بچه ها تو رو خدا ب دادم برسین

یکی تو رو خدا بگه من چکار کنم

دارم دیونه میشم نه میتونم بخوابم نه میتونم کاری انجام بدم رسما دارم روانی میشم

منم وقتی زایمان کردم اینجوری شدم فقط دلم میخواست گریه کنم

الان حالت خوب شده

مال افسردگی بعد زایمانه رو خودت کار کن

سلام عزیزم
احتمالا افسردگی بعد زایمان گرفتی

نمیدونم این حال از چیه

اره الان خوبم

چکار کنم خوب بشم

احساس میکنم زندگیم تموم شده ی چی کم دارم انگار دنیا داره تموم میشه

خداروشکر

من که تا تونستم گریه کردم .اخه من بعد زایمانم که اومدم خوبه ی روز بعدش دوباره بستری شدم جای یکی از آمپولا حساسیت کرد تبدیل شده بود به سلولیت دو روز بستری بودم اون دو روز خودمو کشتم انقد گریه کردم

من سرم ی جوریه نمیدونم کم قوت شده بخاطر زایمان یا بخاطر روح و روانمه ی حال سبکی ک انگار داره از حال میره خوابم میاد ولی میترسم بخوبم

افسردگی گرفتی
من تو بارداریم اینجوری بودم
خیلی حااال بدیییی بود
دلم میخواست بمیرم،هیچی خوشحالم نمی‌کرد
اما به مرور درست شدم
سعی کن تنها نباشی

تو سرت که به خاطر خون زیادی که از دست دادی قرص آهنتو بخور

بخاطر زایمانه
چیزی نیست
خودتو تقویت کن

خداااا چکار کنم اصن ی جا بند نمیشم حالم افتضاحه تا حالا اینجور نبودم

این حالمو دوس ندارم روزا کلی گریه میکنم دیروز بلند بلند گریه کردم انگار دور از جون کسی مرده باشه

الان ویتامینای بدنتم کم شده
اونم تاثیر داره
خودتو تقویت کن

چی بخورم

اصن حوصله پخت و پز ندارم

مکملایی که دکتر بهت داده بخور سروقت
سه شیره بخور
بادوم و مویز بخور هر روز
هر روز خرما بخور
سه شیره بریز داخل شیر بخور

مامانم ناراحتی اعصاب و افسردگی شدید داش ک تبدیل شد ب پارکینسون و بعد شد تومور مغزی و الان سخت مریض و زمینگیر شده. نکنه منم مثه مامانم شدم

حال روحیم رو چجوری خوب کنم

ی چی میگم در حد درد و دل تو رو خدا نگین ناشکری و فلان

عزیزم هم افسردگی بعد زایمان گرفتی هم احتمالا بدنت ضعیف شده که سرت سبکه و اینا

حتما برو پیش یه روانپزشک

حتما برو دکتر
افسردگی بعد زایمان هستش
هورمونای بدنت بهم ریخته اینجوری شدی عزیزم

سلام مبارک باشه تولد نی نی 😍
قبل هرکاری برو پیش روانشناس
اصلا اول پیش روانپزشک نرو .

چیزی نیست زودی خوب میشی . بخاطر زایمانته شرایط عوض شده زمان بده درست میشه

آره عزیزم
اول روانشناس برو انشالله که حالت خوب میشه
اگرم خدای نکرده بهتر نشدی برو دکترروانپزشک

بابای منم پارکینسون داره

منم دیقا حال تورو دارم عزیزم
تازه امروزم میخواستم خودمو بکشم🫤🫤🫤
هر روزم در حال گریه هستم

عزیزان میگن افسردگی برای مادرانی که پسر دارن خیلی بیشتر از دختر هست

تکه انگاری زایمان کرده بودم میترسیدم بخوابم فیلم یخورده اگه ترسناک بود من میترسیدم

