Ooma
پرسش (1402/03/24):

خانمایی که تجربه از شیرگرفتن فرزندرو دارن میشه بیاید

دوستان خیلی دلم گرفته
خیلی زیاد
همش میگم چطور من دخترم از شیر بگیرم اینقدر که وابستس
ازتون راهنمایی میخام من چون راهم دوره به خانوادم
میخام وقتی از شیر بگیرمش که کنار خانوادم باشم
حالا تیر ماه میرم اصفهان تیر از شیر بگیرمش؟
انگار میگن تو گرما خوب نیس
یا مهر که ۲سال تموم میشه بگیرمش
از تجربیاتتون بگید
چطور از شیر گرفتید
سخت بود؟
من دخترم شبا با شیر خوردن میخابه
توی روزم که همش میگه می می
خیلی دلم میسوزه
الان که خاب بود نگاهش کردم گریم گرف
چقدر معصومن اینا

عزیزم بزار دوسالش بشه الان کوچیکه
مهر بگیر که هواهم خوبه
کم. کم هم ازشیر نگیر اول روز رو قطع بعدش شیر شب
عزیزم بذار بزرگتر بشههه خیلی کوچیکه هم خودت اذیت میشی هم اون من دخترم دو سال نیم از شیر گرفتممم خیلی راحت اصلا اذیت نشدممم
اینطوری اذیت نمیشه؟
یهویی قطع کنم بهتر نیس؟
تلخک زدید؟
بزارشیرشو بخوره باباچیکارش داری
من با تاب ،روغن تلخک گرفتممم دخترمو اصلا اذیت نشد روز اول روغن تلخک زدم یکبار خورد گفت بدمزه ست دیگه نخورد ،شبا هم یه چند شبی با تاب میخوابوندمش خوابش عمیق میشد رو زمین
نه یهویی نه گلم اذییت میشه
روزا هم با بازی شلوغ بودن راحت گرفتمش
پس بزارم پاییز
یهویی راحت تر بچه کمتر اذیت میشه اینطوری بچه زجر کش میشههه
من بیشترشو آب میزاشتم فهمید دیگه نخورد😁
من سینه خودمه
اره بزار دوسالش بشه بهتره
تلخک بزار پس
اره الان اصلا فصلش نیست گرمم بچت تشنه میشهه پاییز زمستون خوبههه
چقدر حس مادری سخته نه؟
خیلی امشب دلم گرفته
واییی خیلی اون شب ک گرفتمش ازشیر تاصبح نخوابیدم فقط نگاش میکردم
منم همینطوری بودم دلم می‌گرفت بچه شما که زود به این فک کن مستقل میشه بچه ت
واقعا سخته
الان شیرشو بده گلم هنوزکوچیکه بچت
این وابستگی که همیشه تو دلت بوده تو بغلت
واقعا ممنونم .باشه
بعد برا سینت رژ قرمز بزن و چسب بزن بگو زخمیه واینا نمیخوره دیگه
الان گریم گرفته
خیلی بغض داشتم
دارم یادش میدم جیشش رو بگه اما بلد نمیشه
عزیزم😢ناراحت نباش شیرشو تابعد خداکریمه سخت نگیر
باشه گلم
آره آفرین یادش بده کم کم یادمیگیره اولاش سخته
چجوری
روشی بلدید که زود اثرکنه
میبرمش دسشویی میگم جیش کن مامان
نمیکنه میدونم داره ها
بعد میارمش بیرون ۲دقیقع بعد جیش میکنه رو فرش
خودت هر رب ساعت ببرش دستشویی بعد خودت بشین بگو بزار تورو ببینه
اره میشینم
تشویق کن جیش کنه براش دست بزن بگو آفرین وایناا😐من دخترم اینجوری جیش میکرد
عزیزم
تندتندببرش بزارجیش کنه
اهان نه من دیر به دیر میبرمش
هر ده دقیقه ببرش تاخودش یادبگیره تو دستشویی جیش کنه
اهان .باشه
من تجربه مو بگم؟ ب شدت از شیر گرفتن ترس داشتم چون پسرم فوق العاده وابسته بود و هر ده دقه میومد شیر میخورد. روموتور نیم ساعت بیرون میرفتیم جیغ میزد ک بهش شیر بدم ی پاساژ ی ساعته میرفتم ده بار میرفتم تو مغازه لباس زیر فروشیا و تو نماز خونه و اتاق پرو لباس زنونه شیر میدادم. شبم فقط با سینه میخوابید و تا صب ده بار بیدار میشد برای شیر. منم از مامانم دور بودم رفتم خونه مامانم ی روز انقد پیله م بود برای شیر ک دیگ زد ب سرم رفتم چسب برق مشکی ضربدری رو هر دوتا زدم گفتم اوفی شده. فقط دو سه شب ا‌ول اذیت کرد اونم ن خیلی. اونجوری ک انتظار داشتم اذیت کنه نبود. حالت نشسته تو بغلم گرفتمش سرش رو رو سینه م گذاشتم براش غصه گفتم و از اتفاقایی ک تو روز افتاده بود. گیج ک شد میذاشتمش زمین.
