Ooma
پرسش (1402/06/15):

یه نصیحت خواهرانه واسه همه. لطفا تا آخر بخونید.

من از روز شنبه قصد کردم دخترم رو از پوشک بگیرم. خیلی راجع بهش خوندم خیلی از بقیه پرسیدم. با چند تا مشاور صحبت کردم. حتی اینجا هم اومدم و پرسیدم. تا دیروز نمیتونست جیش رو بگه و انگار داشت یه تغییر بزرگ رو تجربه می‌کرد. اما من علی رغم تمام تحقیقاتم علی رغم اینکه میدونستم کار درست چیه و روند چجورییه انگار افسار رفتار خودم رو نداشتم دو سه روز اول حسابی کلافه بودم و عصبی. سعی می‌کردم کنترل کنم خودم رو اما فشار زیادی روم بود. حس میکردم میبازم و این فرشته ی کوچولو که روبرومه هیچ وقت نمیتونه جمله ی جادویی مامان جیش دارم رو بگه. شاید باورتون نشه گریه میکردم و ازش خواهش میکردم جیش کنه!!! نمیدونم چرا اینقدر آستانه تحملم اومده بود پایین. اون زبون بسته هم نمی‌دونست چی به چیه و گیج شده بود و کمی ترسیده. اما به خودم اومدم. بهش گیر ندادم و با بازی و خنده و جایزه و تشویق با دلش راه اومدم. براش وقت گذاشتم و کل روز رو باهاش بازی کردم. و سعی کردم جبران کنم‌. کم کم ترسش ریخت و خنده نشست رو لب هر دومون‌. میدونم طولانی شد اما فقط خواستم بگم خواهش میکنم خواهش میکنم سرشون داد نزنید. توی هر مرحله ای از بچه داری هستید فرض کنید دارید یه گل نازک رو مراقبت میکنید. براشون وقت بذارید. یه قدم برید جلو اونا هزار قدم میان. دختر من از امروز دستشویی ش رو میگه و کلی خوشحالی میکنه. براش جایزه خریدم و کلی خوشحالش کردم. بچه ها آیینه ی رفتار ما هستن. یا بهتر بگم اونا خود ما هستن در سنی کمتر....

