Ooma
پرسش (1402/07/02):

بی حوصلگی و عصبی بودن

سلام خانوما ومامانای عزیز
من ی مدتیه ب شددددت بی حوصله و عصبی شدم واقعا دست خودم نیس هرچقدر باخودم تمرین میکنم ک دیگه عصبی نباشم دادوبیداد نکنم دست خودم نیس
چندوقته خیلی بد شدم از خودم بدم میاد اصلا حوصله بازیگوشی و شیطنت بچهامو ندارم دیگه یکم شلوغ بازی میکنن دعواشون میکنم سرشون داد میزنم اصلا تو تصوراتمم فک نمیکردم ی روز بچه دارشم همچین مادر بدی باشم خیلی دلم واسه بچهام میسوزه اوایل دعواشون میکردم میترسیدن ولی الان انگار واسشون طبیعی شده اهمیت نمیدن ب حرفام حس میکنم ازم دور شدن بخدا بعد هربار عصبانی شدنم انقد خودمو سرزنش میکنم بدوبیراه میگم ب خودم میگم این بار آخرم بود دیگ بچهامو دعوا نمیکنم دیگ اذیتشون نمیکنم ولی باز با کوچکترین اتفاق بهم میریزم خییییلی تلاش کردم ولی واقعا نمیتونم خودمو کنترل کنم از کوجکترین مسائل بیخود و پیش افتاده ای ناراحت میشم با شوهرم بداخلاقی میکنم واقعا بعضی وقتا شوهرم هیچ تقصیری نداره ولی الکی بحث راه میندازم و بعدش پشیمون میشم
بنظرتون جز با مشاور صحبت کردن چاره دیگه ای هست؟ بنظرتون ب دکتر مغز واعصاب مراجعه کنم قرصی دارویی هس واسه کنترل اعصاب ک خواب آور نباشه چون اصلا موقعیت خوابیدن رو ندارم
خودم احتمال میدم دلیل این اعصاب افتضاحم بیدار خوابی هاییه ک دارم چون همچنان بچهام ۱۶ ماهشونه و واسه شیرشب هریک ساعت بیدار میشن و هروقت صدای گریشون بلند میشه دوس دارم خودمو خفه کنم تا دوباره میام بخوابم گیج شم باز بیدارن دوقلو هم هستن این یکی بیدار میشه باز چنددقیقه بعد اون یکیه
حالا نمیدونم دلیلش همینه یانه روزا هم چون ب شددددت خوابم میاد دیروقت بیدار میشم از خواب بچهامم دیر بیدار میشن ولی عمرا اگه دوساعت آروم بخوابن یا غلت میزنن یا غرغر دارن یا گریه میکنن و شیر میخوان باید هربار پاشم شیرخشک درست کنم
توروخدا ی چاره ای پیش رام بزارید چکارکنم بتونم این شرایط رو عوض کنم حس میکنم بریدم دیگ
ببخشید طولانی شد

سلام گلم
خسته ای فقط
و کاملا حق داری
دو قلو بزرگ کردن انرژی خیلییی زیادی میخواد و یک نفر از توانش خارجه
خودتو سرزنش نکن
اتفاقا خیلی قوی هستی که داری انجامش میدی
ولی کاش کسی بود کمکت میکرد
خانوادت یا خانواده همسرت
یا اگه وضعیت مالی خوبی داری پرستاری گاهی بیاد کمکت و تو بری بیرون یا جایی به خودت از لحاظ روحی برسی یا تفریحی کنی
اینجوری با انرژی تر برمیگردی
کاش زودترازایناشیرشبو قطع میکردی اولین کاری ک میکنی همین باشه ک شیرشبوقطع کنی خوابشون خیلی بهترمیشه اره همه فشارعصبی واسه همین بی خوابیه
من امیدوار بودم بزرگ بشه از هر ساعت گرسنه بودن در بیاد الان گفتی ۱۶ ماهگی این طور هستن تب کردم
آره دقیقا حس میکنم خییییلی خستم اندازه ی دنیا خستگی رو شونه هامه دوس دارم برم ی گوشه بشینم واسه چندساعتم شده سکوت مططططلق باشه هیچکس باهام کاری نداشته باشه بتونم چند دقیقه فقط چند دقیقه ب خواب عمییییق برم و استرس بیدار شدن و نداشته باشم
خونواده ک من مشهدم خونوادم اردبیل
خونواده شوهرمم ک مادرشوهرم شاغله خواهرشوهرامم ک کمکی نمیکنن
من از ۱۰ روزگی بچهام تا همین الان تنها بودم
از خدامه قطع شه ولی نمیشه همه سعیمو کردم
شده تو شیشه آب میدم بازم واسه همون آب بیدار میشن
خیلیا خوب شدن خواب شبشون اوکی شده من نمیدونم چرا بچهام بیدار میشن شب سیر سیرم باشن بااازم بیدارن
خدا رحم کنه فقط
حق داری عزیزم
باز چندنفر میان ک ای وای چ مادری خودتو بزن و برو مشاور دیوونه ایی و فلان......
