سلام شرح زایمان من😌

شنبه 27 آذرماه صب آزمایش کرونا دادم
بعد رفتم مطب دکترم بهم برگیه بستری داد برای سه شنبه 30 آذر ماه ، ساعت هفتونیم صبح رفتم بیمارستان
پرونده سازی کردم دکترم مث دکترای دیگ نگفت ازشبه قبل ناشتا باش فقط گفت صب ناشتا باش منم ساعت 3 صب ی شیرموزو اجیلو اینا خوردم.صبم ک رفتم. بیمارستان، کارامو ک رسیدم بهم آنژیوکت وصل کردن رفتم تواتاقم تارفتم تو اتاق پرستار اومددنبالم منوبرد اتاق عمل.خیلی استرس بهم وارد شد چون چیزاییم ک تواوما خوندم بیشتربهم استرس وارد کردتا رفتم تو بخش اتاق عمل دکترم اومد دسشو گذاش پشتم منوهمراهی کردتااتاق عمل.کلی باهام حرف زد  بعد بهم گفتن بشین روتخت تانشستم دوتا خانم اومدن بهم سوند وصل کردن اصلا درد نداشت مثه این پمادای واژینال دراون حدبود دیگ دکتر بیهوشی اومد داش بامن حرف میزد ک آمپول بی حسیوزد اصلا اصلا متوجه نشدم سریع گف درازبکش بعدش جلوی سرم پرده وصل کردن منم همش داد میزدم هنوزشکمم بی حس نشده پاهام حس دارن دکترمم ازاونور پرده هی دلداری میداد ک من هنوز هیچ کاری نکردم دارم بهت بتادین میزنم ده دقیقه نشده بودک دیدم صدای گریه بچه میادینی ازاون لحظه ک دکتر بیهوشی آمپولوزد تاب دنیااومدن بچه ده دقیقه هم نشد
خودم ی لحظه تعجب کردم ن صدایی ن دردی
دیگ بچرو بردن ی 10 دقیقه کاربخیه طول کشد
بعدم دکترم اومداشکاموپاک کرددستمو نوازش کردمنو فرستاد ریکاوری.اونجاهم ی ده دقیقه بودم راستی موقع عملم دستم قشنگ هس داش سرمم کلا تکون میدادم
فقط ی حس سنگینی توقفسه سینم بود.حتی ی اقایی اومد بالاسرم گوشیمو داد بهم رمزشو زدم ازاون لحظه ک بچه ب دنیا اومد فیلم گرفت.بعدم رفتم بخش درد داشتم
واسم مسکنو شیاف گذاشتن.اخرشب سونموکشیدن یکم درد داش تاصب زود دکترم اومد پانسمان بخیموعوض کردتاظهرم مرخص شدم.اومدم خونه کلی کارامم کردم بااینک مادرمم بود ولی دلم طاقت نمیاورد.اصلا خودمو ننداختم.اینم بگم تخت بغلیم دکترشون فرق میکرد
ازشبه قبل ناشتابودن و خیلی حالشون بد شده بود
میگف تو اتاق عمل سه بار آمپول بیهوشیه دراورد جاهای مختلف فرو میکرد میگف همش استرس داشتم قطع نخاع بشم.سوندشم میگف خیلی درد داش.کلا افتاده بودبنده خدا.
دکترم خانم دکترقلی پور بودن
خدا خیرش بده هم خودشون هم تکنسین اتاق عملشون خیلی عالی و کاربلد
بیمارستان خصوصیه کلینیک
نزدیک ده تومن هزینه شد.تمام ببخشید طولانی شد😁