Ooma
پرسش (1399/06/08):

بهتره طلاق بگیرم تموم بشه

سلام.
بچها من واقعا کم آوردم (ب همسرم میگم زودتر جور کن بریم سر زندگی مون) میگه نمیشه ( ازطرفی تو رابطه دقت نمیکنه همش ترس دارم باردار بشم. منم نمیتونم جلوگیری با قرص خیلی داشتم اما دیگه 2 سال شده معدم سوراخ شدو..)
امروز که بهش گفتم گفت نمیتونم. گفتم پس رابطه نداشته باشیم ناراحت شد و عین همیشه قهر کرد گفتم نمیتونم با استرس زندگی کنم جدا شیم اونم گفت باشه جداشو.
(خانوادش عالی ان همیشه کنارم بودن اما خودش نه... گویا نمیخاد دیگه)

یه لشکر ادم روبروی من بودن و تحقیر شدن
اصلا این کار و نکن دستگاه گذاشتن واسه کسیه که بچه دار شده و دیگه قصد بچه دار شدن نداره. الکی به خودت آسیب نزن.
ثنا جونم اینقدر این نی نی سایت ها منو ترسوندن 😂😂😂
عزیزم وقتی پسره ایدز نداره این چه جوری گرفته
قرص ک نمیتونم بخورم. یک چسب هست میزنن ب شکم دوستم گفت بپرس از دکتر.
بعدش؟ مرضیه جون بگو
عزیزم نکن اینکارا رو سخت گیری کن
نی نی سایت و ول کن خواهر. ما روز تخمکگذاری قبل تخمک گذاری بعد تخمک گذاری با هزار تا قرص تقویتی بچه مون نمیشه تو میخوای با یه چسه اب بی بنیه حامله شی
هرکاری میکنی حتما با دکتر مشورت کن برات ضرری نداشته باشه زی زی جان
من تک وتنها موندم هرشب تا صبح گریه
اخه... اخه این آدم یک ازدواج داشته و نگفته و بعد دو هفته از آشنایی گفته. دوستم میگه نکنه ایدز ش هم دروغ بگه خودش داشته یا داره یا گرفته
😂😂😂عالی بود. مشخصه من وسواس فکری گرفتم. دیگ فردا میرم از خون. 🤦
ببین چه مدته دوستت باهاشه. اگه تازه ارتباط جنسی برقرار کردن ازمایش نشون نمیده
روزی ۱۰۰ تا پیام میدادم ولی راه ارتباطیم بسته بود تا اینکه یک شب دو رکعت نماز امام رضارو خوندم وگفتم من حرمت نمیام مگر اینکه با علیرضا بیام
ممنون عزیز دلم. نگفتی بعد 14 روز معلومه؟ 😂🤦 ی پا دیونه شدم
اره
الهی بگردم
مشهدی هستی؟ همشهری؟!
اره عزیزم مشخص میشه
هرروز سرکوفت میشنیدم هیچ جا نمیرفتم
ارتباط جنسی نه اما بوسه چرا.
این استرس ها طبیعیه در دوران عقد
ممنون گلیا
بعدش؟
با ماچ کسی ایدز نمیگیره که. مگه دهنش زخم باشه یا تبخال داشته باشن
اینقدر بچها ناخواسته باردار شدن آدم میترسه با جلوگیری طبیعی
دوستم میگه بعد بوسه دهنم دونه زد☹️
مرضیه من گوش میدم بگو عزیزم چطوری شوهرت برگشت
Hpv احتمالش بیشتره
بعد هیچ جا نمیرفتم اتاق نشین بودم تا اینکه خواهربزرگم بهش زنگ زد گریه میکرد براش میگفت خواهرم داره آب میشه بخاطرت جنگید حداقل بخاطر خدا بهش بگو بخاطر چی خراب شد
گویا با دوستاش میره مشهد ولی از خجالت نمیتونه بره داخل حرم
خداکنه بخیر بگذره. پسره نگفته ازدواج دوم‌ هست وقتی گفته دوستم شک کرده حتما ایدز رو هم دروغ گفته. بعد ک دوستم رد کرده و گفته دیگ زنگ نزن. عکس بچشم فرستاده. چقدر این مردا وقیحن با دروغ میخان زندگی شروع کنن
یه چیز بگم تجربه بشه برات.
من خودم طبیعی ۳سال جلوگیری کردم هیچی نشد.
یه بار قرص خوردم چون یه قرص دیگه ام میخوردم تداخل کرد باردار شدم.
