مهمونی با همسر یا بدون همسر

عزیزم بستگی به رفتار خانواده شوهرت داره

از نظر من کارت خیلی هم خوبه

یکبار دعوت بودیم همسرم نمیتونست بیاد منم گفتم نمیرم مادرشوهرم گفت زنت میترسه ما بخوریمش ک تنها نمیاد

هم کمکش میدی هم براش ارزش قاعل شدی
ما این جوری میگیم احترام گذاشتن

رفتارشون خداییش خوبه

وقتی شوهرت کلا نمیتونه تو خودت رو مجبور نکن به رفتن دوست داشتی برو

اینم حرفیه

یجورایی تنهایی معذبم

چه اشکالی داره، برو عزیزم
ما داریم زندگی رو واسه خودمون سخت میکنیم

هر جور خودت راحت تری عمل کن

اگه خانواده شوهرت آدمای خوبی هستن برو
تازه پیش شوهرت و خانوادش احترامت بیشتر میشه

حالا اگه دوست داشتی کمی دیرتر برو

سلام خب نزدیکی برو کمک شام و اینادرست کن بعدشوهرت میادچه اشکال داره....البته نظرمن اینه
من اگه نزدیک باشیم و دعوت باشیم به خونشون طاقت نمیارم میرم واسه تدارک شام و اینا اینطوری مادرشوهرم و خانواده شوهرم خوشحال ترن و بیشتردوسم دارن و احترام میذارن بهم من خودمو اینجورجاها نشون میدم و کاری که بلدم و ازدستم میادانجام میدم براشون

حالاهم نزدیک خونه پدرشوهرمیم😊

برا تدارک شام ک مادرشوهرم از ظهر غذاش رو میزاره

ولی تنهایی جوری که شوهرم خونه باشه و من برم نه نمیرم وقتایی که میدونم میاد......

الان آماده میشم میرم شوهرم هروقت ک دلش خواست بیاد

خب شمام میتونی مثلاًبری سالادشو درست کنی....

من مادرشوهرم میگه عصرا تنهایی بیا خودم نمیرم دوست ندارم

اون ک همش به عهده خودمونه😂😂

یکم دیرتر مثلا

اصولا بعد از اذان بقیه میان منم همون موقع میرم

من اگه کاری هم انجام ندم میرم خودمو نشون میدم و الکی تاب میخورم توخونشون

😂

من تا حالا بدون شوهرم نرفتم خونشون😁با اینکه شهر دوریم ولی با شوهرم میرم با شوهرم برمیگردم

به تو میگن عروس زرنگه😂

رسیدم به مقصد😂😂

منم طبقه بالا مادرشوهرمم همچین وقتا زودتر از همه اونجام😂بعد مادرشوهرم یاد گرفته عصر میشه نرفته باشم صدام میزنه برم غذا اینا رو میده بچشم و کاری داشته باشه بهم میگه😁

برو ضرر نداره ک زودتر از همه برو ب چشمشون بیایی بخدا هیچوقت با خوبی کردن آدم بدی نشده از چشم نیوفتاده ک تو بیوفتی باور کن
همیشه خوبی میمونه
اصلا بد هم باشن تو میدونی اون خوشش میاد ک زودتر بری برو تو برو بزار همیشه تو چشم باشی

کار هم نکنی برو خودتو نشون بده

ظهرا هم شوهرت نیس گهگداری برو پیشش بشین خونش بزا عادت کنه بها
من کاری کردم خانواده شوهرم عادت کردن بهم وابسته شدن بهم اگ نرم نمیتونن وایسن تو خونه

با اینکه بعضی وقتا با حرفاشون ب دلم برمیخورن

منم طبقه پایینم.همیشه آخرین نفر میرم.دست خودم نیست.تنبلم😆
غروبا تا حالا نشده تنها و بی دلیل برم مگه مهمون بیاد براشون.کلا تا دعوت نکنن نمیرم.
عزیزم اینا به آدم بستگی داره.هرکی ی جوره.هرجور خودت راحتی

والا من صبح میرم خونه مادرشوهرم ولی شوعرم عصربرمیگرده میاد چون مادرشوهرم میگه زود بیا دوست دارم باهم باشیم

بایدقدراینجورادمارو دونست

👌

🤭🤭😂😂

عزیزم منم تنها میام تابع همسرم بیاد

منم طبقه بالام

الآنم تنها اومدم تاشوهرم بیاد

منم طبقه پایین خانواده شوهرمم .هر وقت مهمون بیاد من میرم خونه رو تمیز میکنم مادرش شوهرمم غذا درست میکنه.تا مهمونا هم برن اونجا میمونم و ظرف میشورم کارارو میکنم

خودم رفت و امد زیادو دوست ندارم

من هروقت مهمون داشته باشه صبح همون روز میرم کمکش یا روز قبلش ولی وقتی خودمون هستیم حیرون بودم زود تر برم یا صبر کنم شوهرمم بیاد با هم بریم