ینی این بارم ناخواسته باردار شدی؟
درسته پدر مادر احترامشون واجبه ولی بنظرم بچه دار شدنت نباید ب اونا ربطی داشته باشه
من هنوزم یه روز تموم نمیتونم تنهاایی از پس یچم بر بیام مامانم همیشه بهم میگه اگ باز حامله شدی دیگه کاریت ندارم ولی‌مگه من‌گوش میدم؟🤣 ۳ تا میخام حالا میخان کمک بدن یا ندن
یعنی تو به حرف پدر و مادرت بچتو سقط کردی؟؟؟؟
پدر و مادرت صاحب بچه بودن؟؟؟
پس شوهرت چی این وسط؟؟
میگه دوست دارم نگه داریم ..یکمم به حرف شوهرت ارزش قائل بشو
زمانی که با ازدواجت مخالف بودن نباید ازدواج میکردی
الان که ازدواج کردی دیگه از خونشون اومدی بیرون
پدر و مادر خوبن..احترامشان واجبه..گوش کردن به حرفاشون واجبه...ولی حرف با دخالت کردن توی زندگیت خیلی فرق داره!!
بچه چیزیه که مربوط به تو و همسرته!
نه حرف بقیه
بخاطر مامان بابات سقط کردی😐
وای تراخدا بیخیال درسته پدر مادرن دلسوزی میکنن ولی واقعا این خیلی بده که بخاطر حرف مادرت یا اینو اون جون یه بچه رو بگیری الان ماشالله دخترت بزرگ شده دیگه تا اون بیادش ۳ سالش میشه باهم بزرگ میشن اصلا هم بهشون نگو جنسیت معلوم شد بگو قهر میکنن بکنن هرچی میگن بگن بیخیال باش
واقعااااا آفرین به این شوهر
به نظرش ارزش قائل نشدی
با حرف و دخالت پدر و مادرت بچه شوهرتو سقط کردی
بعد هیچی هم بهت نمیگه!!
رو بزار وسط خونه دورش بگرد
عزیزم به ترست غلبه کن نسبت به مامان بابات ارادتو قوی کن و به تصمیم خودت و شوهرت فقط فکر کن همین
سرزنش بابت گذشته چیزی رو عوض نمیکنه الان با افتخار نگه دار ودیگه این اشتباهو نکن
خدا برات حفظش کنه مبارکت باشه😘🙏
اگر خودت بچه رو سقط کردی خدا خیلی دوست داشته که بازم هدیه ای به این ارزشمندی رو بهت بخشیده..نگهش دار و دعا کن خدا از اشتباهت بگذره و سالم بیاد بغلت
یکی از دوستام سال اول ازدواجش یعنی ۴ ماه بود ازدواج کرده بود و ناخواسته باردار شده بود مامانش اینقدر بهش گفت بچه رو میخوای چیکار نمیدونم هنوز اول زندگیته شوهرت ازت زده میشه و ...
بدون اینکه شوهرش بفهمه بچه شونو سقط کرد وقتی شوهرش فهمید طلاقش داد
قدر شوهرتو بدون و زندگیتو با حرف بقیه نابود نکن
بعضی وقتا ناخواسته واز دلسوزی های بیخود بزرگترها واقعا لطمه میزنن به زندگی بچه هاشون کاش هیچوقت هیچ بزرگتری اینجوری بچشو بازخواست نکنه واقعا🤷😔
دقیقا مردی بفهمه بچشو زنش سقط کرده خیلی بد برخورد میکنه
من پسر عموم زنشو سر همین چیزا طلاق داد...حالا برا اون جنگ خانواده ها به کجا ها کشید..پسره کلی شکایت کرده بود از زنش و خانواده زنش
چجوری حساب کردی ک 3 سالش شد😁🤔😅
وای ۲ و ۴ میشه😂😂😂😫😫🤣🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
خدا حفظش کنه، ن والا مامان من خیلی علاقه ای ب دخترمم نداره، کلا بچه دوس ندارن فقط ب فکر کار و پول درآوردن هستن
من وقتی پسرمو حامله شدم مامانم کلی غر زد که سنت کمه و هم خودت اذیت میشی هم بچت البته از روی دلسوزی بود واقعا، بعد که نوش دنیااومد باهام قرار گذاشته براش دوتا دیگه بیارم 😑😐😂