شوهرم نمیبره ک

انگاری همه جا تاریک بود برام یجوری بود یه حالتی بود اصلا

ممنون عزیزم

میرفتم تو اتاق بخوابم تنهایی با پسرم مثل چی میترسیدم

ولی رفته رفته بهتر شدم

شب میشد انگاری حال من بدتر میشد

خیلی بیماریه بی انصاف و بدیه

خونم انگاری یجوری بودتاریک بود ولی باید سعی کنید تنها نباشید برید بیرون انگاری از زندگی عادی من خارج شده بودم هم اینکه وقتی هم همسرت اصلا درکت نکنه خیلی بدتر میشه اوضاع

اصلا ربطی به شکر و ناشکری نداره وقتی حال روحی آدم بده حالش و افکارش دست خودش نیست خیلی طبیعیه

من دارم روانی میشم بخدا

من این مشکلاتم یه طرف
دست تنها بودنم یه طرف
شوهرم و خانوادش هم اذیتم میکنن خیلی

من انگاری جوری بود میخواستم بچرو بکوبم به دیوار تو ذهنم اینجوری بود ناخواسته هی

همه جا برام تنگ شده فشار میاد بهم

هی به خودم دلداری میدادم هی میگفتم چرا بچه آوردم پشیمونم

منم خونه ام برام ی جوری شده اصن حس خوبی ندارم

اینو کسی ک کشیده میدونه...کسی ک فقط شنیده نمیتونه درکش کنه و اسم میزارن رومون

منم همینجور بودم بگذره بهتر میشه ولی آدم انگاری شرایط عادی زندگیش از دستش در رفته

فقط بدون همش طبیعیه و گذراست به این فک کن.حتی موقع بارداری یه وقتایی اینجوری میشم با خودم مرتب تکرار میکنم این دروغ هورمونیه😑

من بغلش میکنم چن ساعت گریه میکنم هی اشکام میریزه روش🤦‍♀️🤦‍♀️

من اصن نمیتونم ب بچه هام برسم

منم همینجور بودم دنیام انگار تاریک شده بود میگم افسردگی مادرانی که پسر دارن خیلی بیشتر از دختر

انگاری افسار زندگی از دست آدم میره مخصوصا مرد همکاری نکنه بدتر میشه همه چی

فقط یه تمرین ذهنی برای وقتی که حالت خیلی بد میشه ، چشماتو ببند و به لحظه هایی که بچه ات لبخند به لبت آورده ، به حس اون لحظه فکر کن و اینکه فقط تویی که بچه هات رو انقدر دوست داری و بهشون اهمیت میدی و مراقبشونی

آخه این چ حال کوفتیه چرا خوب نمیشم ی هو میگیره ی هو حالم بد میشه شبا میترسم بخوابم

منم میترسم بخوابم همش تو ذهنم چیزای دیگه بود خیلی بد بود انگاری همه جا بیشتر تاریک شده بود برام

هیچکی هم نمی‌فهمتت فقط خودتی خودت

من وقتی ناراحت بودم فقط فکر کردن به پسرم حالمو بهتر میکرد

منم دقیقا همین حال وداشتم گریه ک میکردم شوهرم ناراحت میشد میرفتم تو دسشویی مینشستم انننقد گریه میکردم تا خالی شم بااینکه بعد سالها بچه دار شده بودم همش میگفتم کاش بچه نمیاوردم کاش میشد به روزای قبل برگردم چون دست تنها بودم با بچه دوقلو خیلی روزای سختی بود همیشه به مردن فکر میکردم میگفتم کاش بمیرم و همه چی تموم شه راحت شم از این دنیا

منم روزایی ک آبجیم خونه ام بود مراقبم بود میرفتم دسشویی گریه میکردم تا میخاسم باآبجیم حرف بزنم بغضم میگرف اشکام میریخت میگفتم بخاطر بخیه هامه ولی بخاطر بخیه هام نبود ک

بهتر شدم ولی هنوز ک هنوزه حالم خوبه خوب نشده همیشه میگم دلم گرفته هیچی حالمو خوب نمیکنه نه بیرون رفتن و تفریح نه مسافرت هرجا برم تا باز برگردم خونه انگار دوباره افسردگی میاد سراغم خیلی سعی میکنم خودمو آروم کنم ولی نمیشه چون کلا زندگیم از این رو به اون رو شده حس میکنم هیچی سرجاش نیست همه چی بهم ریخته

