Ooma
پرسش (1400/01/08):

کی خوابه کی بیداره 💥💥💥💥💥

خسته
بی حوصله
حس غروب روز جمعه رو دارم

زنده باشن بچه هات
بهتر که نمیان حدقل کمتر حرص میخوری از دستشون
گوه تو گور هر چی مرد بی ننه س
مامانم میخلست بیاد پیشم‌که ی کم کمکم باشه
شوهرم نزاشت😪
😅
شوهرم‌خودشم‌میگه
آشغالن بخدا.
خوب عزیزم شوهرت نمیره تو برو خونه پدرت خانوادت ازت دورن
آخه آدم‌ دلش رفت و آمد میخاد
دلم برا مجردیام
مهمونیهای خونه خاهرام و مامانم تنگ شده
اره دورن.نمیخوام تنهاش بذارم میدونم تنهاش بذارم تابرموبیام کوفتم میکنه
وای منم حوصلم سررفته
ولی امروز میریم خونه مامانم تابعد۱۳امیدخدا
اوندیم شهر مادرشوهرم
دقیقا ۱۰ روزه اینجاییم مامانش هم هست
تا آخر تعطیلاتم میمونه
اونوقت نزاشت مامان من بیاد
وای منم خیلی خستم برا شام مهمون دارم مشغول غذا درست کردنم 😥😥😥
بروخوش بگذره
چرا بهش اجازه میدی اینجوری رفتار کنه بگه مامانت نیاد😳
امان ازدست این مردا
اگه خانواده خودتن که خوش میگذره
من که از صبح تا ظهر تنهام شوهرم که میاد زود نهارشو میخوره باز میره سرکارش یعنی همش تو خونه تنهام واقعا ادم حوصله اش سر میره
قهر کردم
بحث کردم
آخرش هم هیچی
خداکنه ادم نادان گیرنشه عزیزم
دقیقا
من که از بس تنها موندم دیگه وقتی کسی میاد خونمون زود ازش خسته میشم چون به تنهایی عادت کردم دست خودم نیست
وای خیلی بده اینجوری
تازه ی جوری چیدم‌همه چیزو که مامانم بنده خدل اصلا متوجه نشد شوهرم‌نخاسته بیاد
گفتم دلشو نشکنم غصه بخوره
منم همش توخونه تنهام تازه شوهرم برا ناهار نمیاد وقت نمیکنه
منم صبح میره سرکارتا۶غروب.جنازه اش وقتیم میادتوگوشی بیصاحابشه
ن برادر شوهرم مهمونمونه
من مهمونی خانواده خودم زیاد میرم اونام زیاد میان. خونمون اما خانواده شوهرم ازمون دورن این برادر شوهرم از تهران اومده بعد یکسال خونمون پارسال بخاطر کرونا نیومدن
ریدم تو این‌گوشیاشون
شوهرمنم همش سرش تو گوشیه
اره خوب کردی گناه داره هرچی باشه دامادشه ازش انتظار داره
نمیدونم توش چه گهی دارن
من شوهرم دست خودش نیست وگرنه میموند خونه
😑
من ازوقتی باردار شدم خیلی افسرده شدم دیگه دارم دییونه میشم
داماد😅😅😅بایدچوب بدی بکنه توکونش فقط
خب تو هم با اومدن مامانش مخالفت میکردی
میگفتی حالا ک قرار نیست مامات من بیاد مامان توام نباید بیاد
من خدا رو شکر شوهرم گوشی لمسی نداره
منم ی نوکیا ساده داره بیچاره اصن کار بگوشی نداره
شوهرم آدم بدی نیستا
ولی ی اشکال بزرگ داره
اونم اینکه از رفت و آمد متنفره
میگه اگه مجبور نبودم مامانمم نمیزاشتم بیاد
الان بهش نیاز داریم پخت و پز میکنه ظرف میشوره باقالی و سبزی و ... فریز میکنه ولسمون
اگه بدردمون نمیخورد اونم نمیزاشتم بیاد
گفتم بهش
عزیزم خدا رو شکر کن حدقل دلت خوشه یک روز ی بدنیا میاد ما چی بگیم که هی منتظر هستم ولی آخرش هیچ
اره خب همه چیزشونم بدنیست خدایش
بخاطر هورموناتم هست
وای اینجوری خیلی بده
حالا درسته الان کروناس ولی نباشه ک. نمیشه هیچ جا نرفت ادم دلش ب همین مهمونیا دور همیا خوشه همش تنها باشی ک افسرده میشی
من بر عکس شوهرم‌عاشق دورهمی و شلوغی و رفت و آمدم
