Ooma
پرسش (1400/04/03):

بیایین چالش خواستگاری چی سوتی دادین

توخواستگاری چ سوتی ها خنده داری داشتید اولیشم خودم میگم بیایین بخونین

آره😂😂😂
اینا هم اولش به عنوان خواستگار نیومده بودن
به عنوان مهمون اومده بودن با دو جعبه میوه 😂😂😂
عزیزی چهرت ازاوناس ک بیرون میدیدمت باهات صددرصد دوس میشدم هم نازی هم خوش مهر
من دختر دار بشم نمیذارم کسی براش انتخابی کنه حاضرم بکشم کسیو که تو زندگیش دخالتی کنه
وسط مهمونی گفتن اومدیم برا امر خیر😂😂
خودم سختی کشیدم بسمه
خخخ زرنگ انددیگه
خخخخ مال منم همین مدلی بود بیچاره ها رنگ میزدن اگر اوکی بود راه میدادن . مال منو فقط شوهرمو راه دادن
درباره عروس من میگه
😂مثلا ما همدیگه رو میخواستیم
فاطی عکس بده
من ک بازم اشاره میکنم یک مشت اسکول راه میدادی اصن درخونمون ب روهرخری بازبود
خودتم بده
😁😁😁😁😁
زووووود
من و شوهرم ۴ سال همدیگه رو میخواستیم نه من میدونستم اون منو میخواد نه اون میدونست من اونو میخوام😂😂😂😂


حالا بیایین حاصل زندگیمونو ببینین😂😂😂
واسه اون خاستگار اسکولت مردم از خنده....
دورازجون خخخ اره واقعا موجوداتی بودن
ای جون عزیزم منم دیدمت خوشم اومد داف خودمی
وقتی تو دادی منم میدم😂
🥰🥰🥰🥰
من یک بار خواستگار اومد بابام واسش درو باز نکرد بیچاره هرچی در زدن بابام قبول نکرد گفت به اینا زن نمیدم🤣🤣🤣🤣🤣
حالا عکس یهویی بدین بفهمیم چهره واقعیتون چجوریه
جفتتون بدید باعکس هاتون هیچکارنمیشه کرد خخخ
خخخخ
من با فیلتر ندارم
شوهرم نمیذاره عکس بفرستم
زشته چی بدم🤣🤣🤣🤣
من الان گوشی میزنم زمین وفرارمیکنم الان ازحموم اومدم علیسانم رولباسم شیربالااورده نابودم
من وقتی که اومدن خواستگاری گفتن برید تواتاق حرفاتون وبزنید چنان هول بودیم که دوتامون توی چارچوب در گیرکردیم نه اون میتونست ردبشه نه من،من که همونجا مردم از خنده
عکس منحرف
خخخ ازهمونجامبارک شدایناخیلی تفاهم داشتن
😂😂😂😂
من انقد خجالتی بودم😂
من که اصلااا
من پرروبودم خخخ
ب پرفایلت میمومد ادم مذهبی باشی😂😂😂
عاقا حساب نیس توهموجوره خشگلی
ازین نظر میگی که عکسمو گذاشتم؟؟؟
ن فک کردم چادری باشی ولی دیدم نه
مذهبی رو نمیدونم .... اخه نینی تو عکس خیلی خوشگ و نازه
شوهرم و یکی دیگه باهم اومده بودن خواستگاری
یعنی اونا غیر مستقیم به مامانم و بابام گفته بودن
منم متوجه شدم
اون پسره مهندسی عمران داشت شوهرمو هم چند سال دوستش داشتم
بعد گفتم خدایا هرکدوم صلاحه اون اول پیش قدم بشه بیاد رسما خواستگاری
دیدم شوهرم بود😂😂😂
اعا ازاین نظر
دقیقاااا واسه بله برونم داماد دم در دستشویی نشست😂😂😂😂😂
پسره که صحبتش شد همون روز آپاندیسم زد بالا خخخ رفتم بیمارستان ۴ روز بستری بودم به گوششون رسید با خانوادش اومدن عیادت
رفت و آمد خانوادگی داشتیم
بعد اون میخواستن بیان که شوهرم اول شد 😂
حالا میگم گوه خوردم به شوهرم جواب بله دادم
اگه آدم ازدواج نکنه چیمیشه مگه؟
حوصلمون سرمیرف خیلی خوشبختی میزد زیردلمون
stk: |~|2|~|simple_2_col
والا . همینو بگو😒
بیکار بودیما واسه خودمون دسته خر تراشیدیم
منو بگو بعد با کی شب و روز جنگ جهانی راه مینداختم تنهایی نمیشد درسته😂😂
آره بخدا
یه کمپینی بزنیم به اسم زنان ناراضی از شوهر😂😂
اونایی که میگن‌ با عشق ازدواج میکنن خیلی خوبه
بهتره بگم ک ... گفتن
96 عقد کردم
همش بخودم میگم کاش سال 95 عقل الانمو داشتم ... کاش بیشتر میفهمیدم ....
