سلام من دوقلو پسر دارم که دوماه و خوردی هستن. مادرم بخاطر من از اول زایمانم پیشم اومده . گاهی نگران اینم که بچه هام مادرم و بجای من دارن به عنوان مادر میشناسن. چون خیلی بلد تر از منه و با بچه ها حرف و بازی میکنه و حمام و شیر دادن .
از لحاظ روان بیشتر برام مهمه که الان بچه های من چی دارن حس میکنن. چون میدونم این شناختها در آیندشون تاثیر داره
پرسش (1401/12/27):
شناخت نوزاد بین مادر و مادر بزرگ ( روان شناسی)
858
130
1401/12/27
ریحانه گل
0
1401/12/27
Banoo .
عزیزم هیچ وقت این جوری نمیشه
5
1401/12/27
Banoo .
بچه حتی وقتی تازه دنیا میاد چشماش هنوز دید کافی ندارن مادرش رو میشناسه از روی بوی مادر
3
1401/12/27
Banoo .
و اینو بهت بگم که سعی کن خودت بیشتر با بچه هات ارتباط داشته باشی
0
1401/12/27
Banoo .
واسه یچه و خودت بهتره
2
1401/12/27
Fatemeh you
نترس مامان منم خیلی برای دخترم وقت میزاشت الان خیلی مامانم رو دوست داره ولی جای من رو براش نگرفته
1
1401/12/27
mehri ..
من از اول با دخترم تنها بودم خانواده شوهرم طبقه بالان ولی بیشتر وقتا دخترم با من تنهاس.این باعث شده به شدت به من وابسته هست.پیش هیچ کس نمیمونه.برم خونه بابام یعنی ی متر هم نمیتونه ازم دور بشه .یه ثانیه منو نبینه جیغ و داد میکن
0
1401/12/27
ریحانه گل
عزیزم میخوام ولی نمیشه. چون دوتان . 😔 مجبورم تقسیم کار کنم همش .
بچهام ۱۰ روز nicu بودن میگم از اول که منو ندیدن بیچاره ها که بو بفهمن چیه 😔
بعدم که هی من و مامانم بودیم مخصوصا اولا مامانم بیشتر بود 😔
بچهام ۱۰ روز nicu بودن میگم از اول که منو ندیدن بیچاره ها که بو بفهمن چیه 😔
بعدم که هی من و مامانم بودیم مخصوصا اولا مامانم بیشتر بود 😔
0
1401/12/27
ریحانه گل
احساس میکنم بیشتر با مامانم انگار جورن یا بیچاره ها حس میکنن دوتا مامان دارن میترسم توی روانشون تاثیر بزاره و اون حس امنیت رو دریافت نکنن
0
1401/12/27
Leila 💫
عزیزم سلام میتونم بپرسم چند هفته ب دنیا اومدن ؟
0
1401/12/27
Leila 💫
نه اونا هنوز خیلی کوچولن ک بدونن در طول بزرگ شدنشون میفهمن تو مامانشونی و اون مامانبزرگشونه
0
1401/12/27
ریحانه گل
۳۵ هفته
0
1401/12/27
Leila 💫
میتونم چندتا سوال بپرسم عزیزم؟
منم دوقلو باردار بودم پسر بودن ولی....
شما سرکلاژ شده بودین و اینکه استراحت مطلق بودین؟و اینکه بارداری اولتون بوده
و اینکه چرا ۳۵هفته زایمان کردین و وزن نی نی ها چقد بود
چ داروهایی تو بارداری بهتون دادن آمپول ریه هم تجویز کردن برات؟؟؟
منم دوقلو باردار بودم پسر بودن ولی....
شما سرکلاژ شده بودین و اینکه استراحت مطلق بودین؟و اینکه بارداری اولتون بوده
و اینکه چرا ۳۵هفته زایمان کردین و وزن نی نی ها چقد بود
چ داروهایی تو بارداری بهتون دادن آمپول ریه هم تجویز کردن برات؟؟؟
0
1401/12/27
Leila 💫
این سوالا همه برا بارداری بعدیمه ممنون میشم پاسخگو باشید 💚💚💚
0
1401/12/27
Leila 💫
من تو ۲۹هفته با درد زایمان رفتم بیمارستان گفتن دهانه رحم کامل باز شده و زایمان زودرس داری و هر دوتا رو طبیعی زایمان کردم ولی نموندن....
بر همین لازم دونستم از تجربه شما استفاده کنم تا دوباره خدایی نکرده این تلخی رو نکشم
ما وراثتی دوقلو زایی داریم
بر همین لازم دونستم از تجربه شما استفاده کنم تا دوباره خدایی نکرده این تلخی رو نکشم
ما وراثتی دوقلو زایی داریم
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
عزیزم دستگاه نرفتن؟ منم دوقلو دارم امروز ان اس آتی دادم خیلی انقباض داشتن نگرانم
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
داشتم
0
1401/12/28
Leila 💫
گفتن ده روز تو دستگاه بودن
1
1401/12/28
ریحانه گل
ببین عزیزم من کلا دوقلو شدنشون بخاطر قرص تحریک تخمدان بود فکنم و اینکه نه سرکلاژ نشدم ولی دکترم اخریا پیشنهاد یه چیز دیگه داد فکنم حلقه بود اسمش . راستش من تا هفته ۲۸ پیش دکترم رفتم ولی اخریا احساس کردم خیلی پولکیه و عوضش کردم.