شما که قرص میخوری حواست به تداخل های دارویی باشه حتما
خببببب
یه شب اشک میریختم دیدم برام شعر فرستاده بعد ۵ ماه بعد نوشته بود چقدر میایی تو خوابم وگریه میکنی تورو بخدا نفرینم نکن
باید خود پسره بره آز بده الان دوستت تو ازمایشش فک نکنم معلوم بشه
منم براش نوشتم امام رضا واسطه من وتویه حرفات و به خودش بگو
شوهرم سرباز هست خداروشکر همیشه نیست بخاطر همین اکثر قرصایی ک خوردم ال دی 8تا بعد رابطه و اورژانسی بوده ک فاتحه بدنم خوند.
ای خدا😥
ایدز ک نمیگیره با بوسه درسته؟
نراشتیم مرضیه تعریفشو بکنه. خودمم نفهمیدم چی شد 🤦🏼‍♀️
کم کم پیام ها شروع شد بعد ۶ ماه پیام داده بود گفت میخاد بیاد من ببینه
آخ ☹️
با دخترش میخاست بیاد
باور کن میدونستم اگه خانوادم بفهمن قیامت میشه
بیا بگم برات. همسرش قبل ازواج کرده بچه داشته اومده خواستگاری خانواده مرضیه مخالفت کردن بعد قبول کردن یهو پسره میره میگ نمیخام
منم اورژانسی خوردم دیگه ال دی ۴تا اول ۴تا ۱۲ساعت بعد.
ولی یه قرصی و شروع کرده بودم به خوردن با اون تداخل کرد باردار شدم.
البته ناخواسته نبود دوست داشتیم جفتمون ولی به خاطر شرایط کرونا گفتیم عقب بندازیم که خدا خواست و تو این شرایط باردار شدم.
روزی که اومد رشت ومن رفتم هتل دیدنش سوار آژانس شدم اشکام میریخت عینک دودی زده بودم کسی نبینه
ای جونم مبارک باشه قشنگم. پس حسابی ارومم کردی چیزی نیست. خداروشکر.
خب☹️
نه بابا اینجوری همه الان ایدز داشتیم دور از جون
با یه روبوسی و دست دادن
خب پس نمیدونم چرا میخاد از بده. گفتی امکان hpvهست درسته؟ از خون داره؟
رسیدم هتل دست وپام میلرزید تو لابی هتل نشسته بودم پام و میلرزید با یه دسته گل اومده بود من لال شده بودم فقط اشک میریختم
میگفتی اخه الان بعد 5 ماه باید بیای ☹️
ای وای
میگفت عینکت و بردار وقتی برداشتم چشمام و دید گفت تو اون دختری نیستی که ۶ ماه پیش پر از حال خوب بود فقط پلک میزدم اشک میریختم
عزیزم اونو اطلاعی ازش ندارم.
خبببب
ممنون گلی جان
من گفتم. اره احتمالش هست چون جوش زده ولی کمه
گفت شبی نبود که خواب گریه هات ونبینم نفرینم نکردی تا من بسوزم
مرسی عزیزم. بهترینارو برات آرزو میکنم
ممنون گلم
انشالله بخیر بگذره
بعد دخترش اومد پا به پای من اشک میریخت به باباش میگفت چیکارش کردی که اینقدر گریه میکنه
آخی عزیزم
معلومه خیلی دوسش داشتی
چند سالش دخترشون؟
پارسال ۱۱ سالش بود
من فقط اونروز حرفاش و شنیدم حالا من چطور به پدرم حالی میکردم
ولی واقعا تصمیم سختی هست درسته مرضیه؟ حتما ویژگی های مثبتی داشته همسرت.
راضی کردن خانواده. وای که چقدر سخته
پدرم موقع خواستگاری شماره زن سابقش ومیگیره زنگ میزنه به زنش که چرا طلاق گرفتن و این میشه اتیش خانمان سوز هرچی به پدرم گفتیم اخه این چکاریه قبول نکرو
خواهرم وقتی به بابام گفت قشنگ گفت من مردم بعد ازدواج کنه
عجب بابای سخت گیری😐برگام
بهتره طلاق بگیرم تموم بشه
وای اینکارش خیلی بد بود
الهی بگرررررردمت
عروووووس قشنگگگگگ
همسرت چن سالشه؟ جوون هستن
حالا بابام وکی میخاست راضی کنه
۴۳
الهی بگردمت دلت رو برده بوده حسابی
ماشالله بهشون نمیخوره.
