دوست عزیز واقعا متاسفم،کرونا واقعا تاثیرات منفی روی کسب و کارها داشت ولی نکات مثبتی هم داشت. آدمها بیشتر به خودشون اومدن و زرنگ ها زرنگ تر هم شدند و تلاشگرها تلاش بیشتری کردند...
به نظرم تا زمانی که مشکلات اساسیت مثل همین بیکاری شوهرت حل نشده، یک سال اقدام رو از کنار اسمت بردار و لطفاً برای بچه دار شدن اقدامی نکن.
انشاالله با درایت خودت و لطف خدا مشکلاتت حل بشه به زودی
عزیزم مشکلات مالی و همه دارن ، وضعیت اقتصادی خوب نیست کار هم همین طور خیلی سخت کار گیر میاد
منم همسرم سه روز پشت سر هم خونه باشه روز چهارم دعواست
خیلی سخته مرد بخواد خونه باشه عادت کنه به تنبلی باید یجورایی خرج رو دستش بزاری مجبور باشه واسه تامین مخارج یه شغلی پیدا کنه
چیکار کنم اصلا مغزم داره میترکه
واضح تر میشه بگین راهکار چیه که این بره سر کار... ممنون میشم بخدا جایی نداشتم بگم به خانوادم که میگم همه جبهه میگیرن که انتخابت اشتباه بوده یا تحمل کن یا قهر کن جدا شو
وضع اقتصادی واقعا داغونه مردم دارن له میشن زیر بار تورم
بره تو یه شرکت کار کنه دیه
حقوق شوهرمنم خیلی کمه ولی مجبوره میرع
اونم دیه باید مجبور بشه بره
چه حقوقش کم باشه چ کارش سنگین باشه چه خوشش نیاد مجبوووووره
خوبه خسته نشده از خونه موندن
براش خرج بتراش که فکر نکنه زندگی فقت سیر بودنه شکمه 😕مردا چندروز بخورن بخابن تنبل میشن حالا خر بیار باقالی بار کن
خانومایی عزیز ک حرف از تورم و بیکاری میزنین
بنده ی خدا میگه شوهرش دوسال اصلا کار نمیکنه ها
درست بخونین
نمیره بخدا اونقد گفتم هر بار دعوا می ندازه قهر میکنه میره بیرون سه چهار ساعت بعد میاد هندزفری می‌زاره گوشش وسلام...
فوق لیسانس هس از خانواده مرفه سوسول
ماشین داشت یکی دوماه اسنپ رفت مادر شوهرم نشست پشت گوشش خوند که خودته چرا خسته میکنی ماشین خریدیم برات که خونه نشینی بری بگردی زنت بهت گیر نده
ماهم درامدمون زیاد نیس ولی چون اجاره خونه و خرج بچه اینامون زیاده بلخره بایدبتکونه خودشو دیگه
همه تلاشتو بکن اگ دیدی درست نشد ولش کن ی چن وقت تا ب خودش بیاد
با خانواده همسرت راجب این موضوع صحبت کردی؟!؟
میگه بچه نمیخام
آخه گفتم بی انصاف من دلم بچه میخاد
چرا اینقد خودخواهی
سنمون کم نیس بچه نیستی زندگی و مسئولیتش رو گردن بگیر
میگه چی برات کم میذارم
فقط خوردن میدونه که یخچال پر باشه وسلام
وا ننه شوهره چه اسکله خب بنده خدا بگو زندگیمونو داری نابود میکنی با دس کشیدن در کون بچت
خیلی چند بار گریه کردم دعوا راه انداختم هم خانواده خودم هم خانواده اینا
مادرش برگشت گفت خدا مشکل همه رو حل کنه
فقط همین
اگر اخلاق تون نمیسازه بچه دار نشین
ب نظرم خیلی خصوصی با پدرشوهرتون حرف بزنین و بگین ی فکری بکنن برای پسرشون
ولی همسرتون نفهمه
مشکلات مالی رو همه دارن ولی من اعتقادم اینه کسی ک توانایی جسمی داره باید بره دنبال کار حتی کارگری
با حرف زدن مشکلات حل میشه با همسرتون حرف بزنین باهم دعوا نکنین
بالاخره هیچ مردی دوست نداره خانمش اذیت بشه
همین دیگه فک میکنه نیاز ادما فقط شکمه
ب نظرم در مورد بچه راس میگه
هیچ مردی🤔
خیلی از مردا لذت میبرن اتفاقا
لابد دورت نبوده
خودم بارها صحبت کردم پدرم رو فرستادم صحبت کرد...
