Ooma
پرسش (1401/07/14):

کتک زدن کودک یک سال ده ماهه

سلام خانوم دکتر عزیز.طورخدا ب دادم برسین دیگه دارم دیونه میشم.ی پسر یک سال و ده ماهه دارم خیلی پسر آروم و مهربونی بود الان دو سه ماهی هست خیلی همه رو‌میزنه هر کی رو میبینه سیلی میزنه مخصوصا از وقتی داداشش ب دنیا امده بیشتر همه رو میزنه مخصوصا داداشش رو خیلی میزنه .هر چی بهش میگم این کوچیکه نزنش گوش نمیده.دعواش میکنم با مهربونی میگم ولی باز کار خودشو می‌کنه.همه منو دعوا میکنن چرا زود بچه دار شدی ب خاطره ت اینجوری شده یا میگن چون بهش شیر ندادی زود از شیر گرفتیش کمبود محبت شده.کارم شده همش گریه واقعا نمی‌دونم باهاش چ کار کنم تا این کتک زدن از سرش بیفته .ب نظر شما ببرمش مشاوره؟

طفلی بچم ت خوابه ی دفعه هجوم میاره سمتش میگیره محکم میزنه ت صورتش اونم از درد فقط جیغ میزنه گریه میکنه.دلم برای هر دو شون میسوزه .واقعا نمی‌دونم براشون چ کار کنم.خدا منو لعنت کنه ک یکی دیگه بچه آوردم در حق هر دوشون ظلم کردم
سلام عزیزم از شیر گرفتن بچه رو عصبی میکنه خواهر ..سعی کن نزنیش گناه داره ..قبل از اینکه بخوای بزنیش بگو اون نمیفهمه ..الان متوجه نمیشه که عزیزم ..یه خورده از داداشش دورش کن
عزیزم طبیعی اکثربچه هاکه زودخاه برادربیادبراشون این طورمیشن سعی کن تمام ح است بهش باشه وبیشترازقبل بهش محبت کنی اون میبینه توبه نی نی توجه میکنی اذیت میشه اسیب روحی میبینه
وای الهام ایناخوندم قلبم بدرداومدیعنی منم اینجورچالش ها بایدبگذرونم
حتما هم جلوش به نی نی شبر میدی
اگه مادری خاهری کسی داری کخ میتونه نی تی وتروخشک کنه بیارخونت مواظب اون باشه توفقط شیرش بده
من ازحالا یک تخت حفاظ دارکنارگذاشتم ک وقت هایی ک اون خوابه بذارمش توش و ازدسترس علیسان دورکنم نمیدونم جواب میده یانه قلبم دردگرف واقعا
دست خودم نیست آنقدر عصبانی میشم منم میگیرم میزنمش بعد خودم پشیمون میشم انقدر گریه میکنم.اصلا حالم خیلی بده خدا منو بکوشه
برعکس اصلا وقت ندارم دیگه بهش برسم محبت کنم فقط دعواش میکنم آنقدر خطا میکنه
الهی بگردم عزیزدلم ..
سلام عزیزم خوبی چیزی که دوست داره رو براش بخر بذار کنار داداشش بهش بگو اینو داداشی برات خریده ببین چقد دوست داره ـ
این اشتباه محض خاهراون الان حسودیش میشه
خدا نکنه ت دیگه مثل من بشی.من خیلی دارم عذاب میکشم
من و خواهرمم همینجورفاصله سنی داریم مامانم میگه چندین بار ازگوشه لباس بچه گرفتم ازگهواره بندازمش بارها دستشوگازگرفتم میگه همش باملایمت بهت میگفتم این هدیه خدا برای توازطرف اون برای تو دائم کادومیخریدم تا کم کم یکجوری شدک من ازش دربرابربقیه حفاظت میکروم حتی الان ک اون بیست وشش سالش و من دوسال بزرگترم
منم می‌زارم ت تخت می‌ره ت تخت توپ پرت می‌کنه وسایل پرت می‌کنه تا بیدارش کنه
یکمدت بروخونه مادرت حداقل تادوماه بشه بچت تااونموقعم رو پسربزرگت کارکن الهی بگردمش خب اونم تقصیرنداره نزنش عزیزم
نمیشه دراتاق ببندی ؟حداقل تایمی ک غذادرست میکنی یاسرویسی
راستی مهشید جان میگم پسرم دیگه شیر نمیخوره ولی الان زمانی که میخواد بخوابه البته گهگاهی سینمو میزاره دهنش و مک میزنه البته چیزی نداره ..شوهرم میگه نزار دهنش مسموم میشه ایا واقعیت داره؟