ولی اونایی که دوست بودن و با عشق ازدواج کردن بااااز به نسبت راضی ترن
من ناراضی نیستم اوایل بودم الان نه .... دیگه خودمو زدم به کوچه علی چپ ... بازم میگم خدا رو شکر که در کنار امتیازای منفیش نکات مثبت زیادی داره ...
من عکس هاتونو ندیدم ک
والا من پدرم فوت شده بود یه مراسم خیلی خیلی ساده در حد حلقه زدن بدون دستو فلان بود
سلام
من موقع خاستگاریم ۱۵ سالم بود برا همین خانوادم بهم نگفتن خاستگارن گفتن مهمون هستن🤣 اخه ۳ فروردین بود😊
بعد که اومدن مادر و پدر شوهرم و شوهرم و خاهرش و شوهرش بودن😀پذیرایی کامل که کردم مادرشوهرم یهویی گفت خب بریم سر اصل مطلب پدر عروس دختر میدی به ما😳 چشام داشت درمیومد🤣🤣
بعد رفتم تو آشپزخونه نشستم و مخم هنگیده بود که بابام اومد گفت بیا و برو باهاش حرف بزن ببینم چکار میکنید
وقتی رسیدیم تو اتاق بابام گفت دوتا بالش بیار برا عمو🤣🤣🤣
بعد بابامم خودش یه لحظه جا خورد که چی گفته🤣
شوهرمم گفت باش من دوتا بالش برا برادرزادم میارم🤗
و کلی خندمون گرفت به حرفش

و اینکه من نمیدونستم داماد کیه و فکر میکردم که شوهر خاهرشوهرم داماده تا وقتی رسیدیم تو اتاق و دیدم اون نیست تو دلم گفتم آخیش اون کوتولس🤣🤣🤣 آخه من ۱۷۰ اون که از کنار من رد شد بره بشینه از من کوتاه تر بود😀😀😀
عزیزم شما ک گفتی هیچکدوم از عشق. هم خبر نداشتین
اگه ارتباط داشتین بهتر همدیگرو میشناختین میفهمیدی بدرد.زندگیت میخوره یا ن همون موقع تموم میکردین ب اینجا نمیرسید
درسته
خدا کنه زندگی همه به آرامش برسه خوشبخت بشن
هیییی مظلوم‌منم که اصن خواستگاری نداشتم با نشون اومدن اخه پدربزرگ مشترکمونو واسطه کردن که نه نشنونن
15 سالت بود ازدواج کردی؟
من تا دیپلممو نگرفتم اصلا بابام. نمیزاشت بفهمم خواستگار دادم همه رو بی خبر رد میکرد😐😐😐
تازه برا شوهرمم بهم. نگفت چند بار باباش و.مامانش زنگ زدن گفت نه سر سفره شام بودیم شوهرم زنگ زد بهش فهمیدم 😂
درسته
چند بارم خواسته شماره بده یا شمارمو از اینو اون بگیره موفق نشد
نمیدونم چه حکمتی بود واقعا😂😂😂توکل به خدا
اره ۱۵ ازدواج کردم
من بابام میگفت نمیگم نه چون شاد خودت دلت باشه من بگم نه بعدا زندگی خوبی نداشته باشی بگی تو نزاشتی من ازدواج کنم
واینکه بابام میگه از ۱۲ سالگی خاستگار داشتی که هرسری به عنوان مهمون اومدن و ردشون کردیم که این آخری رو هم اگه مادرشوهرم حرف نمیزد بابام گفت ردش میکردم تا بعد درست ولی خو نشد که ردش کنه😊
۱۵ سالم بود دیدم یکی داره نازم میکنه تو خواب صبحگاهی دیدم پدربزرگمه داره میگه پسر خودمه دختر خودمه من راضی ام شمام فکراتونو کنین اون لحظه قیافه من 🙄🙄😬🥶🤯😵
۴ سال از ازدواجمون میگذره🤭
رسما خودش خواستگاری کرد خودشم موافقت کرد 😂😂هفته بعدشم یه روسری وانگشتر وشیرینی آوردن خونمون گلم یادش رفته بود شوهرم
حالا شایدم اگه با یگی دیگه ازدواج میکردی این علاقهه میموند رو دلت
😂😂😂
🤣🤣 خودشون خریدن بریدن دوختن تنت کردن😀😀😀