پدرشوهرم گفت شما میگین من چیکار کنم هر کاری نمیره اون کاری هم که این میخاد نیست
راست میگه ولی من عقلم میرسه بچه نیارم اما مشکل همه رو خدا حل کنه یعنی چی...
اینقد سوسول بار آورده اینقد لقمه زو گذاشته دهنش
دو متر قد و صد و خورده ای وزن... میشینه خونه تخمه میشکنه فیلم میبینه
رفته رفته اخلاقشم گند میشه
اون مردا مریض هستن لابد
اذیت کردن ی مریضی هست خانم و اقا هم نداره
هیچ آدم سالمی نمیاد کسی رو اذیت کنه و تحت فشار بزاره
من میگم مادر عزیزم این ماشین اسنپ گذاشته بود میرفت مهم پولش نبود همین که خونخ رو اعصاب من راه نمیرفت تلویزیون رو صداشو آخر نمیداد ... برای من کلی خوب بود چرا نذاشتین... اصلا راضی هست مادرش همه نوکر و حمال پسرش باشن
پسرش تو دلش اب تکون نخوره
پول بزنه بهش بره بیرون غذا بخوره
خانمت هم کاری میکنه خودش میدونه
کار خرابی از ننشه
اگ ساپورتش نکنه مجبور میشه کار کنه
به نظرم او رویی که باید نشون میدادی رو نشون ندادی
نمیگم دعوای جدی کن و لگد بزن به زندگیت ها، ولی با جدیت و داد و بیداد و خرج کردن برای خودت حالیش کن که باید بره سرکار
برو ناخن بکار، موهاتو کراتین کن رنگ کن لباس بخر و ووووو...
تو هی از خودت زدی اونم میگه خب این فقط خرجش شکمشه دیگه
من بودم حتی مهریمم میذاشتم اجرا میرفتم درخواست نفقه میدادم میگفتم این سرکار نمیره و نفقه نمیده
ولی قبلش حالیش میکردم که قصدم زندگی کردنه و خودت داری خراب میکنی
هم خودشو حالی کن هم ننشو
بازم حرف بزن
بگو حتی شده بره پیش خودشون سرکار یا حداقل سهم الارث ک بعدها قراره بهش برسه رو الان بدن تا بتونه کاری راه بندازه واس خودش
حرف ننه والا گوش کن ک وکیله و خوب حالیشه👍
ب نظرت ب ننه شوهرش بگه راجب ارث
ننه شوهرش نمیکشه اینو😑
پدر شوهرم گفت تحمل کن ما بمیریم سهم برسه بهش باهاش بساز و زندگی کن
آخه این چه تفکری هست گیرم تا ۲۰ سال نمردن
من بعد ۲۰ سال بچه از کجام دربیارم
یا بیست سال اینو چه جوری تحمل کنم
الان مگه میدن سهم الارث
هزار تا نقشه میکشه مادرشوهر هر روزم میگه به پسرش که دارم میمیرم حالم بده اینجور اینو میکشه خونشون حرف یادش میده
شوهرم فوق لیسانس حقوق هست ازونا که عمرشو داده وکالت قبول نشده مشاوران موسسه مجوز داره اما باز نمیتونه کار کنه....
یه چیز دیگه
بهش گفتی من دلم بچه میخوا
یعنی تو این شرایط رو قبول داری و هرچی باشه زندگی میکنی
اینطوری اون ترس از دست دادنتو نداره.