الان که دومی رو دارم میگه انشالله سومی کی میاری؟😁
میگم وقت گل نی فعلا باهمینا حال کن😂سومی پیشکش
بله ب حرف مادرم، میگف دیوونه میشی نمیتونی بزرگشون کنی، تو یکیش موندی، فقط با حرفاش منو ترکوند
من یکسال و ۳ماهش بود پسرم ک باردار شدم...تو حالا مامانت....من دوسته مامانم گیر داده بود برای چته دیوونه شدی و اینا.دختر خودش هم سنه منه هنو مجرده و ول میگرده و خونه مجردی و پارتی🫰
دقیقا این بار خودمم به همین نتیجه رسیدم و نمیخوام بذارم دخالت کنن
به هرحال مبارکه گلم ایشالله به سلامتی بغلش کنی و قدمش پرخیر و برکت باشه براتون
یکبار ب حرف مادرت شدی اینبار ب حرف شوهرت شو..سقط نکن خدا قهرش میگیره..توبه کن ک دیگ اگ پشت سرهمم باردارشدی سقط نکنی..خیلی گناهش بزرگه
ولی شما دیگه ازدواج کردی همه چیزت مستقله و باید خودت واسه زندگیت تصمیم بگیری قشنگم،انشالله خدا دخترت و این تودلیتو برات حفظ کنه ولی خیلیا هستن بعد سقط بارداریشون سخت میشه
دم شوهرتم گرم که بااین موضوع ب این مهمی (سقط)کنار اومده
آره بهترین نتیجه هست که رسیدی
و خیلی شانس اوردی و خدا خیلی دوستت داشته که با سقط اولی خدا باز بهت این نعمت و داد..ایشالله به سلامت بیاد بغلت
خداروشکر کن که مادرت حامیته، خیلی حس بدیه مادرت رو به روت باشه
چه خوب ک بدون دخالت کسی نگهش داشتید ، آفرین به شما
عزیزم یکبار برا همیشه بند نافت و از خونه مامانت اینا و حرف مامانت اینا جدا کن و تماااام
ممنونم عزیزم، خودمم حسابی از قبلی پشیمونم و توبه کردم
مگه مامانت باید دوست داشته باشه
و برا بچه دار شدن یا نشدن شما تصمیم بگیره
احترام مادر واجبه اما نه تا جایی ک باعث سقط جنینت بشه
اون مادره درست
اما توام مادری و در قبال بچه ای ک بوجود میاری مسئولی
پس نزار کسی اونقدری روت تاثیر بزاره ک بچه خودتو از بین ببری
و این وسط حتی حق پدرشم نادیده بگیری
ممنونم ، حرفای همتون بهم کلی انگیزه و انرژی داد ک ازشون نترسم و واقعا بند نافمو ببرم،
مرسی ک همتون ماهید و دلسوز و البته بی طرف
اره خداروشکر
ولی خب اگه میخواس این چنین هم باشه با احترام کاملی که براش قائلم حرفشو رد میکردم و خودم واسه زندگیم تصمیم میگرفتم
شماهم همینکارو بکن عزیزم با توجه ب شرایط شوهرت وزندگیتون تصمیم بگیر
انشالله هرچی صلاحته برات رقم بخوره قشنگم
ازدواج کردی ولی هنوز با حرف اونا کاراتو پیش میبری..تو ازدواج کردی زندگی مستقلی داری الان
به فرض مثال تو دوست داری مادر شوهرت توی مهم ترین کارای زندگیت دخالت کنه؟؟فرضا دخالت کنه عکس العمل تو چیه؟؟؟
سکوت شوهرت حدی داره..نزار از حدش بگذره
مادرشوهرم فوت شده، و از طرف خانواده شوهرم هیچوقت دخالتی نیست تو زندگیمون،
اما مامانم
وای وای وای
خواهش میکنم عزیزم...بچه تعمت خداست با حرف هیچکسسسس توی این دنیا آسیبی بهش نزن
خیلیا هستن در آرزو داشتنش هستن
ایشاللههههههه که صحیح و سلامت برسه دستت بچت
اولش شایدچیزی بگن بهت..بعد اومد تازه شیرینم میشه بین خانواده ها
ممنونم از راهنماییت مهربون
همون دیگه...دخالت های مادر شوهر یا خانواده شوهر ندیدی
