Ooma
پرسش (1401/01/03):

بچه هابیایید بازم غزل سوال داره

من به خاطرخونریریهایی که داشتم الان ۱۰روزه حموم نرفتم بوی گندم همه جاروفراگرفته میتونم برم حمومممم؟؟؟؟؟البته هنوزم وقتی میرم سرویس لک دارم وقتی میام بیرون بازم خون کم قرمزدارم؟؟؟؟؟اشکال نداره برم حمومممم بدنیست خونریریم شدیدنمیشه؟؟؟بعدم یه سوال دیگه راجب شیاف من لباس زیروقتی خونریری نداشته باشم اصلانمیپوشم چون خارش میگیرم ومستعدعفونتم هستم توبارداری
بعدشیاف که میزنم راحت یه ساعت پانمیشم خوب بعد کم کم میریزه بیرون بوگندش تموم خونه رومیگیره بااون چکارکنممم زودبه زودم خووموپاک میکنم میرم دسشویی ازکمربه پایبنموبااب خنک میشورمممم ولی بازم بوبدمیدم معذرت میخوام بومدفوع میده...ببخشییداگه چندشون شدحالابیاییدکمک چکارکنممم
بوس به کله همتون😘😘😘😘

ایشالا
واقعا سخته
هممون سالم کوچولوهامونوبغل کنیم ایشالا عوضش درمیاد
عزلللللل چرا جوابمو ندادییی😡😡
🤭🤭🤭😆😅
غزل جواب ساراروبدههههه
صدبارر گفتمم غزلللللللللل جواب نمیدههههه😡😭🤦‍♀️
غزل واقعا یه ساعت کمر به پایینتو هر روز میشوری بخاطر بوی شیاف؟؟؟
ماشالله به تو😐😐😐
مگه هماتوم نداری تو دختر؟؟؟؟؟
با اون خونریزی و لخته...
.باید استراحت مطلق باید باشی تو
حموم و می‌ترسی بعد هر روز خودتو میشوری😳😳😳😳😳
تا نوبت سونو بعدیت فقط دراز بکش هیچ کاری نکن
مراعات کن همه چیت اوکی بشه
بعد مراعاتتو کمتر کن
مامان من هفتا بچه سقط کرده بود
چندین سری کورتاژ شده بود
دهانه رحمشو چند سری دوخته بودن
سر اولین بچش ک حامله شد
۹ ماه فقط دراز کشید کوچیک ترین چیزم بلند نشد
زیر سرش تشت میزاشتن سرشو میشستن
دستشویی با تشت بود
هیچ مشکلی هم مامانم نداشتااا
بابا تو شرکت رنگ بود قسمت تولید
اسپرم هاش ضعیف شده بود هی سقط می‌کرد مامانم...هیچ مشکلی نداشت
ولی نه ماه بکوب خوابید تا یکی زایید و بعدی من راحت شدم
عزیزم من توبارداریم استراحت مطلق کامل بودم..هر۲هفته روی تختم پلاستیک وپارچه پهن میکردن برام وکنارم آینه وژیلت وصابون واب گرم میزاشتن من کم کم ژیلت میزدم بعدش میرفتم حموم روی توالت فرنگی مینشستم وفورا میشستم سروبدنمو بدون اینکه خم وراست شم وفقط ازآب ولرم استفاده میکردم واصلابه کمروشکم وزیرشکمم واس شستشوفشارنمیاوردم
کسیکه هماتوم داره واتفاقاکسیکه خونریزی زیادداره ولخته دفع میکنه بایدسعی کنه دیربه دیرحموم بره
من ای یو ای کردم
از روز اولش چهارده روز نرفتم حموم گفته بودن خوب نیس.چهارده روز هم بکوب شیاف میزاشتم و بو میدادم.بعد اونم گفتن مثبته باز نرفتم حموم یه هفته بعدش ک گفتن دفع شد رفتم حموم
حموم بع کنار من این مدت و کلا دستشویی معمولی هم نمی‌رفتم فرنگی بود کلا
با اینکه هیچ دردی یا خونریزی هم نداشتم..مراعات میکردم ک اگه بشه خدایی نکرده با دستشویی معمولی رفتن یا فشار دادن.چیزی نشه
بوی گند گرفته بود منو.ولی بخاطر بچه هم خودم تحمل میکردم هم شوی!!