هیچ وقت حرفی از طلاق نزنید ولی یکاری کنید بترسن ازینکه یروزی شمارو از دست بدن
خب خیلی خوبه که
آگهی بزنه و تبلیغات کنه
بره سراغ چنتا وکیل و بااونا درصدی کار کنه
الان خیلیا پروانه ندارن ولی از ما وکیلا بهتر دارن کار میکنن چون زرنگن
چند بار گفتم میذارم میرم حتی طلاق هم گفتم خیلی بهم ریخته چند مدت بهتر شده جدی هی چند جا رفته سر زده برای کار... اما میبینم داره عادت میکنه به این مساله که زنم
جایی نداره بره
الکی میگه
خودش پول تو بانک داره ولی نمیخوا کار کنه
سهم الارث هم میخوره میره
عزیزم بهترین کار اینه که بری پیش یه مشاور خانواده خوب تا اون قانعش کنه مشاور بهت راهکارو بهت میده
بنظرم برو سرکار یه قرونم بهش نده.تو این وضعیتت هم اصلا بفکر بچه نباش ولی بهش بگو که بعدا که اون هوس بچه میکنه تو دیگه نمیخای
قربونت برم بحث زرنگی باشه این زیر صفر
اصلا لب کلام بگم هیچ کاری از دستش برنمیاد
منم به همین پرستیژ خودش و خانوادش فکرم رفت و از لحاظ جربذه و غیرت کاری امتحانش نکردم
پیش مشاور هم کارت راه نمیوفته مادرش نمیذاره بره سرکار
خب اگه میبینی خودش دنبالشه هی پیگیر باش بگو رفتی فلان جا؟ چی شد و هی درموردش حرف بزن
اگه میبینی خودش به صرافت افتاده دیگه دعوا نکن مهربون باش
اسم طلاقم نیار همینکه روپای خودت وایسی میاد طرفت چون پولی نداره اون وقت حالشو بگیر
رفتم یه جلسه بدون اینکه بدونه بردمش داخل رفت دکتر گف از جلسه بعد سه هفته بعد تشریف بیار اونجا گف چشم...
اما الان سه ماه میشه که نذاشت منم برم
گف چقد دوست داری پول خرج دکتر و... کنی
عجب 🙁🙁کار وکالت باید خیلی سر زبون دار و زرنگ و پر رو باشی
پس کلا مسیرشو اشتباه رفته
توی تنگنا نیست از نظر خودش بخاطر همون دنبال کارم نمیگرده جدی
میپرسم عصبانی میشه میگه انشالله سر ماه
یعنی من همه ماهها رو شمردم رسیدم اینجا صبر کردم چیزی نگفتم... اما گاهی اوقات تو خونه یه استکان روی سینک میمونه هزار تا حرف به من میگه
من خودمم مدرسه تدریس میکنم
و پایان نامه و تحقیق می نویسم
از هر دری که ممکن باشه برای خودم درآمدی درمیارم... اما این کلا برعکس من
انگار منم گرفته فقط براش ناهار شام بپذم
و بشورم بساوم
ببخشین هر شب هم بدم
من یه بار از همسرم جدا شدم و راه حل طلاق و بچه دار نشدن اصلا راه حل خوبی نیست توصیه من صبوری کردنه من وقتی صبر نکردم همه چیز بهم ریخت ارامش تو خونتون رو برقرار کنید
آخه خودش اصلااااااا تو تنگنا قرار نمیده فرار میکنه یا عصبانی همه رو بهم میریزه که بترسن ازش
هم خودتون اروم باشید هم اون رو اروم کنید
آخه بخدا داغون شدم تو خونه به همه چی گیر میده من از مدرسه میام ساعت ۱ زود لباسامو درمیارم ناهار رو آماده میکنم یه روغن یه قطره رو میز میریزه هزار تا اعصاب خورد کنی راه میندازه
سلیقه نداری
زن سلیقه باید داشته باشه منم گفتم مردم باید کار داشته باشه... شروع شد جنگ جهانی...
