Ooma
پرسش (1400/09/25):

بچه ها تورو خدا هرکی میدونه درست راهنمیایم کنه

من چتد وقت پیش ک‌گفتم‌مهدی کتک م زد بعد داداشم بهش زنگ زد گفت به خواهر من کتک ردی میفرستمت یع حایی بزنندت..بهم فحش داون و قهر و اینا...الان دندون پسرم جیک زده میخوام یه خاتواده مهدی یع خانواده خودم و بگم ..داداشم میگه من نمیام شوهرت اهانت کرده ...شوهرمم میگه دعوت کن هرکی اومد اومد نیومد دیگه حق نداری تهران بری خونه مادرت و خاتوادت..چه کار کنم داداشم بیاد..شوهرمم راضی نمیشه بع داداشم‌مخصوص زنگ‌بزنه میگه بع درک ک‌نیاد ..میخوام میان داری کنم.رلستش نن فقط خانوادم و دارم اینجا هم غریبم‌..توروخدا راهنمایی درست کنید .....اش دندونی شما چه جوری با چی درست کردید اگه عکس ایده دارید بعم بگید ممنونم دوستای خوبم

به داداشت بگو بخاطر من بیا، مگه میشه تو نباشی، تو نیای من اصلا جشن نمیگیرم آش نمی پزم مخشو بزن
بگو بخاطر خواهرزادت بیا
آشم بلد نیستم 😁
مهمونی بازیش نکن خیال راحت .اش و ببر در خونه هاشون
منم میگم بیخودیه ازتهران خانوادتودعوت کنی فقط به خاطریه آش...اینجوری داداشتم مجبورنمیشه که بیاد..بفرست درخونه چندتاهمسایه وبه قول خودت تمام...😆😆
به نظرم بخایی مهمونی بگیری اختلاف ها بیشتر میشه.بزار انشالله براش یه تولد توپ میگیری
سمیرا دورت بگردم هر کااااری میخوای کنی فقط این تایپتو درست کن دلبر
خخخخ نعععععع من تصحیحش کردم نمره اش میشه ده من یکساعت نمره دادم
خواهر من چرا دنبال دردسر میگردی، اصلا مهمونی نده ، یه آش درست کن پخش کن در و همسایه و تمام،
گفت‌نمیام‌این‌چندمین بارشه بهش بی احترامی کردا
فقط اش ن .کیک و شام هم بگیرم
وقتی میدونی بینشون شکراب چرا اصرارداری جشن بگیری ودعوت کنی؟؟
آش دندونی هم قبلا بچه هابرات گفتن همونجوردرست کن وچندتاپخش کن تموم
بچه ها خب شاید دلش بخواد واسه پسرش جشن بگیره
ببین مقصر خودتی باشوهرت دعوات شده زنگ زدی به داداشت الان تو سرخونه زندگیتی این وسط میونه شوهرتو برادرتو بهم ریختی
خب جشنم بگیره بایدهمه ی جوانبوبسنجه جشنی که باگله وشکایت باشه براخودش بدتره که
یعنی داداشت نیاد،شوهرت نمیزاره تو بری خونه مامانت؟ فازش چیه؟داداشت به مامانت اینا چع؟
تادیروزمامابودی که توووو
نمیدونم چرا فکر میکنم ایشون سارینا خانومه
خوب همونه دیگه عزیزم
اره خو اشتباه کردم‌بد کتکم‌میزنه ..تو روخدا راه حل بدید
ن جشن ختنه گرفتم‌ن دنیا اومد یع شیرینی داون و یع گل م نخریدن واسم ..تورو خدا میخوام بگیرم
وا خودمم دیگه
بگو داداش تو بخاطر کتکم میزنه باهاش دعوا کردی حالا بخاطر شادی دل من کوتاه بیا.پاشو بیا خونم ولی نخواستی باهاش صحبت نکن
زنگ بزن داداشت بگو تو بخاطر منو امیرعلی میخوای بیایی نه مهدی هرچی کدورت بوده بزار کنار و تواین جشن شرکت کن منو پیش شوهرمو خانوادش سربلند کن
ببین تو جشنتم بگیری
داداشتم بیاد
اول تا اخرش داداشت وشوهرت با اخم و تخم نگا هم میکنن و مطمئن باش چیز زیادی خونتون نمیخوره چون از شوهرته
و جشن هم بگیری و بیاد داداشتم نهایتش اخرش بااازم دلخوریه