منم مدام میگم چرا دوباره بچه دار شدم همش میگم کاش زمان برمیگشت ب عقب خیلی پشیمون شدم میگم پسرم هنوز ب من احتیاج داش برا چی بچه دوم آوردم

چقده مث من

ولی باید خودمونو قوی بگیرم و جمع وجورش کنیم بخاطر بچه هامون کل امیدشون به ماس ماخواستیم ک دنیا بیان و درقبالشون مسئولیم باید شرایط و کنترل کنیم نزاریم از دستمون در بره
تو خونه آهنگ شاد بزار باخودت تمرین شاد بودن کن این روزا هم میگذره وهمه چی ب روال قبل برمیگرده

سعی کن به چیزای خوب فکر کن زیاد ب حال بدت فکر نکن خودتو سرگرم کن آشپزی کن دکور خونرو عوض کن به بچه ها برس لباسای قشنگ تنشون کن ب خودت برس شرایط قابل تحمل میشه
هرچی ب این فک کنی ک دلت گرفتس حالت بده همه چی بدتر میشه

من از بیمارستان ک اومدم همون روزای اول دوس داشتم همش بخوابم ب بچه ها رسیدگی نکنم حتی دوس نداشتم بهشون شیر بدم از همه چی و همه کس شاکی بودم ولی اینجوری نمیشه ادامه داد آدم داغون میشه باید سعی کنی هرجور شده باهرسختی این روزا رو پشت سر بزاری ب امید اینکه روزاهای بهتر میاد
بعد زایمان داشتن این حال طبیعیه خیلی از مادرا این حال رو تجربه میکنن ولی گذراس مطمئن باش به مرور بهتر و بهتر میشی

منم موقع کرونا زایمان کردم، فقط مامانم پیشم بود؛ همسرمم فقط موقع غذا خوردن میدیدم و شبا میرفت طبقه پایینمون میخوابید. منم افسردگی گرفته بودم و همش دلم گریه میخواست. نمیتونستم خوب بخابم و با تپش قلبم از خواب میپریدم؛ حس میکردم به هیچکاریم نمیرسم انجام بدم و استرس اینکه مامانم بره و تنهاتر بشم بیشتر اذیتم میکرد. یه روز نشستم تا میتونستم گریه کردم درحدی که کلا خالی شدم. بعدش شیشه گلاب گذاشته بودم کنارم و اون بو میکردم چون خاصیت ضدافسردگی داره. خودم سعی کردم حال خودم خوب کنم و خداروشکر از اونشرایط تونستم نجات پیدا کنم.

منم همینجور فک کنم اون هایی که دیر بچه میارن یا دیر میشه بچه بیاد تو اقدامن انگاری میاد خیلی پشیمون میشن من بااینکه دوسالش میگم کاش برمیگشتم عقب تو موقعیت خیلی بهتری میوردم بچمو

بگوبیان پیشت دروبرت شلوغ باشه یه وقت افسردگی نگیری خدایی ناکرده

این یادم رفت بگم سعی میکردم خودم با آشپزی و کارای دیگه سرگرم کنم

ناشرکیم نباشه دوسش دارم خیلی ولی واقعا فک نمی‌کردم آنقدر عصبی بشم اصلا این حسابهم دست بده همیشه جوری دیگه ای فکر میکردم مادر خیلی بهتر آرومی باشم ولی واقعا نشد که بشه

عزیزم اگه اوضاع بخیه هات خوبه تو طول روز یابعد سرکارهمسرت باهم برید چهارتایی قدم بزنید تنهاچیزی ک حال الان منو خوب کرده نموندن توخونه اس میتونی برو دوروز خونه خواهرت دوروزخونه مادرشوهرت .من تادوماه این حال داغون داشتم تازه وسواس ام گرفته بودم توووف ب اون روزها

