دوران مجردی تون؟بگین چه تباه بازیابی کردین یکم بخندیم دورهم😂
0
1401/12/02
. .
تباه بازی یعنی چی؟
1
1401/12/02
missis sh
یعنی کارای که با بی عقلی تمام انجامش دادین
1
1401/12/02
saba 🌼
یعنی اسکل بازی
0
1401/12/02
missis sh
یعنی هیچکی نداشت😐
0
1401/12/02
. .
آهان 😆
1
1401/12/02
. .
الانم می کنم 😁
1
1401/12/02
missis sh
چ کارای
0
1401/12/02
🆔Faaati .H🆔
من نامزدی با جدیت تمام هر ماه ماهگرد میگرفتم کلیپ عکسامونو میساختم کادو یه چیزی میگرفتم یا درست میکردم 😅
یعنی بهش فکر میکنم خیلی میخندم اصلا باورم نمیشه چه حوصله ای داشتم
احساس میکنم دختر دبیرستانیا هم ازین جلف بازیا درنمیوردن
یعنی بهش فکر میکنم خیلی میخندم اصلا باورم نمیشه چه حوصله ای داشتم
احساس میکنم دختر دبیرستانیا هم ازین جلف بازیا درنمیوردن
0
1401/12/02
. .
سوتی زیاد میدم چیزی تو ذهنم نیس بگم
-1
1401/12/02
mami karen
اسم گل پسرتو میشه بگی؟ چون تو ی تاپیک اسم بود گفتی اسم پسرم رو نوشتیم رو کاغذ ک درست بنویسه برام سوال شد بدونم چیه
3
1401/12/02
فاطمه اصغری
مزاحم یکی شدم یارو اسم و آدرسم پیدا کردع بود ولم نمیکرد خلافکار بزرگ تهران بود تا ی هفتع مدرسه نرفتم و شمارم خاموش بود 😂
0
1401/12/02
زیبا 🐥🐥
😂😂😂😂😂
0
1401/12/02
فرزانه 🌸
🤣🤣🤣🤣
0
1401/12/02
سمانه ودنیز🌊👶🏻
راهنمایی میرفم بعد ی پسره از مدرسه پسرونه جلومو گرف ک شماره بده
دوستم گف سمانه بیا این نمیزاش برم
بعد گف سمانه جون شمارمو بگیر منم یکی خابوندم تو گوشش و رفم
از فرداش همه پسرا مدرسه پسرونه میومدن جلو مدرسه مون میگفن ی کشیده ب ماهم بزن😑
بعد اون پسره هم قلدر مدرسشونو اورده بود ک منو بزنه 😑😑😑
دیگه تا اخر سال کیف و کفشمو عوض کردم ک نشناسنم از ی راه دیگه هم میرفتم
دوستم گف سمانه بیا این نمیزاش برم
بعد گف سمانه جون شمارمو بگیر منم یکی خابوندم تو گوشش و رفم
از فرداش همه پسرا مدرسه پسرونه میومدن جلو مدرسه مون میگفن ی کشیده ب ماهم بزن😑
بعد اون پسره هم قلدر مدرسشونو اورده بود ک منو بزنه 😑😑😑
دیگه تا اخر سال کیف و کفشمو عوض کردم ک نشناسنم از ی راه دیگه هم میرفتم
1
1401/12/02
سمانه ودنیز🌊👶🏻
سال ۹۵ هم ی دوس پسر داشم ۳ ۴سال باهاش بودم میخاس نونوایی بزنه بهش ۴ تومن پول دادم خاک تو سرم😑طلا گرمی ۱۱۳ تومن بود اونموقع
0
1401/12/02
ثمین ماه
اوایل دوران عقد بودم.. یه شب از خواب بیدار شدم نامزدمو نشناختم، یعنی همه چی یادم رفته بود.. داد میزدم نامحرم از اتاقم برو بیرون.. اونم همش حلقه شو نشونم میداد میگفت ببین ما عقد کردیم.. بعد نصف شبی دنبال شناسنامم میگشت نشونم بده
تا صبح دم در اتاق رو زمین خوابید... سر صبحونه همه بهم میخندیدن
تا صبح دم در اتاق رو زمین خوابید... سر صبحونه همه بهم میخندیدن
0
1401/12/02
ثمین ماه
یه بار داشتم ب یکی از مدیران ارشد اداره پیام میدادم، مطلبی رو گفتن ک من خیلی خوشحال شدم بعد براشون تایپ کردم خدا انشالله از ته دل خوشحالتون کنه..
یهو دیدم نوشته خانم مهندس پیامتو دوباره بخون..
نگاه کردم دیدم هول بودم تند تایپ کردم کلمه دل رو جا انداختم🤣😅
یهو دیدم نوشته خانم مهندس پیامتو دوباره بخون..