خیلی از این کارا کردم هر روز میبرمش خرید کادو ام میخرم ولی باز تا میبینش میزنش.مشکلم اینه همه رو تازگیا میزنه فقط داداشش نیس.ی جوری شده از چشم همه داره میوفته این بیشتر عذابم میده.میترسم افسردگی بگیره.قبلا همه عاشقش بودن ولی الان همه هی دعواش میکنن هی میچسبن ب داداشش
نذاز الهام جان مسموم نه اما بدعادت میشه سعی کن با ملایمت همون کارم ازسرش بندازی الهی شوهرتوخانوادش تاوان کارشون ببینن
من خیلی باهاش حرف میزنم دیگرانم باهاش حرف میزنن ولی متوجه نمیشه
وای الهی یعنی اون روز میرسه من ببینم 😭
میتونی یه جلسه ببری پیش مشاور ببینی چی بهت میگه ـ گناه داره نزنش دس خودش نیس عزیزم بچس حسادت میکنه منم اینجور بودم حسادت میکردم به اجیم
میرم اونجا دعواش میکنن دلم آتیش میگیره
خب دقیقا مشکل همینه همه کوچیکه میبینن دیگه بهش توجه نمیکنن من ک همون اول به همه میگم کسی حق نداره جلوپسربزرگم کوچیکه حتی بغل کنه توام بگو حداقل ب اطرافیانت ک رودربایسی نداری
هیچوقت یادم نمیره مهشید جان ..
طبیعیه عزیزم
اینجوری میخواد اون توجهی ک شما قبل از بدنیا اومدن داداشش بهش داشتین رو برگردونه

درسته ک تازه زایمان کردی و ممکنه خسته باشی اما سعی کن وقتی کارای نوزادتو انجام دادی بقیه وقتتو با پسر بزرگترت بگذرونی
مثل قبل باهاش بازی کنی
چیزی ک دوست داره براش درست کنی
از طرف نی نی بهش کادو بدی
بغلش کنی بهش محبت کنی براش شعر بخونی
جلوی پسرت قربون صدقه نوزادت نری بخوای مثلا هی ببوسیش و بغلش کنی
و....

نوزادت الان معنی محبتو نمیفهمه و همین ک نیاز های ضروریش مثل شیر خوردن و عوض کردن پوشکشو انجام بدی براش کافیه

اما پسر بزرگت خیلی خیلی بیشتر از قبل ب توجه و محبت شما نیاز داره
اون نمیدونه کتک زدن کار بدیه
و. با اینکار میتونه ب داداشش اسیب بزنه
فقط چون میبینه با اینکار میتونه توجه شمارو جلب کنه انجامش میده

سعی کن وقتی اینکارو میکنه اصلا واکنش تند مثل دعوا کردن نداشته باشی وگرنه بازم باید منتظر تکرار این رفتارش باشی


بعدم تا وقتی ک پسرت با داداشش سازگار نشده سعی کن اصلا تنهاشون نزاری و حتی شده دورا دور هم حواست بهشون باشه
آخه اونم کولیک داره همش باید بغلش کنم تا آروم بشه هی گریه می‌کنه فقط ت بغل آروم میشه میخوابه
دیدی ب منم بگو دلم میخوادخانواده شوهرت ازماتحت جربخورن خیلی بچه رواذیت کردن تورواذیت کردن برو الان ازطرف من بغلش کن بگردمش پسرخشگلمو
عزیزدلم نزار کسی دعواش کنه ..بهشون بگو که این بچس نمیفهمه الان که اونا حداقل باهاش مدارا کنن
دقیقا این نظر کاملا جامع وکامل انشالله مشکل ات حل بشه
سلام عزیزم اول اینکه الگوی بچه خود شمایی وقتی که عصبی میشی میزنیش اونم همین کارو تکرار میکنه.موقعی که میخاد بچرو بزنه باید دستاشو بگیری بهش بگی کار بدی میکنی. بیشتر باهاش بازی کن بهش محبت کن بهش بگو باید مواظب نی نی باشه سختیت دوماهه عادت میکنه.نی نی رم توتخت بزار حتما اگه توری داره باتوری ببند که وسایل پرت نکنه درکل تنهاشون نزار
پسرمنم کولیک داشت ولی بخاطرشرایط خاصم بغلش نمیکردم خودم بعدهرغذایکم عرق نعناع میخوردم داروهاکولیک شومیدادم و شب ها ب حالت قنداق بدون بستن پا فقط بایک روسری دست هاش میبستم خوابش عالی شده بود
خیلی خیلی اذیت شدم ..خانوادم بهم میگن نفرین نکن بهشون میگم نمیتونم نفرین نکنم چون دلمو شکوندن ..باید آهم بگیرتشون تا دلم آروم باشه...
