Ooma
پرسش (1400/02/12):

سلام دوستان دارم میترکم از غصه احساس میکنم حرف نزنم از درد میمیرم

خیلی کم اوردم دوتا عمل پشت هم شدم درد دارم بدنم نمیکشه خونه زندگیم بهم ریختست نمیتونم غذا درست کنم اخلاق شوهرمم رو مخه الانم مثل دیوانه ها دارم گریه میکنم احساس میکنم خیلی بد اوردم زندگیم مثل سابق نیست

افسردگی بعد اززایمان گرفتی
افسردگیه؟
اره عزیزم چون خب مشکلات هست و خسته هم شدی
جدی میگم بچه داری به خودی خود سخته . زایمان سخته . عمل دیگم که داشتی خب مشخصه که اینطور میشه کمی به خودت برس
مگه میشه به خودم برسم
اصلا وقت ندارم
درد هم دارم بدتر
شوهرمم که نگم
دقیقا افسردگی بعداز زایمانه
به حس و حالت توجه نکن وگرنه میمونه روت و بهونه گیر میشی
به هر چیز کوچیکی بهم میریزی
فکر میکردم خیلی قوی تر از این حرفام
ولی انگار کم اوردم
میدونی یه شوهر خوب پشتت باشه ادم به این روز نمیفته
بهم ریختگی هورمون ها بعد زایمان این حالتها رو ب وجود میاره
ربطی ب قدرتمندی نداره
حتما همسر ت و خانواده ات باید حمایتت کنن اگ ن این حالتها دائمی میشه و اصن خوب نیست
تو نباید ب همه کارها برسی اصن وظیفه ت نیست
فقط نی نی و ی سری کارهای سبک اگ وقت و حالشو داری
اگ ن ک از وجود نی نی لذت ببر
با شوهرت وقت بگذرون
ازش بخاه کمک کنه و البته محبتش بهترین کمکه
اصن خودتو اذیت نکن
۳ تا مرد هم از پس ی زایمان بر نمیان ....
میگه خونه تمیز نکن تو بچه داری فلان ولی از طرفی هم هرکی میخواد بیاد خونمون میگه بیان خونم خیلی ریختو پاشه حتی رخت خوابا رو زمینه بعد مهمون دعوت میکنه خودشم تشریفشو میبره پیش رفیقای خرش
سلام سیما جون فداتشم تو خیلی سختی کشیدی حق داری کم بیاری من ک اینهمه سختی هم نداشتم کم اوردم بچه داری خودش خیلی سخته خیلی.من یروز میرم خونه اینقدر خسته میشم دوباره برمیگردم خونه مامانم اینا با اینکه شوهرمم خیلی کمک میکنه
بخدا با بچه نمیشه مهمون داری کرد 😓کاش هیشکی نیاد خونه آدم
سلام عزیزم ☹ اونقدر داغونم که هرچی بگم کمه
من که موندم تکو تنها با دلی پر از غصه
خدا خودش تحمل و ارامش بده بهت
دیدم زندگیم به گند کشیده مادرمو فرستادم رفت خونش
الهی عزیزم
باز خودت ب خودت کمک کن
هیشکی ب فکرت نیس اینجور ک معلومه
دیگ باید چیکار کنم
وقتی شوهرم که کنارم زندگی میکنه به فکر نیست از بقیه انتظار ندارم
نمیتونی بری پیش مامانت چند وقت؟خیلی تاثیر داره
درست میگی ☹
مگه بهتر نشده بود شوهرت؟
نه نمیتونم اونقدر منو شوهرم سرد شدیم میترسم بیش از حد دور بشیم
دوباره رفیق بازیشو شروع کرده با ساعت های بیشتر ۱۲ میره ۸ شب میاد
باهاش حرف بزن شاید مشکلی داره
هرکی بهش زنگ میزنه سریع میره اومدنش با خداست یه زنگ هم نمیزنه بگه بچه چطوره
اینجوری ک نمیشه بگو تو دیگه پدر شدی خیلی مسئولیتت بیشتر شده
جدیدا هم یاد گرفته تا میاد خونه میگه ای سیاتیکم گرفته دراز میکشه تنها کاری که میکنه پستونک میزاره دهن بچه
اصلا نمیشه باهاش حرف زد