حموم رفتنو ولی آدم بگه خیلی وقته نرفتی
ولی اون آبی که هر روز یه ساعت کمر به پایین‌تر میشوری خوب نیست اصلا
منم مثل توخیلی بااصلاح موهای زایدوحموم رفتن مشکل داشتم وکلاچون خیلی روتمیزی حساسم واقعابرام سخت بودامادکترم واطرافیانم اونقدرباهام صحبت کردن تاتونستم باهمینکارهایی که بهت گفتم بارداریموختم بخیرکنم باکمک خدا
دقیقا
خداروشکر.به سلامتی
کثیف بودن یا فقط خوابیدن سخته
ولی بیشتر زنا همینطورن
خیلیا هستن یا بخاطر جفت اینطور استراحت مطلقن یا بخاطر هماتوم
یا هم ترس دارن که بیوفته مراعات میکنن
خلاصه اینا دردسری هست که همه مادرا دارن
روزی که لخته ازت میومد چه حالی داشتی؟چقدر ازت خون رفت؟؟؟؟؟اون دردت اون ترست و استرست اون حالا و احوالت...سراغ هر چیزی خواستی بری اول به اینا فکر کن
همین دستشویی فرنگی هم زیاد نشین
حموم هم آب گرم ضرر داره
زیاد راه بری یا وسیله سنگین برداری یا پله بالا پایین بشی یا زیاد نشستن
اینا سم هست برا هماتوم
رعایت کن یه مدت
بعد از اینکه هماتوم جذب شد
یکم خیالت راحت تر میشه
کلا نمیشه بشینی زمین؟؟؟
من خودم تجربه نداشتم برا حموم رفتن تو بارداری
ولی آبجیم دیدم
یه پارچه مینداخت زیرش
می‌نشست زمین یه دور فقط سرشو می‌شست میومد بیرون دو سه دقیقه طول می‌کشید اونم... میگفت شامپو سرمو شستنی به بدنام خورده کافیه
بدن اینا نمیشست اصلا..بیرون میومد مامانم براش با ژیلت بدنشو میزد
یا هم خودش یه اینه میزاشت خودش میزد به ژیلت
ولی ماه های اخر خودشو نمیتونس ببینه مامانم میزد
هیچ مشکلی هم از اول تا آخر بارداری نداشت.نه دردی نه خونی نه حتی یدونه قرص استفاده می‌کرد.. هیچی
خواهر شوهرم هیچ مشکلی نبود باز از دستشویی فرنگی استفاده می‌کرد و مثل آبجی خودم حموم میرفت
بیس چهاری هم خونه دراز کش بودن
تا چهار پنج ماه
عزیزم من قبل ازنشستن روی چهارپایه شامپو میریزم سرم لیفمم کفی میکنم خودمو میشورم نرم کننده هم میزارم روشیر دیگه دولانمیشم
منکه دارم دیوونه میشم دیگه ۶ماهه توخونه ام
شما هم هماتوم داشتین ؟یا چی؟بخاطر مراعاتتون میپرسم
اگه باحموم رفتن مشکل داری هریه هفته یادوهفته دوش پنچ دقیقه ای بگیر
اگه موهاتم بلنده پسرونه ای کوتاه کن که حمومت زیادطول نکشه
عزیزم من ازاول جفتم سرراهیه .هی گفتن استراحت کنم بالا میره نرفت که نرفت
ولی دیگه واقعا دارم احساس میکنم از نظر روانی دچارمشکل دارم میشم .همش گریه میکنم...
مراعات کردن خیلی سخته..اشکال نداره عزیزم.برا شما کم مونده آخرشه دیه..یکم دیه مراعات کنی و تحمل کنی
نتیجه زحماتت بغلته😍😍
عادیه عزیزم.😃تو بارداری بخاطر تغییر هایی ک توی هورمون ها هست
کلا حالت های افسردگی آدم میگیره
به آخرش فکر کن دلت باز میشه🥰
من قبلا حرفای مامانمو درک نمیکردم
انقد ک خوردم درگیر بچه هستم
میبینم مامانم واقعا چی کشیدهههه بدبخت
هفتاااا سقط کرده بیشترشو ماهای بالاتر بوده و کورتاژ شده😑😑😑😑
