Ooma
پرسش (1401/03/22):

خودتون رو بذارید جای من و نظر بدید

سلام دوستای خوب من
من از ازدواج سابقم یک پسر دارم، قانونی حضانتش تا هفت سالگی با من بود، بعد پدرش برد. همه تلاشم رو کردم و درگیر قانون و دادگاه و پاسگاه و بهزیستی و...شدم تا پس گرفتم بچه رو. پدرش شرایط خوبی نداره، دوتا معتاد باهاش زندگی میکنند، شرایط مالی افتضاااااح و....
بچه بعد از سه سال یعنی وقتی ده ساله بود، علیرغم ناز و نعمت و تلاش و زحمات من، رفت پیش پدرش، منم جلوشو نگرفتم گفتم بذار تجربه کنه، به نفع خودشه. به محض رفتنش کرونا شد، مدارس شد غیرحضوری متأسفانه و بچه من خوش خوشانش شد، اونا که بی مسیولیت بودند اینم راحت شد از تلاشهای من برای بهبود اوضاع درسی....بعد از یکسال از رفتنش من ازدواج کردم، صاحب فرزند دوم شدم، در اثر اذیت و آزارهای روحی و روانی خودش و پدرش شیرم خشک شد، هیچی نگفتم، بازم حمایت، بازم محبت، بازم تامین نیازهاش...همسرم از خودم پایه تر و مثل یک دوست همیشه کنارش بود، بهترین سفرها رفتیم و با خودمون بردیمش، همه کار براش میکنیم. بشدت تو درس افت کرده بچه ها، هیچی براش مهم نیست، هیچی. دایم میگه پدرم منو میزنه، شرایطم بده، ولی تلاشی برای برگشت نمیکنه. هروقت میارمش پیش خودم، همه کار براش میکنم، هفته ای دو روز رو همیشه میارمش. با معلمانش در ارتباط بودم، آبرو برام نداشته همه درسها رو بد امتحان داده و اونا در عجبند که با وجود من چرا بچه درس نمی‌خونه.
می برمش مشاوره میارم...هیچ فایده ای نداره
گوشی به دست یکسر بازی میکنه، تنبل شده، خوب هم درس نخوند و شل گرفت.
وقتی بهش تذکر میدم سرم داد میزنه....
بچه ها درمونده شدم، باهاش چکار کنم دیگه؟
امروز معلمش پیام داد به خاطر گل روی شما حاضرم نمره کامل بهش بدم...ولی در این .....موارد اهمال کرده، بهش که میگم، پرخاش میکنه، دقیقاً عین پدرش😭باورم نمیشه، زحماتم برای تربیت بچم، پوسید، از بین رفت. کلی گریه کردم. دارم سکته میکنم از بس حالم بده. بهم راهکار بدید. لطفاً

کجای کار کم گذاشتم....
امروز به حال خودم دلم سوخت جوونیم هدر شد به پاش.
همه می‌گفتند بده به پدرش، از روز اول طلاق، من گوش نکردم
بچته دیگه عزیزم حق میدم انقد ناراحت باشی
با شوهر سابقت صحبت کردی اصلا دراین باره
پسرا تو این سن اصلا حرف گوش نمیدم منم داداشام تو این سنن اصلا حرف گوش نمیدن مخصوصا هم وقی ک از کسی حساب نبرن
پدرش منطق نداره، میگه من درس نخوندم، اینم نخونه
خیلی سخته خیلی میگی بردیشم مشاوره،توتمام تلاشتو کردی پسرتم سرش میخوره به سنگ الان کلش باد داره
نسیم هم اینکه تو سنی هست که حتی اونی که بچه ی طلاق نیست هم شر و حرف گوش نکن میشه
هم اینکه ذات آدما هست ، ذاتش به پدرش رفته
توهم مادری و نمیتونی غصه نخوری
همه ی تلاشتم که کردی
من الان میام واتس اپ یه تجربه ای رو بهت میگم که واسه خودم بوده ، و امیدوار میشی بعدش
شرایطتت خیلی سخته
ممنونم بچه ها
امروز ی طوری گریه کردم نیکان هم گریه کرد و ترسید
کم نزاشتی و نخواهی گذاشت مطمعنم
الان یکم ناراحتی فردا یادت میره
پسرتم حتما یک روزی متوجه اشتباهش میشه
الان شرایط زندگیش و سنش کمه
وقتی خودش نخواد توم نمیتونی کار کنی .۱۲ سالشه مغزش پر شده از حرفای چرت و پرت باباش
متاسفانه همینم. از کجا فهمیدی؟
میخوام ازش فاصله بگیرم، قلبم نمی‌ذاره. خیلی دوستش دارم😭😭😭
الان دوست نداره کلا بیاد پیش خودت بمونه؟ اینجوری بهتر میتونی روش تسلط داشته باشی
بنظر من این کرونا بزرگترین اسیبی که زد به بچه ها بود.