همه جای بدنم می لرزید
میدونم من روز های سختی داشتم بدتر از شما اما اون روزی که گفتم همین همسر منه با تمام بدی ها و خوبی هاش زندگی خودم لذت بخش شد
سلام عزیزم، شوهرم یه دخترخاله داره از هر انگشتش یه هنر میریزه، انقدر خانمه، شوهرش تو شرکتی کار میکرد که چند سال پیش جمع شد، از اون موقع این هی این کار و اون کار که بقیه براش میدا میکنن با ناز میره، بعدش یه بهونه میکنه میاد بیرون، حتی راحتترین کارها، مثل زنا نشسته تو خونه به زنش گیر میده، این مردا تنبل شدن، دوست ندارن سختی بکشن
افتضاح تنبل هست
فکر نمیکردم از این نقطه شکسته بشم
راضی هس پاهاشو بلند کنی جارو بکشی اگر چیزی نگی و غذا زو اماده کنی مثل مادرش همه نوع غذا درست کنی ... قربون صدقه بری بیاد بخوره
یه کمک نمیکنه یه بار ظرف میشوره اخماش توهمه
بالاخره خوبی هایی داشته که همسرش شدین این روز های سخت هم خواهد گذشت
اصلا بچه دار نشو، نمیگم طلاق بگیر ولی فعلا بچه دار نشو،
فامیل های ما اسنپ هستن روزی پنصد درمیارن
عزیزم، باید این‌مرد یه اراده کنه، زندگیش و جمع کنه، جالبه خانواده ش حامیش هستن بدتر
پس عزیزم نمیخواد کار کنه . به معنی واقعی گشاد تشریف داره
الان شوهر خواهرم . کمرشو عمل کرده دیسک کمر داشت دیگه نمیتونه بره کار قبلیش چون کارش سنگین بود .
الان یواش یواش شروع کرده با اسنپ فعلا کار میکنه تا یه مغازه ای چیزی بزنن
شوهر من همش تو خونه بود حتی وقتی زنگ می زدم کجایی می گفت بیرونم بعدمی رفتم خونه مچشو می گرفتم تو خونه بود
ماهی سیصد پول در میاورد ۱۷۵ میداد به صابخونه
بله صدرصد داره نمیگم نداره ولی واقعا داره خوبی هاش از چشمم میره
خوبی هاش تمیز و دل پاک هست صادق هست مثل بچه... نه سیگار نه مشروب نه دوست باز...
خیلی تو دوران عقد احترامم رو نگه میداشت منم میگفتم کارش هم اگر شانش نیست باهم دفتر میزنیم همین من پایان نامه و تحقیق کلی درآمد و نام معروفی داشتم...گفتم بیا اینو تو دستت بگیر منم از دور یاد گرفتم من بهت کامل یاد میدم
گفت چشم حتما
همه چی گفت باشه فقط در کلام
الان هیچ کاری نمیکنه
فقط ریاست و مدیریت میخاد که اونم به این نمیدن
حتی طلاق گرفتم رفتم خونش دیدم حتی نرفته خونه مادرش مونده تو همون خونه خوابیده
مرد کاری باشه . خونه بمونه سکته میکنه .
بلاخره اسمش مرد هست . اگه کاری باشه یه جوری پول درمیاره .
یکی از دوستای من شوهرش بیکار بود رفت از این استکان ها و ظرف های شیشه ای ک ارزون هستن میاورد .
هر روز یه منطقه بساط میکرد تا کارهاشون روبه راه بشه .
فقط یه ماشین پراید داشت .