❤️❤️🙏🙏
❤️❤️❤️❤️
برای من پسرم یه مدت از حموم نرسیده بود منوباباش از بس با شوخی خنده اینا بردیم دیدم بعد یه مدت کلا ترسش ریخت واز دوباره باز خودش تمایل داره به حموم رفتن ماهم جوری بودکه ما بغلش میکردیم تو همون بغل حمامش می‌دادیم تا احساس امنیت کنه
ممنونم عزیزم
وتو پروسه ی پوشک من هنوز هیچ عجله ای ندارم که هم خودم هم بچم استرس بدم گذاشتمش برای سه سالگی والا آنقدر دیگران اطرافیان میگن بگیر بگیر من اصلا توجه ندارم چون می‌دونم وعلنا که بچم اصلا آمادگی نداره واقعا حتی مامان خودم هرسری میگه چی شد دیر شد نگرفتی از پوشک منم محلش نمیدم چون می‌دونم واقعا هم من هم پسرم به خصوص پسرم اصلا آمادگی نداره
من دخترم آمادگی رو داشت خودم یکم راه رو گم کرده بودم که خدا رو شکر زود جمش کردم
ومن امروز برای اولین بار رفتم پارک ونشستم وپسرم خودش بدوبدو کرد و بازی کرد ولذت برد ومن چقدر ترس بزرگ وواهمه ای داشتم یا خدا الان اذیت می‌کنه یا نمبمونه یا بهانه میگیره یخورده اذیت کرد ولی خیلی بهتر بود ومن چقدر نرسیده ونگران بودم برم بیرون چقدر سخته باهاش وباید حتما دنبالش بدوام وجالب من نشستم وخودش با خودش کلی بازی کرد
من پسرم اصلا آمادگی نداره چون هنوز هم حرف نمیزنه کامل ولی هی دارم اشناش میکنم با دسشویی که هروقت جیش داشت بگه یا پی پی کرد بگه اونم گاهی میگه گاهی نه
مرسی زیبا ❤️💕
🌹👍👌
ممنون قشنگم💞
وبرادرزاده ی من که سر همین جیش گرفتن لکنت گرفت الان یازده سالشه و خداروشکر الان پنج سالی میشه که لکنتش تقریبا خوب شده
چقدر قشنگ بود تاپینگت . منم خیلی وقتا حوصله ندارم واقعا هم طبیعی هست که یه مادر خسته بشه از کوچک ترین کارای بچش .ولی دعا کنیم خدا به توانایی و صبری بهمون بده که بتونیم حداقل بچه هارو قاطی اعصاب خوردی هامون نکنیم
آدم گاهی وقتا خودش ناراحته .مثلا من شده از دست همسرم خیلی دلخورم زورم بهش نمی‌رسه سر بچم خالی کردم . ولی دیدم اون چه گناهی کرده واقعا از خدا میخام یه صبر زیادی بهمون بده ماشالا بچه ها هر چی بزرگتر میشن انرژی بیشتری ازمون میگیرن
رمز موفقیت
صبر صبر صبر
دمت گرم مامان اگاه 💜
مرسی مامان خوب ❤😍
امیدوارم دختر گلت در تمام مراحل زندگیش همین‌گونه گلِ لبخندُ روی لبای خودش و شما بیاره🌺
ممنون که با عشق تجربه‌ی شیرینتون رو در اختیار ما گذاشتین🙏🌹
عاشق همچین مامان های فهمیده ای هستم
خسته نباشید گلم🌹انشاءالله درهمه مراحل بیای موفقیت و خوشحالی رو برامون تعریف کنی
بعضی وقتا واقعا ماها دیگه انرژی برامون نمیمونه اونم بخاطر مشکلاتی که داریم .تو زندگی که متاسفانه سر این فرشته های بی زبون در میاریم ..من خیلی خیلی بعضی وقتا سر بچم داد که میزنم و ناخداگاه دستم بلند میشه روش البته آروم نه اینکه محکم بزنم ..واقعا بعدش عذاب وجدان میگیرم و میگم از فردا و فرداهای دیگه اینکارو نمیکنم ..و تاحدودی گذاشتم هر کاری رو که بهش آسیب نزنه رو انجام بده ..اون الان تو یه سنی که ماها رو آینه خودشون میدونن ..به قول دوست خوبمون خدا بهمون صبر بده ..منم در مورد جیش کردنش اصلا چیزی بهش نگفتم تا اینکه خودش متوجه شد .ولی پی پی کردنش هنو تو شلوارشو اینم کم کم خودش میفهمه پس نباید بهشون فشار بیارم ...و خدای بزرگ کمکمون کنه و نزاره دست روشون بلند کنیم....ببخشید طولانی شد
سلام. مرسی از تاپیکت
منم میخوام پسرمو از پوشک بگیرم. چند ساعت در روز هم بازش میذارم و خودم میبرمش دستشویی هر نیم ساعت. گاهی خودش میاد و گاهی مقاومت میکنه.چند باری هم خودشو خیس کرده. احساس میکنم روشم درست نیست .اصلا از کجا بفهمیم کی امادگیشو دارن و زمان مناسب کی هست. پسرم وقتی تو شلوارش جیش میکنه میگه ,قبلش نمیگه😕
منم متاسفانه بخاطر مشکلاتی ک داشتم فوق العاده عصبی و کمی افسرده ام و رفتار پر تنشی با بچم دارم. دلم براش میسوزه ک مادر خوبی نداره
پوشکشو درنیار ولی هر نیم ساعت ببرش بزار بشینه تا یاد بگیره خودش دستشویی کنه طول میکشه اینکه میگم پوشکشو تو خونه درنیار واسه اینه که هنوز بلد نیست باید یه مدت اینجوری ببریش تا یاد بگیره خودشو کنترل کنه و اینکه شما اینجوری کمتر عصبانی میشی چون خونه رو کثیف نمیکنه ک به بچه اسیب برسه منم همین پروسه رو دارم انجام میدم بعد سه هفته تازه دارم نتیجشو میبینم باید خیلی حوصله داشته باشی
ممنونم که از تجربه و حال خوبت برامون گفتی
حتما به خاطر میسپارم😘😘
همیشه سالن و شاد باشی کنار عزیزات