اینا ک نمیفهمن دوتا بچه همزمان چقدررررره سخته هرکی با یدونه بچه برا من تِز میده دوس دارم خفه ش کنم.من سرغذا خوردن خیلی اعصابم خراب میشه هرچی میگم دفعه بعد دیگه ارومم ولی فایده نداره
بخدا خودم یک لقمه غذا ب راحتی نمیتونم بخورم همش وایستاده بشقاب بدستم ک بتونم بخورم دولقمه میخورم دیگ میلم نمیکشه غذامم خییییلی کم شده رو میز وزمین بشینم بخوام بخورم انقد اذیت میکنن همه غذا رو میریزن میگم زهرمار و بخورم بهتره تا این غذا
واقعا حق داری تازه خیلی م صبوری کردی تا الان
تا از شیر نگیریشون کلا فک کنم این مدلی باشن
منم همینجوری شدم😣
سمیرا براش یه سفره جدا پهن کن بذار جلو دستشون خودشون بخورن
خیلی خستم آزاده همش بغض دارم دوس دارم گرررریه کنم بللللند بلند انگار دوس دارم فقط فرار کنم از این شرایط
توام از اونور بخور
نمیرن ک آزاده
وای منم😐
بخدا میفهمتت تازه اذیت بچه های من یک هزارم بچه هات نیس من کمکی م دارم تو ک تکو تنهایی
هروقت دیدی بغص داری گریه کن اروم شی
چندباری دستم بلند شده روشون بعد با همون شدت و بیشتر ده بار خودمو زدم میگم ببین زدن درد داره نزن بچهارو گناه دارن میشینم انقد گریه میکنم بغلشون میکنم باگریه معذرت خاهی میکنم ولی بااااز...
اع چرا؟؟؟من غداشون قبل خودمون میدم بعد سر سفره براشون میارم میشینن خودشون میریزن میپاشن دوقاشقم میخوده
چندشب پیش سودا رو دعوا کردم مادرشوهرم چنان هولم داد گف خاکتوسرت کنن بچه میخواستی انقد دکتر میرفتی خودتو جر دادی ک بدنیا بیاری دعواکنیشون بزنیشون ولی فک نمیکنم این فشار و سنگم ب خدا نمیتونه تحمل کنه
سمی شوهرت چ ساعتی میاد؟واقعا نیاز داری ی ساعت حداقل تو روز تنها باشی
بذارشون پیش شوهرت
چجوری اخه؟ بیدار یه دادی میزنه هاااا
ای وای😪😪😪😪😪نمیدونستم انقد اذیتی دختر
همش دستشون تو بشقاب منه دوس دارن بریزن میگم برید اونطرفم میشینن دوتایی هوااار میکشن میگم آقا من گوه میخورم غذا نمیخورم ولم کنید جمع میکنم
بچهای این دوره خیلی شر و شور و شیطونن
ما مادرا خیلی بی تقصیریم
مخصوصا اگر دست تنها هم باشیم
اصلا خودتو سرزنش نکن
تو تنها نیستی
مادرا هم انسانن با اون حجم از خستگی ناچارن به بچها و خونه و غذا و همه چی رسیدگی کنن مشخصه که کم طاقت و عصبی و حساس میشیم
عزیزم اول و آخر باید یه جوری از شیر شب بگیریشون اگه میتونی این کارو بکن چون خواب رو کنترل اعصاب و خل و خو خیلی تاثیر داره
شوهرم ۶ صب میره ۷ ۸ شب میاد کل تصویری ک ازش دارم درحال چرت زدنه بنده خدا شباهم ک خواب درستی نداره
تازه اخه شوهره من نمیفمه خسته ای یا مریضی سرکوفت میزنه😐
واقعا درکشون نمیکنم😐😐
دایه مهربانتر از مادرن ابنا
آره بابا انقد گررریه میکنن مجبوری بدی ک فقط بخوااابن
چجوری بگیریم؟ به منم یاد بدین
آبرو نمیزاره دختر من
یه هواری میکشه میگم الان همسایه ها میان 😐