تازه دوستم میگفت سودش خوبه
بخدا همینه مال منم چند روز رفتم خونه پدرم قهر کردم... اومد دنبالم دیدم اصلا انگار نه انگار قشنگ مامان جون پول زده خورده خابیده
خانم هم نیس اوخیییی راحت
حالا وصعیت مالی پدرش خوبه چند تا بچه هستن
اره دیدم اینجوری نمیشه من این همه ادعای زرنگی و کار بلدی دارم اونوقت بلد نیستم شوهرمو راه بندازم
الان درستش کردی ؟ کار میره
آره خوبه وضعشون مادر و پدر بازنشسته حقوق بگیر
برادرش سمت مدیر کل استانی داره.. یه دونه خواهر داره که شوهرش حسابدار شهرداری
به منم بگو ریز به ریز من زندگیمو دوست دارم پاش وایستادم اما دیگه اخیرا زیاد میبرم و خسته میشم گریه می کنم سرشکسته میشم...
چی بگم دوست عزیز ان شاالله یه کار خوب گیر شوهرت بیاد . واقعا بیکاری خیلی سخته .
بلاخره تو هم جونی تا کی باید غناعت کنی
چون شغل های خوب دارن اطرافیان به شغل های پایین رضایت نمیدن
من بدون اینکه بفهمه چی میشه جا خالی دادم و همه رو سپردم به خودش در واقع هیچ کس شدم تا اون کسی باشه
خب چیکار کردین رفت از خونه بیرون بخدا فقط بره بیرون هر کاری هر درآمدی مهم نیس
عزیزم الان من این شغل هایی ک گفتم شغل ثابت نیس تا موقعی ک یه کار خوب پیدا کنه فعلا بره بهتره .
یعنی کار نکنم هیچی نگم بشینم خونه بگم خرجی بده آخه نمیده میگم میرم آرایشگاه یه صد تومن بده نمیده میگه ندارم دفعه بعد میدم
میدونم منم با هزار ترفند اول فرستادم اسنپ
من با هزار حرف که هیچ کس نمی فهمه قرار نیست کسی خبر دار شه فرستادمش اسنپ بعد هی خوشحالی می کردم که چقدر پول خدایا شکرت اقامون دستت درد نکنه تو سلطان منی و....
ممنونم از همه تون بخدا خالی شدم انشالله مشکل منم حل بشه مثل مشکل همه 🤲
می گفتم یه میخ بزن به دیوار عکس رو بچسبونم نمی کرد منم شش ماه صبر کردم تا یه میخ زد ولی خودم نزدم
دقیقا میگفتم منم ماشالله به به چه خوب
ده تومن میدی بزارم کیفم پر پول بشه دستت سبکه... فلان بهمان اون بی انصاف مادرشوهرم نذاشت داشت راه می افتاد
باید صبر کرد درست میشن زمان می بره
برای خودش هیچ زحمتی رو روا نمی دونه دریغ از یه حرکت...
من که بچه دار شدم بهتر شده به خاطر همین می گم بچا دار نشدن مشکل رو حل نمیکنه
نمیدونم که سرم از درد و گرسنگی داره میترکه ممنونم که دلداری دادید انشالله دلتون شاد و زندگی هاتون گرم و پرمحبت باشه
دعا کنید این یه کاری پیدا کنه بره
اسنپ رو دیگه پروند
ارامش رو برای اون ایجاد کنید خودتونم به ارامش می رسید
ارامش شما مهم تر از هر چیزیه
چیکار کنم واقعا موندم 😔😣اصلا درک خستگی منو و کلانجار با اولیا و کارهای خونه و.. تحقیقاتی... رو نداره
یکطرفه دارم همه چی رو میکشم.. آرامش رو چه جوری حاکم کنم باید لال بشم هیچی مثل مجسمه بخورم نمیرم
وسلام
رو در رو مادرشباید وایسی شوهرت ی تنبل تن پروره تمام
بترسونش بزار برو خونه بابات
عزیزم واقعا متاسفم.
