Ooma
پرسش (1401/06/03):

خواهرا بیاین درد دل امشب دلم خیلی گرفته

لعنت به پدرشوهرم و مادر شوهرم .بخدا تو بارداری هم منو حرص میدن چخبره آخه مردم بس ریختم تو خودم

چی شده 😨
دلم میخواد برم یه دعایی بگیرم دهنشونو قفل کنم
ولی میترسم لو برم
اقا اینا فوق العاده بشعورن
👀👀
خیلی حرص میزنم خیلی امروز کلی گریه کردم خالی نشدم
گفتم بیام از دوستای اومای کمک بگیرم
اخه من چ غلطی بکنم
خوب چی شده بگو
ول کن حرص نخور بیشعور همه جا هست بلانیبت
نسبت
امشب همه حالشون گرفته ست😐
خانواده شوهر من مخصوصا پدرشوهرم پیش خودش میبره .و میدوزه
مثلا گفته من خونه این پسرم دیگه نمیرم
چون زنش دروغ گفته برای کار دیگه ای میریم مشهد .درصورتی ک برای وام رفته
اون موقعی ک من میخواستم بیام مشهد واقعا کار دیگه ای داشتم قضیه وام یهویی شد
من ۹ساله دارم خون دل میخورم
اره امشب چه خبره😥
حیف شوهرم دوست دارم حیف
بچه ها واقعا کلافه ام
بااین که عموم هست ولی نفرین میکنم الهی اه دل من بزنه به کمرش
۹ساله منو جاریم باهم عروسشون شدیم داریم زجر میکشیم
از اینکه خونه باباهامون میریم زورشون میاد
فقط مشکلت اینه ک میره ازت گلایه میکنه پیش بقیه؟؟
ای خدا دراین حد الاغ هستن
اخه برای چیزی که واقعی نیست زورم میاد
اگه مشکلت اینه ک تو هم برو ازش پیش همه گله کن
اگر حرفش حق بود یه چی
عجب بساطیه چرا اینقدر دنبال داستانن😩😩😩
ناراحتی نداره تو هم مثله خودش رفتار کن
شوهرت طرف تو هست یا پدرش؟؟
زندگیتونو کنین دیگه پدر مادرام ول کن نیستنا
من همونطور که از یه سگ بدم میاد از پدرشوهر و مادرشوهرم و خواهرشوهرام بدم میاد
انقد دوستش دارم تاحالا نشده راجبش حرف بزنم.بارها دلگیر شدم ولی پیش شوهرم گلایه نکردم که یه وقت دلش نگیره
ببین من ی اخلاق دارم حرف همه ب پشممه پسر شوهرم اولا خیلی میخاس دخالت کنه تو زندگیمون انقدر ب ی ور گرفم حرفاشو و تو روش واسادم ک دیگه دهنش بسته شده خیلی زیاد دخالت نمیکنه و کار نداره
شوهرمن منو خیلی دوستم داره ولی مث سگ از پدرش حساب میبره
چقدر شباهتا با هم داریم من با خانواده شوهرم خیلی مشکل دارم
ولی مال من بدیش اینه شوهرم فقط طرف خانوادشه
خواهر اینا خیلی شیطانن الکی نمای مذهبی بودن میگیرن ولی دل مردمو خون میکنن خووون