نگاه کردم دیدم هول بودم تند تایپ کردم کلمه دل رو جا انداختم🤣😅
0
1401/12/02
ثمین ماه
یه بار با همکارا جمع شده بودیم یک گزارش اماده کنیم، اینام سوتی گیر بودن خراب...
بعد بحث رنگ بود برا پاورپوینت یا اسم نمیدونم.. اصن نمیدونم داشتم ب چی فک میکردم ک یهو گفتم؛ من از هرچی با ک شروع میشه خیلی خوشم میاد...
همکارا محکم جلو دهنشون رو گرفتن ک منفجر نشن از خنده، تا اخر روز همه رفتن پشت میز یک کلمه حرف نزدیم باهم😅
بعد بحث رنگ بود برا پاورپوینت یا اسم نمیدونم.. اصن نمیدونم داشتم ب چی فک میکردم ک یهو گفتم؛ من از هرچی با ک شروع میشه خیلی خوشم میاد...
همکارا محکم جلو دهنشون رو گرفتن ک منفجر نشن از خنده، تا اخر روز همه رفتن پشت میز یک کلمه حرف نزدیم باهم😅
2
1401/12/02
ثمین ماه
یه بار داشتم ب یکی از همکارا پیام میدادم، نوشتم مهندس اگه جدول تون کامله برام بفرستین... علامت سوال گذاشت، پیاممو دوباره خوندم دیدم ج رو جا گذاشتم تو تایپ😅
0
1401/12/02
ثمین ماه
ی بار با مدیرم قهر بودم
بهم ی دستور داد
اومدم در جواب بنویسم چشم، جای چ و پ رو کیبورد رو اشتباه گرفتم تایپ کردم پشم
فقط دوس داشتم اب شم از خجالت
بهم ی دستور داد
اومدم در جواب بنویسم چشم، جای چ و پ رو کیبورد رو اشتباه گرفتم تایپ کردم پشم
فقط دوس داشتم اب شم از خجالت
5
1401/12/02
ثمین ماه
از این نوع سوتی ها تو زندگیم زیاد دادم
خیلیاش قابل گفتن نیست
ی سری ها هم طولانیه حوصله تایپ ندارم
شاد باشید و برای منم دعا کنین مادر شم. ممنون
خیلیاش قابل گفتن نیست
ی سری ها هم طولانیه حوصله تایپ ندارم
شاد باشید و برای منم دعا کنین مادر شم. ممنون
0
1401/12/02
شادی جان
خدایی خندیدم
3
1401/12/02
nafas shiramin
سوم دبیرستان بودم با دوستم داشتیم ازمدرسه میومدیم دوتا پسر باموتور مزاحممون شدن منم ازترس اینکه داداشم نبینه با پا زدم رو موتور پسره افتادن تو جوب بعد با دوستم فرار کردیم که از پس کوچه ها بریم پیدامون نکنه تو پس کوچه بودیم که دیدم یکی داد میزنه اینها اینجان بیایید برگشتم دیدم چن تا موتوری دارن میان سمتمون منم ازترسم دریه خونه باز بود دوییدم رفتم تو حیاط بود یهو یه پیر مرد در اومد گف باکی کار دارین گفتم عمو یه پسره مزاحمم شده اگه نامزدم ببینه منو میکشه گف غلط کرده بیا ببینم کی مزاحم شده پسرشم صدا کرد واس خودش یه ارنولدی بود منو تا خونه بردن اونام ازترسشون رفتن بیچاره دوستم رسیدم خونه دیدم پیام داده ازترسم رفتم رودرخت قایم شدم تا اونابرن
0
1401/12/02
nafas shiramin
هنوزم یادم میفته پشمام که هیچی پرهامم میریزه
1
1401/12/02
m 00 0
ثمین پیامایی که دادی همگی عالییی بود🤣🤣
0
1401/12/02
Ati .
داریم ولی رومون نمیشه بگیم😝😝
0
1401/12/02
nafas shiramin
عب نداره بگو منم خیلی کارایی کردم که ادم عاقل انجام نمیده🤣🤣
0
1401/12/02
نفس ۱۴۰۱
یبار توشرکت مدیر و رییس شرکت یه چند ساعتی رفته بودن بیرون منو حسابدار شرکت با منشی سه تایی لامپ رو خاموش کردیم خابیدیم بعد که اومدن مدیر پرسید چیکار کردین کی اومد کی رفت منم گفتم هیچی لنگامونو انداختیم رو هم جاتون خالی خابیدیم
0
1401/12/02
نفس ۱۴۰۱
ترکیدن از خنده
0
1401/12/03
نفس ۱۴۰۱
نه گفتم لنگامو دادیم بالا یعنی گذاشتیم رو میز