بخدا میشینم چشامو میبندم میگم کاش دیگ باز نکنم کاش بمیرم نمیدونم چجوری جمع وجور کنم این زندگی رو
بخدا ناشکری نیست فقط بهم ریختم انگار سررشته زندگیمو گم کردم انگار همه چی رو هواس انگار خونه نیس دیگ زندگی نیس فقط عصاب خوردیه ناراحتیه
نمیدونم بچه ی من بیدار نشد منم دیگه ندادم
ولی بچه های سمیرا از رو عادته گرسنه نیستن
انتظار داشتن از مردا مث اینه که از کاکتوس توقع گل دادن داشته باشی😂😂
کاش راهی پیدا شه بتونیم همه چیو سروسامون بدیم رو روال باشه همه چی
کاش بتونم عصابمو کنترل کنم حداقل بخاطر بچهام بخدا وقتی خوابن نگاشون میکنم انقد گریه میکنم میگم کاش هیچوقت اینا بچه من نمیشدن ک بخوان انقد اذیت شن
شرایط مادرای چندقلو خیلی سخته . فقط کسی که تجربه کرده میتونه درک کنه . پسرای من ۳سالشونه ، تازه یکساله درست حسابی میخوابم . ازصبح تا شب پسرام دعوا میکنن و گریه بی دلیل . همش داد میزنم عصبی شدم . همش شبا پشیمون میشم .
بچه من و تو خودمختار بودن سمیرا
خودشون شیر شبشونو قطع کردن
خودشون شیشونو قطع کردن😂
اولین کارت این باید باشه رورا زود بلند شین ک شبا خسته شن انقد بیدار نشن از خواب.
کار دوم اینه خودت برس خوب بخود همین اشتهای کم رو اعصاب و حوصله تم اثر میذاده
آخه چطوری؟
وقتی بیدار میشن گریه میکنن داد وهوار میکشن چکار کنم
بنظرم نیم بیشتر مشکلاتت به بی خوابیات برمیگرده
روح و روانتو بشدت بهم ریخته کرده
حالا اشکال ندارا بذار چندروز یبار اونم سختی بکشه .همون تو حموم بری یکی دوساعت بشینی تو آب خودش کلی ارامش میاره
آره دقیقا نمیکنن یکککک ساعت بگن بیار بچهارو بزار پیش ما
میخوان مث یک کوووه همیشه استوار و پر انرژی و خوشحال باشی همیشه بخندی همیشه بگی چشم
پسرای من تا ۲سالگی واسه شیر بیدار میشدن . مخصوصا یه قل . چنان جیغ و گریه ای میکرد ،مجبور بودم بدم . طرف میگفت آب بریز تو شیشیه بده ، میفهمید . گریه و هواااار
امید دارم پوشکم خودش بزار کنار🥺😂
همسایه ما ک صدای بچها میره بالا پیام میده انگار من خوشم میاد از این آواز گوش خراش انگار خودم میگم بخون مامان جان عربده بکش گریه کن من حال میکنم بخدا از همه جهات فشاره ک فک میکنم دارم هزارتیکه میشم
ببین تهش یه هفته جیغ و داد و گریه است بعد دیگه عادت میکنن هرچی بری جلوتر سخت تره ترک کردن شیشه
من رفتم دکتر مغزواعصاب واسه سردردهای شدید . گفت میگرن داری ، باید خوابت خوب باشه . استرس نداشته باشی .‌گفتم دکتر دوقلو دارم و نمیشه
دقیقا همینن
خیلی سر این مسئله امیدوار نباش
ولی بی نهایت باهات همکاری میکنه👍
خب همین دیگ میگین بیدار نشده ک ندادین
ولی منه بیچاره از خداااامه حداقل ۲ ساعتم ک شده بیدار نشن ولی انقد بددد میخوابن ک خدا میدونه هر ثانیه در حال غلت زدن و ناآروم بودنن منم خودم خوابم سبکه بلند نفس بکشن بیدارم
😭😭بخدا دلم کباب شد
چقد مث منی🥺
ی مامان خسته و پراز حس عذاب بعد از دعوا کردن بچه هاش.