اخ گفتی🤦‍♀️😭
مامانم و شوهرم خیلی باهم خوبن انقد همو دوسدارن مانم ک میگه هیچ فرقی باداداشم نداره
من کاری کردم ک احترام گذاشتنمون دوطرفه باشه
دقیقا مامانم و شوهرم همینطورین
ولی شوهرم‌پشت سرش که میشه میگه نیاد
عزیزم منم هرکاری کردم شوهرم ادم نشدبایدادم باشه یانه
داماد هی داماده
مثل عروس
میشه انشالا عزیزم توکل برخدا
سلام
من شوهرم میبینه ب خانوادش احترام میزارم اونم جواب خوبیایه منو میده
مامان منم همینطوره یعنی ن تنها مامانم بابامو خواهر برادرامم همینطورن خیلی شوهرمو دوست دارن ی احترام خاصی براش قائلن
جوری شده ک مامان بابام میگن اگه ناراحتش کنی مارو ناراحت کردی
همه چی باید دوطرفه باشه هردو ب خونواده های هم احترام بزاریم ک مشکلی پیش نیاد ک یکیمون بخاد بد خانواده اون یکی رو بگه
من اونقدری که به خانوادش احترام میذارم پدرومادرشوهرم منوخیلی دوست دارن ولی این ادم نیس
شوهرم خیلی مردم داره
یعنی ی جوریه که هیچکس تصورشم نمیکنه که بدش میاد از رفت و آمد
سلام خوبی مهرنگ خوبه
منم عاشق شلوغیو رفت و امد و گشتو گذرم ولی شوهرم مث تراکتور فقط کار میکنه
خوبه خداروشکر ت خوبی
میخام چیکار الان ک دلم میخاد جایی نمیبره بعدا حوصله نمیمونه واس ادم
😂😑
والا
پس اون خودش دوس نداره
بهشم میگم میگه اول زندگیمونه باید اول جمع کنیم بعد
🤦‍♀️🤦‍♀️😒
😑🤕😐
اون روبرو خوب جلوه میده کارشو خوب بلده😂
دوسال شده کجا اول زندگیمونه اخه😒
قربونت منم خوبم
حالا بدبختی من اینه با مادرشوهر تو ی حیاطم
اتفاقا اول زندگی ادم دلش میخواد بره گردش تفریح مسافرت
بعدها ک دیگه حوصله نمیمونه برا ادم
اره
من که ت ی خونه ام
ازشونم خوشم نمیاد ک بخام برم اونجا سرگرم شم بی ک حرف بازن
بهش گفتم تو ریاکاری
خره دیگه هرچند میگه ماشین بخریم هرشب میریم بیرون
😶🤦‍♀️
نچ
چ جدا شدنی
یا خدا 😖
اذیتت نمیکنه دخالت و اینا
مادرشوهر من تو رفت و امدم دخالت میکرد دعوا راه انداختم
حال کردی حالا برو خوشحال باش که ت ی خونه نیستی
چرا دخالت که زیاد میکنه
خیلی سخته واقعا منکه تو ی حیاطم انقد اذیت میشم
بخدا خونه خودمم من معذبم
من عاشق لباس خونگیای باز هستم ولی نمیتونم بپوشم فقط شبا ک شوهرم میاد میدونم کسی نمیاد میپوشم
هعی مجردی هعی
خاهرشوهرم بزرگم سر چی قهر کرده نمیاد؟
وضع مالی خوبی نداره
کولر میخاستن شوهرم آشنا داشت قیمت فاکتور بهشون داد
یعنی کولری که بازار ۱۲ تومن بود برا اینا ۶ تومن حساب کرد
بعد اینا گفتن خودت پولشو بده ما نداریم😳
شوهرمم زیر بار نرفت و داداش بزرگشو فرستاد سراغشون اونام مجبور شدن دادن و بعدشم قهر کردن
گفتن ما کولر ۲ تومنی میخاستیم چرا ۶ تومنی پیدا کردی؟
خونت مستقل نیس مگه چرا نمیتونی بپوشی
الان یکساله قطع رابطه کردن
کلی هم بی احترامی و زبون درلزی کردن
حالا برادرشوهر بزرگمو واسطه کردن که شوهرم ضامنشون بشه وام بگیرن
اینم گفت باشه
چ بهتر نباشن بهتره.عه چرا قبول کرده شوهرت😳
الان. ضامنشون بشه لابد. توقع. دارن. قسطاشم شوهرت بده😐
یعنی از ظهر انقد حرص خوردم کلی دعواش کردم گفت قول میدم ضامن نشم