یابه مامانت بگو باهاش صحبت کنه راضیش کنه
میگه نمیام پنج شنبع دیگه س..گفتم بیا گفت چندین بار اهانت کرده به خاطر تو و بچه ت تادحالا بخشیدم‌اما دیگه نمیام‌...... ...
بگو اینبارم بخاطر منو بچم ببخش کوتاه بیا
داداشت زن داره؟
عیب نداره بعدس من اجازه دارم برم خونه مادرم خونه خوااهرم داداشم بیام تهران..دلم لک زده ..والله دلم شکسته منم دوس دارم خانواده م بیان خونه م‌منم برم‌....
اره
داره
خب به زنش بگو تا زنش راضیش کنه بالاخره اون قلق شوهرش دستشه
درسته که دوست داری برا بچه ات جشن بگیری اما جشنی که با اخم وتخم باشه ارزششو نداره.تو جشن بگیری داداشت هم بیاد باز شوهرت بهانه میگیره که اخم کرده بود و ...صدجور بهونه دیگه میگیره
سبا بحث جشن نیست میگه دوس دارم خانوادم بیان خونم من برم میگه دوست داره رفت وامد کنه
سمیراجان بذارتولدیکسالگی پسرت بگیرمن میونه داداش وشوهرم خوب نیس البته داداشم کلامهم نیس کم سن وسال وغرور داره شوهرمم درکش میکنه ولی بخوام جشن بگیرم دوتامیگیرم یکی برای خانواده خودم یکی خانواده همسرم
عزیزم. ناراحت نشو. شوهرت آدم درستی نیست. نمیتونی ب خاطر اخلاق خودش و خونواده ش همه چی و مدیریت کنی، میفهمم دوست داری جشن بگیری، ولی به چه قیمتی، چند بتر باید داداشت به خاطر تو کوتاه بیاد و شوهرت پررو تر بشه،
از حرفم ناراحت نشی عزیزم، ان شاءالله هیچ زنی تو این موقعیت قرار نگیره، اگرم گرفت خدا دلش و قوی کنه، بتونه جدا شه راحت بشه، ولی شما که شرایط جدایی نداری ب خاطر بچه ت که میگی، از طرفی نمیتونی همش از خونواده ت انتظار داشته باشی خودشونو کوچیک کنن،
همینقدر که بتونی بری خونه خانواده ت، خداروشکر، مجبوری یه جشن بگیری پس فردا اوضاع بدتر بشه، شوهرت کلا لج کنه نذاره بری تهران میخوای چکار کنی،
ببخشید من نظر میدم ولی من فکر میکنم این خرج را بزار برای تولد پسرت که سه چهار ماه دیگه هست و یکم از کدورتها برطرف شده. میتونی برای دندونیش هم کیک بگیری و با هم برید آتلیه که عکسش بمونه و آش هم به همسایه ها بدی. الان تو این موقعیت اگر برادرت بیاد اولا کوچیک شده و دوما با اخم و قیافه گرفتن اوضاع بدتر میشه برای تولد پسرت
سمیرا تو بجا اینکه صورت مسئله رو حل کنی داره پاکش میکنی
مشکل از شوهرته باید شوهرتو درست کنی عزیزم
وگرن موضوع داداش تو ربطی ب رفتن خونه مامانتو نداره
تو باید شوهرتو درست کنی
والا من خواستم مهمانی بگیرم آخرم منصرف شدم فقط خانوماده شوهرم بودنو خانواده خودم فامیل هم میگن چرا آش دندونی نپختی 😂😂
بگو هر کی اومد که اومد هر کیم نیومد که نیومد دیگه
سخت نگیر مهم تو پسرته چیزی مهم تر از این نیست خوش باش
سمیرا من میگم بذ مهمونی واس تولدش بگیری انشالله.تا اون موقع کدورت ها کمتر شده انشالله.
بلفرض اینکه داداشتم بیاد و خدایی ب خاطر تو درگیر این موضوع شده و دوباره کوچیکش میکنی.نذار بزرگی داداشت کم بشه
والا من ازخدامه داداشم اینجور پشتم باشه
خانواده همسرم کلا یه ننه و خواهرشه
ابحیممم مثل شما میگیره حدا ...یه خانوادا ما یه خانوادا همسر