افسردگی بعد زایمان!!

عزیزم بعد زایمان قرصای ویتامین استفاده کردی

نظر دکترتو نمیدونم درسته یا غلط...ولی بهرحال مقداری ازین قرصا وارد شیرت میشه

حالات افسردگی و بی‌حالی وخستگی وضعف بعد زایمان طبیعیه وتا مدتی ادامه داره

خیلی بد شدم. مدام شوهرمو از خودم میرنجونم. شاید باورت نشه اما حوصله حتی حمام کردن ندارم. آرایشگاه رفتن همینطور. اصلا به چیزایی فکر میکنم که خیلی بی ارزش هستن. مثلا مادرشوهرم فلان روز فلان حرف و زد و ساعت ها درگیر میشم با خودم و آخر با شوهرم بحث میکنم. توی بارداری هم همینجور بودم جوری که اگه شوهرم یه چیزی میگفت باب میل نبود تا مرز کتک کاری پیش میرفتم. الان هم همش میرنجونمش. حالم خیلی بد میشه. نمیخوام اینجوری بمونم. قبل بچه با شوهرم رابطه عاشقانه ای داشتیم. مدام تفریح و کوه و اینور اونور بودیم. الان 5 ماهه زایمان کردم فقط 1 بار رابطه جنسی داشتیم. یعنی بگم اصلا حوصله ندارم. بیش از حد روی بچه حساسیت نشون میدم. گاهی هم خسته میشم از نق زدن های بچه😔 و دعواش میکنم. دوس دارم حالم خوب بشه مثل قبل.
شوهرم و دخترمو خیلی دوسشون دارم. دوس ندارم اینجوری ادامه پیدا کنه. 😔 خدایا کمکم کن. بارها تلاش کردم بدون دارو. اما نمیشه. الانم 10 روزه مشهد زلزله میاد باز اضطراب اونم اضافه شده. خیلی اذیتم. کاش حالم خوب بشه😔

سلام عزیزم

سلام عزیزم منم آسنترا میخورم خوبه بخور

توی شیردهی دادین؟ بچه مشکلی پیدا نکرد؟

من سر پسرم شرایط سختی داشتم و ب هیچ عنوان از هیج قرصی استفاده نکردم از طبیعت کمک بگیر

روی چمن پا برهنه قدم بزن ، به درختان تنومند تکیه بده

من موقعی رفتم که بچم شیر نمی‌خورد ولی اشتباه کردم زودتر رفتم و نخوردم

بعضی وقتا واقعا هیچی جواب نیست من بهتر شدم با قرص

خیلی تلاش کردم. نشد.

درسته تجارب متفاوته قرص هم میتونه آدمو آروم کنه ولی من با طبیعت شفا گرفتم آروم نشدم

من میدونستم خیلی زودتر می‌خوردم واقعا اشتباه کردم چقدر ضربه خوردم نخوردم

می‌دونم چی میگی

درعشق و نور پروردگار باشی

از خانواده هامون دوریم. بخاطر کار همسرم.
و جز همسر و دخترم اینجا هیچکسو ندارم. نمیخوام اینجوری ادامه پیدا کنه 😔 هرکی میبینه مگه چی کم داری، چته، چرا اینجوری؟
اما نمیتونم. 😔 یه ساعت خوبم باز دوباره حالم بد میشه. شوهرم بارها بهم گفت برو دکتر. من ناراحت میشدم. اما امروز گفتم بریم دکتر. خیلی سریع خودشو بچه رو آماده کرد که منو ببره دکتر. تا الانم خیلی باهاش بد رفتاری کردم. شوهرمم دوس داره من زودتر خوب بشم.

ممنون که درکم میکنی.