من از وقتی پسرمو از شیر گرفتم صبرم بیشتر شده سمیرا جان. ب این فک نکن زوده و گناه دارن منم ۱۹ ماهگی گرفتم. ولی خواب شبمون خوب شد و من صبح با اخلاق بهتری از خواب بیدار میشم
من الان از خدامه روزا دنیا رو بترکونن فقط شبا بخوابن
پسر منم هنوز سر سفره کلی اذیت میکنه. ماستا رو می‌ریزه تو پارچ اب خورشتا رو می‌ریزه تو پارچ آب و ی کارایی ک مخم سوت میکشه ولی اصلا ب رو خودم نمیارم
توف بهشون دیشب ی کلیپ دیدم اینستا زنه و نوزادش تو هواپیما بودن بچه یه ریز گریه میکرد زنه نمیتونست ارومش کنه.انقد دلهره گرفتم براشون
شیر شب و ازشون بگیر سمیرا جان
به قولا یک هفته جیغ و داده
بعدش درست میشه
گذشته از خوابشون،شیر شب بشدت دندونا رو داغون میکنه
پسر من هر نیم ساعت بیدارمیشد شیر میخورد ولی از وقتی از شیر گرفتم تا صبح میخوابه شکر خدا. از شیر بگیرشون
بخدا انقد سعی میکنم صب زودتر بیدار شم ولی رو چشام انگار چی بگم یک سنگ ۳۰ کیلویی گذاشتن ک باز نمیشه
ولی خب شده روزایی ک زودم بیدار شدم بازم شب همین آش و همین کاسه
شب ساعت ۱ ۲ بزووور باید بخوابونمشون انقد خودمو فحش بدم انقد حرص بخورم کل خونرو تااااریک مطلق کنم ک یکم غرغر کنن گریه کنن ک بخوابن خوابیدنم ک چ خوابیدنی
کارن حتی خواب روزم نداشت تو دوساعت ک می‌خوابید ده بار بیدار میشد برای شیر
شب شامشونوکامل بده یدونم شیرحالاهرچقدرک میخورن درست کن بده بهشون بخورن بخوابن شب ک بیدارشدن دیگ گشنشون نیس شیشه ابوبده دستشون ی مدت طول میکشه تاعادت کنن اما درست میشه ادم ب هرشرایطی عادت میکنه اینا ک دیگ کوچیکن و زودشرایطشون تغیرمیکنه شیرشبشون قطع شه حداقل شبا میخوابن توام میخوابی استراحت میکنی بی خوابی خیلی سخته اونم ماشالابا دوقلو من بایدونه شبافشارم میخوادبیوفته هرچقدرروزاقربون صدقش میرم شبامیرم تولاک دفاعی
درسته عزیزم
هنوزم بچه ی من شبا بیدار میشه ولی نه به شدت کوچلوهای تو،دوقلوهات گرسنشون نیست صرفا از روی عادت شیر میخورن
خودمم همینو میگم ولی انگار همه چی از دستم در رفته هیچی سرجاش نیس از وقتی بیدار میشم تا بخوابم سرپام این ورو تمیز میکنی اونور ترکیده بعضی روزا دیگ ول میکنم خونرو توان تمیز کردن ندارم میگم کثیف و بهم ریختس باشه وقتی خودمو میکشم نیم ساعتم خونه تمیز نمیمونه واسه چی مرتب کنم
خوشبحالتون
تنها نیستی منم همینم. رو اوپن غذا میخورم تند تند و هول هولی. براش غذا میذارم رو سفره باهم بخوریم انقد همه رو اینور اونور پرت می‌کنه به ... خوردن میفتم
ن با یه هفته درست نمیشه .این روتین حداقل ۲۰روز باید انجام بدی
۲۰روز زود بیدارشون کنی ظهرام نذاری بخوابن
نگو خوشبحالتون
بچهای ما بشدددددت بد غذا هستن
رفلکس حاد داشتن
هنوزم که هنوزه درگیر بد غذاییشون هستیم
صد رقم غذا بپز
کاش یه لقمشو میخورد
بچه بد غذا نصیب هیچکس نشه
تمیزی و ول کن اصلا
فکر تمیزی نباش
آمین
والا بچه بد غذا هر وعده یسال از عمر مادر کم میکنه
اوایل همراهی میکرد الان دوشیفت کار میکنه کمک نمیکنه زیاد