مرسی عزیزم .ایشالا زودتربگذره .همش نگرانم بااینهمه سختی چیزیش نشه بچه...حداقل سالم و به موقع دنیابیاد
سقط خیلی دردناکه .خدانخوادبرای کسی
ازلحاظ روحی
ایشالله عزیزم تا چشم رو هم بزاری این ۱۳ هفته هم به زودی تامام میشه.هم نی نیت سر وقت میشه همم صحیح و سالم تو بغلته
وقتی بچه سالمه و شماهم مراعات میکنی
دیگه چی میخواد بشه ک نگرانی؟؟؟
نگرانی هارو بریز دور با تو دلیت بحرف خوش باش😜
آره واقعا دردای روحی و جسمش به کنار
حرفای بقیه هم یه طرف
مادره بابام رفته بود برا بابام خاستگاری...
میگفت این دختره شکمش مشکل داره ک بچش نمیشه
با اینکه اسپرم بابام ضعیف بود!!
و بخاطر این چیزا
نه ماه همه چیز و برا خودشو زهر مار کرد
مطلقه مطلقه استراحت کرد تا بالاخره یکی زایید
مرسی عزیزم .والا چندوقته انقدر حالم بده و گریه میکنم اصلا حرف نمیزنم باهاش .
برا اولین بچش خیلی اذیت شد
تقریبا سی سال قبل بود
از کرج تا ارومیه با اتوبوس رفت
زایمان زود رس گرفت
هفت ماهه به دنیا اومد
دستگاه نبود مرد
اره بابا .الان من بخاطر شوهرم که ضعیفه ای یو کردم .که میگن ازعوارض لقاح مصنوعی همین جفت پایینه
وای بنده خدا .خیلی سخته ۰چندماه بچه رو به شکن بکشیم بعداینطوری بشه دردناکع واقعا
گریه رو بزار کنار😃
هزار نفر بهت بگن گریه نکن رو آدم تاثیر نداره
یکبار آدم خودش به خودش بگه دیگه اینکارو نمیکنم.هزار برابر بیشتره تاثیرش
با خودت حرف بزن و به جای کارایی ک شادت میکنه رو انجام بده
من فیلم میبینم و میخورم فقط🤣🤣🤣🤣
والا منم همینم ته همه فیلمارو ذراوردم .فقط میشمارم روزارو
به این چیزای بد فک نکن عزیز😃
ولی در رابطه با مامانم
الانم ک الانه بابام شر اون بچه با مادرم بحث داره.بعد سی سال...
خونه ی مادره مادرم ارومیه هست
برا همین مامانم این ده دوازده ساعت راهو با اتوبوس رفت
و راه و مسافرتم برا بچه خوب نیست دیگه...
الانم بابام مسافرت رفتن تو نبود دیدن مادرت نبود الان پسرمون زنده بود...
🤣🤣منم تو گپ فیلم دیه فیلمی نمونده ک ندیده باشم😅حالا باردارم نیستم
تو خونه تنهایی کاری ندارم بکنم
بازم شما شرایط بهتره.کارخونه میتونیدبکنید سرگرم میشید .من هیچوقت فکرنمیکردم روزی برسه کارخونه رو تفریح بدونم🤣
برا بابای من بخاطر شرکت رنگ بود ک تو قسمت تولیدش کار می‌کرد
ضعیفش کرده بود.هی میوفتاد...اون موقع هم این ای یو ای اینا نبود
اره مواد شیمیایی تاثیرمیذاره .بنده خدا قدیمیا خیلی سختی کشیدن
🤣🤣🤣آره من خداروشکر بیرون میرم.کار خونه میکنم
ولی بهترین سرگرمی من که عاشقشم خوابیدنه
خوشحالیم شاد بودنم توی خوابه😃
سختی زیاد بود ولی آخرش ننم عزمش جزم کرد تا یکی با موفقیت زایید😍💪💪
بعد آبجیم گفته بودن یکی دیه بزایی عقب مونده میشه چون فامیل هستین
بعدش من شدم و سر و مر و گنده😌😌
خداروشکر عزیزم خوبیم 💞
😂😂😂😂
تحمل کردم امروزم نرفتم ولی این لکه هاتمومی تدارن
دیگه نمیشورم‌نمیدونستم بده بخدااا😢😢