ممنونم عزیزم

فقط داروهاتو بخور ببین چقدر حالت بهتر میشه

اینو مطمعن باش

بعضی وقتا آدم احتیاج داره به اون آرامشی که میخواد ونیست ونمیشه وافسردگی که خیلی بد من کاش زودتر می‌خوردم وخیلی اشتباه بزرگی در حق خودم وبچم کردم وتو اشتباه منونکن وبخور

عزیزم اصلا چیزی نیست که بدت بیاد همه هستن همه دارن داروهاتو از همین الان شروع کن بعضی وقتا آدم با هیچی آروم نمیشه

گلم حق داری، ولی بابد مدیریت کنی، کم کم رو اعصابت مسلط شو، به فکر خودت باش که اگه ادامه پیدا کنه زندگیت از هم میپاشه، شوهرتم تا حدی صبر داره، سعی کن از کسی کمک بگیری

خواهری مادری باهاشون حرف بزن

سلام گلم خب مشاوره برو

من خودم یه مدت به مشکل خورده بودم واقعا اوکی شدم

منم اوایل همش گریه میکردم

با هرکسی ام حرف بزنیم اخرش قضاوت میکنه

خواستی من شماره مشاورمو میدم بهت

هم حضوری هست هم انلاین

مشاوره رفتم مشاوره گفت. دارو بخور

بهترین راه حل اینه خودتو از لحاظ جنسی بسازی.ی دکتر زنان برو احتمالا خشکی واژن هم داری تا برات شیاف بنویسه خیلی تاثیر داره داروهای تقویتی هم بخور..داروی گرم هم بخور.چاییت زنجبیل دارچین بریز و خلاصه کارای این شکلی.بیشترین علتش نارضایتی خودت از خودته که رابطه کم میشه و از هم فاصله میگیرید.وقتی سه نفره اید لذت ببر بیرون برید بهتر از ابنه نزدیک خانواده ها باشید و هرروز ی استرس😀

ممنون عزیزم. چشم حتما🌱🌹

دقیقا میترسم شوهرم براش عادی بشه و بی تفاوت بشه.

ممنونم عزیزم. میشه شماره بذاری

ممنون عزیزم. چشم حتما میرم

سلام عزیزم
منم ده ماهه زایمان کردم ....
و هنوز هم کامل خوب نشدم
منم خیلی تنهام
اینجا کسی ُ نداریم
ولی بعد ۶ ماهگی دخترم حالم بهتر شد
نمیدونم شاید شیر دهی و خواب کم
بالاخره ادم کم میاره
مخصوصا برای افرادی که زندگی دو نفره قشنگی داشتن الان بنظرم زمان میبره تا آدم عادت کنه به زندگی جدید
بنظرم زمان نیاز هست
ولی کاش همسر من هم قبول میکرد من برم دکتر

راستی اینم بگم
یه آزمایش خون بده
احتمال کم خونی هم هست 🫂❤️

قرص B300 هم خیلی خوبه
شب ها یکی بخور

من واقعا وضعیت خوبی نداشتم. حتی چند مرتبه دست روی شوهرم بلند کردم. چه بارداری چه بعد زایمان.
ولی اونم یه تایمی تحمل میکنه. میترسم بی تفاوت بشه. میترسم زندگی مون خراب بشه.

من تا ۶ ماهگی حس میکردم یه پرستارم
ولی دخترم ۸ ماهگی یهو گفت ماما

احساس میکنم بعد اون حالم بهتر شد🥺
و اینکه حتما مولتی ویتامین بخور

بعد زایمان چکاپ نرفتم.

اینطوری نمیشه
همه خانم ها همین طوری میشن
اونایی که غربت هستن خیلی بیشتر

ممنون گلم. چشم حتما میخورم. خدایا حالمو خوب کن بتونم مادر خوبی برای بچم باشم. برای شوهرم همسر خوبی باشم.

حتما برو
من کم خونی داشتم

حتما حتما میرم آزمایش انجام میدم. ممنون عزیزم.

هستی عزیز دلم
کم کم بهتر میشی
خودت شیر میدی؟

منم دقیقا همین شرایطو دارم

من خودم از رابطه جنسی فراری بودم
فکر میکردم بازم حامله میشم
🤕🤣

نمیخوام قرص بخورم

ممنونم. اره عزیزم.

چند روز پیش با شوهرم دعوا کردیم با صدای بلند

همین هم باعث میشه خیلی خسته و رنجور بشی

من دیگه خسته شده بودم. دوس دارم مثل قبل بشم.

پسرم دو روز با کوچکترین صدا می‌ترسید و گریه میکرد

دیگه امشب بهش گفتم حق بحث نداریم در حضور بچه

آره. گاهی دلم میخواد یه مدت طولانی بخوابم.