حموم میگی آزاده ی حموم ۱۰ دقیقه ای میرم ۱۰ بار میگه زودباش زودباش دلم لک زده برم باخیال رااااحت یک حموم هربارم میرم مجبورم بچهارو ببرم میگم حداقل تو یبار ببر حموم میگه حوصله ندارم تا بچهارو بشورم بفرستم بیرون خودم دیگ از خستگی سریع ی آب بزنم و اونم میگم شوهرم هی میگه زودباش زودباش
اوایل ساعت ۳ خونه بود خیلی خوب بود کمکم میکرد الان ن کل بچها و خونه و همممه چی باخودمه
من که یکی دارم خواهر ،خونم همیشه انگار بمب زدن
وای به حال شما
بیخیال خونه
خودت مهمتری
یه هفته ده روز برو خونه ی مادرشوهرت یا مامانت اگه خونه ی ویلایی دارن
با کمک همسرت حتما بگیر شیر شبو
روزا چه ساعتی بیدار میشن؟
ای خدا
من هنوز که هنوزه سر هر وعده غذا کلی حرص میخورم ،با کلی بازی و ادا و شکلک،خر میشم،نی نی میشم،اسب میشم
تا دو لقمه بخوره فقط
من چشام نمیبینه دیگه خصوصا رورایی ک زیاد حرصم بدن
روزا ۱۰ ۱۱ بیدار میشن
ولی مگه همین کاری ک گفتین بکنم
حتما حتما برو پیش کسی،که راحتی که بتونی شیر شبشونو قطع کنی
دست تنها داری از پا در میای اخه
صبحها زودتر بیدار شم شباهم فقط آب بدم ولی خب آبم میدم گریه میکنن ک☹
کسیو ندارم خواهر
چاره ای نیس دیگه
مجبوری تحمل کنی تا عادت کنن
سختی داره ،ولی شدنیه
ن امتحان کن دیگه انقد خسته شن برا شیر نتونن بیدار شن
روزا نذار بخوابن کلی م بازی کن باهاشون
من غذاشونو خوب میخورن هروعده کااامل میخورن هرچی بدم
هیچی مث بیخوابی ادمو از پا نمیندازع
بخدا از وقتی دنیا اومدن حسرت یک شب خواب تا صب ب دلم مونده
برو خونه همین مادرشوهری که انقد ادعای فضل میکنه برات
بگو اومدم تا صبرتو به چالش بکشم ببینم بازم حرف میزنی یا نه
من چرا بغض کردم
چ قطره هایی بهشون میدی؟؟بعضی ازداروهام ممکنه ب بچهاسازگاری نداشته باشه اذیت بشن
خوب پس فقط از سر عادته برا شیر بیدار میشن
از گرسنگی نیست
برو‌خونه مادرشوهرت با کمک اونا از شیرشب بگیر
اینجوری تا کی میخوای ادامه بدی؟ باور کندبی خوابی خیلی بده تا الانم خیلی دووم آوردی حقیقتا
الهی خدا بهت بچه اروم و صبور و خوش خوراک بده🙏🙏🙏
اول اینکه پدرشوهری دارم همانند یزیییید
دوم اینکه بدبختی من اینه بچهام جایی جز خونه خودمون نمیخوابن
یشب رفتیم تا ۶ صب بیدار بودناااا مجبور شدم ۶ صب اومدم خونه هنو رو پلها بودیم خوابیدن
به نظذم دو هفته حالا هرچقدر میشه برو پیش خانوادت که کمک کنن از شیر بگیری
وقتی برگردی دیگه حداقل راحتی از شیر گرفتی
گریه کن مهتاب😭😭😭😭
اووف
هییییچ پس کلا کنسله😐😂
کاش حداقل پرستاری چیزی میگرفتی حداقل واسا چندساعت استراحت خودت
قطره ک فقط آدزوفر میدم
ویتامین آ د و آهن باهم تو یک قطرس
چکاب یکسالگی رو دادی؟
بعضی شبا از مجبوووری شربت میدم بخابن ک اونم خودمو گول میزنم در واقع بی تاثیره
اینا همش ماله خوب نخوابیدنه
خودت سرزنش نکن
ای خواهرررر
نه نمیدونستم
اینو خوندی؟
ازمایش خون دارن
حتما انجام بده براشون
شاید ویتامین آد نخوان دیگه
شرایط یجوریه ک نه میشه گفت نه میشه رفت🙃
خب پس هیچی
آره گلم🙂
عه!