من تو خاستگاریم چای نیاوردم ..عموم اورد بعد گفتن چرا عروس نیاورده اجیم بلند گف ... اره اجی گفت اگ میخاین من چایی بیارم بهشون بگین نیان ابروم رف شوهرم هنوزم ک هنوزه میگه تو به ما چای ندادیا😐وقتی هم اومدن من قبلش خاب بودم چشا پف
وشششش الان اوکی همچی؟
من شوهرم از دوسال قبلش میخواستتم بعد خودش گفت تو سربازی بهم گفتن هرچی فک‌کردم فقط ۶ سالگیت یادم میومد 🤣🤣🤣میگفتم اگر همونه همون جوری تپلی وبامزه مونده
بحث نه گفتن و مجبور کردنو اینا نیستا منظورم سنه تو. خانواده و. فامیل ما هیچکس تو سن کم ازدواج نمیکنه
من 19 سالم بود عقد کردم همه میگفتن چقد زود ب بابام میگفتن چ عجله ای بود 😐😐😐
اصل نیتش تپلی و با مزه بودن بوده😅😅
آره خداروشکر ۷ سال گذشت اوایل مخالف بودم کلیم اذیت کردم شوهرمو البته بیشتر نیتم این بود که بدونن کارشون اشتباه بوده ولی الان اکیه
منم شب خواستگاریم به همه چای تعارف کردم رسیدم به برادرشوهرم که گوشه شالم کاملت افتاد تو چایی😂
رفتم جمعش کنم بندازم رو شونه هام ک از پشت چایی پاچیده بود رو صورت پدرشوهرم😐😐😐
میدونم عزیزم منظور شما چیه
منم کلی تعریفی کردم
ولی ما هر سنی که دختر خاستگار داشته باشه و خودش دلش باشه با تصمیمشون مشکلی ندارن
خوبش کردی😂
خاستی ابروشو درست کنی زدی چششم دراوردی🤭
بد بخت یادش نمیومد من لاغر شده بودم 🤣🤣تازه چند ماه قبلش تو مهمونی من شیرینی بهش تعارف کردم گفت بفرما داداش😂😂😂😂هلاکم فقط
ایییی خدا🤣🤣🤣
اووو من ک خیلی با سختی ازدواج کردم منو شوهرم با هم دوست بودیم خیلی همدیگرو دوست داشتیم اما کسی خبر نداشت وقتی میخواستن بیان. خواستگاری بابام اجازه نمیداد سفت و سخت مخالف بود هی بهانه میاورد
هر چی بابا و مامانش زنگ زدن راضی نشد تا اینکه خودش زنک زد یکساعت باهاش حرف زد راضیش کرد بیان
بچها اگ برگردین عقب با عشق ازدواج میکنین یا سنتی؟
منم ۱۵ سالگی عقد کردم بنظرم خوبی داره بدیم داره
وای😂😂😂
مثل ابجی من اینطوری شد بابام هنوزم دلش با این داماد بیچاره صاف نشده
من با عشق ازدواج کردم اگه برگردم عقب بازم عشقو انتخاب میکنم
من برادرشوهرم برا خاستگاری من برای برادرش عجله داشت بابام میگه یک سالو و خورده ای زنگ زدن که بیان دیگه عید اون‌ سال خودشون سرشونو انداختن پایین اومدن🤣🤣

برادرشوهرم میگه هادی رو بزور اوردم خاستگاری نمیومد منم گفتم هادی برای رو کم کنی شما اومد خاستگاری که بگه دختر بهم نمیدن ولی من روشو کم کردم😅😅
ای جان🤗🤗
والا با عشقو که تجربه نکردم ولی سنتی کیف داد بهم بس خون شوهرمو کردم تو شیشه هی ناز کشید🤣
🤣🤣🤣
شوهر منم هادیه🤩
عشق خعلی خوبه خعلیییییییییییی
شما سنتی بودین یا عشقی؟؟؟
😊
سنتی 😑
ولی شوهر من از وقتی ک دامادمون شد عجیب مهرش افتاده تو دل مامان بابام
اینقدرررر دوسش دارن ک. حتی اگه من ناراحتش کنم باهام دعوا میکنن
مثل داداشام براشون عزیزه
🤣🤣
ها والا😃😃