من خودم چشمن دیدم و میبینم که همشون بی سواد بی سواد دارن میان بالا
آره شده...خدایی از کجا میدونید اینا رو...
قلبم به درده
میگه دوست دارم ولی پدرم نمی‌ذاره.
بچه ها الهی هیچوقت از دست بچه هاتون اشک نریزید
خب الان میتونی بری دادگاه حضانتشو بگیر.اینجوری که کلا دو روز پیش تو باشه.خب معلومه اونم از خداشه که درس نخونه.
عزیزم😔
نه‌نمیتونم
اگه خودش بخاد میشه دیگه
ولی یه مدت بیخیال باش.بهش نگو درس بخون.نیازاشو زیاد برآورده نکن.زیاد نازشو نخر.بگو اینهمه تلاش کردم برات ولی ناامیدم کردی
نمیشه که ....
مادر بودن اینجوریه
تو از یه طرف نمیتونی ولش کنی بگی به درک هرکاری میخای بکن بعد شاهد نابود شدنش بشی
پسفردا باباش اونو با سن کم میذاره سره کار
حداقل دیپلمشو بگیره
مشکل بچه تو از جای رندگیشه.پرخاشگریشه از نظر عاطفی و روحی مشکل داره
پیش پدرشه .باباشم به گفته ی خودتون بی حوصله و عصبانی و معتاد
خدا میدونه تو اون خونه چ صحنه هایی میبینه و بخاطر اشتباهات کوچیکش باباش چجوری سرش داد میکشه و میگیره میزنتش.
بنظر من بازم تلاش کنید این بچه رو ببرید پیش روانشناس دیگه که حداقل از نظر روحی درست شه وگرنه عین پسر فامیل ما که الان ۱۸ سالشه با اراذل و اوباش میگیرده و نه کار میکنه نه درس بهشم چیزی گفتنی وحشتناک عصبانی میشع
محل زندگی اون .این بچه رو به این وضع دراورده مقصرش پدرشه.خودت که عرضشو نداری نگهش داری حداقل بده به مامانش
گوه تو این ایران و قوانینش که همه چی به نفع مرداس
نه تا ۱۵ سالگی اختیار نداره
تا ۱۸ سالگی هم تحت ولایت پدره
الان تو سیزده هست
سلام من تو فکر شما بودم
دستات خوب شدن؟
خاک بر سر ایران و قوانینش.