چندنفر از دوستای بابام بسیج شدن فایده نداشت
چطوری رضایت دادن
شوهرم گفته بود تا عقد نکنه برنمیگرده رفتم پیشش کلی اشک ریختم که بابام مخالفه زنگ زد خواهرم اومد چون اونقدر گریه کردم مجبور شدن من و ببرن درمانگاه و سرم
دخترش از گریه های من دلش اتیش گرفته بود یهو به باباش گفت بابا میشه من برم به باباش بگم
حسابی عاشق بودی 🙈
خداوند شاید اون لحظه تقدیر من واینجوری رقم زد
اره خیلی
الهیییی
خب بعد؟
خواهرم گفت بزارید دخترتون بیاد شاید خدا خواسته باشه شوهرمنم تا حالا بچه رو از خودش دور نکرده بود گفت اگه بچه ام بیاد و باباتون راهش نده من میرم و دیگه نمیام
خبببب
نمیدونی با چه استرسی دخترش و اوردیم اول شوهر خواهرم رفت تو خونه به بابام گفت امشب یک مهمان کوچولو داریم که میخاد شمارو ببینه
ای خدا
بعد خواخرم دست دلناز وگرفت و برد داخل منم رفتم اتاقم گریه
الهیییی چه دختریییی
دلناز پیش بابام نشسته بود من قلبم تاب تاب میزد
خبببب
خواهرم اول ازش پرسید چرا مامان و بابات جدا شدن گفت مامانم رفت دانش.اه بخاطر دوستاش گفت بابام ونمیخاد
بابام خیلی گناه داره چون مهربونه
خب
بعد به بابام گفت میشه بزارید مرضیه جون بیاد خونمون و با ما زندگی کنه بخدا من دوستش دارم
عزیزم اخی
اصلا مهر این بچه چنان به دل بابام افتاد که نگو
الهی عزیزم
خداروشکر پدر رضایت دادن و به عشقت رسیدی. خیلی شیرینه 😍😍😍 الهی خوشبخت باشی عزیزدلم
فرداش بابام گفت علیرضا بیاد وحرف بزنه اونم اومد گفت وقتی شما به زن سابقم زنگ زدید برام دردسر درست شد چون به جز مهریه روز طلاق تعهد دادم ۲۰۰ میلیون بابت سرپرستی دخترم بهش بدم وقتی فهمید دارم ازدواج میکنم گفت یا بامن ازدواج میکنی یا پول ومیدی والا روزگارت وسیاه میکنم
منم تو اون مدت عصبی شدم و طول کشید تا پول و بهش دادم تا واسه همیشه از زندگیم بره
چ زن بیشعوری
ای وای پس این بوده ک 5 ماه نبوده
الان خوبین باهم مرضیه؟ با دخترش اکی؟
بالاخره ادما باهم کنار میان اوایل حسود بود الان اصلا
بالاخره ادما باهم کنار میان اوایل حسود بود الان اصلا
نمیزاشت پیش هم بخابیم
تو چطوری اشنا شدی عاشق شدی
من نه حسودم نه اهل نامادری بازی
واسه همین باهم خیلی خوب کنار میاییم
خداروشکر که راضی هستی
من؟
اره
اره
خندانشون من از همه جوونترم
تو خانومای فامیلشون من از همه جوونترم
من 17 سالم بود همسرم عاشقم شد. یه نسبت دور داشتیم. ولی من خیلی جوجه بودم محل نزاشتم. سال اول دانشگاه واسطه فرستاد قبول نکردم باهاش دوست شم. سال اخر دانشگاه خودم کرمم گرفت فیس بوک اددش کردم و مسیج دادم اونم گفت بیا ببینمت. رفتم دیدمش برا اولین بار باهاش حرف زدم. شب زنگ زد گفت من قصدم ازدواجه. حوصله دوستی ندارم. منم به مامانم گفتم و اومدن خواستگاری. یک هفته رفتیم و اومذیم. من قبول کردم. عقد کردیم. 🤭
کاملا بدون عشق و علاقه ازدواج کردم دو سه ماه بعد عاشقش شدم
خیلی ام اذیتش کردم طفلی رو. چند ماهی خونه ما زندگی کردیم تا خونمون حاضر شه. ولی یک بارم سکس نداشتیم. میگفتم تا نریم خونه خودمون نمیشه😂6 ماه کنار هم میخوابیدیم خشک و خالی
بنظرم سکس وسیله رسیدن به خواسته هات هیچوقت قرار نده که بعدا بدجوری پشیمون میشی
اینا همه چرت و پرته که چون رابطه داری عادی شده
پس خیلیا که قبل ازدواج رابطه دارن و ازدواج میکنن نمیبینین؟ برو ببین مشکل اصلی زندگیت چیه
بعدم طلاق بیخیال شو زندگیتو درست کن فرار نکن از مشکلات
رفتارت اصلا درست نیست . اشتباهه . زندگی این نیست و نمیشه ادامه داد . شما نیاز به یه آدم عاقل تر از خودت داری که آگاهت کنه. ادامه نده زمانت رو از دست می دی و جند سال دیگه می زنی او سرت که هیییی.....