منکه سنتی بودم و راضیم و الحمدلله و عشقی رو تجربه نکردم پس همون به سنتی اکتفا میکنم😀
عزیزممم با عشقایی دیرم که بعدش پشیمون شدن خیلیارم دیدم که زندگی کردن به خوشی ولی خب گاهی فقط عشق کافی نیس
الهییی شکر انشالله همیشه خوش باشین کنارهم 🥰
مرسی گلم همچنین شما🌹❣️
اعلان و روشن میکنم اخرشب همرو بخونم🤣
حتما حکمتی داشته شک نکن
این عوضی هم نی نی زندگیمون🤗
این عوضی هم نی نی زندگیمون🤗
من بعدش که خبر رسید به بابام ته دلم راضی راضی نبودم الان بعد هفت سال از مامانم میخواد باهام صحبت کنه یا گاهیی از طریق مامانم مشکلی چیزی باشه میپرسه خودش یکم خشکه خودش فقط میگه خوبی بابا
ولی امارو از مامانم میگیره هوامو بیشتر داره
حتما بخون😁
جووونم دلت میاد امید به زندگی ان اینا
کاش ادم میدونست چی در انتظارشه اینجوری نه حسرت چیزی رو. میخورد نه از انتخابش پشیمون میشد
بابا منم میپرسه میگه بابا راضی هستی .. اگ کوچکترین اتفاقی افتاد نگو بچه دارم فقط بهم بگو .. خودتو عذاب نده
باباها اکثریتشون خشکن
منم بابام همه امارو از مامانم میگیره ببینم مشکلی ندارم
فداشون الهی🥰
درسته عزیزم همیشه زندگی به خواست آدمی پیش نمیره ولی بنظرم به خوبیای زندگیت که فک کنی یهو انگار یه نوری تودلت روشن میشه
اره واقعا کاش میشد اینده رو دید ک خیلیا حسرت خعلی چیزا نمیکشیدن
در طول روز یبار عوضیو بهش نگن شب خابم نمیبره😅😅
اره قبول دارم
من خودش نمیپرسه ها ولی امار میگیره
نه من هم مامانم هم بابام میپرسن
اگه اینده رو میدیدم دیگه همه زندگیا گل و بلبل بود بنظرم؟🙄
همین که هوامونو دارن خیلی خوبه
نه گل و بلبل نبود ولی حسرتی هم نبود حداقل بخشیش
مامان شیطون 😅😅
آره واقعا
همه هوا داشتن مالی نیست یه روزایی به محبت دورادورشون نیاز داریم
من. اولین باری ک باشوهرم رفتم سفر اینقددددد بابام استرس داشت ک خدا میدونه هی بهم زنگ میزد😅
بمیرم الهی
پسرت غذا میخوره چرا زیرش چیزی پهن نکردی😃😃😃
فرش و کثیف کرده😀
قربانت😁
اره بابا مادی چندان مهم نیس مخصوصا تو اینجور ازدواجا هوای ادمو داشته باشن خیلی خوبه
بله درست میگی
😅😅
من بابام انقد خشکه که شوهرم میگفت فک کردم فقط بتونم تو عقد از دور ببینمت ولی درکمال تعجب خیلی عادی برخورد کرد و اجازه همه کاری بهمون دا😁
اصلا فراموش کرده بودم غذا براش اوردم محو فیلم شدیم دیدم صداش بالا نمیاد
وقتی سر و صدا نمیکنه یعنی داره خرابکاری میکنه منم چرخیدم ببینم کجاس نشسته بود پشت سرم و تا دلش میخواست خرابکاری کرده بود😀 اینقدم بهش خوشگذشته بود که نگو
دمشون گرم باز متوجه چنین چیزایی میشن بعضیا رو میشناسم تا دخترشون ازدواج میکنه میگن شوهر کرد دیگه به ما چه😐
بعضیا کلا رسم دارن ک. نمیزارن زن و شوهر تو عقد زیاد با هم. باشن دیدین
این برا ما خیلی غریبه
ما تو عقد یکسره با هم بودیم
😊
😃😃😃😃😃عززیزممم
من شوهرم تهران بود خودم خرمآباد و ماهی یکبار یه هفته میومد میموند اون یه هفته شبم خونه نمیومدم بابام کارم نداشت میگفت شوهرشه نمیشه بگم نبرش😁