بخاطر سنم و دوقلویی بیشتر استراحت میکردم . مطلقه مطلق نبودم ولی کار و اینام نمیکردم.
پیش پریناتولوژیست برو. و بعد اینکه بارداری اولم بود بعد یه سقط خودخواسته. من مکمل پرگمام خوردم کلسیم و فولیک و ویتامین دی هم بخاطر دوقلویی اضافه تر باز میخوردم.
آخرم چون رفتم از پله ها بالا فکنم اون شب کیسه آبم پاره شد . نمیدونم بعضیام میگن آلودگی هوا و...
وزن بچهام ۱۹۵۰ و ۲۱۰۰ . آمپول هم بله زدم و اینکه بچهام روزای آخر بخاطر زردی موندن بیمارستان وگرنه بعد ۵ روز مرخص بودن. بیشتر استراحت و نگران هیچی نبودن به نظرم اثر داره
بخاطر سنم و دوقلویی بیشتر استراحت میکردم . مطلقه مطلق نبودم ولی کار و اینام نمیکردم.
پیش پریناتولوژیست برو. و بعد اینکه بارداری اولم بود بعد یه سقط خودخواسته. من مکمل پرگمام خوردم کلسیم و فولیک و ویتامین دی هم بخاطر دوقلویی اضافه تر باز میخوردم.
آخرم چون رفتم از پله ها بالا فکنم اون شب کیسه آبم پاره شد . نمیدونم بعضیام میگن آلودگی هوا و...
وزن بچهام ۱۹۵۰ و ۲۱۰۰ . آمپول هم بله زدم و اینکه بچهام روزای آخر بخاطر زردی موندن بیمارستان وگرنه بعد ۵ روز مرخص بودن. بیشتر استراحت و نگران هیچی نبودن به نظرم اثر داره
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
آهااا
2
1401/12/28
Leila 💫
برا شما اگ چند روز صبر کنین ۳۷ک شد نیاز ب دستگاه ندارن با خیال راحت بغلشون میکنی میاری خونه😍😍😍 چقد برات ذوق دارم
1
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
مرسی عزیزم امروزم دکتر بهمگفت دو هفته سعی کن نگهداری
1
1401/12/28
ریحانه گل
نه نگران نباش عزیزم . ببین این چیزا تاریخ و زمانش دست خداس . همون استراحت و روحیه خوب داشته باشی بهترینه.
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
هفته ۲۸ آمپول ریه زدم
امروزم زدم
امروزم زدم
0
1401/12/28
ریحانه گل
چرا نموندن من خیلیا رو دیدم که ۲۸ هم زاییدن که
1
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
قربونت عزیزم از مهریونیته
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
وزن شون خوبه خدارشکر
انشالله ک دو هفته بمونن
منم مثل شما نگرانم مامانمو بهتر از من بشناسن
انشالله ک دو هفته بمونن
منم مثل شما نگرانم مامانمو بهتر از من بشناسن
0
1401/12/28
Leila 💫
خیلی ازت ممنونم مکملارو منم میخوردم چون دوقلو بود اضافه تر هم تجویز شده بود ولی من نه سرکلاژ بودم نه استراحت مطلق همه کارامو میکردم دکترم نه بهم میگف استراحت کن نه میگف سرکلاژ کن با اینکه ی بار سقط شده بود بارداری دومم بود بهم آمپول هم نداد وقتی شکمم چند روز قبل زایمان درد داشت رفتم پیشش منو اصن معاینه هم نکرد ک اگ معاینه میکرد و منو ب بیمارستان ارجاع میداد و بستری میشدم میتونستم تا اخر بارداری نگه دارم و امپول ریه هم میزدن الان بچه هام پیشم بودن ولی خب دکترم خیلی خیلی بی شرف بود
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
چون تو ی خونه هستیم همش مامانم باید مراقبت کنه
0
1401/12/28
ریحانه گل
اگر خدایی نکرده زود اومدن یا کلا وزنشون کم بود چون دوقلوها کوچیکتر از تک قل هستن . بهشون شیر خشک سیمیلاک نئوشور بدین کمکی. خیلی خیلی بهتر از شیرخشکهای دیگه بچه رو وزن میده و قوت داره. هروزم حمام کنین با همه سختیش چون آب بچه رو پر میکنه.