پس باید برم نمیدونستم
خیلی وقتم هس ویزیت دکتر نبردم فقط خودم قطره شونو میگیرم گفتم شاید نیاز نیس ببرم
جدا کن یدونه مولتی و یدونه اهن جدابده من جدیدا دکتردخترم یدونه مولتی دادخیلی خوبه اسمش مول ویت قطره اهنم ک سیدرال میدم حالای مدت این مدلی بده ایشالا ک افاقه کنه
مگه اینکه همین ک گفتید چندشب گریه هاشونو تحمل کنم و صبحا زودتر بیدار شم و تا شاااید خدا بخواد و موفق شم شیرشبو قط کنم
آخرینباری ک دکتر رفتم همین قطره رو داد دیگ بعد اون همین آدزوفر و گرفتم خودم.مگه اینکه همین کار و کنم
بعد اینکه مهمه قطره رو صب یا ظهر یا شب بدیم؟
اره مولتی روبعدازناهاربده اهن روشبا بده
آها باشه ممنون من همین قطره ای ک میدم رو شبا میدم بهشون
موز توخواب راحت خیلی تاثیرداره شبا ی کوچولوبهشون موزبده
اخه سمیرا همین مادرشوهرت مگه بچه دختر خودشو نگه داشت که بیاد بچه های تورو کمک کنه بزرگ بشن؟؟؟ چقدر من از این ادمها بدم میاد فقط گوه اضافه میخورن موقع تمیز کردن دهنشون پا پس میکشن
من یادمه ساعت ۳ شب عکساشونو میدادی داشتن توپ بازی میکردن😐😐 واقعا هم بچه ها شیطونن انرژیتو گرفتن کلا
آره بخدا یک توقعهایی دارن از آدم ک سرت سوت میکشه
خدا حفظشون کنه دست تنها هم هستی دیگه واقعا از فولادم‌اگر بودی تا الان نرم شده بودی کاش یکیمون نزدیکت بود حداقل
هنوزم همینن بخدا میشینم از خستگی گریه میکنم اینا پرانرژی مشغول بازین
قربونت برم همین ک هستین میتونیم حرف بزنیم خودش کلیه
اره بخدا من نزدیک بودم روزا میبردمشون چندساعت پارک حداقل
کجا بودی؟هم تو هم نیلو خیلی سختتونه دوس داشتم نزدیکتون بودم
فدات بشم من
من ک مشهدم
سمیرا ببر پارک
اب بازی
خانه بازی
بزار بدو بدو کنن خسته بشن
حالا خدا بخواد داریم خونرو عوض میکنیم اینجا خیلی سختم بود ۳ طبقه بودیم صداهم کلا تو خونه همسایه بود
چندساعت قبل خواب ببرشون بزار انرژیشون تخلیه بشه
بخدا حاضر بودم آزاده دوساعتم بامن میموندن این بنده خدا یه نفس میکشید واسه خودش
گاهی وقتا واقعا از اینکه بال ندارم بپرم برم جایی که دوست دارم عصبی میشم
از وقتی بیدارن تا میخوابن در حال بازی کردنن بخدا هرررچقد سیر باشن هرررچقد خسته باشن نمیدونم چطوری میتونن شب و بیدار شن بازم شیربخان
فکرکنم پر انرژی تر میان سلام‌میدن😍😂
قطره اهن شبا معمولا بچها رو بدخواب میکنه
من در طول روز میدادم
و اینکه وقتی چکاب دادی متوجه میشی،چبا بدنشون نیاز داره و برحسب اون دکترشون بهشون مولتی یا اهن میده
دقیقا😂😂😂
خب خداروشکر انشالله خونه بعدی خوش یمن باشه ارامش بگیرید ازش
کاش یک خواهرواقعی مثل یکی از شماها رو داشتم من😔
اشکام یهوووو سرازیر شد بخدا
آره حتما میبرم پیش دکتر
انشالله
به خدا عادت کردن سمیرا
فقط مشکلشون همینه از رو عادته بیدار میشن
اخه قربونشون برم دوقلوهم هستن همه چی رو از هم تقلید میکنن قشنگ میتونن خونه و روان رو بپوکونن😂
اره سمیرا قطره آهنم صبح بده مولتی و آهنُ باهم بده