دستم بشکنه ولی ب خدا دست خودم نیست یهو عصبانی میشم میزنم بعد آنقدر گریه میکنم پشیمون میشم.شوهرمم کنارم نیس کمکم کنه تنهایی دارم روانی میشم.خدا منو بکشه ک بی فکر ی بچه دیگه آوردم بدبختشون کردم
خیلی میگم ولی قشنگ رفتارشون عوض شده
همونی هستی که شوهرت بچه رو ازت گرفت بردش خونه پدرش؟
عزیزم اشکال نداره حال یه نفس عمیق بکش و از همین الان به خودت قول بده که نزنیش اصلا واقعا این چه گناهی داره
بله عزیزدلم
راستی میگی باید رو خودم کار کنم سعی کنم وقتی میزنش من توجه ای نکنم ببینم درست میشه
الان هرجا میرم و بهم میگن شیر میخوره با بغض میگم نه ..دلم میخواد جیغ بزنم که بچمو به ظلم از شبر گرفتن خیر ندیدها
وای خدا همش تو فکرت بودم دلم کباب شد .خداروشکر الان پیشته .وقتی اومد پیشش عکس العملش چی بود ؟ببخشی میپرسم
دیگه گذشت .واگذارشون به الله
❤😘
تا نیم ساعت منو نشناخت فقط گریه میکرد همش تو بغل دختر داداشم بود ..بعد از اون اومد بغلم 😭😭😭
همه فکر میکنن بی ادبه هر چی میگم این اگه من خبر مرگم حامله نشده بودم الان باید شیر میخورد ی بچه شیر خواره بود چیزی متوجه نمیشه رفتارش دست خودش نیست گوش نمیدن فکر میکنن پسرم دیگه بزرگ شده باید رفتار سنجیده داشته باشه
😭😭😭😭چقد سخت بوده واست .بمیرم برای دلت چیا کشیدی
همین کارو کردم ..دلم کبابه دلم شکسته
منم دوس دارم جدا بشم ولی خیلی واسم سخته بچه ام بدونه پدر باشه خیلی دوسش داره .
میتونی جایی نری عزیزم بشین خونه خودت یه مدت تا اینکه خودت. فقط باهاش کار کنی الهی بحق دل شکستم بچت آرو آروم بشه و خودتم آروم بشی
مطمئن باش اگه بجای دعوا کردن و. کتک زدن بیشتر بهش توجه و محبت کنی
بعد ی مدت این حس امنیت ک هنوزم شما مثل قبل دوسش دارین بهش دست میده
و کم کم از این حالت پرخاشگری در میاد

اما اگه ب همین منوال ادامه بدی روز ب روز پرخاشگر تر میشه
الی دقیقا منم همینجور
اینقدر حال خودمم افتضاحه
مشکلت اگه حاده و میتونی جدا بشی اینکارو بکن ..من خودمم میگم چرا باید جونیمو بزارم پای کسی که ارزش نداره ..البته شوهر من ادم بیشعوره فقط بخاطر اینکه زجرم بده حاضره بچه رو ببره و از کشور خارج بشه و به من ندش ..
رفت و آمدمو خیلی کم کردم سعی میکنم نرم جای ک دعواش نکنن خودمم ت خونه بیشتر روش کنترل دارم
بله عزیزدلم فقط دو ماه فرصت بده ..مطمنم جواب میگیری ..