😒خدا صبرت بده من بودم تحمل نمیکردم .
الانم اومدم حرف بزنم دعوامون شد رفت
باز خیلی تحمل داری تو
نمیدونی چه حالی دارم
دارم زار زار گریه میکنم نیکو داره شیرمو میخوره نگام میکنه بیشتر دلم خون میشه
الهی عزیزم گریه نکن گناه داره دخترت شیر میدی .بخدا تو اینقدر غصه میخوری شیرت کمه
مهمون دعوت کرده اومدم بگم بگو خوابه دیرتر بیان رید بهم رفت
اره بخدا
خدا عقل بده بهش واسه چی سرخود مهمون دعوت میکنه اخه وضع تورو نمیبینه
بخدا گاو پیش این شرف داره
تورو خدا گریه نکن بزار همون یذره شیر ک داری بچه با ناراحتی نخوره
کاش میشد گریه نکنم
عزیزم کاش نزدیک هم بودیم میومدم کمکت
مرور میکنم زندگیمو میبینم دلم خوش نبوده بیچاره دخترم
فداتشم 😭😭😭😭
😓😓ایشالا بخت دخترت بلنده عزیزم بهترین زندگی در انتظارشه .
انشالله انشالله
سیما جان من برم شیر بدم شرمنده
برو عزیزم پسر گلتو ببوس
مواظب خودتو نیکو باش مهمون بره درک خودتو درگیر نکن ب خودت برس
فدات عزیزم
عزیزم مهمون اومد بزار خونه بهم ریخته باشه خودت هم لم بده بچتو شیر بده. بزار بمیرن از خجالت پاشن برن. با سرووضع ژولیده بیا جلوشون. والا خجللت نمیشکن اگ هم میتونی در رو باز نکن. بگو حمام بودم
ب خودت سخت نگیر بچه بزرگ میشه بزار یکمم گریه کنه جیزیش نمیشه.
شوهرمنم همیطور بود ی مدت ولش کرذم گذاشتم هرجامیخاد بره الان بعد 1سال ک دیگ واقعا شورش دراورده بود ول کرد ادم شد. اینم بگم ک همیشه رفیق بازبود یه مدت ب دنیااومدن بچه بدتر شده بود من اصلا نمیدیمش
سیما جونم تو واقعا شرایط سختی داشتی ،ولش کن توام هیچ کاری نکن ،مهمون بیاد فدای سرت بزار بیان ببینن خودشون شرمنده بشن
واقعا مردم چ بیخیالن کرونا نیست مگه مهمون معنی نداره
شوهرت میبینه تو داری کار میکنی فک میکنه درد نداری توام مث خودش دراز بکش بگو دلم درد میکنه جای بخیه هام درد میکنه بجای غصه خوردن و شیر غصه به بچه دادن استراحت کن و کارایی که واجبه و در توانت هست رو انجام بده تا متوجه بشه که نمیتونی
ااا دقیقا همدردیم که مال منم همینه بدتر شده ....بخدا اگه دست من بودا در باز نمیکردم زنگ میزنن به شوهرم شوهرمم میاد باهام دعوا میفته حالا خوبه فکو فامیلای من میخوان بیان
والا من از درد اخو واخ میکنم یا میگم درد دارم میگه برای چی اخمات تو همه چرا چس ناله میکنی منم حالم بدتر میشه چون اصلا درک نداره اخرش نمیدنین که پاشدم غذا درست کردم با این حالم بچه یه طرف گریه خودم درد اصلا یه وضعی
سلام عزیزم این شوهرا همین جورین البته من چون استراحت مطلقم شوهرم تمام کارمو میکنه بعد میره پیش دوستش چرا کارگر نمیگیری یک بار درهفته بیاد دوربرت جمع جور کنه کار کلی تو انجام بده خورده ریزهاروهم خودت کم کم جم کن که روت فشار نیار این جوری به بچت شیر برای بچت خوب نیست
سلام در توانم نیست بخوام کارگر بگیرم هنوز حقوق شوهره رو ندادن
😔😔
خدا خودش کمکت میکنه غصه نخور توکل کن به خدا خودش یه راهی برات باز میکنه

سوالات مشابه