سلااااام خانمای خودم عسقای خودممممم😂

بچه ها اومدم بهتون بگم ک منم زاییدم 😂😄ینی نگاه میکنم به یادداشت های اومایی های قبلیم که برا خودم دلنوشنه بودما خندم میگیره 😄😄
بگم از زایمانم براتون:آقا ما تاریخ پریودیمونو نمیدونسیم سونو ک میرفتم هر کدوم یه تاریخی از خودشون درمیاوردن😑یشب دلم درد میکرد ولی زیاد نه رفتم بیمارستان اونجا معاینه کردن همونجام باعث شد پرونده باز کنم .حالا برا مراقبت که میرفتم هر کدوم از دکتراش یه سازی میزدن یکی میگفت با سونو قلب 39 هفته ای یکی دیگه با سونو وزن 40 هفته و خلاصه منم گفتم ولش هر موقه دردم گرفت یا کیسه ام پاره شد میرم چون واقعا تاریخ زایمانمو گم کرده بودم ...روزا میگذشت و من درد نداشتم اصلا😑😑تا یروز ک مثل همیشه رفتم مراقبت ازم نوار قلب گرفتن یهو گفتن خوب نیست 😑بستریم کردن .اقا مام ترسیدیمو بستری شدیم .بعد دو روز نوار خوب شد و خواستن مرخص کنن یبار دیگه نوار گرفتن باز خراب شد😑دیگع یه دکتر اومد گفت با امپول فشار بازش کنید این 41 هفته و 3روزه س😥😥بهم امپول فشار زدن با کلی درد شدم 2 سانت اقا هی معاینه هی معاینه باز پیشپرفت نداشتم دیدم یهو کیسه ابمو ب بهونه معاینه پاره کردن باز درد کشیدم و انقباض و فلان بار فایده نداشت .تا اخر سز اورژانسی شدم البته با کلی درد طبیعی و انقباض حرف😥وقتی اومدن لباس اتاق عمل تنم کردن انگار دنیا رو بهم دادن و بهتر ترتر از اون وقتی بچمو دراوردن و صدای گریه شو شنیدم انگار دنیا مال من بود😊😊ازشون خواستم نشونم بدنش یه لحظه گذاشتنش رو صورتم لبامو میخورد خخخ خیلی گرسنه بود .