نمیدونی چقدر سخته
سخت بودن اونو می‌دیدی نمیذاشتی با شوهرت اینطور رفتار بشه
بجان خودم داشتم الان همین حرفتو تایپ میکردم😂
عزیزم اشتباه بزرگی کردی ولی گذشته ها گذشته.دیگه نذارتکراربشه.مبارک باشه خوش قدم باشه عزیزم
ما مادر شوهر داشتیم زیاد حس کردیم اینارو برا همون فکرامون یکی هس🤣
من شوهرم آنقدری بچه دوس داره ینی الانم که حامله هستم
مامان بابام میگه با شوهرت بیا با شوهرت برو
تنها بیای چیزی بشه ما از پس شوهرت نمیتونیم بر بیایم هممون زنده به گور میکنه😐😐
اولا مبارک باشه دوما زندگی شخصیته به کسی ربطی نداره اگه دوست نداری اعصابتو خراب کنن نگو
خدا براتون حفظ کنه هم نی نی هم بابای نی نی رو
مرسی عزیزم خدا فندق کوچولو تورو و پدر و مادرت و برات حفظ کنه ۱۲۰ ساااال😍😍
خب مامان دنیز دیگه غصه خوردن و پشیمونی و فلان حرفا روبذار کنار گذشته که بر نمیگرده عشقم ب فکر اینده باش که در راهه🤌😉
از امروز بفکر تودلیت باش و حساااابی بهش برس و از دوران بارداریت نهااااایت لذت و ببر که دنیا بیاد یاااا ابلفض🥴😂
کسی چیزی گفت بگو خودم خواستم دوباره بچه دار بشم اصن بیخیال کارو درس 😉
مگه کسی بچه بیاره باید زندگیش تعطیل کنه بگو درسم میخونم سرکار جور بشه میرم بچه هام میارم سنت کم نیست که میگن نمیخای گوش هات بکن در و دروازه این نعمت خدا به هرکسی نمیده
چند روز پیش عموم فوت کرد فک کن نه تشیع جنازه تونستم برم نه شام غریبان رفتم نه ختمش رفتم نه سوم نه هفتم...نه ختمی که عموم های دیگم گرفته بودن هیچیییی😔تنها توی خونه موندم غصه خوردم
شوهرم میگفت میری اونجا شوک بهت وارد میشه😔
وای آره بخدا
خیلی نیاز داشتم این حرفارو بشنوم و توی تصمیم مصمم تر بشم
انشالله هر چی از خدا میخوای بهت بده
برو حالش ببر برای ماهم دعاکن ازاین حال خوش نصیب بشه
خدا بیامرزتشون، روحشون شاد
چه ناراحت کننده ست واقعا از دست دادن عزیزان اونم تو دوران حساس بارداری
یکی دیگه میخواد نونش بده ننه ت میگه نیا هی دنیا
الهی خدارحمت کنه عموتو ،عیبی نداره عزیزم
شوهرتم طفلی بدتو که نمیخواد بعدم میدونی زن باردار نره این مراسما بهتره چون وقتی میبینه همه غم دارن ناراحت میشه وجوش میزنه(غصه میخوره) که برای بچه خوب نیس
انشالله دامن شما و تمام منتظرا هم سبز بشه، برای همتون دعا میکنم عزیزای دلم
مرسی عزیزم خدا رفتگان شما هم بیامرزه🖤
واقعا برام سخت بود...و مطمئنم میرفتم اونجا خیلی بیشتر غصه میخوردم
عزیزم مهم نیست گذشته چطور بوده قطعا تو الان قوی تری ، هر اتفاقی که افتاده مهم نیست بهش فکر نکن ، تا پنج ماهگی که خیلی اذیت نیستی و شکمی در کار نیست این مدت هم کمتر برو خونه مادرت بهانه بیار کم برو کلا که استرسش بهت وارد نشه ، با دخترت وقت بگذرون کارای عقب افتاده ت رو انجام بده و حتما حتما حتما ی مشاور داشته باش عزیزم ،
اصلا الان بگه مگه دزدی کرده نهایتش قهر میکنه عجبا
مرسی عزیزم🖤
آره قبول دارم حرف های شوهرمو و مطمئن هستم میرفتم بیشتر غصه میخوردم با گریه و زجه زدن های بچه هاش و بقیه...
