من پدرم مریضن و دیشب یکی از اقوام یه خوابی دیدن اگر میشه برام تعبیرش کن لطفا .یا اگر کسی بلده بگه لطفا
پدرم تازگی ب سرطان مبتلا شدن و تحت درمان
دختر داییم خواب دیده که رفتیم تو یه خونه قدیمی کلی مهمون داشتیم بعد پدرم از راه رسیده رفته دراز کشیده و همش میگفته چایی بیارین ماهم هر چی میگشتیم لیوان پیدا نمیکردیم ،بعد انگار پدرم اونجا رو میشناخته و گفته خوب بگردیم امکان نداره لیوان نداشته باشه .بعد یه کمد پیدا کردیم توش پر لیوان بود اما همینکه دوتا برمیداشتیم یهو میدیدیم همش پیالس.
حالا این دنبال لیوان گشتن و اون مهمونا و .... چ تعبیری داره
آها یه چیز دیگه گفت یهو رفته سر یخچال یه عالمه هندونه گندیده تو یخچال بوده