مرجان کوچولوهات چن وقتشونه
عکسشونو میزاری
میگه من این جور چیزا برام اهنیت نداره
گفتم چطور اگه از طرف خانواده من بود مهم بود؟
چرا ولی مادرشوهرم اول در میزنه بعد باز میکنه درو منتطر نمیشه من درو باز کنم😶🤦‍♀️
اوایل چند سری منو با شرتک دید خودم خجالت کشیدم دیگ جمع کردم
بعدش به ننش گفت میرم ضامن میشم
گفتم چرا بهم دروغ گفتی
گفت مصلحتی به مامانم گفتم میرم‌که بحث نشه
وا یعنی چی درو. قفل کن خب
پیش شما هستن مگه؟
اگه اینجوری امیدوارشون کرده پس میره
از اول قفل نکردم الان بکنم فک میکنن چخبره
نه خونه هامون جداس ولی تو ی حیاط هستیم
بالاخره ک مامانش میفهمه
میشناسمش که میره
گفتم من هیجی.خودت برا خودت ارزش قایل نیستی؟
بجای تشکر بهت بی احترامی کردن و قهر کردن
حالا باز نیاز بهت پیدا کردن اوندن سراغت بازمیخای انجام بدی واسشون؟
خودش باید بفهمه.مرجان عکس نی نی هاتو بده ببینم😍😍😍
قبلا کارهای بیمه پسر خواهر شوهرمو درست کرد براش
فکر کن حقوق یامفت میگیره از بیمه
از صدقه سر شوهر من
اونوقت باهاش قهر هم کردن
خب اونم درحقشون خوبی نکنه ای بابا
نمیدونم چی بگم بهش که تو کلش بره
وقتی نمیدونن باید اول اجازه بگیرن بعد بیان داخل باید درو قفل کنی تا بفهمن
ولی اگه میخوای ناراحت نشه دروقفل کن بعدا بگو تنها بودم داشتم میترسیدم قفل کردم یادم رفته باز کنم
چند بار اینجوری بهانه بیاری هم. گوشی میاد دستشون هم براشون عادی میشه کم. کم
ماشالا خدابرات حفظشون کنه 😍😍😍شیر خودتو میدی؟
ای جانم ماشالله چقد نازن خدا حفظشون کنه
انقد خوشم میاد دوقلو کپ هم باشن بعضی ها شبیه هم نیستن
اسمشون چیه
یکیشون شیر خودم گه الان دارم‌میگیرم ازش دیگه
یکیشونم تا ۹ ماهکی هم شیرخودم هم شیرخشک
از بعدشم فقط شیرخشک
اشکان و کوشان
ممنون عزیزم
ن بابا یکی دوبار قفل کردم شوهرم گف چرا قفل میکنی نزاشت بیشعور دیگع از اون ب بعد منم قفل نکردم
خدانگه داره😍😍😍
ممنون عزیزم
مادرشوهرم اونجور نیس ک هر روز بیاد الان خیلی وقته نیومده ولی باز راحت نیستم
خدا حفظشون کنه
ممنون عزیزم
راحت باش بابا. خونه. خودته اختیار داری هر جور دلت میخواد بپوشی
خودم حس میکنم‌چون شوهرم‌خانوادش تیکه پاره هستن و عقده ای و دور هم جمع نمیشن
دوست نداره با خانوادع منم رفت و آمد کنیم
اینا نهدفقط با ما
کلا با هم روابطشون خیلی سرده
اره باید همینکارو کنم
بچه ها ی راهنمایی کنین
هر چی دلت خواست بپوش
محلشون نزار
والا من موقعی هم شریک بودیم هرلباسی دوس داشتم میپوشیدم
😞
سلاااااااام
عشقهااام خوبیدددد
منم بی حوصله تشریف دارممم
من یه مشکل خیلی خیلی خیلی بزرگ که بامادرم دارم میدونیدچیه؟؟؟؟
با مادرت؟
اینه که وقتی میرم خونشووون نمیگه توچی دوست داری واست بپزم میگه احمدچی دوست داره واسش درست کنم فک کنم من سرراهیم اصلابه من توجهی نداره
خخخخخ
اره مرجان جون😁😁
😬😬😬😬
اصلاواسه شوهرهای خواهرام اینجوری نیست ولی باشوعرمن اینجوریه هفته ای دوبارم میرم بازمیگه چرانمیایید
اخه هم مادرم هم شوهرم خیلی باهم خوبن دلیلشم خودممم هستم چون هیچوقت تزاشتم وجهه شوهرم پیش مادرم ایناخراب بشه وبلعکس...