راستی توطول روز آهنگ بذارتوخونه آرایش کن بدار پسرت وسط خونه برقصه بچه داری غول وحشتناکیه اما تو یک تجربه دیگم داشتی ازپس همش برمیایی برای منم همتون دعاکنید من خیلی وقته افسردگی دارم ومیترسم تشدید بشه بعدزایمات

اصن نمیتونم همش رو تخت نشستم و تو فکرم

من حتی نمیتونم بخوابم از خوابیدن میترسم

من مدام در حال بغضم موقع شیردادن ب دخترم موقع غذا خوردن اب خوردن موقع حرف زدن مدام بغض دارم اشکام میریزه

کسیو ندارم ک. فقط آبجیم هس ک اونم خونه زندگی داره نمیتونه بیاد پیشم

شوهرم نیس ک باهم بریم قدم بزنیم اصن وقت نمیکنه ب من برسه

به دسته گلات فکر کن که الان صحیح و سالم کنارتن. خدای ناکرده مشکلی و مریضی داشتن اونموقع باید گریه میکردی.

ان شاالله ب سلامت زایمان کنی و حال دلت خوب خوب باشه

بخدا همش میگم خدایا شکرت ک سالمن اما ی چیزایی دلمو میسوزونه گریه ام میگیره شاید ناشکری بشه اما چ کنم دست خودم نیس ک

موقع شیر دادنت هرکی مریضه و بچه دار نمیشه رو دعا کن. از لحظات استجابت دعاس. دعاهایی که من اونموقعا کردم همشون اجابت شدن

خدا اصن صدای منو نمیشنوه ک. انقد موقع بارداری دعا کردم ولی هیچکدوم مستجاب نشد دلم از همین میسوزه

نفس عمیق بکش، بچه ها رو بخوابون خودت هوای آزاد نفس بکش؛ نیازی نیس پیاده روی کنی پنجره رو باز کن هوای بیرون بهت برسه

برا من پسرم ۲ سال شده الان دارن اجابت میشن. 😁😁
تو دعا کن دیگه وقت و زمانش دست خداس و اون بهتر از ما صلاحمون میدونه

ی چیایی تو دلمه نمیتونم ب زبون بیارم میدونم اگه بگم همه میگین ناشکری و فلان چن بار اومدم بنویسم ولی پشیمون شدم پاک کردم. حال خرابی من بخاطر اونه

اگه با گفتن خالی میشی همینجا بنویس

این حالا بیشتر بخاطر اینه که بعد زایمان خون زیادی از دست میدی بخصوص توی سزارین و سردی غلبه میکنه به بدنت
غلبه سردی هم باعث افسردگی میشه
دوتا امپول تقویتی ب کمپلکس و نوروبین ب 12بزن
کاچی حلوا روغن گوسفندی بخور
سه شیره
غذاهای مقوی کلا
منم اینطوری بودم
جسمی که بهتر شدم خوب شدم

کاش میشد گف . فقط دلم از خدا گرفته انگار اصن منو ندید صدامو نشنید انگار اونهمه دعا و راز و نیاز و التماس همش بیخودی بود اصن ندید و نشنید

از شوهرت دلت نگرفته احیانا

دلم از شوهرم ک گرفته ولی از خدا هم دلگیرم

ببین خیلی از روانپزشکا انلاین کار میکنند و نسخه میدن.پذیرش ۲۴ رو نصب کن یا اسنپ دکتر.وقت بگیر دارو بخوری بهتر میشی.نذار افسردگی از پا درت بیاره.بچه ها بهت نیاز دارن

عزیزم میگذره این روزا حالت خوب میشه یادمه منم اینجورشدم

حرف زدن از غم هات اسمش ناشکری نیست.خدا بهتر از همه احوال بنده اش رو میدونه.به توضیح احتیاج نداره❤