پاک کن پاک کن الان مدافع حقوق سگا میان اینجا میگن ب سگا چیکار داری ی دعوا هم باس اینجا بکنی🤣🤣
ما اصلا جرات نداریم بهشون بگیم تو
😁بخدا خیلی ناراحتم خیلی دلم گرفته
خب مقصری دیگه
منم شوهرم خیلی ب باباش احترام میزاره ولی من بخاد دخالت کنه بد تو روش وامیسم
پدرشوهرم بااینکه عموم هست ولی آرزوی مرگشو دارم
نمیتونم اصلا نمیتونم
خانواده شوهر منم همینن مخصوصا پدر شوهرم
یعنی هزار تا فوشم بده حق نداریم ی کلمه هم بگیم
وااای بخدا منم همینجوری ام دقییقا
خیلی سختمه
بخاطر شوهرم مجبورم باهمه چی کنار بیام
تازه پدر شوهرم به حدی سخت گیر هست همه هسایه ها میگن چطور تحمل میکنین
طبقه پایین خانواده شوهرمیم
یعنی جرات ندارم تا مغازه سرکوچه هم برم
اگر شوهرمو دوست نداشتم تو این زندگی نمیموندم .شوهرم خیلی مظلومه بخدا
من برعکس تو خیلی با شوهرم سر خانوادش بحث کردیم
ولی هر بار طرف خانوادش بود با اینکه خیلی وقتا حق با من بود
ازمنم همینه خواهر رو حجاب رو چادر فکرشو بکن
من یعی نکردم باشوهرم بحث کنم ولی اگر بفهمم طرف خونوادشو جرش میدم زورم ب هرکی نرسه به شوهرم که میرسه
فکر کن اگر زنبرادر من چادر نپوشه نمیزاره من رفتو امد کنم باهاش
مال من خیلی سخت گیرن فک نکنم خانواده شوهرت نصف مال من سخت گیر باشن
کاش یه دعای زبان بندی بود دهنشو شیش قفل میکردم
ارزش نداره بخاطر اونا اخرتت رو تباه کنی
خواهر ایناهم همینطورن.
این جووونی منه ک داره تباه میشه
از ۱۴سالگی عروسشون شدیم منو جاریم
پا به پای هم حرص خوردیم
وضع تو خیلی بهتر از منه
شوهرم تا الان صد بار گفته من بخاطر تو جلو خانوادم وای نمیستم حتی اگ حق باهاشونم نباشه
منم بخاطر شوهرم اومدم ی شهر غریب ماهی ی روز یا دو ماه ی بار میرم خونه بابام
باور میکنی رتبه هزار کنکور انسانی اوردم لیسانس گرفتم بخاطر شوهرم گذاشتم کنار
چرا پیش شوهرت گلگی نکردی صحبت میکردی باهاش
😭😭همدردیم گلم
دلم خیلی میسوزه از مظلومیتش .ولی اگر یه روز چیزی بگه بهم کل این ۹سالو میکشونم جلوش
😂😂
عزیزم این آدم بعد اینهمه سال که دیگه عوض نمیشه یا تغییر نمیکنه
اینجوری شکل گرفته
تویی که باید تغییر رویه بدی
مثل من دقیقا شرایطتون
منم 600انسانی بودم تهرانم درس خوندم
اما نمیتونم برم سرکار چون بخاطر کار شوهرم یه شهر دیگه ایم..
