شرح زایمان سزارین من

همیشه تو بارداری می اومدم داستان زایمان های بقیه رو می خوندم وجالب بود برام حالا گفتم از زایمان خودم بگم براتون😁
من تو زمان بارداری کلا تمایل شدید به زایمان طبیعی داشتم و خودمو اماده کرده بودم برای زایمان طبیعی هم مامای همراه گرفته بودم و هم هفته های اخر ورزش هایی که برای باز شدن دهانه رحم انجام میدادم.
تو هفته ۳۷ بود رفتم دکتر برای ویزیت اخر دکترم که به دکترم گفتم برای سونوگرافی بنویسه ولی دکترم گفت نیازی نیست ولی به اسرار خودم نوشت ۳۸ هفته ۳ روزم بود که رفتم سونوگرافی که دکتری که سونوگرافیم کرد با تعجب گفت تو چرا وزن بچت اینقدر زیاده و تا ب الان دکترت چرا زایمانت نکرده و همون موقع گفت سریع برو بیمارستان و ب دکتر اطلاع بده که وزن بچت ۴۵۵۰ هست گفت هرچقدر زمان بگذره بچه وزنش بیشتر میشه و زایمان طبیعی برای مادر بچه خطر ناک میشه که همون روز رفتم بیمارستان و دکترم برای دوروز بعدش وقت سزارین گذاشت.
روز ۲۸ ام فرارسید و من همیشه از سزارین می ترسیدم ولی اون روز غرق در ارامش بودم و ساعت۷ صبح باید بستری میشدم و رفتم بیمارستان،همیشه از همگی شنیده بودم سوند خیلی درد داره که اصلا هم درد نداشت برام سوندم رو وصل کردن و ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه منو بردن اتاق عمل و دکتر بیهوشی اومد و برام بیحسی زد که اونم اصلا متوجه نشدم و بعدش به سرعت بدنم سر شد و دراز کشیدم و جالب اینکه ارامش خاصی داشتم و خدارو شکر اصلا اصلا از روند زایمانم متوجه نشدم که بعد چند لحظه دکتر اومد و دخترمو بهم نشون دادو من بعد چند لحظه به مدت چند دقیقه خابم برد که بعد چند دقیقه دوباره از خواب بیدار شدم که داشتن می بردنم ریکاوری.

دوستان فقط اینو برای تجربیات خودتون بهتون میگم اولی اینکه حرف ادمای منفی اطرافتون رو گوش ندید همه به من گفته بودن ولی سوند وصل می کنن درد خیلی بدی داره یا زمانی که می خوان بی حسی بزنن خیلی بده یا زمانی که شکمت رو پاره می کنن خیلی درد داری که همش چرت بود، سوند وصل کردن در حد امپول زدن هست و امپول نخاع هم دقیقا همینطوره و اصلا اصلا درد نداشت و شکمم ک باز میکنن اصلا ادم متوجه نمیشه پس حرف ادمای منفی دورتون رو گوش ندید.


و حرف اخر اینکه من ماه اخر هر روز سوره انشقاق رو می خوندم و به نظرم اون همه ارامشی که داشتم و زایمان خوبم بخاطر اون همه خوندم سوره انشقاق هست پس برای ارامش دل خودتون بخونیدش که معجزه میکنه.🙏

من خیلی از روند زایمانم راضی بودم و همیشه حرفم این بود که خدایا هرچی صلاحم هست همون بشه ک احتمالا صلاحم در زایمان سزارین بود که خیلی عالی بود و رازی بودم😊😊