بهتره فعلا چون ماه های اولیه س استرس اضافه نیاد ، در ثانی کلا به شما هم نصیحت میکنم انشالا باردار سدی نگو سه ماه اولو هر چند ذوق داری ،انرژیت حفظ میشه اینجوری
من ای وی افیم تستم متبت بشه عالم وآدم خبر میکنم از بس منتظرم
دورت بگردم،
ممنون بابت دعای قشنگت
انشالله خدا تو دلیتو حفظ کنه برات و بسلامت این نه ماه رو پشت سر بذاری
بعضی آدما با حرفشون و قهرشون یا نگاهشون انرژی منفی میدن از احوالات باخبر نباشن بهتره ،حالا چه برسه پدر و مادر آدم که آدم بهشون هم وابسته است
حسرت بی بیچک وآزمایش مثبت به دلم مونده
انشالله هرچی زودتر خبر بارداریتونو میشنویم عزیزم، انشالله
ایشالا برای شما هم ی مثبت خوش رنگ میاد ولی سلما جان همه آدمای اطرافت خوب نیستن تو خودت خوبی ولی خوشحالیتو جار نزن انرژی منفی نیاد سراغت یا لااقل به کسایی که خیلی دوست دارن فقط بگو
انشالله خدا ب بچه هاشون و بقیه وشما صبر بده
غم از دست دادن عزیز سخته واقعا
ولی خب شماهم غصتو بذار کنار بفکر نینی جان باش که با باباش طرفی ها😉😂
ممنونم عزیزم، خدا فرشته های نازنین شماروهم سالم و سلامت نگه داره
انشالله تستت مثبت بشه که اول صبحی که میام اوما بیبی و از مثبت شماروببینم🤲😍
بعد چن روز تازه دیشب یکم فکرم ازاد شده بود و اوکی شده بودم مثلاااااا گفتم بریم خونه بابام اینا تسلیت بگیم و...با شوی رفتم خونه بابام اینا بابام طفی آنقدری افتاده شده😔بابامو دیدم بدتر شد ناراحتیم🤦♀️
عزیزم اینکه پدر و مادرن احترتمشون بجاست اما اجازه دخالت نده....این باردایتم بهشون نگو تا ۴ماه...
فقط رفتار مامانت رو وقتی میفهمم که خرجتونو بدن یا بچه هاتو بزرگ کنن و یا از کار کردن و شاغل شدن شما نفعی بهشون برسه .
نمیدونم ما که تو زندگی شما نیستیم اما اگه شرایط مالی و روحی خوبی دارید بچه دوم، چرا که نه... خودتون باید تصمیم بگیرید.
اگر خرجت با شوهرت هست پس بارداریت باید با تصمیم خودت و همسرت باشه.به کسی ربطی نداره.
عزیزم احترامشون واجبه انشالله سایشون بالا سرت باشه همیشه
ولی زندگیت ربطی به کسی نداره جز خودت و همسرت
آزی دیگه۴تا بیار از هر کدوم دوتا😂😂😂
خرجش و مثلا مادر و پدرش بدن
دخترشون و دامادشون عروسک خیمه شب بازی دست اونا هست که با نظر اونا سقط کنن یا باردار بشن🤔🤔🤔🤔
ن زینب ۳ تا دختر میخام فقط😂
خب اگه پدر و مادره نداشته باشن و وضع مالی شون خوب نباشه و خرجکش داماد و دخترش هستن معلومه که غر میزنن حتا اصرار به سقطم میکنن.