بخدا جون ندارم تایپ کنم چیا کشیدم تو دادگاهی های بچم
بهتره عزیزم ممنونم🥺
عزیزم اون بچس وشما باید کاملا اونو درک کنید خواهش میکنم سخت نگیر بهش،خب بچه ها دوست دارن مامان وباباهاشون کنار هم باشن حتی دعوا نکنن چ برسه به جدایی،مطمئن باش از لحاظروحی ضربه میبینه وزمان میخاد تا درست بشه. شاید مقصر اصلی این جدایی رو شمارو میدونه وبا درس نخوندن تلافی میکنه و اعتراض وناراحتیش رو اینجوری نشون میده، شاید پدرش تو گوشش خونده مامانت باعث شد جدا بشیم سعی کن پسرتو با محبت کردن بکشی سمت خودت، و هیچ وقت از پدرش بد نگی وحتما ببرش پیش روان شناس بهتر کمکتون میکنن
پسرای عموش، گاری به دست میوه میفروشند تو محلشون😐
یعنی بچه من لیاقتش اینه؟
نمی‌دونم تو مغز کوچیکش چی میگذره
من همه جوره حمایت میکنم در آسایش درس بخونه،
بهترین ها رو بپوشه بهترین جاها بره
با بهترین آدمها رفت و آمد دارم.
نمی‌دونم دیگه
الان ۱۲ سالشه حداقل خوب و بدشو میشناسه
خودش باید از اون خونه و باباش و اون زندگی خسته شه به تو پناه بیاره
بفهمه پیش تو غذاهای خوشمزه میخوره.جاش امنه
باتو تفریح داره.تو سرش داد نمیکشی .تو نمی زنیش
تو براش لباس و وسیله میخری.و ....
مامان اریا و نیکان جان
شرایط اینطوره تو کاری از دستت برنمیاد عزیزم
به خودت سخت نگیر
بچه دچار دوگانگی شده دوروز پیش توهه چند روز پیش باباش. دوشخصیتی شده
تربیتش بر عهده یه نفر نیست فقط
منم پسر شوهرم تقزیبا همینطوره
اما زندگی میکنه ولی وقتی میره پیش مادرش چند روزی میمونه وقتی برمیگردی کلی تغییر میکنه تا برگرده به روال عادی هم خوش هم.ما اذیت میشیم
درس نمیخونه پسر لجبازیه ولی جرات نداره داد بزنه
ماهم سخت نمیگیریم
چون کاری از دستمون برنمیاد
میدونم سخته ولی سعی کن عادی بشه برات تا خودتو زندگی مجدد اسیب نبینین.
بچها بزرگ.میشن و یادشون میره ما به خاطرشون چ کارا ک کردیم.
نمیگم فراموشش کن ولی اینقد حساس نشو تا اذیت نشی.
منو یادته ک.دوتا بچهام پیش شوهر سابقم هستن.اونم معتاد و مریضه.
نمیتونم ببینمشون و یا بیارم پیش خودم.تصمیم گرفتم پا روی دل خودم بزارم و نرم سمتشون تا اذیت نشن.به محیط اونجا عادت کنن .اگه هم پیش من یاشن هم.باباشون خیلی بیشتر اذیت میشن.
امیدوارم مشکلت حل بشه عزیزم

حتما مشاوره ش عوض کن بگو تست شخصیت بگیرن ازش
بعدم وقتی از درس خوشش نمیاد بهش گیر نده بالاخره دیپلم همه میگیرن دیگه بهش بگو به چی علاقه داره تو همون مسیر بزار پیشرفت کنه وقتی میاد پیشت به خودش بسپار برنامه ریزی کنه که وقتتون چجوری بگذرونید شاید اینجوری قبول کنه برگرده پیشت
خواهر من دو تا پسر نوجوون داره الان یکیش شد ۱۹ ساله تازه عقلش اومد سرجاش . نوجوونی سن حساسیه به خصوص پسر تو که شرایطش فرق میکنه . معلومه پدرشو دوست داره و حتی قبولش داره علی رغم اینکه آدم بیخودیه .
اصلا غصه نخور و صبر داشته باش تا این سن بگذره . بعد هم سلامتی روحی و روانیش از درس مهمتره . ما چه بخوایم چه نخوایم بچه هامون از پدر و مادر خیلی چیزا رو به ارث میبرن حتی درس نخوندن و پرخاشگری ووووو . خدا کمکت کنه گلم
بچه ها اینا رو نمی بینن از نظر اون بهترین ها چیزای دیگن .