حالا من متاسفانه شب زایمان یه مشکلی برام پیش اومد
هنوز یادآوریش باعث میشه حالم بد شه

من داغونم به لحاظ اعصاب

منم دلم میخواد ۲ ۳ روز بخوابم

بنظر من همه احساست ما طبیعیه

ما روزای سختی داریم میگذرونیم

منم

بچه ها خیلی پاک و معصومن. و متوجه ناراحتی میشن.

الان دو روزه عصرا میرم یه نیم ساعت پارک با دخترم
خیلی حس خوبی داره😢

دقیقا موقع بحثمون زد زیر گریه قشنگ متوجه شد

منم میخوام برم پیلاتس شنیدم خیلی خوبه

🥺

باید یک کاری کنیم برا حال خودمون

اما نمیخوام دارو اعصاب بخورم

چون بابام ۱۰ ۱۵ ساله میخوره

دیگه اعتیاد پیدا کرده نمیتونه قطع کنه

اینجا هوا سرده. هر روزم داره زلزله میاد

شما هم از خانواده دور هستید؟

نه ولی خب هر کس زندگی خودشو داره تو این گرونی آدم روش نمیشه همش بره خونه ی مامان باباش حتی

ورزش و رقص در منزل انجام بده

اره زلزله خیلی بده

درسته

اگه بتونی عصرا بچه بزاری پیش همسرت ده دقیقه بری بیرون خودتت
خیلی خوبه

هر چند میدونم حال اینکار هم نداری

ولی خودتتو مجبور کن

کلا دوستام میگن بعد یکسالگی بچه حال روحی ما بهتر خواهد‌شد

من فکر نمیکردم این‌قدر سخت باشه بچه بزرگ کردن خیلی مسئولیت سنگینی هست

دکتر پسرمم همینو گفت

کلا بعد بچه بازندگی بدون بچه باید خدافظی کرد اینو قبول کنی خیلی مشکلات حل میشه چون آدم ناخوداگاه درحال مقایسه هستش

گفت مادر ۱ سال اول آرامش نداره

زمان میبره تا بپذیریم مادر شدیم 😢😅

آره من واقعا پیش بینی این حجم سختی رو نداشتم

من انقد دلم میخواد یه شب تا صبح راحت بخوابم🥺

واقعا غافلگیر شدم

منم

عزیزم 🥲

انگار وقتی خوابم هم بیدارم.تو حواب هم دارم بچه داری میکنم😳😑

ولی در رابطه با قرص هم من خودم مخالف نیستم
همسرم اگه قبول میکرد دوست داشتم منم حتما قرص استفاده کنم

منم خوابم اصلا کیفیت نداره

منم خیلی پاچشو میگیرم😑
میگم‌طلاقم نده😂
ولی درکم‌میکنه میگ حق داری😐

خیییییییییلی

ولی ولی ولی..
همش واسه خاطر پسرمه
این چن روز پشتش زخم بود خیلی اذیت بود شوهرمم نبود یعنی غر میزدم گوشیم قط میکردم میگفتم زنگ نزن فقط

انگار همه چیم بستگی ب بچم داره اون خوب باشه منم خوبم

منم دو هفته ای خستش قرص ب کمپلکس میخورم چند روزه اثر کرده حیلی سرحال شدم حتی ماسک صورتم میذارم

دقیقا

اخخخخ گفتی

عزیزم
فقط خودت میتونی از این حال روحی بیای بیرون
از نینی لذت ببر
باهاش وقت بگزرون
من همه چیزایی که گفتی رو دقیقا مثل خودت سپری کردم
منم تنهام
حالم خیلی بده بود تا سه چهار ماه
دپرس
بی حوصله
کلافه
همش گریه .
شبا پسرم گریه میکرد خودمم باهاش شروع میکردم

ولی سعی کن
به خودت بیایی
مادر شدن سخت ترین کار دنیاس
تو باید
یعنی ما باید قوی باشیم که بتونیم این وروجکای قشنگمونو پر انرژی بزرگ کنیم
منم مثل تو از صبح تا شب با پسرم سروکله میزنم
خسته میشم
ولی سعی میکنم وقتی بیداره سیرش میکنم
میرم مثلا
غذایی که همسرم دوس داره درست میکنم
مثلا هوا خوب باشه لباس میپوشونمش میریم قدم می‌زنیم