سلام عزیزم
شاید به نظر مهم نیاد، ولی سعی کن غذاهای سرد و سردیجات رو محدود کنی و بیشتر غذاهای گرم مثل کاچی بخوری، جوراب بپوشی. واقعا جواب میده از پریشونی در میای. احساس میکنم تو زایمان یه سرمایی میپیچه تو تن آدم که باعث بی حالی روحی و جسمی میشه. و اینکه کلا چون آدمو تو بارداری بیشتر تحویل میگیرن بعد زایمان آدم یهو حس بدی بهش دست میده. خودتو با یاد خدا مشغول کن. چند روزه، میگذره

من سر پسر اولم تا دوسالگیش افسرده بودم.این بار دارو خوردم بهتر شدم.هنوزم گاهی حالم بد بشه دارو میخورم.نگران نباش توی شیردهی میشه دارو خورد

حرفی تو دلت هست بگی بهتره
هممون یا این مرحله رو گذروندیم
یا تو این مرحله از زندگیمون هستیم..
قضاوت هم فقط کار خداست

کسی نیس بیاد پیشت

منم خیلی احساساتی شدم مدام گریم میگرفت
بیشتر دلتنگ شوهرم بودم
همینجا بود ولی چون همش باید ب دخترمون برسم مث قبل نمیشد باهم باشیم
بی نهایت دلتنگش بودم
الان خیلی بهترم
اما درحدی ک تو میگی هم نبودم
اگه یکی بیاد پیشت خیلی خوبه

منم یه مدت اینجوری بودم مخصوصا وقتی ک بدون بچه از بیمارستان برگشتم حالم عحیب بد بود .......باعرض پوزش از گفتن این حرف
هرروز صبح برو تو حیاط یا اگه حیاط ندارین در تراس رو باز بزار و ده مرتبه نفس عمیق بکش و یکم راه برو یکم اهنگ شاد بزار یکم برقص و هرچی از زایمانت بیشتر میگذره بیشتر برقص کاری هم انجام میدی اهنگ شاد بزار برای خودت تکون ریز برو حتی یه روز بعد انجام این کار میبینی ک چقدر روحیه ات تغیر میکنه

قرص آهنتو می خوری؟

سلام دوست عزیزم
میخواستم تجربه خودم رو برات بنویسم شاید کمکمت کنه
منم مث تو بودم خیلی خیلی بعد زایمان حالم خراب بود همش پشیمون بودم از مادر شدن حتی یک بار به پسرم که الان اینقد در مقابل شیطنتاو بهم ریختناش اذیتم میکنه صبورم اون موقع یه بار عصبانی شدم بهش گفتم کوفت الان با خودم میگم چطوری گفتی . الان که دم به دقیقه قربون صدقه اش میرم
اشک میریختم اشکام میریخت رو صورت پسرم
بغلش می کردم زار زار گریه می کردم
از تنهایی می ترسیدم
از اینکه پسرمو ازم بگیرن
از جدایی بین خودمو شوهرم
از حال خرابم
ولی گذشت
چطوری؟
اول اینکه عزیزم از قدیم گفتن زن تازه زا رو تا ده روز تنها نباید گذاشت به خاطر جنبه روانیش اگه کسی پیشت نیست قران بزار بالا سرت بخواب
دوم حتما مکمل آهن و کلسیم و مولتی رو تا سه ماه بخور
سوم حتما تا فعلا فقط گوشت قرمز بخور
سبزی جات یادت نره
آناناس بخور
اصلا و ابدا یه موضوع رو برای خودت بزرگ نکن چون همون میشه دلیل حال بدت
به افسردگی فکر نکن این حال کاملا گذراست من چون بی تجربه بودم فک می کردم هیچ وقت آدم قبل نمیشم
ان شالله روز به روز بهتر و بهتر شی و از بزرگ شدن بچه هات لذت ببری و واقعا دیگه این دوران برنمیگرده

داغون شدم این چن روز . دیشب مهمون داشتم ی کلمه باهاشون حرف نزدم اول تا آخر ساکت ی گوشه نشسته بودم و مدام اشک تو چشام جمع میشد کسی میخاس باهام حرف بزنه نمیتونسم

