هم عین خودشون رفتار کن
چرا اجازه میدین دیگران تخریبتون کنن
رابطه تو باهاشون کم کن
اگه،دلت واسه پا درد اون پیری میسوزه
اونا هم دلشون واسه تو و بچت بسوزه فحش خار مادر یادش ندن
یعنی میگه با وجود اینکه پادرد داشت ولی چون فهمید استارتر ناراحت شده اومده بدرقه اشون کرده و وسایل گذاشته تو ماشین . میگه اون خوبه
توهم مث خودش باش کارشو تکرار کن تا حساب کار دستش بیاد مشکل از شوهرته ک انقد حق ب جانبه درسته حاصل تربیت اون خانوادس ولی ادم خودشم باید یکم عقل داشته باشه
و اینک خانواده ی همسرت تو شرایط خیلی سختین و چاره ای ندارن
بچتو نفرست اگرم گله کردن بگو بچس میخنده گریه میکنه وقتی بخاطر اینک بچم صداش در نیاد جلو دهنشو میگیرید نیاد بهتره نه به بچم توهین میش نه صاحب خونه ب شما گیر میده
با محبت کردن با تغییر رفتار مثل بچگونه حرف زدن خواسته هاتو بگو
اگر گفت زشته اینجوری حرف نزن با خنده و شوخی بگو مگه چیکار کردم با شوهرم با مردزندگیم دارم حرف میزنم برم تو کوچه و خیابون به غریبه بگم خودمو تخلیه کنم؟
همه حرفای دلتو در قالب بچگونه حرف زدن بگو بذار شوهرت متوجه بشه و یه تلنگری بخوره اینقدر تکرار کن تا اصلاح بشه
با خیانت فقط به پسرت که میگی دنیاتهدآسیب میزنی و زندگیش و روحیه اش رو نابود میکنی اونوقت واسش میشی یه مادر بد
سعی کن شوهرت رو اونجوری که میخوای تغییر بدی سخته ولی میشه
یعنی واقعا اون محبت الکی پسر یا مرد غریبه که فقط به فکر رابطه با تو هست ارزش اینو داره خيانت کنی...عزیزم ارزش خودتو به عنوان اول یک زن بعد یک مادر چرا پایین میاری
بقول قدیمیا میخوای ابرو درست کنی داری چشمو کور میکنی
درسته همسرت یاد نگرفته محبت کلامی وبلد نیست...به این فکر کن خیلی مردا هستن محبت کلامی بلدن یه زبونی دارن که مارو از سوراخ بیرون میاره...ولی خائن هستن معتادند و....
نمیشه تموم خوبیارو یک نفر... چه زن چه مرد داشته باشه...ببین کدوم خوبیای همسرت میچربه به بدیهاش
درآخر حتما برو سمت مشاور...چون ذهنت داره درگیر فکرای مسموم میشه
هیچ موقع خیانت نمیکنم با بدو خوبش میجنگم بچم گناهی نکرده خیانت اسمشم جالب نیست میگم گاهی تو ذهنم میاد میگم شاید اوضاع بهتر بشه ولی خب هیچوقت اینکارو نمیکنم
الانم کلی پیام عذرخواهی داده میگه من به مامانم گفتم که چرا بابچم اینطور صحبت کرد از دیشب باهاش یه کلمه هم حرف نزدم ولی پیام میده عذرخواهی میکنه شماها راست میگید همه بدیها رو باید کنار خوبی هاش بزارم بسنجم بعدا تصمیم بگیرم
ممنونم از همتون بابت راهنمایی هاتون
وحتما پیش مشاورم میرم
مادرشوهرم چون خودشون محبت ندیدند شوهرمم یه کاری میکنند روی مخش میرند که نباید به منم محبت کنه همش پشتم حرف میزنند ولی خب میسپارمشون دست خدا

سوالات مشابه