Ooma
پرسش (1402/05/18):

حسودی کردن به بچه

سلام دوستان. همسرم به پسرم زیاد محبت میکنه بوسش میکنه حسادت میکنم.
شما هم‌ مثل منید؟

الان میان میخورنت که مگه آدم به بچه اشم حسادت میکنه😂🖐️
ولی بله یک سال اول چون هورمونام دست خودم نبودم حسادت میکردم
من ن
تازه خیلی حال میکنم
فک کنم چون خودم بابامو تو سن کم از دست دادم اینجوری ام
تازه اگه شوهرمو دختر منو ببینی چ دلو قلوه ای بهم میدن ک چی
🤣🤣🤣
من نه اصلا تازه کیفم میکنم ک همو دوس دارن
ینی دخترم ی ساعت اول ک شوهرم از سرکار میاد هر کارش میکنم ک کلا بغل من نمیاد میچسبه ب شوهرم
میره پشتش میگه اسب شو
براش میرقصه
هی دلی دلی میکنه
میره رو شکمش میشینه
میره تو بغلش خودشو لوس میکنه
ینی ی کارایی میکنه دنیز هااااا ک بیا و ببین
شوهرمم ازون بدتر انقدر بوسش میکنه
صبحا هر وق میخاس بره سرکار همیشه منو بوس میکرد از وقی دنیز دنیا اومده دنیزو بوس میکنه میره منو بوس نمیکنه بعد ک ی وقتایی بیدار میشم نگاش میکنم میگه چیه بیا تو هم بوس کنم ناراحت نشی 🤣🤣🤣🤣
خدا رحمتشون کنه
من قبلا اینجوری بودم. همسرم دیر از سرکار میومد. خسته بود خیلی کم بغلش میکرد. اعتراض میکردم میگفتم بغلش کن با بوت آشنا بشه🤦‍♀️
الان ک پسرم بزرگتر شده.کاراش شیرین تر شده هی بغلش میکنه قربون صدقه اش میره
پس من مریضم🤣🤣
حالا صبر کن بزرگتر بشه اون موقع تازه میفهمی حسودی چیه🤣🤣🤣🤣هنو شیرین کاریاش مونده
نه،من تازه خیلی هم کیف می کنم
مخصوصا وقتی که دخترم رو لوس میکنه
پسرمم اون وقتایی که بچه بود خیلی بوسش می کرد اما الان پسرم بزرگ شده دیگه نمی زاره کسی بغلش کنه و بوسش کنه
من حسودی دخترم نمی کنم.اما حساس شدم .آخه توجهش کلا به دخترمه...ناراحت می شم که چرا به هر دومون به یه اندازه توجه نمی کنه
وای پس من دیونه ام.
صبحا ک میره سرکار اول پسرمو بوس میکنه بعد منو.
میگم اول منو ببوس بعد پسرتو😬
انگار واسه بچه اول آدم اینجوری میشه
منم خییییلی کم اینجوری میشدم سر بچه اول ک شروع افسردگی شدیدم بود
ولی بعدش عادی شد برام
این حست طبیعیه کم کم خوب میشه ولی بهش پر و بال نده
افرین منم همینو میگم توجه باید مساوی باشه. ن کم ن زیاد بشه.
خب این کاملا طبیعیه،خودتونم توجهتون به بچتون بیشتر از توجهیه که به همسرتون می کنید
کوثر
انلاین شاپ چی داری؟
ندارم ک عزیزم
چطور مگه
برام مهم نیست 😂😂😂
عه
پ چرا من فک کردم انلاین شاپ داری؟😶
من اصلاانگارنه انگار😐
آمین خیلی وابسته شده بهش اونم هی زودمیادبرااون وقتی ام میاد اصلادیگه آمین بغل من نمیاد
میخوام نباشه هااا
نمیتونم🤣
ادمین بودم شاید بخاطر همینه
البته میخواستم بزنم پیج ماگ و اینا ولی حامله شدم دیگه کلا زندگیم بهم ریخت 😂😂
لوسن لوس
اینم همینجوری میکنه ی وقتایی
حتی در حدیه ک چن نفر بهم گفن دنیز خیلی باباییه وقی مهدی از سرکار میاد اصلا پیش تو نمیاد🤨
آره منم فک‌ میکنم خیلی دیگه دارم حساس میشم روی این قضيه
ادمینه
اها
پ همون
آره منم همینجور بودم اوایل تا یک سالگی بعدش بهتر میشه دیگ حسودیت نمیشه 🤐😶
پسرم بغل حالیش نیس. ک بغل کسی بره یا نره.