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
بیخیال بوده دکترت
من از هفته ۲۸ هر روز شیاف و هر هفته آمپول دارم
من از هفته ۲۸ هر روز شیاف و هر هفته آمپول دارم
0
1401/12/28
Leila 💫
آمپول ریه نزد حتی بهش گفتم من ترشح لوسیونی زیاد دارم میترسم گف هیچیت نیس...خیلی بیخیال و بی مسئولیت بود🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
البته من استراحت مطلق هم شدم از هفته ۲۸
تا قبلش همه کار میکردم پیاده رویم زیاد بود
تا قبلش همه کار میکردم پیاده رویم زیاد بود
0
1401/12/28
Leila 💫
عزیزم شما چی سرکلاژ و استراحت مطلقین و از ۲۸هفته شیام و امپول میزنین؟
0
1401/12/28
ریحانه گل
آها آره منم شیاف میزاشتم یادم رفت بگم. چه دکتری اه انشالله خدا دلتو شاد میکنه مطمئن باش. الهی بمیرم چه غمی کشیدی.
0
1401/12/28
Leila 💫
میتونم بپرسم جنسیت نی نی های نازتون چیه ؟
0
1401/12/28
عسل م
عزیزم ریحانه جون به سلامتی نی نی ها دوماهه شدن😍😍😍منم دخترام ۳۵ به دنیا اومدن، یادت باشه خیلی ازت سوال میپرسیدم🤭
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
نه دهانه رحمم خوب بود از اول
سرکلاژ احتیاج نداشتم
من مسافرت هم رفتم روزانه پنج ساعت تو بازار هم گشتم
تا ۲۸ هفته اوکی بود
۲۸ یه ان اس تی گرف گفت انقباض داری
هر روز شیاف پروژسترون بهم داد هفته ای یه امپول پرولوتون
سرکلاژ احتیاج نداشتم
من مسافرت هم رفتم روزانه پنج ساعت تو بازار هم گشتم
تا ۲۸ هفته اوکی بود
۲۸ یه ان اس تی گرف گفت انقباض داری
هر روز شیاف پروژسترون بهم داد هفته ای یه امپول پرولوتون
0
1401/12/28
Leila 💫
عزیز دلی خدا نکنه همینکه اومدی تجربتو گفتی برام خیلی با ارزش بود ممنونم ازت💚😘
0
1401/12/28
عسل م
لیلا جون شما رو هم یادمه خیلی برات ناراحت شدم عزیزم انشالله خدا دو تا پسر خوشکل نصیبت کنه😘
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
ی دختر ی پسر
0
1401/12/28
ریحانه گل
ببین شیاف و بزار چه دکتر بگه چه نگه چون ضرر نداره. امپولشم حالا باز اونو بعد ۳۰ بزن . آمپول ریه هم که ۹۹٪دکترا میدن خودشون
1
1401/12/28
Leila 💫
اخ عزیز دلین شما بهترین دعایی بود ک برام کردین خدا نی نی های نازتو برات حفظ کنه عزیزم💚😘
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
طول سرویکس من تو انومالی ۲۸ بود شرایطم خدارشکر اوکی بود
انشالله شما هم دوباره بادار میشین دوقلو ب سلامت بغل شون میکنیم
انشالله شما هم دوباره بادار میشین دوقلو ب سلامت بغل شون میکنیم
0
1401/12/28
ریحانه گل
مبارکت باشه عزیزم. چند روز nicu بودن
0
1401/12/28
Leila 💫
عزیزم خدا برات حفظشون کنه واینکه کمترین دردی حس کرد یا انقباض حتما ب بیمارستان مراجعه کن و بستری شو اونجا بیشتر و بهتر رسیدگی میکنن و میتونی بیشتر تو شکم نگهشون داری
0
1401/12/28
عسل م
نرفتن nicu یکیشون ۲۱۰۰ بود یکیشون ۲۳۰۰
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
چرا شما رو سزارین نکردن؟ طبیعی ک خیلی سخته
1
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
بچهای منم خدارشکر تپل مپل هستن
۲/۴۰۰ و ۲/۱۰۰ هستن
۲/۴۰۰ و ۲/۱۰۰ هستن
0
1401/12/28
Leila 💫
ممنونم ازتون منم طول سرویکسم پنج روز قبل تو سونو ۴۱ بود ولی نمیدونم چیشد ک اینطوری شد یهو...
الان ب هر کی میگم میگن باید تو بارداری بعدی سرکلاژ کنی
ممنونم ازتون شما هم ایشالله ب سلامتی فارغ میشین نی نی هارو صحیح و سالم بغل میگیری 😍💚
الان ب هر کی میگم میگن باید تو بارداری بعدی سرکلاژ کنی
ممنونم ازتون شما هم ایشالله ب سلامتی فارغ میشین نی نی هارو صحیح و سالم بغل میگیری 😍💚
0
1401/12/28
Leila 💫
چون وقت نبود تا رسیدم فول فول بودم سر هر دوتا پایین بود زور زایمان میومد قشنگ ...