وقتی رو فرنگی بشینی فقط اون ناحیه رو با شامپو بچه ای چیزی میشوری نیازی نیست غسل کنی موقع دستشویی
خیلی سخته خیلیییب😢😢
دلم‌نمیادددموهاموکوتاه کنمممم
فتانه من هنوزم لک دادم چرااین شیافهاهییچ تاثیری ندارن
میدونم مال هماتومه چون دردندارم
بچه ها از معصومه جلالی خبر دارید جواب آزمایشش گرفت یا نه
سلفری میخواس بده یا آمینو
جوابش اومد؟؟
خیلی وقته فکرم درگیرشه
امروزم پیام هارو تا ده روز قبل رفتم پایین نديدم 🤔🤔
کییییی
غزل من بیش از یک ماه لک‌قهوه ای داشتم
بعدش رفتم هماتوم دیده نشد
🤣🤣
اینجور که یادمه خوب بود خداروشکر و بچش پسره
پس مال منم طبیعیه...فتانه من وقتی خیلی مثلا توخونه راه میرم بیشترمیشه مال توهم اینجوریه
خب راه نرو دیگه
من بلند میشدم زیاد میشد
وقت پریودم زیاد میشد
باشه جوووون به ۱۲باردادیت
سلام روزتون ب خوشی
توحیاطمون تنوردارن مادرشوهرم ایناخوب بعدبادوتادختراش اومده حیاط نون بپزن..ازصبح هزاربتزایعون ماروزدن که دروبازکنیدالان عصبانی شدم‌گفتم باباقشنگ میدونیدمن نمیتونم پاشم چراهی زر زرایفونومیزنید ازسیم کشیدمش حالاااا.....جالبیش اینجاست جاریم خودش کلیدداره هاا وای هی زر زر ایفون مارومیردمنم عصبانی شدم جوابشوندادم
سلام ستاره جان
چ ادمایه تومخین
غزل توچراهفتت تکون نمیخوره 🤦🏼‍♀️
نمیدونمممممم😭😭😭😭😭
منم دیگه سیم ایفونوکشیدممم.دفه اکل خواهرشوهرم بوددفه دوم برادرشوهرم سوم جاریم برداشتم‌گفت دروبازکن گفتم‌مگه خودت کلیدنداری....زورش میادمن بالاخوابیدم اونم‌بایدبره تنور کلفتی مادرشوهرجان...🤣🤣
الانم دارن‌به تلفن خونه زنگ میزنن که چراایفونوبرنمیدارم خستم‌کردن...برم سیم ایفونم بکشممممم🤣🤣🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
ستاره جان دوروزدیگه هفته من تموم‌میشه
کارخوبی کردی شعورندارن انگارتودربانشونی والا
چ قدرپیگیرن؟؟🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
همشونم کلیدبالارومیتونن باخودشون بیارن بعددروبازکنن وبرن تو ولی عارشون میاد
ب سلامتی ایشالاک ۴۰بشی.
منم شدم ۲۴وووی🥺😍💃💃💃💃💃
اره دیدم‌چه خشکله اون ۲۴..دست راستت روسرمننن بشم‌۲۴
ولی اینکه اینطوری تویه جاباهم زندگی کنین خوب نیس ب نظرم
جیگرتو.
ایشالااا توام هفته هات همینطوری بدون دردسروسالم وسلامت بره بالا
من تاچندقت پیش همش میشستم میشمردم ولی الان خودموسرگرم میکنم هفته هام زودمیگذره خداروشکر
ایشالا سالم وسلامت نی نیامونو توبغلمون بگیریم ایشالاااا
منوجاریم تویه راهرویم بعدخوبه من طبقه دومم اون طبقه همکف قشنگ ازهال اونابایدبری توحیاط بعداونجاتنورهست..مادرشوهرم هرسال قبل ماه رنضون نون محلی درست میکنه...بعدمنم دوسال طبقه همکف بودم ولی هالمون یه قسمتش راهروبودازراهرومیرفتن دیگه زیادمزاحمت نداشتن بعدکه جاریم رفت پایین بهونه اوردگفت هالش کوچکه وبایدراهروروبزاریم روهال ..پدرشوهرمم گفت ما ازتوراهرورفت وامدمیکنیم اون تیغه بین اال وراهروو خراب نکتیدبه حرفش گوش نکردن حالاجاریم ازحرصش رلته تموم فرش وموکتهاروجمع کرده که کثیف نشن