من با اینکه تو ی حیاطم ولی اصلا نمیرم خونه مادرشوهرم مگه اینکه دعوت کنن یا خیلی حوصلم سر بره برم اونجا
ولی خونه مامانم تند تند میرم
ولی تازگیا شوهرم نمیزارم مثل قبل برم خونه مامانم یا وقتی میبره خودش نمیاد منو میزاره میره و حتی شامم نمیاد بعد شام میاد میگه خوردم
اونم میدونم ک بخاطر اینکه من نمیرم خونه ننش اونم اینجوری میکنه
الان بنظرتون چیکار کنم؟انقد ک حرف بازن دلم نمیخاد برم بخدا وگرن من عاشق دورهم بودنم
باز خداروشکر خواهرشوهرام سر زندگی خودشونن فقط یکیشون هست ک اونم نامزده
اره از این ب بعد اینکارو میکنم
مادر من متاسفانه سیاست نداره اصلا شوهرمم یجوری شده انگار با مادرم
هوف خدایا
اشتباه خودمم اینه ک هرسری دعوام میشه زرتی میرم ب مامانم و اجیم میگم اوناهم یجوری شدن نسبت ب شوهرم
شادیا جووون هیچوقت ادمی که عقده ای باشه یاکینه ای به مقصدنرسیده به راحتی مادرشوهرتوهم اگه ادم بدیه ولی شوهرت خوبه حدااقل به خاطرشوهرتم که شده بروپسش مادرش اشکالی نداره اگه کم محلیم کردبسپاربه حساب نادونیش درعوض اینجوری هم دل شوهرتوبه دست میاری واونم واس شام میادخونه پدرت هم بزرگی خودتومیرسونی
این بزرگترین اشتباهته نگوخواهرمن مشکلاتتون بایدتوچارچوب خونه خودتون حل بشه نه بیرون ازخونتون چون شمابعدمدتی فراموش میکنیدولی مادرت وایناتاشوهرتوببینن یادشون میفته
شوهرم خیلی خوبه خدایی مادرشوهرمم خوبه فقط حرف بازن و فضووول بخاطر همین راحت نیستم و دلم نمیخاد برم
ولی باید برم از این ب بعد چاره ای نیس😭😖
هوف اره این اخلاقم خیلی گنده زیروبم زندگیمو هم ب مامانم هم ب اجیام تعریف میکنم حتی اگه بدترین دعوامم بشه میگم بهشون🤦‍♀️
ازاین به بعدنگووواگه شوهرت بدهم بودبگوخوبنننن..