تا رسیدم بیمارستان ب دنیا اومدن ینی پنج دیقه دیر میرسیدم تو ماشین ب دنیا میومدن
تا رسیدم بیمارستان ب دنیا اومدن ینی پنج دیقه دیر میرسیدم تو ماشین ب دنیا میومدن
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
خیلی درد کشیدی ؟؟
0
1401/12/28
ریحانه گل
خداروشکر. اگه بدونی چی بهم گدشت هروز با اون بخیه ها میرفتم بیمارستان ۵ دقیقه میزاشتن فقط ببینمشون. انقد من اون روزا گریه میکردم . الانم تا گریه میکنن از عم اون روزا که بدون مادر توی یه جعبه پلاستیکی تنها تو آن ای سیو بودن و چقد حتما ترسیده بودن و گریه کرده بودن حالم بد میشه. زود بغلشون میکنم همه دعوام میکنن که بعضی شدن و بزگ شن نمیتونی دیگه بعل کنی ... ولی یاده اون روزا ..😔😔😔
1
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
عزیزم خیلی اذیت شدی انشالله جبران میشه برات
2
1401/12/28
Leila 💫
خیلی هم خوبه این اواخر دلستر و آبگوشت و بستنی و معجونم بخور بزار تپل تر بشن وزن اولیه زیاد باشه خیلی بهتره بچه قوی تره😍😍😍
0
1401/12/28
Leila 💫
چی بگم درد زایمان و زایمان طبیعی کردم دیگ🤦🏻♀️
0
1401/12/28
Leila 💫
ممنونم ازت ایشالله ب امید همین جبرانش زندم
0
1401/12/28
نیلوفر زند 🤰💟
نه قبل از اینکه بری بیمارستان منظورمه
0
1401/12/28
Leila 💫
درکت میکنم منم ی هفته اسیر بودم با اون وضع بعد زایمان ی روزم استراحت نکردم یکسره روزی دوبار میرفتم بیمارستان تازه بیمارستان ی شهر دیگ بود یک ساعت راهش بود
یکی ی روز بعد زایمان یکی هم هفت روز بعد زایمان....
یکی ی روز بعد زایمان یکی هم هفت روز بعد زایمان....
0
1401/12/28
Leila 💫
دو روز قبلش درد داشتم فک میکردم بخاطر وزنشونه دارم سنگین میشم ولی همون موقع ها نگو دهانه رحمم داشته باز میشده شب خوابیدم تو خواب درد وحشتناکی هی میومد هی ول میکرد ساعت چهار و نیم صبح بیدار شدم دیدم درد دارم رفتم چک کردم دیدم داره خون میاد لباس پوشیدم ک دردش داشت لحظه ب لحظه بیشتر میشد دولا شده بودم رفتم ماشین تو راه دیگه داشتم نعره میزدم تا برسم بیمارستان زور زایمان تو ماشین میومد
3
1401/12/28
طیبه مامان آریان💙 .
عزیزم بچه از توی شکم صدای پدر و مادر رو تشخیص میده بعدم حس مادری رو میفهمه و بوی مادرو میشناسه حتی اگه چند روز نباشی پیششون. مادر منم خیلی خیلی برای پسرم وقت گذاشت. دوماه اولو که خونمون بود بعدم بخاطر یکسری شرایط سخت من چهارماه اونجا بودم و اکثرا با مامانم سرگرم میشد الان عاشق مامانمه ولی اصلا جای منو نگرفته براش. قشنگ منو یجور دیگه دوست داره عشق بازی میکنیم باهم اصلا یه چیز جذاب.
نگران ان ای سیو بودنشون و اینکه مادرت پیششونه نباش. الان استراحت کن که وقتی مامانت بره خیلی سختت میشه.
نگران ان ای سیو بودنشون و اینکه مادرت پیششونه نباش. الان استراحت کن که وقتی مامانت بره خیلی سختت میشه.
0
1401/12/28
ریحانه گل
کمک داری شما؟ بچهه ها شب خوب میخوابن؟ کولیک و یکی این گریه یکی اون گریه همو بیدار کننن نداری؟
0
1401/12/28
ریحانه گل
واقعااا؟ چقد خوب .. خداروشکر... استراحت با دوقلو ممکن نیست حتی اگه کمک کنارت باشه 🥴
0
1401/12/28
ریحانه گل
الان بزور خوابوندمشون ولی میدونم یکم دیگه وینگ و وونگشون در میاد
1
1401/12/28
Leila 💫
عزیزم😍😍😍 بخدا من الان ب خدا میگم همین دوتا رو سالم بهم بده همه چیو تحمل میکنم از خوابم میزنم ...دلم برا حتی وینگ وینگ کردن بچه کنارم لک زده...من قبلا از بچه ها خوشم نمیومد الان اگ ببینی دارم له له میزنم ک بچه های خودمو داشته باشم قربون صدقشون برم وقتی دارن گریه میکنن انقد نازشون کنم قربونشون برم ک تمام خستگیام ب دلخوشیام تبدیل بشه تمام خستگی و تلخی این مدتها با گریشون و این وینگ وینگاشون و بی خوابیای شبونم از تنم در بره
0
1401/12/28
طیبه مامان آریان💙 .