خب چجوری وقتی اصلا مااجازه حرف زدن نداریم
احترام زیاد توهم زاس
باهرکی مث خودش
باور کن سکوت همیشه بهترین جواب نیس
اگه ببینن مظلومی سوارت میشن همه
چطور با بچه به شکم دلت میاد نفرین کنی
نفرین دوسر داره یه سرش برمیگرده به خودتون یه حقیقت تلخه ولی هست بسپار به خدا نفرین چیه دل خودتو سیاه میکنی برا چی
یعنی یه ذره شناخت از عموت نداشتی عروسشون شدی البته سنت هم کم بود پدرمادرت باید مانع این وصلت میشدن تا انقدر زجر نکشی یدفعه یاد فیلم پدرسالار افتادم
چرا فک میکنم داری حرف های دل منو میگی منم عروس عموم هستم و چه بسا حیف عاشق شوهرم هستم وگرنه بلای آسمانی سرشون میاوردم
عزیزم فقط راه حلش کات کردن بااینجور افراد هست.من الان یکساله که با خونواده شوهرم کات کردم تازه تو یه ساختمونم زندگی میکنیم
چ شباهتییی
من خیلی باهاشون مشکل دارم شوهرم بامن ولی خب همش افسرده ام
اصلااچشم دیدن منوندارن انقددد خوبی کردم درحقشون اتیش گرفتم
جدی منم ی ساختمونم اخ چ جوری
میشه سلام نکنی میگن بی ادب
انقدددخوبی کردمممم یادخوبیام می افتم اتیش گرفتم
من احمقممم کینه ای نیسم زودیادم میره
بخدا دیگه دلم اتیش گرفته .خودم از روبت حرفام ناراحتم
بچگی کردم متاسفانه
تو سن ۱۴سالگی ک تازه عروسشون بودم فکر کن توقع داشتن ساعت ۵صبح بریم توت فری بچینیم ازکتو کول میافتادیم
اونم منی ک تو خونه پدرم تو ناز نعمت بزرگ شدم
عزیزم وصلا برای ماهمچین چیزی امکان نداره.شوهرم منو دوست داره .ولی از پدرش خیلی میترسه
خیلی ببخشید اینو میگم شوهرت ازت سواستفاده میکنه
وقتی تو این ۱۰ سال کوتاه اومدی طبیعی شوهرتم میگه این ک همش سکوت میکنه
اگه دوستت داشته باشه اجازه نمیده کسی اذیتت کنه
شما هم اگه یک ذره خودتو دوس داشته باشی با شوهرت حرف میزدی و از مشکلاتت میگفتی
یه کار ساده رو ۱۰ سالِ کشش دادی اینجوری عذاب میدی خودتو
با سکوت ب کجا میخوای برسی
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.چی بگم بهش بگم باپدرمادرت قطع رابطه کن؟
قطع رابطه نه ولی تو باغشون نرو بگو عروس آووردین کارگر که نیاووردین پدرت با برادرش صحبت کنه اون زنعموت اگه برادرزاده ی خودش رو عروسشون میکرد باز اینطوری برخورد میکرد
همسایه مادرم اینا هم عروساشو میبره تو باغ کار میکنه ولی پدرشوهره کلا داره جون میکنه یه سفر نمیره ولی بهترین خونه زندگی رو برای عروساش درست کرده اونا هم با دل رضا میرن سرباغش اجباری در کار نیست و اینکه همیشکی نیست که مثلا وظیفه شون باشه و اگه نیاین باهاشون قهر کنن
نه خواهر برامارو وظیفه میدونن
واقعا 😂😂😂😂
خدا االهی ک به زمین گرم بزنه اینارو،من همیشه میگم خدا سر دختراش بیاره الهی جز جیگر بزنن،درد گرفته ها😐😐😐
پس ی چماق بگیر بزن توسرش😐ینی چی میترسه زنش چی مگ پدرالدنگش خرجتونو میده
هیچ مردی مظلوم نیست فاطمه
لالترینشونم باشه بحث خونوادش بکشه توروت می ایسته بنظرم ازالان باسیاست ومهربانی خیلی صمیمانه باهمسرت درمیون بذاردرجریان باشه،دوروزدیگه اونا پرش نکنن وبیادبریزه روسرت اونوقت فقط خودتی وخودت اونم تواین شرایط بارداری که آرامش اولویته
منکه روانی شدم.واقعا احساس میکنم باید برم روانپزشک تاکار دست خودم ندادم
چون همش توخودت ریختی
ان شاءالله درست میشه عزیزم،الانم هورمونات بهم ریختن شرایط روحیت ضعیفترازحالت عادیه
توروخدا برامون دعا کنید عاقبتمون به خیر باشه انشالله
ان شاءالله هرچه زودترتمام مشکلاتت حل بشه گلم من دلم روشنه
فدات عزیزم الهی آمین💗
سمانه پدرشوهرت یا پسر شوهرت ؟ 🤔

سوالات مشابه