آره ی غلت میزنن فک‌میکنن باید ی شیشه هم بخورن بعد بخوابن دخترم بهتره باز امان امان از پسرم بخدا میترسم ازش دیگ
تواین سن طبیعیه بخدا همیشه اینجوری نمیمونن زود میگذره یکم دیگه صبوری کن
😭😭😭نگو دیگه من خودم شیدام
یکی از بچها بود سه قلو داشتا
اون بنده خدا یادمه یبار تاپیک زده بود که حتی وروجکا مبل چرم رو هم پاره کرده بودن😂😂
دقیقا از هم تقلید میکنن و شیطنتشون صدبرابر میشه
یک بسته جنین دیگه فریز داشتیم خرداد مهلت تمدید داشتن گفتم من غللللط بکنم دیگ بچه بخام پولشو نریختیم دیگ
بخدا خیلی دلم گرفته خیلی دلم پره خیلی تنهام من خییییلی تنها
😂😂😂😂توووبه واقعا توووبه
بگردم برا دلت
غصه نخوریا
همین فسقلیا فردا روز بزرگ میشن همرازت
بچن بهشون حق میدم همیشه سعی میکنم انتظارمو از خودم بیشتر کنم ب صبور بودن و تحملم ولی واقعا گاهی اوقات از دستم درمیره بیشتر اوقات دیگ عصبانیم تاشوهرم میرسه خونه همش میپرسه چته چرا اینجوری این چ اخلاقیه از سرکار میام چرا اینکاراتو میکنی یکم فک نمیکنه ک من دارم روزامو چطوری میگذرونم
خودشم روش فشاره هم فشار کار هم اینکه خودشم بنده خدا شبا نمیتونه بخوابه ولی اینکه توقعهای زیادی داره آدمو بیشتر عصبی میکنه نمیاد درست بشینه صحبت کنه خستگی رو دور کنه از آدم همش میگه چته باز چکاری عصابتو خورد گرفتی ینی چی این خستگی آدمو هزاربرابر میکنه
شوهر تو یه آزاده میخواد😐😂
از یک کسایی توقع داشتم ک ی روزایی یجوری بدردشون خوردم ک خودشون متعجب موندن از زندگیم و بود ونبودم واسشون زدم ب من ک رسید حتی یک پیام واسه احوالپرسی ندادن
انقد دلم پره
خونوادم ک هیچی از وقتی بچهام دنیا اومدن انگار هفت پشت بیگانه شدم از ترس اینکه مبادا یک شب خواب راحت نداشته باشن
مرد فهمیده حسین فهمیده بود که به خودش نارنجک بست خودشو انداخت زیر تانک
وگرنه بقیه مردها بعید میدونم درک درستی از زن و مشکلاتش داشته باشن
🤣🤣🤣اتفاقا دلم ی تربیت میخواد
دیگه حسین هرچی میگم میگه باش من دلم ی پرو میخواد
منم اینجوریم و کاملا درکت میکنم
من جدیدا وقتی دیگه میزنم به سیم اخر بچه هارو میدم دست شوهرم خودم میرم تو اتاق یکی دو ساعا تنها میشینم بعضی وقتام گریه میکنم اروم میشم
از هیچ کس هیچ توقعی نداشته باش
من الان از صبح دارم خونه جمع میکنم از ساعت یازده دقیقاالان کلا ده دقیقه اس تمام شده کارم حالا سرویس مونده ولی در عرض پنج دقیقه بعد همون اش مهمون کاسه بخدا خسته شدم آنقدر خونه جمع کردم تو که دوتاس بنده خدا حق داری 🥺
عزیزم بچه ی منم تا دوسال نخوابید از شیر هم گرفتم مثل بچه های شما هر نیم ساعت پا میشد ولی دوسالش شد به طور خودکار دیگه خوابیدخداروشکر الانم می‌خوابه علت میزنه آب اینا میخواد ولی خوب خیلی بهتر من الان خودمم همش سردردم حس میکنم بخاطر همین بی خوابی هاس خودم حوصله ندارم واعصاب
نمیشه پرستار بگیری یک روز در هفته و اون روز خودت به خودت برسی که تحملت بالا بره برای بقیه روزا