تایه هفته هم دعوابودکه میگفت نبایدنون بپزییی مزاحم من میشید ولی اسکال نداره منم دوسال اونجابودم حتی مادرهمین جاریم مزومداونجانون میپخت..
انشالله به امیدخدای بزرگگگ.ستاره توهم‌شبهامعمولا شکمت سفت میشه واحساس کس وقوس داری..من حس میکنم شبهاشکمم جابازمیکنه انگارازداخل بازش میکنن گشادمیشه
آره انقدسفت میشه زیرشکمم حتی سفت میشه.
غزل رحمت داره حالا می‌کنه کم کم
من ازدردگریه میکنم شماره ی دکترمودارم زنگ میزنم میگه طبیعیه میگم دولاموندم نمیتونم صاف وایسم تکون بخورم نفس نمیتونم بکشم.میگه طبیعیه رحمت داره جابازمیکنه میگه چون اولین بارداریتم هست اینطوریه
حالا گفته اگ دردات ادامه داشت بدازتعطیلات برم
چ قدبده اینطوری ازوسط خونه ی اون می‌ره میخوره ب حیاط ببین چ حرصی میخوره الان اون🤦🏼‍♀️😅😅😬😬
بزارتامیتونه حرص بخکره ستاره جون وقتهایی که من اونجابودم عمدابه ماودش زنگ‌میزدمیگفت بیاکمک مادرشوهرم..بعدمن بایدواسشون صبحونه ونهاروعصرونه هم میدادم...بزاراونم‌یه کم سختی بکشه
فعلاکه دوران پادشاهی منه🤣🤣🤣😎😎😎
بدچی شدکه ازاونجارفتی طبقه ی دوم؟
من میخورمومیخوابممم
دقیقاازهردست بدی از همون دست میگیری
غزل با هرکسی مثل خودش رفتارکن خیلی راحت زندگی می‌کنی اینطوری
همینطوری بمون .
😅😅
من تا هفته های وسط برسم همش خواب بودم خیلی می‌خوابیدم.
البته الآنم می‌خوابما ولی ن ب اون شدت
نشستم زیردلم عین حباب داره میترکه🥺
این جاریم الان سه سال ونیمه اومده خوب من پنج سال بامادرشوهرم اینابودم بعدکه جاریم اومدماروجداکردن اومدیم طبقه همکف این طبقه دومم که الان من توشم مستاجرتوش بود..بعدجاریم الان دقبقایه ساله جداست اونم دوسال پیش مادرشوهرم اینابودبعدبهونه اوردگفت جدامیشم پدرشوهرمم گفت باشه جدامیشی من تورومیفرستم جای احمداونم بایدبیادطبقه دوم....بعدمستاجروجواب کردن من رفتم طبقه دوم جاریمم اومدزیرکون من.....بعدتا۶ماهم جاریم بامن حرف نمیزدکه تونبایدمیومدی طبقه دوم تامن میومدم منم گفتم این خونه مال پدرشوهرمه وماوظیفه ای نداریم اونه که تصمیم میگیره که کی کجازندگی کنه
جونت سلامت 💓💓💓بالاخره شد ۱۲ 🤣🤣🤣🤣😍😍😍
فدای اون فندوقهامووونننننننن که چقدبهونه خوبی هستن
اره دیروزداشتی حرص میخوردی که چرانمیره بالاهفتت..مال منم دوروزدیگه میشه ۸
دیگه فتانه این هفته تموم بشه واردماه سوم‌میشی چه قشنگگ خودااا😍😍😍
😆😂😂😂چ حرصی خورده ها
ایشالابرسه براخودت
🥺🥺😍😍
لامصب بالا نمیره بخدا 🤣🤣🤣 انقدر روزای بارداری رو توی اوما چک میکنم خودمو توی آینه نمی‌بینم
شب بیدار میمونم تا بشه ساعت ۱۲ ببینم یک روز جلو رفته 🤣🤣🤣🤣🤣
اره ...بعداونقدم پرتوقع بودهااااا میگفت من میرم طبقه دوممم به مادرشوهرم گفته بود آوات یعنی من توطبقه پایین جای تودسوبازکرده میگفت طبقه پایین واسه من که بچه دارم کوچکه اون نداده خوبه..😢😢
❤️ماه های بارداری❤️