من فرزند طلاقم خانوم محترم🤗
من میدونم چی می‌کشه
منم پیش مادرم بودم و از لحاظ مالی عالی بودم
ولی هرگز فرزند لایق و خوبی در حق مادرم نبودم
تو نوجوانی
دلیلشم این بود که هر چقدرم از لحاظ مالی ساپورت بشیم ولی این احساس که پدر مادرمون و همزمان کنار خودمون مثل بقیه نداریم ی نوع سمه
شاید به روی خودش نیاره و جوری رفتار کنه ک شما اصلا نفهمید ولی از همسرتون یا دوستانش خجالت می‌کشه
اگر پیش پدرش بوده ک خب شرایط اونجا برای بچه توی این سن تا حدی بده که نمیتونم توصیفش کنم حتی
لطفا بهش حق بدید
انگیزه برای تحصیل نداره
به آریا هم حق بده عزیزم ضربه بزرگی خورده ببرید پیش دکترای روانشناسی کاربلد
مشاورا برای این مورد مناسب نیستن
این سن سن لجبازی یه سعی کنید کمتر نصیحت کنید و بیشتر رفیق باشید
حالا فوقش درس نخونه
این همه دکتر و مهندس بیکار چه گلی زدن به سر خودشون و خانواده هاشون
بفرستش یه کاری چیزی یاد بگیره
درسا هم در حد پاس بخونه
خیلی سخته شرایطتت
الان اونایی که تو خونه پیش پدر و مادرشون هستن هم اوکی نیستن
چه برسه به آریا که خاص هست
برای درسش خیلی بهش گیر نده
کسی نبوده اونجا بهش بگه مزایای درس خوندن رو
باد پشتش خورده تنبلی میکنه
برای اخلاقشم بد وقتیش هست
هورمونهاش بالا و پایین میشن با وصع زندگیش ممکنه کمی بیشتر از بقیه عصبی نشون بده
نمیگم کلا بذارش کنار
ولی طوری باهاش رفتار کن که بدونه هر رفتاری عواقبی داره و باید اون رو به عهده بگیره
کمی سر سنگین باش ولی حواست هم بهش باشه
از دست بچه چرزیدن خیلی بده
از خدا میخوام اوصاع بهتر بشه واست
ببین عزیز جایی خوندم مامانها برلی بچه هاشون سوره نور بخونن بچه ها رو خدا حفظ میکنه
توصیه میکنم حتما حتما بخون چون فضایی که پسرت توش زندگی میکنه به شدت مسمومه واینکه جامعه برای بچه ها تو این سن خیلی نا امنه
ان شاالله خدا حفظش کنه از آفات و بلایا
و زودتر سر به راه بشه
نسیم جان ...الان من میدونم چ حسی داره آریا اون ب نیکان حسودیش میشه ک پدر و مادرشو کنارهم داره ...اون تو دلش غصه میخوره و انگیزه ای برا درسخوندن نداره مگه اینکه بزرگ بشه و سرش ب سنگ بخوره و قبول کنه شرایط رو
ممنون دوستان
نسیم جان همه درمورد پسر اولت حرف زدن ولی درمورد پسر دومت نه اولین ضربشون همون خشک شدن شیرت بودازپسر دومت غافل نشی فقط توتمام تلاشتو کردی به قول دوستان قرار نیست همه فوق لیسانس داشته باشن یه صنعتی چیزی یادبگیره بهتره
بچه های طلاق واقعا در معرض آسیب اند!