اره عزیزم دقیقا منم همین احساستو داشتم بخصوص که پسر من خیلی خیلی اذیت شد چندبار جراحی شد هربار تا حدود یکهفته نباید شیرش میدادم من اشک میریختم و مامانم بغلش میکرد و سرگرمش میکرد بچم نگام میکرد با نگاه التماسم میکرد شیر میخواست ولی نباید میدادم فقط دوماهش بود😭😭😭😭😭. اون موقع ها فقط تو بغل مامانم میخوابید چون بغل من بوی شیر میداد😭😭 قشنگ حس میکردم ازم بدش میاد حس میکردم متنفر ازم ولی گذشت. تازه بعضیا بجای دلداری بهم میگفتم برو یکی دیگه برا خودت بیار چون آریان نمیدونه تو مامانشی فکر میکنه اون مادرشه. میدونی جیگرم آتیش میگرفت. هی هی هی
تمام این احساست طبیعیه اصلا نگران نباش.هیچی و هیچ کس برای بچه مادرش نمیشه
تمام این احساست طبیعیه اصلا نگران نباش.هیچی و هیچ کس برای بچه مادرش نمیشه
1
1401/12/28
ریحانه گل
وای خدا... الهی.. 😔😔😔😭 واقعا از ته دل برات دعا میکنم اگه جایگاه پیش خدا داشته باشم ... انشالله بزودی زووود بچه هاتو بغل میکنی ....مطمئن باش. ببین اصلا نزار این تجربه تاثیر ترس و منفی روی ذهنت بزاره. من دوستم ۸ بار سقط کرد ولی الان ۲ تا بچه داره . دوباره هم سقط کرد بعد اونا ولی باز خدا یدونه پسر داد بهش باز. روحیش خیلی خوب بود .خیلی تاثیر داره. من وقتی اونو دیدم دیگه به خودم استرس ندادم .
1
1401/12/28
طیبه مامان آریان💙 .
لیلا جان خیلی ناراحت شدم برات واقعا. خدا کمکت کنه. مادر بودن خیلی سخته. میدونم با رفتن بچه هات یه تیکه از وجودت رفته ولی امیدوارم به زودی یه دوقلوی ناز تو دلت جوونه بزنه و سلامت به وقتش زایمان کنی و خدا خودش جواب دکتر بی مسئولیتت رو بده چون دوتا قتل عمده عمد گردنشه. ولی این دفعه تو انتخاب دکتر دقت کن.
0
1401/12/28
ریحانه گل
الهی ... وای من فک میکردم من خیلی بهم سخت گذشته... الان اینایی که میگین رو میخونم و خودمو تجسم میکنم دلم آتیش میگیره... من که بچه هام شیرخشکی شدن متاسفانه
2
1401/12/28
طیبه مامان آریان💙 .
ریحانه جان من هربار با دردای بچم مردم. کلا یه آدم جدید شدم😥😥😥
ان شا الله هیچ کس حتی بدترین آدما ام این روزا رو نکشن خیلی سخت بود. و اگه پدر مادرم نبودن و شوهرم همراهیم نمیکرد اصلا دووم نمیاوردم.
اصلا اشکالی نداره سعی کن تو بغلت بهشون همون شیرخشک رو بدی. دوقلو سخته فقط شیر خودتو بدی. نوازششون کنه ارتباط چشمی و پوستی بگیر باهاشون. ماساژشون بده دستات بهشون آرامش میده.
معذرت میخوام اینارو نگفتم که اذیتت کنم. خواستم بدونی بچه ی من تو اون شرایط بوده الانم مامانمو بعنوان مادربزرگش یذره فراتر و منو مادرش میدونه و این نگرانی رو از خودت دور کنی.
ان شا الله هیچ کس حتی بدترین آدما ام این روزا رو نکشن خیلی سخت بود. و اگه پدر مادرم نبودن و شوهرم همراهیم نمیکرد اصلا دووم نمیاوردم.
اصلا اشکالی نداره سعی کن تو بغلت بهشون همون شیرخشک رو بدی. دوقلو سخته فقط شیر خودتو بدی. نوازششون کنه ارتباط چشمی و پوستی بگیر باهاشون. ماساژشون بده دستات بهشون آرامش میده.
معذرت میخوام اینارو نگفتم که اذیتت کنم. خواستم بدونی بچه ی من تو اون شرایط بوده الانم مامانمو بعنوان مادربزرگش یذره فراتر و منو مادرش میدونه و این نگرانی رو از خودت دور کنی.
1
1401/12/28
Leila 💫
ممنونم ازت خیلی ممنونم بابت همدردی اره از الان تحت نظر پزشک پریناتولوژی هستم
2
1401/12/28
طیبه مامان آریان💙 .