اشکالی نداره اون باحرف زدنهای بیخودارزش خودشوکم کن توبه خاطرشوهرت بروووو
چشم😓
اره باید برم هعی😓
برا مردا مامان خودشون عشقن تازه انتظار دارن بامادراشون مثل فرشته رفتار کنیم ولی انگار مامان های ما خارن تو چشمشون آخه بگو همون قدر که مامان خودتون عزیزن مامانهای ما هم عزیرن
مرجان چندسالته
با بچه مگه میشه خوابید
متولد ۶۵ هستم
چطو مگه
وای اره بخدا حرف دلمو زدی
ولی من ب شوهرم گفتم احترام بزاری احترام میزارم
stk: |~|2|~|grunge_4_col
همینطور پرسیدم عزیزم
بسته ام تموم شده بود گلم الان بسته زدم
بچه هات دوسالشون شده هنوز یانه
آره عزیزم
به لطف خدا سومین سال رو شروع کردن
به سلامتی عزیزم از شیر گرفتیشون
سلامت باشی گلن
نه موفق نشدم
شروع کردم اما با شکست مواجه شدم
اذیت کردن
یا بهونه میگرفتن
آرع
هم خورم اذیت شدم هم بچم دیگه گفتم صبر کنم ی کم دیگه
اون شیرخشکیه کارش،ندلرم تا هر وقت دوست داشت بخوره
اما اونکه شیر خودمو میخوره خیلی اذیتم دیگه مو به سرم نمونده انقد موهام میریزه
پس کار منم سخته
هر دوشون شیر خودتن؟
عزیزم ببخش میپرسم الان بچه هات روزی چند وعده بهشون شیر میدی
نه شیر خشکی هستن
بستگی به بچه داره
بچه خواهرم ی شب که برا شیر بیدلر شد مامانش،گفت جیز شده اونم خوابید
دیگه هرگز اسمی از مم مم نیاورد
به هنین راحتی
الان بچه های من روز موقع خواب یه وعده شبها هم یه دوبار هم قبل خواب شبشون یه بار هم موقع خواب کم نیست در طول روز
بخدا حساب نکردم
متغیرن
ی روز بسشتر ی روز کمتر
مثلا امروز صبحونه که خوردن تا ناهار با باباشون رفتن بیرون شیر نخوردن
بعد ناهار شیر خوردن خوابیدن
یعنی تا الان فقط ی بار
اما ی روزی هم میشه از صبحونه تا ناهار ۳ ۴ بار میخورن
نه اگه غذاشونو میخورن دیگه میل به شیر ندارن
تعداد پیمونه شیرشون هم 5تا یا 6تا هست یعنی یه شیشه کامل رو نمیتونن بخورن
آره غذا خوب میخورن
بچهوهای من بزرگتر از شمان
الان یکیشون ۴ تا یا کمتر
یکیشون ۵ تا یا کمتر میخوره

عزیزم خسته ات کردم ببخشید ولی بیشتر وقتها بچه هام یبوست میگیرن چکار کنم خیلی اذیت میشن
خب دیگه همین خوبه
الان بدنشون نیاز چندانی به شیر نداره
فقط وابسته روحی هستن به شیر
جسمشون با غذا دیگه بی نیاز از شیره
همش میگفتم کمه شاید برا رشدشون کافی نیست
خواهش عزیزم
آب باید بدی
آبمیوه
غذاشون با روغن زیتون درست کن
اگرم‌میدی و باز یوبس هستن احتمالا شیرخشکشون باید عوضکنی
نه خب سیر هستن چون غذا میخورن
دیگه میلشون به شیر نیست
شیر خشک آپتامیل میدم از اول ولی وقتی یه پیمونه شیر خشک اضافه میکنم قشنگ یبوست میگیرن مایعات هم خیلی مصرف میکنن
قطره پدی لاکت هم خوبه
چه یبوست چه اسهال باشه
برا نفخ
کلا برا مشکلات گوارشی بچه ها
اضافه یعنی چه جوری؟
مثلا برا ۴ درجه آب ۵ پیمانه شیر؟
اگه اینوارو میکنی که اشتباهه بدن بچه کم آب میشه
آپتامیل شیر خوبیه
منم همینو میدم
نه برا 6 درجه آب 6پیمانه شیر
اینطوری که درسته
من شربت مولتی سانستول زینک پلاس میدم به بچه هام
بنظرم خوبه
بچه های من آد و آهن نخوردن درست
این مزه پرتقال میده میخورن
از یکسالگی میشه داد
قطره آهن مولتی میخورن بچه هام
این همه چی توش داره

سوالات مشابه