🤩🤩😍
❤️
دقیقا از این نمونه ها زیاد دیدیم
اره.ولی خب بابای من قدیما به عمه هام گیر میداده کلا خیلی سخت گیر بوده
اره خیلی بده
ولی الان بابام واسه ابجی کوچیکم انقد سخت میگیره چون ازدواجشون به خواست خودشون بوده تحمل نمبکنه اصلا
واقعا قدر باباهامونو باید بدونیم دلم تنگ شد براش😢
منم 🥲
اره بابای منم همینطور برا ما عقد یا عروسی فرقی نداره
دوری ازش.
😀😀 بگو دوست عزیز فرق نزار بین بچه هات🤣🤣
اره 500 کیلومتر فاصله داریم😑
اصلا تو کتش نمیره انقد باهاش حرف زدما ولی خب ابجیم خیلی سبکسره میگه این فقط قد دراز کرده تو بچگیش مونده 🤣
منم بابام کاری نداشت ولی یه بار گفت اگه کاری هم کردین بکنین ولی نزار باردار شی چون دهن مردم رو نمیشه بست🤣🤣🤣
🤭🤭 پس با دامادتون خرف بزنید بگو برید سر زندگیتون تا کاری نکردید😀
ولی خداییش ماهم بچه های خوبی بودیم تا شب عروسی کاری نکردیم🤣🤣🤣🤣
اووو چ زیاد من اصلا دوریو طاقت نمیارم
انشالله ی فرصتی پیش بیاد. همین روزا ببینیش
وای من اصلا روم نمیشه اینجور صحبتا با بابام داشته باشم
حتی مامانمم. نمیگفت
ها به دامادمون گفتم زودتر فکر باش که فقط ببری زنتو واسه خودت
البته من خودمم خیلی رعایت میکردم جلو بابام الان فک کن ماها با شوهرامون میریم خونه بابام این شوهرش که میاد دوساعت میرن تواتاق خوب بابام عصبی میشه یکم ازش حساب نمیبرن
همین شنبه رفتیم خرم آباد و برگشتیم همش دوروز بود اونم تو مراسم خاکسپاری بودیم خوب بابامو ندیدم بگم جمع کنه بیاد پیشمون🤣🤣
ما تا یکماه بعد عروسی😐😑
ماهم مامانم یه تذکر ریزی داد خودمونم کلی مثبت بودیم
من بابام خیلی شوخی میکنه به در شوخی گفت الانم با شوهرم شوخی هایی میکنه من سرخ و سفید میشم شوهرمم بدش نمیاد سر به سرش میزاره🤭
خب بایدم بابات ازادش نزاره تقصیرش نی
من بابام میومد خونه میشدیم دوتا غریبه حتی دست همو نمیگرفتیم🤣🤣
ما تا دو روز 🤣🤣🤣
😀 پس ما عجول بودیم
همین دیگه بابام میگه من هیچی جلو شوهرای شما رعایت کنن کم سنم هستن ۱۷ ‌.۲۰ سال میگه کلشون بو قرمه سبزی میده اینا
نه من. واژینیسم داشتم شوهرم خیلی صبوری کرد
البته اون موقع نمیدونستم
عجولن خیلی🤣🤣 بگو داماد عزیز یه فکری بکن هرچه سریعتر
آها بازم الحمدلله برطرف شده
خدایی من ۳ سال نامزد بودم ولی خب دوتامون با کلی رعایت تازه کمی سوتی میدادیم 🤣🤣🤣اینا که اصن رعایتم نمیکنن
میگیم ولی ابجیم با این وضعیت میگه حتما خونمون درست بشه بعد
ههه پس ما خیلی بچه های خوبی بودیم
اره والا🤣
بچه ها شوهرم اومد
دیش دیری دیری💃💃💃💃
آره از این لحاظ ادم‌خونه خودش راحت تره ولی آبجی شماهم باید یکم مراعات کنه
من برم فعلا 😘
برو بسلامت خوش باشید

مال منم اومده ولی چه فایده گفت کمی بخوابم😁😁
من یه بارم به سفارش مامانم سربسته یه چیزایی به اجیم گفتم خدا میدونه منظورم نداشتم ولی برگشت گفت تو زندگیم دخالت نکن
برو به سلامت .