خداکنه زود خوب بشم

آخه از خود خدا دلگیرم صدامو نشنید

نمیدونم چرا ایطور شدم حالم دست خودم نیس

آنلاین از دکتر وقت میگیرم خداکنه خوب بشم

نمیدونم چرا نمیتونم حتی تو مجازی حرف دلمو بزنم غم و ناراحتیمو نمیتونم ب هیشکی بگم

نه

امشب ب شوهرم گفتم برا نیم ساعتم شده منو ببر بیرون ک اگه نرم همین امشب روانی میشم. ی ساعتی با ماشین رفتیم بیرون یکم بهتر شدم اما تو خونه ک میام دوباره اون حالتی میشم

نه نخوردم

ممنون عزیزم خیلی لطف کردی. بخاطر زردی دخترم گرمیجات نخوردم همش خنکی خوزدم. اهن و کلسیم ایناهم اصن نخوردم. دقیقا ی موضوعی هس ک خیلی روی روحیه و روانم تاثیر گذاشته همون موضوع انقد برام بزرگ شده ک هرلحظه تو ذهنمه

کم کم خوب میشی
منم سر دخترم همش گریه میکردم
طبیعیه

به مرحله جدید قدم گذاشتید
یکم سخته

ببین گلم همینطور که دوستان گفتن،افسردگی بعد از زایمان گرفتی،و حالتی بد وطاقت فرساس
تنها راه درمان رفتن به دکتر روانپزشک ،و استفاده از داروی ضد افسردگی تا یه مدته که بهتر بشی
هیچی سلامتی خودت نمیشه
یعنی چه شوهرم نمیبره،خودت برو با مادرت خواهرت
بچه هات چه گناهی کردن
تو باید اینقدر سرحال باشی بتونی به اون طفلا برسی
با همسرت حرف بزن براش از حال و شرایطت بگو
که بری دکتر حتما
بعد اینکه نوزادت وببین بغل کن لذت ببر
به این فکر کن خیلیا در حسرت این موقعیت تو هستن که خدا بهشون نعمت اولاد بده
شاکر باش
قرآن گوش بده،صلوات زیاد بفرست
ان‌شاءالله خوب میشی

عزیزم شما بدترین کار رو کردی.
خوردن سردیجات بعد از زایمان مثل سم میمونه.
بنظرم با پزشک سنتی مشورت کن.
شروع کن به خوردن گرمیجات. دمنوش زعفران شادی آوره
ان شاالله نتیجه بگیری

طبیعیه وقتی آدم دچار افسردگی میشه مسائل کوچیک رو برا خودش غول میکنه.

من تو یکی آموزش های دکتر
خیراندیش دیدم
میگفت علت افسردگی خانم ها بعد از زایمان
اینه که کاچی استفاده نمیکنن....
هر روز درست کنن بخورن
خوب میشن...

حتما حتما بخور عزیزدلم، بعد از زایمان طبیعیه حساس شی و فکرهای بیخود کنی اما سعی کن خودت فکرهای منفی رو از خودت دور کنی تنها نمون زیاد، کم خونی هم باعث حالت افسردگی و بی حال و حوصلگی میشه هم سر درد و سر گیجه، یه قرص کلسیم د هم بخور

ویتامین و آهنتو باید ادامه میدادی
من تا ماه سوم خوردم

بعدشم هروقت دلت گریه خواس گریه کن
چون بریزی تو خودت بدتر میشه حالت

عزیزم افسردگی بعد از زایمان گرفتی من خودم سابقه افسردگی داشتم که خوب شده بودم بعد از زایمان دوباره داشت شروع میشد که رفتم پیش دکترم بهم قرص ضد افسردگی داد ضمنا سر خود هیچ داروی گیاهی استفاده نکن امکان داره تاثیر عکس بزاره و حالت بدتر بشه من که از بس غصه خوردم شیرم تا مرز خشک شدن رفت الانم دارم بهش شیر خشک کمکی میدم.دکتر من به لاکتاول نداد گفت برای افسردگیت خوب نیست بهتره تا شدید نشده زودتر دارو استفاده کنی وگرنه چند ماه دیگه به سختی درمان میشه.