1⃣یک ماه تمام/ 30 روز: 4 هفته و 2 روز

2⃣دو ماه تمام/60 روز : 8 هفته و 4 روز

3⃣سه ماه تمام / 90 روز  : 12 هفته و 6 روز

4⃣چهار ماه تمام / 120 روز   : 17 هفته و 1 روز

5⃣پنج ماه تمام / 150 روز : 21 هفته و 3 روز

6⃣شش ماه تموم / 180 روز :  25 هفته و 5 روز

7⃣هفت ماه تموم / 210 روز: 30 هفته

8⃣هشت ماه تموم / 240 روز : 34 هفته و 2 روز

9⃣نه ماه تموم / 270 روز: 38 هفته و 4 روز

❤️چون بارداری 9 ماه و 10 روزه : یعنی 38 هفته و 4 روز + 10 روز = 40 هفته تمام .
ماورشوهرمم به پدرشوهرم این حرفوزده بوداونم گفته بودگوه خورده اوات واحمدتاابدقرارنیست که بدون بچه باشن بایداونابیان طبقه دوم...بعدم من احمدپسربزرگه اون بایدبیادبالاتر
دو هفته موندههههه 😁
غزل چرا جدا نمی‌شید از خانواده شوهرت ؟
واااای خیلیه
منکه جام راحته فقط گاهی وقتهاجاریم چسی میاداونم که من ادم حساب نمیکنممم ولش کن..وگرنه پدرشوهرمومادرشوهرم باهامون کاری ندارن
مادرشوهرم الان میادبه خاطرباردادیم وگرنه قبلاهاتاوعوتش نمیکردم نمی اومد
دعوتش
چشمشون دربیاد
مسخره هایه حسود
ولی غزل کاش میشدجدامیشدید ازمادرشوهروجاری و...
فقط جاریمه هالااونم گاهی وقتهاچس میگه که میزنم تودهنش
دبروزاومده بودمبگفت ازلخته های اون روزت عکس نداری...فک میکنه دروغ میگم که خونریری دارم.
گفت لخته های منومیخوای چکارعزیزم
گفتم
گفت هییچی
گفتم مگه دکتری
دیگه هیچی نگفت
ولی خیلی مررووه هاا هرروزمیادمیگه چندهفته ای
منم بش گفتم والاتوبهترازمن میدونی خودت حساب کننن
خخخ
بگوتوفضول لخته هایه منی
بگوبیشعورچون خودت دروغگویی فکر کردی همه مثل توان انگاراین چیزادروغ یاشوخی داره احمقومیزدی توسرش
دیروزم یه دروغ دیگش روشد...یه خواهرداره ۲۲سالسه خوب..بعداومده به همه گفته پسرفلان که خیلیم خوشکل وپولداره اومده خاستگاری خواهرم بعدشوهرمم اون پسره رومیشناسه گفت دیروزبهش گفتم تورفتی خاستگاری دخترفلان میگفت گفته من به روح ننم بخندم برم خاستگاری یه همچین چیزی....منم امروزصبح بش گفتم راستی خاستگارخواهرت چیشدگفت خواهرم جواب ردبهش دادددمنم‌تودلم😂😂😂😂اینجوری بش خندیدم😁😁
اره لخته هاروواسش میاوردم میبردش بخوردتش بی شعورررووو
ایش چندشم شد ازدست جاری عوضی چه حرفهتبایدبزنم
غزل این جاریت بفهمه دو قلو داری نصف بدنش از کار میفته😂😂
خخخخخخخخخ صبرکنیدبزارفعلاتوکف بمونه فاطی