من با توجه ب شناخت بچه م تدریجی گرفتن فایده نداشت و باید یهو میگرفتم
تو ۱۹ ماهگی از شیر گرفتم و غذا خوردنش هم بهتر شده
من وقتی دخترمو از شیر گرفتم همسن دختر تو بود البته که افتاد قبل عید چون بچه که شیر نخوره همش آب میخواد عطش داره
من یکهویی گرفتم بدون هیچ مقدمه ای چند شب گریه کرد ولی بعد آرومتر شد من مو چسبوندم به سینم میگفت ممه لولو شده اگه مجبور نیستی نگیر زوده بزار تو فصل خنکی بگیر من پا به پای دخترم گریه میکردم دلم برای مظلومیت نگاهش میسوخت وقتی به سینم نگاه می‌کرد موهارو میدید ولی بخاطر بارداریم چاره ای نداشتم
برای خوابیدن من اوایل گوشی میدادم بهش بعدش رو تاب میزاشتم حال‌ام تو روز خسته میشه خودش مباد میگه بریم لالا
بخاطر همین از شیر گرفتنه که هیچوقت دلم نمیخاد سینه خودمو به بچه بدم اصن یه وابستگی عجیبی داره برا بچه
برای مادر هم داره. من خیلی اذیت بودم چون وابسته بود اما الان دلم تنگ میشه هر از گاهی
ی شب اومد سرش روگذاشت رو قفسه سینه م دید چسب داره نمیشه بخوره بین سینه هام رو ی لیس زد و سرش رو گذاشت تو سینه م خوابید. اونجا تنها جایی بود ک گریه کردم
وای عزیزم چقد سخت
خیلی😢
اما الان دیگ راحت شدم. همیشه برای غذا هم باهاش مشکل داشتم الان بهتر شده
اون لحظه خیلی حس بدیه که بچه ناامید میشه😢
خودمم ۴۷ کیلو شده بودم زیر چشام گود افتاده بود الان خیلی بهترشدم تو همین ۱ ماه
خیلی. تا همین ده روز پیش دلش طاقت نداشت همش میومد نگاه میکرد امید داشت ک خوب شده باشه جوجو ش
اما خب این اشتباهه ک میگن تا ۲ سالگی شیر بدین زودتر بگیری ظلمه و ....
چون صلاح هر بچه متفاوته. شیر خوردن پسر من ظلم ب هردومون بود شرایط هر دومون تو این ۱ ماه خیلی بهتر شده
آره منم دخترمو از ترس اینکه نبینه یه مدت مادرم حمومو می‌برد یه روز خودم بردم با ذوق میگفت مامان ممه
درسته بچه ای که بدغذاست حتی خود دکتراهم میگن از شیر بگیر که غذا خوردن شروع کنه
منم حمام میرفتم میومد پشت در نگاه میکرد و باهم صحبت میکردیم اما الان میذارم زمانی ک خوابه میرم
بچه رو مادر از شیر میگیره راحت میشههه هم مادر هم خود بچه
من بچه م ۹ ماهشه و این تاپیک هیچ ربطی به من نداره اما تصور ۲ سالگی و شیر برداشتنشو کردم و گریه افتادم 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
خدایا چه چیزیه این حس مادری؟ ساییده شدیم به خدا 😓😬😂
😅😅بیکاری از الان
وایسا قشنگ سر وقتش گریه کن
اشکم دراومد
🤦😁😁
سلام
دخترمنم 19 ماهگی از شیر گرفتم،چون اصلا غذا نمیخورد و خیلی وابسته به شیر شده بود

ماسک زغال زدم به سینه ام
اولش ترسید
و
بعدشم دیگه بدش اومد،نخورد

شب اول و دوم خیلی خیلی بی قرار بود
اما از شب سوم به بعد خوب شد..

براش خوراکی هایی که دوست داره بگیر
تا بهونه گرفت سریع بده بهش
عصرا ببرش پارک
سرش گرم باشه زودتر فراموش میکنه

سوالات مشابه