دقیقااا شده مثل پسر من
با این تقاوت که امیر طرف داداشش که میره نازش میکنه بوسش میکنه میره کنار
ولی خیلی پرخاشگر شده خیلییی بچه آرومی بود
به نظرم واقعا ظلمه دو تا بچه رو پشت هم به دنیا بیاری طفلک بچه اول واقعا با کمبود محبت مواجه میشه
کاملا طبیعیه این حالت رو داشته باشه سعی کن بیشتر بهش محبت کنی زمانی که بیداره با بچه کوچیکت کمتر وقت بگذرون تا احساس امنیت کنه
من اگه بچه رو بخوام بهم میده .۱۷روز رفتیم خونه پدرم واسه سر زدن بعد شوهرم اومد دنبالمون پسرم دیگه منو نمیشناخت اصلا نمی اومد پیشم الانم شبا از خواب بیدار میشه پدرشو میخواد.بخاطر همین نمیتونم جدا بشم
آره عزیزم درست میگی.همین کار رو ک شما میگین انجام میدم باید رو خودمم کار کنم منم یکم تحملم کم شده زود جوش شدم.خیلی قشنگ راهنمایم کردی خیلی ممنونم
من اصلن اجازه نمیدم که کسی کوچکترین حرفی بزنه بهشون
تازه اونروز مادرشوهرم گفت امیر خیلی وحشی شده جوابش ندادم دارم حرص میخورم که دیدمش جوابش بدم
به شوهرمم گفتم گفت هر کی هر چیزی گفت جوابش رو بده که دیگه تکرار نکنن
متوجه نشدم مگه پسرت با خودت نبود خونه آقات پس چطور نمیشناخت؟؟
چقدرررر مثل همیم🥺🥺
مشکلت چیه عزیزم البته اگه دوست داری بگو
بهشون بگو این بچس اسمش روشه بچه نمی‌فهمه شما که میفهمین درست رفتار کنین
قرص متادون میخوره هر چی پول داریم خرج خودش میکنه
منم بچهام همش خونه مامان و مادرشوهرم بودن
دیدم دارن افسرده میشن روحیه شون داغونه
منم دیگه هیچ جا نمیرم تو خونه بهتر میرسم و خودم و بچهام آرامش بیشتری داریم
آخرچه یک روز دو روز که نیس باید بچها عادت کنن به نی نی
اگه زندگیتو دوست داری تلاش کن برا زندگیت ..ببین اگه من میگم فکر میکنی میتونی جدا بشی جدا شو ..چون من شوهرم از یه طرف و ازیه طرف خانوادی شوهرم که حسود و چشم دیدن منو ندارن و عدابم دادن بخاطر بردن بچم ....
الی جان یکی اینکه فعلا خونه کسی اصلا نبرش و خودتم نرو تو خونه خودت بمون
دوم کارهای مهم رو اولویت بندی کن مثلا نظافت منزل رو حذف کن اگه کسی میتونه برات آشپزی کنه بیاره برات بجاش فقط کارای بچه ها رو انجام بده سوم اینکه من نمیدونم باباش کجاست ولی الان به آغوش و نوازش پدرش بیشتر احتیاج داره و تو هم به محبت شوهرت اگه نیست خیلی کارت سخته
بعد اینکه نوزاد بیشتر میخابه سعی کن در زمانی که خوابه با پسرت بازی پرتابی هدفدار بکنی مثل بولینگ مثل توپ تو حلقه نشونه گیری برج مکعبی
ی بازی هم هست براش سبد بذار بیشتر توش توپ باش و لا به لاش چیزای دیگه مثل لگو شونه عروسک و اینا
بعد بگو بیا توپ پرت کنیم یکی یکی بده یهو اون وسط مثلا عروسک بده اگه پرتش کرد با خونسردی بگو این که توپ نیست عروسکه بیا بذاریم تو سبد اینقدر این کارو بکن تا یاد بگیره چیزی جز توپ پرت نکنه تو بازی
بعد اینکه کلا فقط دستور مثبت به بچه بده مثلا نگو نرو بالا بهش بگو بیا بشین بهش نگو دست نزن مثلا بگو نازش کن فقط دستورات مثبت