دیروزاومده بهم میگه نی نی خوابو واست شستم قشنگ اگه دختردارشدی بهت بدمممم..خخخ
یعنی میمیره اگه یکی پسردارمیشه چون خکدش دخترداده
ولی من فقط ازخدامیخوام ازشراین لکه خونهانجاتم بده اسکال نداره دوتادخترباشن فقط سالم باشن

فقط مریض نباشن مجبورشم ببرمسون یه شهردیگه واسه دکترمن فقط اینومیخوام😢😢😢
نی نی خواب منظکرم همون سبدهاهست که نوزادوتوش میزارن مال دخترخودشه خخخ
😂😂😂😂😂😆😆😆من میخواستم بگم گفتم چندشمون میشه
😂😂😂😂😂😂😂😆😆😆
یه بچه داره ؟
چندسالشه جاریت
ایشالا صحیح وسالم بیان بغلت چرابایدمریض باشن دیوونه خیلیم سالم ونانازی وملوسن
بگوخودم میخرم نمیخوام
غزلللل دیگه باهات قهرمممممم😡
چی پرسیده بودی ساراازش
😆😆😆
همسن‌منه تااومدشکمش اومدجلووو..ولی دخترش خیلی شیرین زبونه منم خیلی دوست داده بچه هامعصومن..دخنرش دوسال ونیمه
وااااااا خواهرچراااااا
تعبیر خابمو دیگه عکسشم برات فرستادم برو بالا نگا کن🙁
ساراالان دیدم‌ببخشیید...جاریت چه حورادمیه...ادمی نییت که قصدجداکردن تووشوهرتوداشته باسه یاکسی باشه آبروببره
والا خودم یادم رفتش از بس پرسبدم😂
دیدم بابالامصب ازدردشکم وکمرم نرفتم بالاببینمم
تو رو کاری نمیکنه ولی زیرکه
خوابت بهت میگه که جاریت منتظریه فرصته که بین تووشوهرت جدایی بندازه
فوق العاده زیرکه
قریونت برم شرمندما هکش سوال میکنم ازت
فوق العاده مراقب خودتون باشید
خواهش میکنمم نازنینممم غزل ننه دوقلوهاهمواره درخدمت گذاری حاضره اگه بزارن این پدرسگهااا😂😂😂
اتفاقا دیروز رفتم خونش عیدی تا اومدیم داشتیم همو میکشتیم
وای شکممم انگارکش میادسارا
قربون عروس دوماد خودم بشم فداشون بشممم منننننننن
تامیتونی ازش دوری کن هروقت دیدیش ایت الکرسی بخون فوت کن دورخودت وشوهرت من بهش موج منفی دارم اصلابهش حس خوبی ندارمممم
طبیعیه نگران نباش واسه منک یدونس اینحوری میشم تو ک دوتا فندق داری
جااااااااانننننن😂😂😂
خوبه تونگفتی مثل مهشیدومهساکه دوتااحمدن
پسرت دخترو میگیره پسرمم دخترتووو😂
وگرنه خودموازتوبالکن پرت میکردم‌پایبن
جوووووون به جوجه هات
نه خدا نکنه جفت باشت خدا کنه از هرمدوم یکی باشه دیگه جنست جور بشه البته سالمم و تپلییییی
نه من با انصافم😂😂😂
جاریت به خوشبختی توحس حسادت داره یه جورایی وقتی تورومیبینه دوست داره ازوسط نصفتون کنه تااین حد