برای من تازگی ها شروع شده.
ب توهم توجه می‌کنه یا ن اصلا ؟؟
بهش اهمیت نده کم کم برات عادی میشه
البته باید کنار محبت ب بچه محبت ب شما هم باشه نه اینکه فقط بچه رو تحویل بگیره
اینجوری آدم دق میکنه 🙁😑
آآآه ک چقد موقعیت برام پیش اومد و مجبور شدم رد کنم بخاطر توله هام :(
آره توجه میکنه. ولی خو از سرکار میاد منو اصلا نمیبینه میره ایلیا رو بغل میکنه بوسش میکنه قربون صدقه اش میره بعد تازه یادش میوفته زن داره
من به دخترم حسودی نمیکنم ولی از وقتی بچه دار شدیم خیلی ازش دلخورم و حس میکنم حسم داره بش کم میشه چون میگم اگه انقددددد بلد بود ناز بکشه و قربون صدقه بره
چرا هیچوقت تا این حد برا من نکرد
خدایش تحویل میگیره.
ولی خو اول به ایلیا توجه میکنه.‌بعد من.
خب خداروشکر
عادی میشه برات عزیزم
ای که کارای دختر منم کپ دنیزه یه کارایی واسه باباش میکنه اونم قربون صدقش میره
تو این موارد دختر ها خیلی لوس ترن😍
حساس شدی
اره خیلی🥹😍
والا من از خدامه قربون صدقه هم برن دست از سر من بردارن
دخترم چسب منهه
آره.
شاید از اول عادتش دادی به خودت
عیب ندارع کم‌کم درست میشه فکرش نکن اذیت میشی خودتم بالاخره یه عضو جدید اومده طبیعی هست
نبا مریض نیستی همون ب قول خودت حسادت میکنی😆
آره سعی میکنم اصلا اهمیت ندم.
من ب پسرم حسودی نمیکردم
چون همسرم همون وقتی ک برا پسرمون میزاره همون اندازه ک بهش محبت میکنه ب منم محبت میکرد برا همین حساسم نکرد این قضیه😅

اما یوقتایی ب همسرم حسودی میکنم🤣
اخه پسرمون خییییییلی باباییه
من شنیده بودم پسرا مامانی میشن
تا الانم ک سه سالو نیمه اس منتظر بودم و امیدوار ک مامانی بشه
اما روز ب روز بیشتر بابایی میشه😐🤣
یجوریه ک حتی بار اول کسی ببینه مارو اینو میفهمه
عزیزم😂😂
😂😂
ن اصن نمیتونم تصور کنم مادر به بچه ش که جونشو براش میده حسودی کنه...من هیچوقت حسودی نکردم حتی بیشتر شوهرمو تشویق میکنم باهاش وقت بگذرونه
اخی. 😍😍😍
عزیزم دوستان گفتن حساس شدم😂😂😂
من حسودی نمیکنم امااحساس میکنم شوهرم داره لوسش میکنه اخه صبح تاشب پیش منه اصلاصداش درنمیاداماشوهرم میادخونه میره بغل اون و مدام نق میزنه لوس میشه میگم یوقت بدعادت نشه
ای جانم. شاید دلش تنگ شده براش😍
نمیشه بابا بچه نیاز ب محبت داره دیگ
خیلی باباشودوس داره باباشم بی نهایت بهش محبت میکنه مدام بهش میفهمونه ک بلندشومنوسرپابغل کن منم میگم یبار دوبار اندازه ۵ دقیقه بسه بشین بغلش کن عادت نکنه اونجوربچه لجبازمیشه بعدها همش میخوادحرف حرف خودش باشه ازاین لحاظ حساسم وگرنه حسادت ن شاید کوچولوی شماکوچیکه اینجوراحساس میکنی بزرگترشه منطقی ترمیشی😅😅
محبتو منم ک مادرشم دارم ولی بابزرگترشدنشون باید یواش یواش روتربیتشون هم کارکنیم دیگ رورفتاراشون توبزرگسالی تاثیرمیزاره
واسه ما برعکسه باباش حسودی میکنه بهمون 😂😂😂 چوون خییلی مامانی هست پسرم من نباشم ک هیچ اصلا نمیخوابه. میرم باشگاه بعد ک میان دنبالم با باباش تا بغلش میکنم خیالش راحت میشه 5 دقیقه نشده میخوابه 😁😁
و اینکه مثلا خونه مادرشوهر میرم یجوری هی پسرم نمیدونم عمرم و ازین حرفا میزنن حرص میخورم تو دلم 😂 دوس ندارم محبت کسی بیشتر از خودم بهش باشه🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
خداروشکر ک کلا تو این فازا نیس وقتی کسی میبینه منو یادش بره
بابا پدرش هم خییییلی جورن خیلی. ولی بیشتر واسه بیرون و تفریح. تهش یکی دوساعت. بعدش دیگ شروع میکنه ب بی قراری و لج ک پیش من باشه.
