کسی اینجا از اشخانه و اسفراین هست؟؟

اگه کرد هم هسین جواب بدین

اینا که گفتی شهره؟

سلام

من بجنوردی ام و کرد

درخدمتم

سلام

البته ساکن مشهدم چند سالیه

من کوردم ولی کرمانشاه

من کرمانج هستم
کردی کرمانشاه و لری رو میفهمم تا حدودی

خوشوقتم از آشناییت عزیزدلم

ممنونم ثمین جان منم خوشبختم

کوردها سمت مشهد. و... اصالتا اجدادشون از کوردها ما بودن که زمان ها قدیم تعداد زیادشون تبعید کردن به اونجا ها

اره میدونم
زمان رضا شاه برای جلوگیری از حمله های مغول
با غیرت تر از کرد ها نداریم کلا

😙😙

یه قسمت ها از شمالم دیدم ی عده کوردی حرف میزنن

نمیدونم..
بیشتر همین خراسانن و غرب ایران.. بقیه مهاجرت کردن برا سکونت وگرنه تبعیدیا تو همین خراسانیم فقط بنظرم

سلام منم کردم مال کرمانشاه

سلام عزیزم

ابجیم ی خاستگار براش اومده ک کرده اشخانه س

میخاسم ببینم رسم و رسومات خاصی دارن یا ن؟؟

واسه جهیزیه
واسه عروسی مهمون و هزینه هاش
واسه حنابندون
واسه تیکه های داماد
واسه شیربها مهریه

حقیقتش ما اصلا راضی نیسیم ب ازدواجشون
ولی خودشون چن ساله با هم دوست بودنو الان گیر داده ک میخام زنش بشم ماهم چاره ای نداریم مجبوریم قبول کنیم

ببین تو بجنورد رسمه همه جهاز با پسرهو

و اگه دختر جهازی اورد از بزرگواریشع درواقع

البته معمولا دخترا جهاز میدن اما در کل جزو رسم اینه ک با پسره

عقد با دختره عروسی با پسر

حنابندون نصف نصف
شیربها ما ک نگرفتیم نمیدونم بعضیا میگیرن بعصیا نه

عروسیا مختلطه

کرد هاش دریا دل هستن.. طرفدار آزادی زن
آتیشن تو عشق
گاهی لجباز ک خوب این خصوصیت همه کرد هاست چون جنگ جو هستن و دلیر

شهر خوش آب و هوایی هستش..
آرزوی خوشبختی دارم برا خواهر کوچولوتون

سلام سمانه گلی
حالا که خواهرتون کوتاه نمیاد
هر طور شده باهاش حرف بزنید خواهرتون بعد ازدواج تو شهر خودتون باشن
اصلا اصلا اجازه ندین بره غریبی
بجز مصیبت و سختی هیچی نداره
حتی بهترین خانواده شوهر رو داشته باشه بازم غریبس اونجا
اگر قسمت باشه ب همدیگه برسن
بگید شرطمون اینه پسرتون بیاد شهر ما زندگی کنه
کتبی ازش رضایت بگیرید بعدا زیرش نزنه
دوران عقد رو هم طولانی بگیرید ک خواهرت چندین بار بره و بیاد با سختی و گرونی بلیت ها اشنا بشه
اواز طبل از دور خوشِ
ازدواج راه دور حتی بهترینشم خوب نیس
ببخشید عزیزم من فقط نظرمو گفتم
ان شاءالله خواهر گلت خوشبخت بشه

ن خونواده پسره مشهد میشینن خونشون مشهده ایناهم میخان مشهد بشینن

اما مشکل ما اینه ک پسره سربازی نرفه
شغلش ازاده
فامیلمون نیست و غریبه س و اصلا شناختی روشون نداریم

من ی بار پسره رو دیدم باهاش حرف زدم گف اره وام ازدواجو بدین ب من منم وام خودمو با یکم پول دارم میزاریم خونه بخریم وسایل خونه رو خودمون کم کم میخریم من ازین لجم گرف ک اول کاری انقدر پروبازی در اورد

من شوهر خواهرم از آشخانه هست.ادمای خوبی ان

عزیزم میشه بپرسی ازشون ک یوسف سهرابی میشناسه یا ن
اسم باباش یوسف سهرابیه
ما مشهد تحقیق کردیم از همسایه هاشونو اینا ولی خب زیاد شناخت نداشتن دنبال اینیم ک یکی رو پیدا کنیم از همون شهر خودشون ک بشناستشون

چن جا هم سپردیم ولی هنو چیزی دستگیرمون نشده و نتونسیم امارشونو بگیریم

خودمونم کسی رو نداریم ک بره اشخانه و تحقیق کنه
بابام ک فوت کرده داداشامم کوچیکن شوهر منم ک خیلی راهه تا اشخانه از تهران و بهش مرخصی نمیدن ک پاشه بره
عموهامم ک میگن ب ما مربوط نیس
نمیدونیم چکار کنیم

منم با نظرت موافقم بدترین ازدواج ، ازدواج راه دوره خوبش هم بده

عزیزم سلام
از اعتیادش مطمئن بشید
و اگر آدمایی هستید که رو این مسائل حساسید بیشتر دقت کنید
چوو اکثرا سنتی استفاده میکنند

به هرحال ازدواج موضوع مهمی هست و اصلا عجله نکنید و با دقت بیشتر بررسی کنین

جنگ اول به از صلح آخره
حق مسکن رو حتما خواهرت بگیره حالا که همو دوست دارن
خیلی چیز هارو همون اول مشخص و حتما کتبی کنید
شفاهی اصلا راضی نشید که پشیمون نشین.

علتش چی بوده سربازی نرفته؟
پاسپورت نمیتونه بگیره
گواهی نمیتونه بگیره
نمیشه که اصلی ترین چیزو نداره
خواهرت چند سالشه؟

کاملا درسته

عزیزم به منم قول دادن همه کار برام بکنن ولی حتی زنگم به پسرشون نزدن ببینن زندست یا نه منم مامانم تو محضر گفت کتبی کن شرایطتو ولی گوش نکردم حتما اینارو جدی بگیرین که بعدا مشکلی نباشه

هرچی مامانم‌گفت من گفتم نه عمرا شوهرم اینکارارو بکنه یا نکنه
دیدم چنان خانوادش نقشه کشیدن اصن نزاشتن شوهرم بفهمه ازدواج کردیم😅🥲