کاش مادرش اینو نمیزایید. حالا مامان همون خانوم مثلا عرضه داشته اینو زاییده. یذره شعور و تربیت بهش یاد نداده.
مگه این چیزا دست خوده آدمه؟ کدوم مادری حاضر میشه بچش خار تو پاش بره اخه عزیزم. مطمئن باش جوری جواب میگیره که به.... خوردن بیوفته. عجوزه
مگه این چیزا دست خوده آدمه؟ کدوم مادری حاضر میشه بچش خار تو پاش بره اخه عزیزم. مطمئن باش جوری جواب میگیره که به.... خوردن بیوفته. عجوزه
1
1401/12/28
Leila 💫
من روحیمو تازه ب دست اوردم ...
ولی اطرافیانم خیلی ادمای بی درکین امروز مادرشوهرم گف ک مامانبزرگ شوهرم(همون مادر پدریه شوهرم در واقع مادر شوهرِمادر شوهرم)وقتی تو دورهمی بودیم داشت میگف خطاب ب طرف من جوری ک من نمیشنیدم میگفته نگاه تو رو خدا این عرضه نداشت بچه نگه داره الان اگ عرضه داشت تو بغلش بودن میگه سه بار اینو گف اخرش گفتم ولش کن چیکار بهش داری غذاتو بخور...
ینی اینو ک گف من بغضم ترکید...دلم بد جوری شکست ریحانه خیلی بد نمک رو زخمم پاشید من اونا رو از خودمم بیشتر دوس داشتم من حاظر بودم بمیرم اونا طوریشون نشه چرا انقد بی رحمانه و بی شعورانه باید درموردم حرف بزنن
ولی اطرافیانم خیلی ادمای بی درکین امروز مادرشوهرم گف ک مامانبزرگ شوهرم(همون مادر پدریه شوهرم در واقع مادر شوهرِمادر شوهرم)وقتی تو دورهمی بودیم داشت میگف خطاب ب طرف من جوری ک من نمیشنیدم میگفته نگاه تو رو خدا این عرضه نداشت بچه نگه داره الان اگ عرضه داشت تو بغلش بودن میگه سه بار اینو گف اخرش گفتم ولش کن چیکار بهش داری غذاتو بخور...
ینی اینو ک گف من بغضم ترکید...دلم بد جوری شکست ریحانه خیلی بد نمک رو زخمم پاشید من اونا رو از خودمم بیشتر دوس داشتم من حاظر بودم بمیرم اونا طوریشون نشه چرا انقد بی رحمانه و بی شعورانه باید درموردم حرف بزنن
1
1401/12/28
Leila 💫
بخدا طیبه دلم آتیش گرف سوختم الانم دلم داره میترکه تازه مادرشوهرم میگه ب شوهرت نگو...چرا نگم ک فقط من بسوزم بریزم تو خودم فقط من نابود بشم...
من طاقت نیاوردم بهش گفتم اینم گف من بهش میگم دنیا دست کیه گف میرم هر چی از دهنم در میاد بارش میکنم از کی من براش عزیز شدم گفتم نه بزار خدا خودش ب بهترین حالت ممکن جوابشو میده اگ تو بری ی چی بگی خدا میگه این جوابشو داد دیگ من کاری نمیکنم گفتم بزار خدا از دل سوخته و شکسته من ک نمک رو زخمم پاشید ب این جواب بده فقط منم تنها کاری ک اینو ناراحت کنه نادیده گرفتنه از این ب بعد ادم حسابش نمیکنم من ب خاطر پدرشوهرم بهش احترام میذاشتم از این ب بعد پشت گوششو دیده احترام منو هم میبینه
من طاقت نیاوردم بهش گفتم اینم گف من بهش میگم دنیا دست کیه گف میرم هر چی از دهنم در میاد بارش میکنم از کی من براش عزیز شدم گفتم نه بزار خدا خودش ب بهترین حالت ممکن جوابشو میده اگ تو بری ی چی بگی خدا میگه این جوابشو داد دیگ من کاری نمیکنم گفتم بزار خدا از دل سوخته و شکسته من ک نمک رو زخمم پاشید ب این جواب بده فقط منم تنها کاری ک اینو ناراحت کنه نادیده گرفتنه از این ب بعد ادم حسابش نمیکنم من ب خاطر پدرشوهرم بهش احترام میذاشتم از این ب بعد پشت گوششو دیده احترام منو هم میبینه
3
1401/12/28
samira mom 2🙎♀️🙎♂️
عزیزم تو چندتا تاپیک پیاماتون رو خوندم و واقعا از ته دلم غصه خوردم برای دلت...