ازت می خوام تو اولین فرصت روی یه برگه همه انچه که تو زندگی در کنار همسرت به تو انرژی می ده و شادت می کنه رو بنویسی و بعد مشکلات و سختی های سر راهت رو بنویسی بعد بزار تو ترازو ببین با این مرد تو چند سال آینده کجا هستی آیا پدر خوبی برای فرزندت هست؟ آیا خودت خوشبختی؟ اگر نباشه چی میشه تو کجایی آیا شادی ؟ فقط و فقط بنویس نه تو ذهنت بلکه رو کاغذ از کوچترین تا بزرگترین دلیلیت برای موندن یا رفتن بنویس
اخه میرم خونه بابام میگه برنگرد طلاق بگیر مرد چطور میشینه خونه از صبح تا شب یک روز نه دو روز نه یک ماه نه یکسال نه...
باشه عزیزم می نویسم فردا چشام میسوزه از گریه و ناراحتی
برات بهترین ها رو آرزو میکنم امیدوارم تصمیم درست بگیری
قربانت مرسی عزیزم امیدوارم خدا خودش یه راهی جلوم بذاره
دعا کنید
خدا حفظ کنه نی نی هاتون رو
ب مادر شوهرت رک و منطقی صحبت کن بگو خرج مارو نده تا فکر بیفته
اشنباه مادرشوهر منو نکن شوهرش بی مسئولیت بود خودش میرفت کار میکرد دوتا بچه هم آوورد کون شوهر من پاره شد از زندگی عقب افتاد تا واسه خاهرش جهیزیه و سبسمونی جور کنه خاهرش هم عزیناست با اینکه پول داشت و شوهرش غلام حلقه به گوشش تو شرایط سخت یه قرون هم به داداشش قرض نداد اکه کمک خانواده من نبود ما خونه دار نمیشدیم پدرشوهرم الان که ۵۰ و خورده ای سنشه جون دیگه عروس دار شده و میدونه پسرشون نمیتونه خرج دو تا خونه رو بده رفته سرکار نگهبانی ولی باز به زنش پول نمیده یا خیلی کم میده چون میدونه زنش به خمایت نکردن اون عادت کرده و یجوری از نظر مالی خودش رو تامین میکنه . تا شوهرت رو درست نکردی بچه نیار لطفا
یکی از نزدیکای من درست همین کارو کرد ، ولی چون پسره دیگه بی غیرت شده بود و مامانش هم پشتش ، اصن عین خیالشون نشد ، نه گفتن میره سر کار ، نه چیزی ، به دختره گفتن ایراد از خودته نمیسازی طلاق بگیر ، و اخرشم همین شد
امیدوارم مشکلات زندگیت حل بشه عزیزم ، خدا خودش کمک کنه که شوهرت غیرت مردونه داشته باشه و بره سر کار
چون خونه موندنه مرد ، فقط پول در نیاوردنش نیس ؛ اخلاقش ، روحیه ش و اعتماد به نفسش همه رو از دست میده و تبدیل میشه به یه آدم
بی کفایتِ بد اخلاق
دقیقا همین شده
بی کفایت بداخلاق
منم از بس حرص خوردم همینجور شدم بی کفایت بداخلاق
اینقدر خسته م میخام برم چند ماه تنها یه جا زندگی کنم
داره همینجور میشه
این کار بکن نیست چون مادر از خدا بی خبرش نمیگه آخه حق داره پسرم مرد هم میشینه خونه؟
علیلی ذلیلی؟؟؟
دعوتی جدی راه بنداز بابا
یکم بد حرف زدی؟زیاد بد حرف میزدی
شوهرت ببخشید پررو شده بگو تو چه پولی داری که من دنبالش باشم؟؟؟
خداروشکر کار ریخته اگرم میگه کار نیست از چلفتی بودن خودشه سنگاتو وا بکن اینجوری که نمیشه از هیچیم نترس
اگه ننشم پشتشه بهش بگو بچه ننه بتر اوردی زن براش نمی‌گرفتی بیچارش کنه ور دلت میموند تا خسته نشه یه وقت
به سرتم نزنه خودت کار کنیا قشنگ معلومه شوهرت ازوناس یهو به خودت میای میبینی پول تو جیبی اونم خودت داری میدی
الان دو روزه قهریم من از مدرسه میام ناهار نمیذارم یعنی میرم اتاق در میبندم می خوابم اونم پا میشه میره بیرون ناهار میخوره یکی دو ساعت بعد برمیگرده
شب وقت شام هم همین کارو میکنه
نمیدونم دیگه به کجا خواهد رسید ولی خسته م یعنی صد سال سیاه حرف نزنه آشتی نکنه من هیچی حرفی نمیزنم نه شامی نه ناهار خودش میدونه. ببینم زیاد طول بکشه به این رفتاراش ادامه بده میرم خونه پدرم دیگه هم برنمیگردم.