سعی کن از تقویت هم اسنفاده کنی مثلا خوراکی مورد علاقه ش تو جیبت باشه هر وقت در حد سه دقیقه که تو و نی نی و خودش پیش هم بودین کار بدی نکرد بهش بده بگو آفرین چون گذاشتی مثلا آجی بخوابه بهت جایزه داده یا چون دوست بودی فقط این جایزه باید یهو باشه نه که از قبل بهش بگی خوب باش تا جایزه بدم گاهی انجام بده جایزه کلا میخای از طرف نی نی بدی باید از تو تخت یا وسایل نی نی بیاد بیرون
قدم بعدی برای پیشگیری بهتر از افسردگی کودکان و کمتر شدن پرخاشگری حتما ببرش بازی درمانی خوب میشه
سلام عزیزم.خداکنه ک بچه منم دوماهه درست بشه از این بدتر نشه.الان دارم حرف میزنم همش گریم میگیره.انقدر دیگران ترسوندم نمیدونی چقدر روحیم خراب شده.بهم میگن بزرگ بشن این میشه شرور اون یکی میشه تو سری خور بدبخت
انشاالله
الی منم مثل شما بودم تازه زایمان کردی واسه همین زود عصبی میشی. من دختر کوچیکم وقتی خواب بود میذاشتم اتاق در می‌بستم نره طرفش البته مدام بهش سر میزدم. اوایل میزدش ولی الان نه یکم صبوری کن درست میشه
میتونم جدا بشم پسرمم میتونم ببرم .پسرم پدرشو نبینه غذا نمخوره بازی نمیکنه
میگفتی وحشی قیافه ته
منم خانوادم پیشم نیستن خیلی سخت بود اوایلش الان خیلی بهتر شده
بچه منم تازش می‌کنه بوسش می‌کنه بعد یکی میزنه ت صورتش فرار می‌کنه.فقط اینم نمیزنه همه رو میزنه من میترسم پرخاشگر بشه
عزیزم فعلا دور مهمونی و دورهمی خط بکش.انقد شعور ندارن کع روحیه بچه الان حساسه بی ادب چیه میگن آخه🙄🙄🙄🙄
وقتی بقیه میزنه خودت بطور جدی بهش بگو تو حق نداری کسیو بزنی ولی عصبی نشو. اینو روان‌شناس‌ها میگن من 500 بار گفتم تا درست شد😂
بدترین ظلمو در حق بچم کردم .آخه من عقل نداشتم بچه آوردم خدا چرا داد😭
منم سعی میکنم برخورد کنم ولی معلومه ته دلشون دیگه سرد شدن
میگذره درست میشه. یکم کوچولو بزرگتر شه همبازی میشن. الان دختر من 9ماهش هرجا خواهرش میره چهاردست پا تندی میره دنبالش
فکر کنم برای ت سخترم باشه سه هستن.خدا بهمون صبر بده خدا کمک بچه هامون بکنه ک در حقشون ظلم شده
منم خواهرم ی مدت پسرمو برد پیش خودش تا من استراحت کنم دیدم داره افسرده میشه دیگه نذاشتم ببرش
بچه ها ببخشید من دیر جواب میدم همش اشکم میاد نمیتونم قشنگ تایپ کنم حالم خیلی خرابه جیگرم کبابه برای بچه هام
غصه‌ نخور بزار یه مدت بگذره درست میشه.
به ای فکر کن واسه پسرت یه همراه یه پشتیبان آوردی که تو بزرگی همیشه حواسشون بهم هست تنها نیستن
خانم ببخشید ی سوال تو عکس نوزادتون رو دستش زخمه؟
الان گذاشتمش رو پام بخوابه ی ذوقی کرد .میبینمش فقط گریه میکنم احساس میکنم خودمم دارم افسرده میشم
پسرت رفتارش خوب میشه بهش توجه کن ناراحت نباش عزیزم این روزا هم میگذره.
خدا کنه درست بشه وگرنه من سکته میکنم
بچه بزرگت الان ب محبت و توجه نیاز داره،اون کوجیکه اصلا محبت و توجه نمیفهنه
تنها دل خوشیم همینه
تا مدتها بهش حسودی میکنه این طبیعی مدام بهش توجه کن. بوسش کن
آره عزیزم ازش خون گرفتن
ان شاالله برام دعا کنین
الههی،زردی داشت؟
آلان دختر کوچیکه من بیفته گریه کنه من بغلش کنم بزرگه هم خودش میندازه الکی گریه میکنه. بعد منم بغلش میکنم کلی بوسش میکنم😂
نگران نباش ،واسش گادو بخر بزاد تو تخت نوزاد بگو داداش واست خریده ببین داداش دوست داره
دلم برای کوچیکم خیلی میسوزه آنقدر باید هر روز کتک بخوره.از روزی ک ب دنیا آمده داره کتک میخوره