به عنوان کسی که بچه طلاقه میگم منم دوران دبستانم راهنماییم همینجوری بودم پرخاشگر و عصبی بودم‌همش سرم تو گوشی بود اما یهو به خودم اومدم و دیدم دارم زندگی خودمو تباه میکنم خودم دست خودمو گرفتم و دارم تلاش میکنم زندگی عالی برای خودم بسازم 🙂

واقعا واقعا بچه های طلاق سختی خیلی بزرگی رو دارن تحمل میکنن🙂
چرا همچین حرفی میزنین؟
اون بچه شماست
عزیزم اون بچه به میل خودش به دنیا نیومده که بچه طلاق بشه شما اونو وارد دنیا کردی پس باید پای خوب و بدش بمونین و تلاشتونو صد برابر کنین تا به ارامش برسه
الهی هیچ وقت هیچ بچه ای بچه طلاق نشه🤲🏻
من که به شخصه روزی نیست با خودم‌نگم وقتی پدر مادرم مشکل داشتند به چه حقی منو سقط نکردن و به دنیا آوردن(:
دقیقا
سلام دوست عزیز اصلا غصه نخور اون باید این مرحله از نوجوانی رو رد کنه که متوجه دلسوزی شما بشه درسته شما تلاش میکنی ولی الان تو مراحل بدی هست دوری پدر و مادر از هم، حسادت به فرزند دوم داشتن شرایط بد در خانه پدر ،تاثیر حرف های پدر در منزل پدری همه بچه رو دچار مشکلات کرده سعی کنید خودتون آروم باشید و نسبت به خوندن و نخوندن درس بیخیال چون با فشار فکر نمی‌کنم چیزی درست بشه چون اگه شما مشاور برید خودش هم ببرید اما پدرش مشاور نره هیچ تاثیری به حال بچه نداره و هر چی رشته کردید پنبه میشه مشاوره در این صورت تاثیر داره
که همه اعضای خانواده با هم مشاوره بشن که بتونن کمک کنن به بهبود حال پسرتون که شما میگید پدرش همکاری نمیکنه
نسیم جان سلام
ببین عزیزم توالان بعنوان مادر دو فرزند هستی که هردو بهت احتیاج دارن و وابستگی دومی به شما بیشتره میدونم شرایط سختیه و واقعا عذاب آوره ولی به این فکرکن پسربچه تو این سن تو اوج شکل گیری شخصیتش داره بین دوتا تربیت و فرهنگ مختلف رشد میکنه دچارتعارض میشه نمیتونه هندل کنه اگه پیش شما باشه امتیاز رفاهی بیشتری داره اگر پیش پدر باشه امتیاز بیخیالی و بازی با گوشی و تنبلی رو داره
بنظرمن باید کمی سنگدلانه برخورد کنی قاطع باشی و بهش هشدار بدی البته اینم درنظربگیر پسرای این سن و سال خیلی سرخود و پرخاشگرن مشاوره جوابگو نیست چون هرچی تو سراین بچه فرو کنی وقتی بره پیش پدرش میبینه ولنگاری کیفش بیشتره ناخودآگاه وقتی اونجاست تحت تاثیر پدرقرار میگیره این بچه الان درک درستی از اینده نداره
بهتره خودت هم با یه مشاور صحبت کنی چون مسلما شما کوتاهی نمیکنی ولی به چشم اون بچه نمیاد چون پدر خودش رو دور از شما میبینه و نمیتونه معنی خانواده رو درک کنه واسه اونم سخت میگذره حالا اون به روش پرخاشگری جواب میده شما توخودت میریزی گریه میکنی و غصه میخوری
و اینم یادت باشه تو هیچوقت کم نذاشتی به خودت افتخار کن که هنوزم براش مادر نمونه ای اون بچه نیمی از اون پدره بدون شک خصوصیات اون پدر رو به همراه داره
یه کمی سعی کن به دل خودت سخت بگیری و براش محدودیت بذاری که اگر اینورفتارت ادامه پیدا کنه مورد رفاهی فلان رو از دست میدی یه جوری براش زنگ هشدار بذار که اگر سعی نکنی آدم خوبی باشی خیلی از امکانات رو از دست میدی
ناراحت نشو ولی اریا داره از حس مادرانه فوق العاده تو نسبت به خودش سواستفاده میکنه
و اینم بگم حسادتش نسبت به نیکان رو کمی جدی بگیر چون نیکان رو تو خونواده واقعی میبینه ولی خودش رو نه
سعی میکنه از هر دو طرف امتیاز بگیره یه جور گرو کشی میکنه بنظرم
گاهی وقتا نیازه فاصله خودتو با کسی که خیلی دوستش داری بیشتر کنی واسه یه مدت کوتاه تا بدونه خیلی از رفتارهای مخربش باعث این دوری میشه سعی کنه واسه بدست آوردن مادرش تلاش کنه نمیشه که فقط شما بدویی سمت بچه... درسته مادرشی به دنیا اوردی و مسئولیت داری ولی شما مادر فرزند دیگری هم هستی درقبال اونم مسئولی همسر هستی مسئولیت داری معلمی مسئولیت داری نمیشه همه رو فدای یه مسئولیت بکنی چون دوستش داری پس اجازه هرکاری رو داشته باشه
چون پدرش اینجوریه و روش تاثیر گذاشته
بچه دو تربیته شده
منم یه مورد تو فامیل داریم با اینکه خییلی براش اهمیت میدیم و بهترین کلاسا فرستادن الان که بزرگتر شده جواب میده درساش افتضاح شده قبلا خیییلی عالی بود ولی روز به روز بدتر میشه
اونقدر خوب نوشتی که لذت بردم.