یه بار پر رو پر و به منم پول زد مادرش دعوا راه انداختم که من مثل پسرت گدای پولت نیستم ... چرا بهش پول میدین چرا کمک میکنید
کلی حرف بارم کرد که چیکار کنیم کمک نکنیم بچه مونه از دستمون فقط همین برمیاد
متاسفم برای مادری تحصیل کرده با این تفکر که بچه رو بدبخت کرده
فقط میدونن بتپن تو شکمش صداش درنیاد
یه دست پا چلفتی تنبل خنگ
بچه ها داره همین جور میشم
یک ماهه اومدم قهرم اصلا نه پیامی نه زنگی
شنیدم مادرش چیا بهش یاد داده گفته شوهر خواهرم شاخ درآوردم
حالم خیلی بده
این روزا به همه چی فک می کنم به کمک و دل گرمی تون نیاز دارم
بچه ها بعد تعطیلات میرم پیش وکیل مهریه میذارم اجرا و نفقه میخام
نه ۴ اسفند بهم توهین کرد فحاشی کرد از خونه زدم بیرون شب بود لومدن خونه پدرم
دیگه نه پیامی نه زنگی
گفتم عید پدر و مادرش پادرمیانی می کنن آشتی می کنیم
من زهی خیال باطل
حرفها و تهمت هایی بهش یاد دادن
اومدم خونه پدرم الان یک ماهه
هیچی
زنگ که نه
گفتن دزدی کرده داده پدرش ماشین خریده
من با پول خودم یه گوشواره دو گرمی خریدم اینو که چند ماه قبل مادرشوهر بدبختم تو گوشم دید از حسادت چهره ش دگرگون شد
تابستان پدرم یه ماشبن دست دوم خرید یکم پولش کم شد مادرم یک گردنبند قدیمی داشت بردیم بازار فروختیم همین با شوهر بی انصافم بردیم فروختیم
حالا گفته دزدی کرده برای پدرش طلا داده ماشین گرفته
از صبح تا شب خونه می نشست تخمه می شکوند گیم بازی می کرد
منم کار مدرسه و پایان نامه و تحقیق انجام میدادم
حالا ماهی دو سه تومن میشد
یه گوشواره خریدم اینارو یادش دادن
واقعا شنیدم به شدت ناراحت و عصبانی شدم
ولش کن باباحیف تونیست طلاق بگیرراحت
شوهری که۱ماه پی زنشونگیره به دردنمیخوره
با یک پیج فیک اینستا وارد شدم با اسم مستعار و عکس زیبا روی دختر
البته خودمم دست کمی از زیبا رویان ندارم
این دو دیقه بعد پیام تبریک فرستاد و افتخار آشنایی با کی دارم
منم اسم مستعار گفتم و سن و رشته تحصیلی
این شوهر بی انصاف و از خدا بی خبرم همه چی رو به این دختر گف
بوس و عشق بازی راه انداخت عکس خونمو فرستاد عکس خودش رو ...
دلم شکست😣
اینارو اسکرین کردم فرستادم پدر شوهرم
و گفتم متاسفم براتون
بابت تهمت هایی که به یک دختر زدید و نشستین در گوشش گفتین اون مادر شوهر از خدا بی خبرم
می سپارمتون به خدا
میخام جدا بشم
اما بخاطر این تهمت هایی که بهم زدن
میخام تلافی کنم اذیت کنم حرص بدم
1542
1400/10/19