خودشون دوتا، داماد و دخترم دوتا، دوتا هم بچه داشته باشن میشه ۶ تا. تازه این اگه وسط دختر و پسر و عروس و داماد و نوه دیگه ای درکار نباشه
عزیزم
من بارداری هام پشت سر هم بوده
من دست تنها چقدر سختی کشیدم تا بزرگشون کردم تا الان تازه سومی هم یه ماه دیگه میاد
اگه جای من بودی چیکار میکردی؟
منکه خانوادم و خانواده شوهرم اوایل حاملگیم مخالفت میکردن فقط برای خودم بود از روی دلسوزی زیادی،میگفتن بدنت ضعیف میشه،سنت کمه
یه روز مادرشوهرم اومد خونمون تازه اوایل حاملگیم بود به شوهرم گفت مامان زنت گناه داره بذار سقط کنه،سنش کمه خورد میشه،
شوهرم گفت حیف که مادرمی وگرنه از خونه پرتت میکردم بیرون، جوره دیگه باهات رفتار میکردم
بچه هدیه خداست عزیزم منم 27سالمه دخترم یکسال و7ماهش بود که باردارشدم بقیه همه گفتن زوده وناراحتم کردن ولی به کسی اهمیت ندادم مشکل مالی شدیدم داریم ولی توکلم به خداست خودش میرسونه الان بهشون نگو بعدبگو همه چیزوبسپاربخدا مهم شوهرته که موافقه
اونم با حقوقای متوسط و ضعیف الان 😔😔 نمیگم حق دارن اما شرایط مالی خیلی مهمه. واقعا بی پولی بدبختی میاره
البته ایشاله که صاحب تاپیک اینجوری زیر خرج پدر و مادرش نباشه که اونا واسش تصمیم بگیرن.
خودتو بذار جای شوهرت
اگه شوهرت به حرف خونوادش باشه تو عکس العملت چیه!
تو دیگع مستقل شدی
مامانم چی خواست بابام چی گفت و فلانی میگه فلان کارو بکن رو از سرت بیرون کن
تازه هنوزم که کسی میگه وای بچه سومم دارین
شوهرم میگه هنوزم میخایم بچه،من عاشق بچم😂😂
من الان چه خانوادم چه خانواده شوهرم اگه نظر بدن که مثلن الان اینو بخرید یا نخرید بقول شوهرم تو روشون بخند و سر تکون بده ولی کار خودت رو کن
شوهر آبجی من هیچ هزار تومنم به آبجی من نمیداد
هیچی برا خونش نمیخرید
مغازه سوپر مارکتی داشت به آبجیم یه نخودم میداد می‌نوشت به حساب
آبجیم همه خرجش با بابام بود
تازه وقتی باردارم شد خیلی هم خوشحال بود
الانم ک بچش ۶ سال میشه یا بیشتر یا کمتر بازم خرجش با بابام هست حتی از بچه های خودشم اونو دوست داره
آجیت میره از مغازه چیز میاره که شوهرش کوفت کنه ...بعد به حساب بابات مینویسه😑😑😑😑
الهی که سرش سلامت و سایش مستدام... واقعا خرج بچه ای رو دادن ثواب داره. علیپور همه دل بابای تو رو ندارن 😔
وای ی لحظه فکر کردم سمانه مامان دنیزه😂😂😂😂😂😂
می‌نوشت به حساب خود آبجیم
آبجیم از بابام می‌گرفت میبرد تسویه میکرد!!!!
بعد دامادمون توی مغازه بابام مستاجر بود😃
الان یه ساله ابجیم جدا شده از شوهرش شایدم بیشتر از یه سال
مرسی عزیزم ايشالله سایه همه پدر و مادرا ۱۲۰ سال بالا سر بچه هاشون باشه🤲🤲🙏🙏🙏🙏
ختنه بچه رو بابام برد.پوشک و بابام میخرید.الان که بزرگ شده هر چی کوچک به بزرگ میخواد بابام می‌خره
دوست داشتن هم ک بگی بخاطر اون هزاران بار سر من جیغ زده بابام😐😐🤣🤣
بابات منو به نوه خوندگی قبول نمیکنه ؟ 😁😁
خدارو هزاران مرتبه شکر
گوش شیطون کرررررر
شوهر من اینطور نیست به خونش و من میرسه
خداروشکر عزیزم. ولی فکر کن اگه خدای نکرده یک درصد بابات وضعش خوب نبود... چی سر اون بچه میومد
البته که خدا روزی رسونه. اما یکی که مهربون باشه و وضعش خوب باشه ساپورت میکنه... اگه نباشه بچه یزرگ کزدن هزارجور سختی داره