هیچ جوره من امروز آروم نشدم و بشدت ناراحتم، فقط خبر بارداریت تونست لبخند به لبم بیاره و ذوق کنم. خدا رو صدهزار مرتبه شکر
نسیم جونم عزیزدلم 😔😔😔😔چقد واست ناراحتم
هرکاری میکنم خوابم نمی بره
ارمیاست...هیچکس درکم نمیکنه
قربونت بشم میدونم چی میگی خدایی سخته
کاااااااش میتونستم واسه آرامشت کاری انجام بدم 😔
امیدوارم برای هیچکس پیش نیاد. بعضیا طوری گفتند بچه طلاق سختشه و پدر و مادر مسئولند، انگار من ازخداخواسته طلاق گرفتم
فدای محبتت
گرفتاری و درد و مشکل رو همه دارند، آدم باید راه مقابله باهاش رو یاد بگیره
نسیم جونم حتما تو صلاح زندگیتو در این میدیی نظرات متفاوته و خیلی سخته وقتی تو شرایط کسی نیستی در موردش قضاوت کنی 😔
دلیل نمیشه چون آریا چنین شرایطی داره، موفق نباشه. تنبلی خودش رو می‌ذاره رو حساب این ماجرا.
گرفتارم
خدا می‌دونه فقط
احسنت بتو
همیشه این روحیتو تحسین کردم
مرسی ارمیاست عزیزم
آریا و پدرش انواع درد ها و امراض رو به جون من اند اختند
برداشتم
شمارمو سیو کن نسیم
پاک کن
الان پیام میدم شماره منو داشته باشی
باشه قشنگم
۰۹۰۱ بود عزیزم؟
پیام دادم واتساپ
مرسی عزیزم ❤
نسیم عزیزم من تجربه و نظر کارشناسانه ای ندارم ولی میدونم که تو یک مادر فوق العاده ای
واز خدا ارامش،و حال خوب رو برای خودت و اریا میخوام.
فدات یلداجانم
عزیزم مشخصه پدرش خیلی تهت تاثیر قرارش میده با حرفای بی منطقش اینم مشخصه خیلی حرف شنو پدرشه.. کاش نمیزاشتی برگرده پیش پدرش
الانم غمت نباشه خودش بهش ثابت میشه زمان بده بهش
عزیزم با هرکی زندگی کنی بعد از مدتی مثل اون طرف میشی . الان دقیقا پسر شما پرخاش رو از باباش یاد گرفته
یعنی الان که ۱۳ سالشه حق انتخاب نداره؟ تو دادگاه بگه میخوام با ماردم باشم نه پدر معتادم. اصلا همین اعتیاد میشه عدم صلاحیت پدرش. به نظرم تنها راهش اینه که بیاریش پیش خودت و تا حد امکان پدرشو نبینه

سوالات مشابه