افرین منم دقیقا همین هستم. رو این مورد حساس هستم.
و واقعا این اتفاق میوفته..
الان شوهرم دیگ ب همین نتیجه رسید چون واقعا دهنشو سرویس میکنه. فهمید ک با محبت الکی بد عادتش کرد. تازه داره با من هم عقیده میشه و بهش یاد میده و داره ترکش میده.
خانواده شوهرم مثلا ساعتو از دیوار میارن پایین میزارن جلوش 🤕
با جاروبرقی میارن جلوش بازی کنه یا تلفن میکنن میزارن جلوش 🤕🤕🤕
فک کن هرجا میرم ی ساک اسباب بازی میبرم خب یکی نیس بگه چتونه این چ. وضعه اخه
همشون همینن خب عزیزم
آرامشِ بچه مادره
اخر کلی بحث کردم با شوهرم چون هیچی نمیگفت ب خانوادش.
خونه میرفتیم بخدا اسیر بودم توقع داشت هرجا میره همین مدلی باشه و این چیزا جلوش باشه واسه بازی
دختر من کافی صدای باباشو بشنوه دیگه منو یادش میره چنان میچسبه به باباش انگار از صب کتکش زدم از من میترسه
اونکه آره
مثلا از پنکه ایستاده یکم ترس داشت نمیرفت سمتش.
پدرشوهرم میگرفت پنکه رو میزد زمین مثلا دعوا کنه
کاری کرد پسرم ترسش ریخت یبار نزدیک بود خودشو ب باد بده پنکه رو بندازه روی خودش. 🤕🤕🤕
دیگ خودم چندبار گفتم بهشون . یکم جمع کردن خودشونو ولی بازم این وسط چندتا رفتار های زشت دارن ک حرص میخورم. 😑😑😑
😂😂😂😂😂😂
اینجوری ک جند تربیته میشه.حالا بزرگتر بشه اونجا رو ترجیح میده چون‌آزادی میدن
خوب کاری میکنید ک تذکر میدید. به همسرتون هم گوشزد کنید
چند
من خواهر زاده هام اصلا اینجوری نبودن و نیستن. همش پیش ماها هستن.
یا دخترخاله شوهرم یه بچه داره از پسرم سه چهار ماه کوچکتره.
دختر هست. اون یکسره پیش مادربزرگه میمونه. هفته ای دو سه روز بچه رو میده مامانش نگه داره خودش استراحت میکنه کاراشو میرسه.
ولی پسر من نوزاد هم بود ی ماهه اون موقع هم هیچکی نمیتونست نگهش داره فقط میچسبید بهم.
دقیقا واسه همین خیلی کم میریم اونجا. هر ی هفته ده روز یکی دوساعت میریم ی شام میخوریم برمیگردیم.
واقعا رفتار های زشت زیاد دارن. الانم سن یادگیری هست واقعا نمیخوام ریسک کنم چون خودم وقتی ی بچه این مدلی میبینم دوس ندارم رفتاراشو.