وای خیلی تعجب کردم
آخه چجور برای خونش وسایل نمیخرید یا زنش وسایل میبرد می‌نوشت حساب🤐🤐
وضع بابامم همچین خوب نیس
ولی همیشه به آبجیم میگه اصلا فکر لین بچه رو نکن
همونطور که شمارو بزرگ کردم اینم بزرگ میکنم
میگه شما نون پنیر خوردین مردین که اینم بمیره؟؟؟خیلی به آبجیم دلگرمی میده اصلا
الانم ک جدا شدن.کلا حاضانت کامل و داد به ابجیم..کون نگه داشتن بچشو نداشت شوهرش...دولت گفته پدر بچه باید نفقه بده۸۰۰ ماهی بود اونم داره میناله میگه ندارم
من شؤهرم فروشگاه سم و بذر داره با انبار کود فروشی
زورش میچربید نمیخرید🤣🤣
نمیذاشتن که به زندگیش برسه
مادرش میگف طلاق بده بیا من برات یه دخترررر شمالی و زیبا میگیرم😐😐😐
الان یه سال بیشتره جدا شده..برا پسر دختر نگرفته ک هیچ
مادرش میگه من هیچ بدی ای از عروسم ندیده بودم هر چی به فامیلا گفتم برید دنبال عروسم نرفتن ما هنوزم میخوایمش😐😐😐😐
آره دختر باید چقدر خر باشه بیاد با اینکه یه بچه هم داره ازدواج کنه
اونم میگه از شمال میگیرم که زیبا هستن🤣🤣
الان خواهرت عزیز شد. فامیلا باید میگفتن اونموقع که آقا باید زندگیشو جمع میکرد، نکرد. الان دیگه چ فایده. ایشششش حرصم درومد
ببخشید اگه علاقه به بچه ندارند چرا خودشون بچه آوردند؟برای شما فقط بچه بده؟
وای واقعا چه تحملی داشته خواهرت
بعدم خوب که جدا شد اینجور آدما مرد نیستن که خرج زندگیشون رو میتونن بدن ولی از کیسه خودشون خرج نمیکنن
آبجی من با شوهرش
پسر عمو دختر عمو بودن
بعد زن عموم گفته بود فامیلا قدم جلو نذاشتن
فامیلا میگن ما اینا رو می‌شناسیم چه گند اخلاقن همین که جدا شده رااااحت شده.ما بمیرمم پا پیش نمیزاریم
اوف تازه خسیسم که هست... اونم دخترای شمالی که بریز و بپاش شون زیاده، عمرا زن این بشن.
به خواهرت بگو از حلقومش بکشه بیرون حق اون بچه رو بگیره
بعدم ۸۰۰دیگه یه دست لباسم نمیشه
بعد ۱۰ سال تحمل کردن جدا شد
زیر گوشش زیاد خونده بودن..الان پشیمونه ک دیگه چه فایده...آبجیم میگه من ناراحتی هامو کشیدم گریه هامو کردم الان اوکی شدم دیه اونو میخوام چیکار!!
ایشاله که خواهرت بعد ازین زندگی خوب و راحتی داشته باشه. بچشم انقد موفق بشه که باباهه حسرت زندگیشونو بخوره.
همون دیه ننش نتونسته فعلا کسی و پیدا کنه🤣🤣🤣
واقعا ۸۰۰ تومن اصلا چیزی نیست
اونم اگههه بده
فعلا صد سری اعتراض زده که کمتر بشه😐😐😐😐
حالا نمیشه دختر جنوبی بگیره ؟؟؟
وااا چه حرفا
همه زیبایی خودشون دارن یکی کمتر یکی بیشتر
فقط میتونم بگم خداروشکر که جدا شده
مرسی ایشاللههههههه همه توی زندگیشون شاد و خوشبخت بشن چه متاهل چه مجرد
الانم پسر عموم حسرت میخوره
حتی پسرش هفته ای یبارم نمیره پیش باباعه
آره واقعا خداروشکر دیگه جنگ عصاب نداره حداقلش
موفق باشه
به شوهرت بگو چه کودی به چغندر بزنیم عیار بگیره
خب وقتی مطمئن نیستی و تو این‌مدت کم دوبار حامله شدی چرا پیشگیری نمیکنی؟ بدن و استخونات چه گناهی کردن ؟
سوای نظر پدر مادر قطعا نظر همسرت مهمتره عزیزم
زحمتش با شماست
قرار نیس که اونا بزرگش کنن
خودتون‌دوتایی‌تصمیم بگیرین
اگه مستاجر نیستی نگه دار اون یه لقمه نون خدا خودش میرسونه گناه داره ننداز منم یگی سقط شد هنوز فکر میکنم دختر بود چون خیلی کوچیک بود
1209
1401/05/30