از دست دادن فرزندی ک ۲۹ هفته تو شکمت داشتی و حس همه حرکاتشون و خو گرفتن باهاشون و درآخر از دست دادنشون... اصلا راحت نیست. خدا به دلت صبر دوچندان بده انشالله انقد قوی باشی بتونی دوباره سرپا شی و دوباره مادر دوتا جوجه ناز بشی با اینکه سخته خیلی سخت ولی سعی کن به گذشته فکر نکنی چون با فک کردن و اذیت کردن خودت هیچی عوض نمیشه اتفاق تلخیه که افتاده به این فک کن که خواست خدا بوده ک همه ما تسلیمیم در برابر امر و خواسته خدا مطمئن باش هیچکار خدا بی حکمت نیست خیلی بیشتر از خودمون حواسش بهمون هست انقدر مهربونه که یجا اساسی حال دلتو خوب میکنه و همه گذشته تو واست جبران میکنه
منم دوقلو داشتم هفته ۳۶ دنیا اومدن یکم کم کاری از طرف دکترت بوده چون دوقلو داشتی وضعیتت یکم حساس تر بوده باید وقت بیشتری واسه شما و سلامتی اون دوتا فرشته آسمونی میذاشت بسپرش ب خدا که اگر مقصر اصلی ایشون بوده و از عمد سهل انگاری کرده خدا جوابشو بده
شما هم بعد یک استراحت اساسی که از لحاظ فکری و جسمی به خودت دادی یاعلی بگو و بلند شو و اقدام کن واسه فسقلای بعدی انشالله که خیلی زوده زود دوباره برگردن توی دلت ولی اینبار برو پیش یک دکتر کاربلدتر تا انشالله با توکل به خدا و تلاش خودت بتونی حاملگی و زایمان بی دردسر و سالم و سلامتی رو تجربه کنی
از دست دادن فرزندی ک ۲۹ هفته تو شکمت داشتی و حس همه حرکاتشون و خو گرفتن باهاشون و درآخر از دست دادنشون... اصلا راحت نیست. خدا به دلت صبر دوچندان بده انشالله انقد قوی باشی بتونی دوباره سرپا شی و دوباره مادر دوتا جوجه ناز بشی با اینکه سخته خیلی سخت ولی سعی کن به گذشته فکر نکنی چون با فک کردن و اذیت کردن خودت هیچی عوض نمیشه اتفاق تلخیه که افتاده به این فک کن که خواست خدا بوده ک همه ما تسلیمیم در برابر امر و خواسته خدا مطمئن باش هیچکار خدا بی حکمت نیست خیلی بیشتر از خودمون حواسش بهمون هست انقدر مهربونه که یجا اساسی حال دلتو خوب میکنه و همه گذشته تو واست جبران میکنه
منم دوقلو داشتم هفته ۳۶ دنیا اومدن یکم کم کاری از طرف دکترت بوده چون دوقلو داشتی وضعیتت یکم حساس تر بوده باید وقت بیشتری واسه شما و سلامتی اون دوتا فرشته آسمونی میذاشت بسپرش ب خدا که اگر مقصر اصلی ایشون بوده و از عمد سهل انگاری کرده خدا جوابشو بده
شما هم بعد یک استراحت اساسی که از لحاظ فکری و جسمی به خودت دادی یاعلی بگو و بلند شو و اقدام کن واسه فسقلای بعدی انشالله که خیلی زوده زود دوباره برگردن توی دلت ولی اینبار برو پیش یک دکتر کاربلدتر تا انشالله با توکل به خدا و تلاش خودت بتونی حاملگی و زایمان بی دردسر و سالم و سلامتی رو تجربه کنی
0
1401/12/28
Leila 💫
خیلی ممنونم از لطفتون بی اندازه ممنونم ازتون💚💚💚💚 من ب گذشته فکر نمیکنم هر وقت میخام فکر کنم حکمت خدارو ب یاد میارم....ولی بنده هاش امان از بنده هاش آتیشم میزنن اخ ک چقد دلم خونِ از دست اینایی ک چشاشونو میبندن دهنشونو باز میکنن ...
0
1401/12/28
ساناز سخاوت
بچه ی اول من به دنیا اومد
۹ ماه توی شکمم بود
بعد از چند ساعت منتظر بودم بچمو بیارن اومدن گفتن زنده نمونده
بچه ی دوم ۷ ماهه سقط شد
بعد از ۱۰ سال خدا دخترمو بهم داد....
۹ ماه توی شکمم بود
بعد از چند ساعت منتظر بودم بچمو بیارن اومدن گفتن زنده نمونده
بچه ی دوم ۷ ماهه سقط شد
بعد از ۱۰ سال خدا دخترمو بهم داد....