بعد ادم چهارجا مهمونی بره از چشم پدرمادر میبینن حرکات بچه رو. دیگ نمیگن فلانی باعث شد یاد بگیره ک.
من یکی دو ساعت دخترمو میزارم پیش مامانم تا عادت کنه به نبود من فردا که رفتم مدرسه گریه نکنه وابسته مامانم شده منو ببینه میاد بغلم شیر میخوره بعد پشتش به من میکنه میره پیش مامانم عجیبه دخترم انگار من دشمنشم
منم همینجور فک میکردم خیلی حسودی کنم ولی اصلااا
تشویقم میکنم که باهم خوب تر شن
بله درست میگی. پای تربیت بچت وسطه. اگه میبینی رفتار زشت دارن تذکر بده اگه گوش کردن ک هیچ اگه نکردن رفت و آمدتو کمترش کن. خودشون می‌فهمن.
باهاش بازی کن.‌
من خیلی کیف میکنم ، قند تو دلم آب میشه😍
باید بگم‌بله من
ماه اول زیر پتو یواشکی گریه میکردم چون‌چند سال بچه نداشتیم و همه‌محبتش برای من بود ولی بعد اومدن‌بچه همش شد پسرم انقدر ک دوست نداشتم به پسرم محبت کنم
ولی الان به شدت لذت میبرم ک‌با هم جورن
فکر کنم همه بچه ها مامانپزرگاشونو به مامانا ترجیح میدن 😁 دختر منم همینطوره
من هم خوش حال میشم هم حسودی میکنم
عزیز حسادت نکن. حالشو ببر بچت اینطور ب بعد با پدرش رفیق میشه. من بخدا ب بچه هام کمتر از گل نمیگم چقد عزیزن برام ولی جونشونو برا پدرشون میدن. طاهامون الانم میگه فقط بابا عشقش پدرشه منم عین خیالم نیس. اونم شوهرمه راه دوری نمیره محبتش
آره طبیعی
اولش آدم اینجوریه
بعدش کم کم اوکی میشه
برای من شاید زودگذر باشه حسم.‌😊
یه بار شوهرم داشت با دخترم بازی می‌کرد
میگفت نفس من کیه ، عمر من کیه ، جون من کیه و اینا
دخترمم با دلبری هی میگفت من من
خلاصه یهو شوهرم برگشت گفت خانوم من کیه اینم گفت من
انقدر ناراحت شدم هرچی شوهرم گفت بابا یهو اومد تو دهنم میگفتم برو برو به خانومت برس 🤣🤣🤣 الانم یه وقتایی بهش میگم برو پیش خانومت من دیگه فقط مادر بچه هاتم 🤣🤣🤣

حالا جالبیش اینه ‌ک به پسرم‌میگم امید من‌تویی همسرم‌میگه پس من چی
خوشم میاد دوتاییمون حسودیم🤣🤣🤣
سلام ی سوال حامله ام بودین شوهراتون قربون صدقه بچه میرفتن ؟
سلام
‌کم و بیش.
آخ منم همین حس و داشتم ک چقدر خوب بلده ابراز کنه
شوهر من اصلااااا
میگفت ندیدم حسی ندارم به‌زور دستشو‌میذاشتم شکم لگداشو حس کنه
من هنووووزم حسودی میکنم تا حدی که بدبخت شوهرم به دخترم یاد داده که عشق بابا کیه اونم میگه مامان بعد میگه نفس بابا کیه دخترم میگه من🤣🤣🤣🤣🤣
مگه اینکه بچه هامون یاد بگیرن 🤣🤣
همه این چیزایی که گفتین من خودم برای دخترم انجام میدم 🤫
من برعکس همتون
تا چندماه افسردگی داشتم چرا اینجوری که یه بابا ذوق بچش میکنه این نمیکنه
خودم پدرم رو از دست دادم واسه همین دوست ندارم ذره ای دخترم از محبت پدر چیزی کم داشته باشه
اخی عزیزم. روح پدرتون شاد.
ممنونم عزیزم
خدا عزیزتون حفظ کنه براتون

سوالات مشابه