همه سعی خودمو میکنم
نذار بزرگه با خودت همراه کن نذار بره پیشش
آره عزیزم هنوزم داره
الهی بمیرم .طفلیا خیلی عذاب میکشن
دختر منم داشت سر ی هفته خوب شد
۴ روز تو دستگاه بود
الی منم تا نزدیک دوماه به شدت عصبی بودم داد و جیغ میزدم کم کم درست شد فکر میکنم یجور افسردگی بعد زایمان بود
کادو زیاد گرفتم فرقی نکرد
والا من ک اولین بچس کلی عصبی شدمه
از شوهر
حرقا اطرافیان
اینم بستری شد بیمارستان آمد پایین ولی هنوزم یکم زرده
با عرق کاسنی و شاه تره بدنش و بشور
من بیشتر چون شوهرم نیس تنهاام بیشتر برام سخت میگذره وقتی ام از سرکار میاد انتظار داره ب اونم برسم ب جای اینکه کمکم کنه عصبانیم می‌کنه همش باهاش لج میکنم اینهو بچه ها شدم بهش گیر میدم بد خودم پشیمون میشم میگم خاک بر سرت داری زندگیتو خراب میکنی.ولی واقعا دست خودم نیست.واقعا افسردگی انگار دارم میگیرم.روز نیس ک گریه نکنم همش ت حالت پشیمونی هستم
من شوهرم سر بچه اولم خیلی خوب بود خیلی کمک حالم بود بیشتر پیشش عزیز شده بودم ولی سر این اصلا نیس اصلا کمکی نمیکنه انتظار کمکم داره حقم داره صبح زود می‌ره شب دیر وقت میاد جنازش میاد خونه ولی خوب منم حق دارم منم محبت می‌خوام منم توجه می‌خوام
تازهزایمان کردی بخاطر همونه
چ چیزای خوبی گفتی الهی خیر ببینی از پیامت عکس گرفتم ک همه کار های ک گفتی رو انجام بدم ان شاالله ک جواب بده ‌.فقط عزیز بازی درمانی چیه؟کجا باید ببرمش؟
بچه ها مرسی از همگی باهاتون حرف زدم راهنماییم کردین یکم امید گرفتم بتونم کاری در حق بچه هام بکنم درستش کنم.الهی خیر ببینین
کدوم شهری عزیز من ؟!
تهران
وووو فت و فراوان ریخته تهران کدوم منطقه ای گلم
شهریار عزیز
بازی درمانی یجور رویکرد درمانی هست برای بچه های کوچولو که مشکلات زیادی رو تجربه کردن مثلا اضطراب پرخاشگری مشکلات ارتباطی و اینا
احازه بدی فردا برات بپرسم ببینم کجا بهت نزدیکتره
فعلا از کمک مشاورای آنلاین یا تلفنی کودک کمک بگیر حتما کمتر بهت فشار بیاد نوزادت که کمی سفت تر شد بذار تو کالسکه با هم سه تایی برین پارک نزدیک خونه البته حتما شخص دیگه ای همراهت باشه
تو خونه تایم آب بازی داخل حمام حتما براش بذار اسلایم یا گل اگه نمیخوره دم دستت باشه
بازی اگر میکنی بازی تخریبی بکن مثل همون خراب کردن برج با نشونه گیری ترکوندن حباب
حتما هم ی کیسه بکس بخر براش ی چیزی بده دستش بگو ما اینو میزنیم بقیه رو نمیزنیم اگه تونستی صورتک بذار رو کیسه بکس
کیسه 🥊🥊
بوکس😁
الهی بگردم واسه اون جای سوزنای رو دستت😖
داداشی قلدر بازی درمیاره نمیزاره ی دل سیر بخابی😬😬
اشکال نداره بزرگ بشی انقد بزنین توسروکله هم😄

مامانی نزنش گناه داره
ازفردا سعی کن بیشتر بهش توجه کنی
ول کن خونه و زندگیرو فقط ب بچها و خوردوخوراکتون برس
هیچی مهمترازارامش خودتو بچهات نیس
اگ شوهرت نیس لااقل تو برو خونه مادرت یا کسی هفته ای چنبار بیاد پیشت
اینجوری هم برا روحیت خوبه هم ی کمکی میده بهت
سلام
عزیزممممم طبیعیه😍🥲🥺 تا دو سه هفته پیش همه توجه ها به پسرت بوده حالا رفته به دومی چون نوزاد نیاز به تر و خشک کردن داره.