1
1401/12/28
ساناز سخاوت
خدا خیلی بزرگه
مطمئن باش یک روز میرسه که توام دلت شاد بشه ... بسپار بخدا فقط
مطمئن باش یک روز میرسه که توام دلت شاد بشه ... بسپار بخدا فقط
0
1401/12/28
Leila 💫
عزیزم از ته دلم برات متاسف شدم میدونم چیا کشیدی
و از ته دلم بابت کوچولو نازت خوشحالم سایت بالا سرش باشه همیشه تندرست و شاد باشه 😍😍😍😍💚💚💚
و از ته دلم بابت کوچولو نازت خوشحالم سایت بالا سرش باشه همیشه تندرست و شاد باشه 😍😍😍😍💚💚💚
0
1401/12/28
مهدیس مامان راستین
عزیزم خیالت راحت باشه که اینطور نمیشه من سه ماه کامل مادرم هر روز میومد و پسرم رو از صبح تا عصر نگه میداشت خودمم بودم ولی چون برام سخت بود مادرم میومد از بچه نگهداری میکرد بعد از اون هم باز یا مادرم پیشم هست یا من اونجا و مادرم از پسرم نگه داری میکنه و واقعا بهم وابسته هستن ولی کامل منو میشناسه و حتی اونجور که منو نگاه میکنه هیچ کسی رو نگاه میکنه بچه فرق مادر و بقیه افراد رو از غریزه میفهمن
0
1401/12/28
samira mom 2🙎♀️🙎♂️
شماهم یک گوشتو در کن یکی دروازه دهن مردم بسته نمیشه همیشه حرف واسه گفتن دارن به بی خیالی بزن انگار ک نمیشنوی
0
1401/12/28
samira mom 2🙎♀️🙎♂️
آره باز خداروشکر کن از این بابت که مامانت هست و میتونه کمکت کنه وابستگیشون هم فقط در حد مادربزرگه واسه بچه ها هیچکس نمیتونه جای مادرشون رو بگیره مادر کلا یک چیز دیگس نگران نباش
من دوقلو دارم و دست تنهام از خدامه یکی باشه وبیاد کمکم کنه ولی نیست خداروشکر ک مامانت انقد مهربون هست که تنهات نذاشته تو این شرایط
من دوقلو دارم و دست تنهام از خدامه یکی باشه وبیاد کمکم کنه ولی نیست خداروشکر ک مامانت انقد مهربون هست که تنهات نذاشته تو این شرایط
0
1401/12/28
ریحانه گل
عزیزم شما بچه هات باهم گریه میکنن چیکار میکنی؟
0
1401/12/28
مامان ترانه وبهانه
من و ابجیم دوقلو هستیم و شباهت زیادی بهم داریم با اینکه راهمون دور بود تو سه ماهگی دیدش یه بار بعدم. ده ماهگی اومدیم نزدیک اصلا وقتی ابجیم. رو. میدید اصلا منو نمیخاس همش به اون میگفت ماما حتی دوتامون کتار هم بودیم میگفتیم بیا بغل ماما میرفت بغل اون بعدم. موقع شیر میخاست میوفتاد رو شکم خواهرم لباسش میکشید و میگفت جیجی😂😂😂 یکمی بزرگتر شد دیگه خودش فهمید اصلا طرفشم نمیرفت فقط خودمو میخاست
0
1401/12/28
Azi 💖 ...
عزیزم دختر منم تا دو سه ماهگی حتی تو بغل منمنمیخابید همش اجیم و مامانم پیشم بودن چون من با گریه هاش استرس میگرفتم میفهمید و بعلم اروم نمیشد انقد ک پیش اونا اردم بود حسودیم میشد
ولی رفته رفته حتی از کنارش تکون میخوردمم گریه میکرد
الانو ک دیگه نگم بدون من یه دیقه هم پیششون نمیمونه😑😂
ولی رفته رفته حتی از کنارش تکون میخوردمم گریه میکرد
الانو ک دیگه نگم بدون من یه دیقه هم پیششون نمیمونه😑😂
0
1401/12/28
❤mahur❤ ❤mahak❤
من چون خونوادمون شلوغه و بیشتر وقتا اونجام الان بچه هام وابستگی ندارن بهم.البته از روز اول نداشتن کلا.تازه یخورده مثلا بعد چندساعت بیام یخورده دلتنگم میشن میان بغلم ولی زودی میرن سراغ بازی.قل کوچیکم بریم خونه مامانم کلا چسبیده ب خواهرم فقط وقت خواب میاد پیشم
0
1401/12/28
❤mahur❤ ❤mahak❤
اوایل ناراحت میشدم ولی الان دیگه نه.حس میکنم مستقلن و خوشم میاد از بچه چسب خوشم نمیاد
0
1401/12/28
❤️sodi❤️panah 😍
ای خدااا چه نی نی های نازی داری ماشالا
0
1401/12/28
❤️sodi❤️panah 😍
قل کوچیکه توله کدوم میباشن
0
1401/12/28
samira mom 2🙎♀️🙎♂️
تحمل🥴🥴 تو سن بچه های شما بودن ک ۲۴ ساعته گریه داشتن یکیو تو بغلم میگرفتم یکیو بالشت میذاشتم رو پام تکون میدادم و شیشه درست میکردم ب جفتشون میدادم شما خداروشکر مامانت هست من از اول تا همین الان تنها بودم و بچه هامم بچه های ساکتی نبودن حسابی و تا دلت بخواد اذیتم کردن و میکنن