وقتی همسرت میاد
شام که خوردید بهش بگو
نیم ساعت نگهش دار من میرم یه دوش میگیرم
اصن بچه شو خودت هم در طول روز به همسرت زنگ بزن
باهاش صحبت کن.
حالشو بپرس
بهش بگو نینی دلش برا بابایش تنگ شده
باور کن خودش کم کم میگه من نگهش میدارم تو برو چ می‌دونم یکاری بکن
یه چایی بزار

یادت باشه
اولویت اول شما
زندگیته .همسرته.
و بعد بچه

به نظرم قرص نخور
امتحان کن
ببین تاثیر داره یا نه

دوستان خیلی برات نوشتن و نتونستم همه رو بخونم و برات تکراری ننویسم اما به هرحال مینویسم برات.
یک سال قبل از بارداریم مادرم فوت شد ، کل بارداری بستری بودم بیمارستان و خونه ، اونم تو شهری که فقط پدر ، برادر ، خانمش و دخترشون رو دارم. به شدت مریض و ضعیف بودم و کسی نبود کنارم ، شوهرم و زنداداشم بودن که هردوشون شاغلن.
روز زایمانم تنها رفتم زایشگاه با خونریزی تو سالن راه میرفتم و پرونده تشکیل میدادم . بعد زایمان تنهاتر ، برادر زاده ۱۱ ساله‌م همراهم بود ، بچه داری و کار خونه خسته‌م میکرد ، افسردگی بارداری داشتم ، بعد زایمان هم گرفتم.
اینا رو گفتم که بدونی مادری این شکلیه ، شیرین اما سخت مخصوصا گر تنها باشی.

اما برم سر وقت توصیه هام. اولا روانپزشک و روانشناس رو حتما برو ، جفتشون باهم خیلی خیلی موثره. من مقاومت مردم نسبت به دارو روان و یا مشاوره رو درک نمیکنم . از روان آدم مهمتر هست؟
بعد هم حتما چکاپ بده و شاید کمخونی یا هر کمبودی داشته باشی و رفعش کن.
سعی کن از کسی تو بچه داری کمک بگیری ، حتی هفته ای یک روز یا چند ساعت ، اون دوری از مسئولیت و چند ساعت برای خودت بودن بهشته . از ۶ ماه میتونی این کار رو بکنی به راحتی. برو آرایشگاه ، فیشال ، استخر ، یا حتی یه خرید تنهایی یا دورهمی با دوستهات. جسم و روح خسته بهم میریزه.
نسبت به بچه خیلی حساس نباش ، بلاخره ماهایی که با مراقبت متوسط یا رو به کم بزرگ شدیم بد شدیم؟
حساسین زیاد به خودت فشار میاره ، در آینده بچه رو پاستوریزه و کمالگرا بار میاره.

اینم بگم زندگی دوتایی و اون عاشقانه‌هاتون تموم شد . الان ۳ نفرید ، دیگه به فکر سبک جدیدی از زندگی شاد ۳ نفره باشید .
بچه یه کپ بزرگتر بشه ، بی خوابی و شیردهی کمتر بشه اوضاع کمی راحتتر میشه.
اینکه به فکر سلامت و شادی زندگی و رابطه‌ت هستی نشون میده آدم فهمیده و شجاعی هستی ، چون میخوای اوضاع درست بشه ، پس میشه

راستی یادم رفت بگم منم روانپزشک و مشاور رفتم ، دارو خوردم چندین ماه و با بهتر شدنم کم و قطع شد.
از یه جایی لازمه همسرت هم تو جلسات مشاوره شرکت کنه ، که یاد بگیره کمکت کنه ، درکت کنه و همراهیت کنه تا بهتر بشی.

سلام من یکی از دوستام تو دوران بارداریش اسنترا مصرف میکرد ولی زایمان کرد دکتر داروشو عوض کرد و گفت اسنترا نخوره

ممنونم خانم دکتر عزیزم. 🌱🌹

دخترم زیاد وانمیسته با باباش
یه کم باشه شروع به نق زدن میکنه.

عزیزم خیلی تلاش کردم. خیلی کارا کردم. اما یه تایم کوتاهی حالم خوبه. باز دوباره همینجور بهم میریزم.

خیلی ممنون از راهنمایی هات عزیزم. 😍🌹