قربونت برم زیبااااااا 💋💋💋💋💋
🤣🤣🤣
حالاقهل نیستیییی
جدی اینطوریه من ازدورحسش میکنمممم
واییی دقیقا چون شوهرم خیلی بهم میرسه شوهر اون خسیسه اونجور نیس داش میخاد پارم کنه
دیدی انگارباهاتونم انقدقشنگ میشناسمش
غزل فال هم گرفتی در کنار تعبیر 😁
چرا بابا قهرم بخدا سر هیچی گفتم برم خونه داداشم اصن یهو بحثمون شد خودم تعجب کردم
ولی توتامیتونی جلوش زیادخوشبختیتوجارنزن جارنزدن این نیست که حرف بزنی باحرکاتت وبارفتارتون چون ادمهایی که چشم شوردارن متاسفانه کارمیکنه روتون پس مراقب باشید
قربونتت برم ک انقد باهوشیی💋💋
نه من حسمونسبت به جاریش گفتممم...
جاری هم ندارم حستو نسبت بهش بگی
فتانه شکمم الان یه ساعتی میشه انگارکش میاد طبیعیه
قبلاشبهااینجوری میشدم ولی الان ازصبح اینجوریم
آشتی میکنیدشوهرت خوبه وخانواده داررر
اره دقیقا تقصیر شوهرمه صد بار بهم قول دادیم ک جلو اون بهم محل سگ ندیم باز این اقا یه جی میپرونه خراب میکنه😂
خخخخخخ
انشاالله ولی خودش خـوبه😂😂
واییی غزللل کاش مریوان مونده بودیم بخدا میومدم بانه همش بهت سر میزدم😭
تواین تعطیلات نمیتونیدبیاییدسارا
مریوان هیلی قشنگه مخصوصادریاچه زریبار
۵باراومدم مریوان تاحالاالبته تومجرویهام
جفتم پایینه لکه بینی زیاد دارم اتفاقا خیلی شوهرم میگفت بریم سر بزنیم
اره رحمت داره بزرگ میشه
توی بارداری هر بلایی سرمون بیاد طبیعیه
خییییلی قشنگه قله امامش از همه جا قشنگتر چقدم ارفاع داره😍 ماهم بام قم داریم کوه خضر توی یه پیچ تموم میشه😂
خیلی سفته فتانه خیلی ازصبحم درازکشم همچنان احساس بی حسی داده شکمم نمیدونم‌چرا
اشکال نداره ایشالله بانی نی سال دیگه بیایبد
ما چون تنها بودیم اونحا هر شب هرشبببب اونجا بودیم بیشتر وقتا اهپگ کوردی میزاشتن میرقصیدن😍
خخخخخخ توهم بلدی رقص کردی
انشاالله با نی نی بیاییم بازم واسه زندگی کردن خیلی دلم تنک شده😍
اره فقط چندتا مدلشوو خیییلی دوست دارمم 😍😍😍
مردمش خییلی شادن خیلی یادمه ساعت هفت هشت کل مغازه ها بستع میرفتن بیرون حالا قم نصف سال شهادت اون نصف وسطم ماه رمضون از بس ک پره شیخه اینحا🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
خخخخخ
غزل جان
خوبی؟

سوالات مشابه