باید به یه طریقی بیشتر بهش محبت کنی، اگه بتونی توجهت رو از دومی یکم برداری و در طول روز با پسر بزرگت وقت بگذرونی
به شیر خوردن و از شیر گرفتنش ربط نداره یعنی اگه دو سال کاملم میخورد، باز با دیدن داداشش هوایی میشد😅 ناراحت این مورد اصلا نباش
یه جوری ببرش توی این فضا که باید مراقبش باشی، بیا با هم مراقبش باشیم، مثه بازی، به نظرم جواب میده
نه اینکه بگیره بچه رو ول نکنه😅 ولی کمک بگیری ازش
مثلا برا داداشی پوشک بیار عوضش کنیم بعد بگو آفرین تو عوضش کردی یا مثلا شیشه رو بدی دستش یه کم شیر به داداشش بده، باز بگی باریکلا غذاشو تو دادی، ببین چقد مراقبشی
سلام ،عزیز جان اول از همه سعی کن خودت و ذهنت رو آروم کنی ب نظرم اگه خودت آرامش پیدا کنی و خونسردتر بشی بتونی زودتر کنترلش کنی البته بگم میدونم خیلییی سخته ،دست تنهایی ،نگرانی ،تازه زایمان کردی، خلقت پایینه ،خودت نیاز به حمایت روحی و جسمی داری ،ببین چی حالت رو بهتر میکنه انجام بده حتی شده خوردن ی موادغذایی یا ی نوشیدنی گوش دادن به ی آهنگ یا ماساژ گرفتن ، وقتی خودت ی مادر شاد باشی میتونی از بچه ها بهتر مراقبت کنی تو زمان هایی که بچه دومتون خوابه با اینکه خسته ای ولی به پسرتون برس براش کتاب بخون قصه بگو تو قصه براش از اهمیت خودش بگو از اهمیت خواهر برادر داشتن از کمک کردن از کتک نزدن ، عذاب وجدان و پشیمونی هم نداشته باش فقط به این فکر کن این مشکل و مسئله گذراس و بعد از ی مدت زمانی حل میشه فقط فکر کن و تو ذهنت تکرار کن من میتونم با آرامش و خونسردی و مدیریت زمان و مهربونی بچه هام رو بزرگ کنم ، سعی کن پسرت رو بغل بگیری بهش بگی تو دوست داشتنی هستی تو مهمی ،و حتما جلوشو بگیر نذار بچه دوم رو کتک بزنه این وسط نقش شما و پدرش پر رنگ ء که متاسفانه همسرتون وقت ندارن و کمتر انرژی میذارن ان شالله بتونی بهتر باهاش رفتار کنی
براش هدیه یا خوراکی بخر بگو داداش خریده
هر دفعه کوچک رو شیر میدی اونم بغل کن نوازشش کن
وااای مهشید 💔🥺
این رفتارش طبیعیه
واکنش شما خیلی مهمه، نباید عکس العمل نشون بدید یا دعواش کنید چون بدتر میشه
حواسشو پرت من و اتفاقا بجای برخورد بگیرش بغل و بیشتر بهش محبت کن، نازش کن
وای عزیزم من دقیقن پسرم همین کارها میکن سر خواهرش منم دیگه نمیدونم چیکارکنم مثل خودت گریه میکنم خودم خیلی عضبی شودم دارم کم میارم
سلام به روی قشنگتون مامان جان
عزیزم دلبندتان حسادت کرده و شما با زدن او و محبت نکردن به این شرایط دامن می زنید، اگر می‌توانید برای مدت کوتاهی پرستار بگیرید تا بتوانید وقت بیشتری را برای فرزند بزرگترتان بگذارید، با ملایمت همیشه و نه فقط وقتی که برادر خود را می زند برای او توضیح دهید که او را دوست دارید و نباید بقیه را بزند، از طرف فرزند کوچکتر برای پسرتان مداوم کادوهایی که دوست دارد بخرید، بیشتر از قبل به فرزندتان محبت کنید و قربان صدقه او بروید، با بقیه نیز قاطع صحبت کنید که نباید جلوی پسر بزرگترتان فرزند کوچک تر را بغل کنند تا کمی از شدت حسادت کم شود، اگر قبول نکردند همسرتان وارد عمل شود، مشاوره هم قطعا کمک کننده است🌹
اگه اینجور از نوه اشون سرد شدن که اسمش از اول دوست داشتن نبود
الهام جان چقدر درد من تو مشترک من خیلی حالم بده نمیدونم چیکار کنم با بچه هام منم اطرافیانم همین برخورد دارن خیلی حرف بار پسرم کردن که این جور اون جور