😑 پس هیچی دیگه شما بیخیال ابجی شو بابا بهتره باهاش روبرو بشه🙄
مام همینو میگیم نه رعایت میکنه نه مراسم میگیرن بیچاره پدریم
روش نمیشه بابام مستقیم بگه فقط حرص میخوره فداش بشم
بگو پدر من حرص نخور پیر میشی بزن داماد عزیز رو از وسط به دو شق مساوی تقسیم کن 🤣
اره انشالله به زودی قراره یه صحبت درست درمون کنه گفته با پدرش صحبت میکنم
آره بهترین کار رو انجام میده
چون جوونن کلشون داغه متوجه چیزی نمیشن🤭
عزیزم منم برم شوهرم بیدار شد فعلا
خوشحال شدم ❤️
ما جلو خونمون دوربین مداربسته داریم، شوهر اینا اطلاع نداشتن، وقتی اومدن شوهرم خواست از ماشین پیاده بشه شلوارش پاره شد، حالا ماهم داشتیم از دوربین نگاشون میکردیم😂😂 دیگه یکی یکی خانوادش خم میشدن باسن شوهرمو نگاه میکردن ببینن چقدر پاره شده، مادرشوهرم نخ و سوزن داشت رفت نشست تو ماشین شلوارشو کشید پایین و دوختش(ماهم داشتیم همه ی این صحنه ها رو می‌دیدیم) 😂😂😂
اینم میشه
ولی اگه عقل الانمو داشتم هیچوقت ازدواج نمیکردم
اینجا کجاست؟چه قشنگه؟
عالی بود 😂😂😂
من شب خواستگاری چادری که پوشیده بودم خیلی لیز بود البته به زورم پوشیدم بخاطر رسمی رسوم به شوهرم که رسیدم چایی بدم چادرم باز شد افتاد 🤣🤣
آهان یه چی دیگه هم یادم افتاد مادرشوهرم شب خواستگاری جلو درمون میوفته زمین پاشنه کفشش میشکنه بعد که اومد بالا به من گفت کفش منو بزار یه گوشه توجهم نباشه من متوجه نشدم انقدرخوشحال بودم بعدش که داشتن میرفتن دیدم قدش کوتاه بلنده بعدش گفت عجب حرف گوش کنی هستی😂
توچشم نباشه
دریاچه کیو خرم آباد هستش
وایییییی چقد خندیدمممممم😂😂😂🤣🤣😂😂😂😂😂
من ۲۶ نامزد کردم میگفتن زوده😂
خیلی باحال بود😂😂😂😂😂
یه لیست دیم ودراز دادم دستش سوال بود جواب بده خخخخخ
من خاستگارم راهش دور بود شب خونمون موندن که صبح بریم حلقه بخریم پتو رو سوزوند و بخاری رو رو خودش انداخته بود خلاصه صبح از خجالتش یواشکی در رفته بود تا الانم پیداش نشد
بعد یه هفته به این خاستگارم که الان شوهرمه جواب مثبت دادم
کسخل بوده یارو😂😂😂

سوالات مشابه