جوری شودم که خودم رو پسرم حساس شودم همش میگم درست تربیت نکردمش خودم همش ایراد میگرم روش میدونم کارم درست نیست بچه هست متوجه نیست حسادتش خیلی زیاد رو خواهرش دیگه از فکر زیاد خودم افسردگی گرفتم
مرسی دکتر عزیز از راهنماییتون.همه راه کار های ک شما گفتین دوستان عزیز گفتن انجام میدم آن شاالله ب نتیجه برسم.فعلا ک چند روزه خیلی رو خودم بیشتر کار کردم ک زود عصبانی نشم نزنمش و سعی کنم با فرزند دوم کنار بیام
ببخشید دوستان من چند روز نبودم دیر پیاما رو دیدم دیر جواب دادم.خیلی خیلیییی از همتون ممنونم خیلی بهم روحیه دادین خیلی راهنمایی خوبی بهم کردین.الان چند روزه دیگه جایی زیاد نمی‌رم خودم نشستم ت خونه از بچه هام مراقبت میکنم نمی‌زارم کسی بینشون فرق بزاره.بی خیال این شدم ک هی بهم سرکفت بزنن بگن چرا دوتا بچه آوردی.بچمم نمی‌زنم وقت بیشتری براش می‌زارم . نمی‌زارم دیگه شوهرم هی خودشو درگیر کار کنه مجبورش کردم ب منم کمک کنه ک منم کم نیارم دق دلیمو سر بچه هام خالی کنم
عزیز چی شد برام آدرس نفرستادین گلم
دیگه زدم ب بی خیالی هی ب خودم روحیه میدم ک میتونم از پسش بر بیام.خداکنه بچمم تغییر کنه دیگه آنقدر دست بزن نداشته باشه
منم ب همه میگم ربطی نداره پس اونا ک شیر خشکی هستن چی .ولی ی جور حرف میزنن پاک روحیه آدمو خراب میکنن.شوهرمم میگه ت اعتماد ب نفس نداری
خیلی زود گیریم در میاد همش بغض دارم .همه میگن لوس شدی ولی واقعا دست خودم نیست.فقط دعا کنین پسر این کتک زدن از سرش در بیاد دیگه همه چیز رو میشه تحمل کرد
منم همش خودمو لعنت میکنم چرا بچه دوم رو ب دنیا آوردم در حق جفتشون ظلم کردم .اصلا همون یکی بچه کافیه .ولی حالا ک خدا داده ازش خواهش میکنم خودشم کمکم کنه من خیلی آدم ظعیفی هستم
آخه نوزاد خیلی شیرینه همه کشیده میشن سمتش .پسر اولم الان ت سن شلوغ کاری هست همه فکر میکنن بی تربیتی دیگه نمی‌فهمن ک شرایط سنشه
من فکر میکنم پسرم داره افسردگی میگیره البته الان چند روزه ک خیلی براش وقت میزارم بهتر شده.همش می‌ره ی گوشه تنهایی میشینه یا خیلی سکوت می‌کنه یا ی دفعه بغض می‌کنه هی گریه می‌کنه.ی جای خونمون ی تیکه خالیه می‌ره خودشو جا میده اونجا تا کی تنها میشینه نمی‌یابد پیشم.منم ترسیدم افسردگی بگیره خیلی رفتارم باهاش عوض شده.همش بغلش میکنم نوازش میکنم باهاش بازی میکنم تا از این حال و هوا بیاد بیرون.ت دیگه کار منو نکن ب حرف دیگران توجه نکن.ظلمی در حق بچمون کردیم دیگه بدترش نکنیم گناه دارن
نگران نباش دختر من از وقتی دومیم یکم بزرگ شده و بهش می خنده یاد گرفته باهاش بازی کنه تا بخنده
با هم ارتباط بگیرن خوب میشه از جانب دومی براش همش حرف بزن بگو اون تو رو دوست داره اون فقط با تو بازی می کنه اون فقط به تو نگاه می کنه فقط تو رو می خواد
بگو براش کار انجام بده بگو پوشک بیاره اون رو قوی جلوه بده زرنگ و باهوش همش صفات خوب رو بهش بگو بگو من خوشحالم که تو رو دارم الحمدلله که تو هستی
احسنت به شما مامان گل شک نکنید موفق خواهید شد سخت اما شدنی است، حتما محبت خود را چندین برابر کنید ❤️❤️
چشم خانوم دکتر عزیز،😘
چون هنوز حرف نمیزنه یکم ارتباط گرفتن سخته ولی دارم سعی خودمو میکنم امیدوارم همه چی خوب پیش بره
چشم هاتون بی بلا مامان گل 💗💗💗
stk: |~|11|~|106_col
آفرین بهت عزیزم
من از ده روزگی بچم اومدم خونه خودم با سه تا بچه
شوهرمم کمکم هست ولی خیلی نمیرسه
جایی نری بهتری تو این مریضی ها زیاد شده

سوالات مشابه