من دیشب گوشی م هنگ کردم مرضیه جون داستان زندگیت تا آخر خوندم خوشحالم که حال دلت الان خوبه و کنار عشقتی الهی همیشه همه مون بخندیم
ثنا جون انشالله خوشبخت بشی
دوستم بهترین رو گفتی...
من دارم میرم آزمایش خون بدم
بعدشم میرم حرم امام رضا ❤️ همه تون رو دعا میکنم.
توروخدا من ودعا کن
به امام رضا بگو اولین جایی که بچه ام بیارم پابوسته
منم بچمو اولین جایی که واسه مسافرت ببرم حرم امام رضاست
یخورده بچه جون بگیره میبرمش مشهد
چشم عزیزان
فدات ازمایش چی شد
ساعت 3 جوابش میاد
توروخدا برام دعا کن
سر نماز دعام کنیا
هر چی خدا بخاد باردارم بودی خدارو شکر کن
اره☹️
چیشد جواب آزمایشت؟
زهرا جون منفی هست
بنا 1
البته یک روز قبل موعد و 30 م سیکل درسته دیگ 🙄🙄🙄
خداروشکر
ایشالا به موقش که دوسدوسداشتی بهترینشو بهت بده
دیدی گفتم امکان نداره حامله باشی
ثنا جدی میگی؟ من چمه اخه
اخه پریودم نمیشم😅. سونوگرافی رفتم هیچ کیستی نداشتم.
فک کنم بدنم اینجوریه!
ممنون زهرا جونم
همش واسه استرسه که تاریخت جابجا میشه
گرمیجات که بخوری پریود میشی
مال استرسع
مامان دیگ زعفرون رو قاییم کرده
از بس میخوردم
خرما و دارچین و اینجور چیزا میخورم
وااا من 16سالگی عقد کردم 17سالگی ازدواج الانم 3سال شده 20سالم شده خیلی راضیم شکر خدا
من که پشیمونم خیلی زود وارد زندگی مشترک شدم. ن کامل درس خوندم و تفریح مجردی.
چند سالته
الان 22. دو ساله ازدواج کردم
والا منم از 16 سالگی عقد بودم سال 95
سال 97هم عروسی گرفتیم همش خونه مادر شوهر بودم چ روزای سختی بود اما گذشت الان خداروشکر راحتم
الانم تاره 22سالمه
باز خوبه همسرم میگه تو عقد بمونیم زوده بریم زیر یک سقف مسولیت زندگی زیاده. اما درصورتی که رابطه ج نداشته باشیم این خوبه. الان واقعا سختمه از دست این استرسا
ای جان عزیزم خوشبخت باشی.
خب چی شد حالا ب کجا رسیدی
ببخشید 21سال
😂🤦‍♀️
ب هیچ جا.😅 دیروز که آزمایش دادم منفی بود. ب همسرم گفتم رابطه جنسی ممنوع و قبول کرد.
مادرشوهرم داره سعی میکنه پسرش راضی کنه زودتر بریم سر خونه و زندگی. اما شوهرم ب این راحتی قبول نمیکنه
تو دوران دبیرستان سنمون رو همیشه می‌بردیم بالا 😂🤦‍♀️یادش بخیر
از طرفی حق میدم بهش سرباز هست سخته
راه میاد کم کم صبور باش
اما دیگه زیر بار حرفش نمیرم بمیره هم بهش نمیدم 🙄
عزیزم آزمایشم دیدی؟ یک روز قبل موعد بود بتام 1 بود. معتبره دیگ؟
آفرین اینکارو کنی بتونی جلو خودت بگیری خیلی خوبه اما من نمیتونستم 😂خر میشدم سریع وا میدادم
خودش میگه اگر وضع مالی م خوب بود اینقدر اذیتت نمیکردم درکم کن. اون شب ک دعوا کردیم فرداش زنگ زد گریه میکرد
آره منفیه گرمی هم تا میتونی بخور
اسمت نمیدونم عزیزم میشه بگی؟
خیلی دلم اون شب براش سوخت...
دوستت داره ولی خب صبور باش ماهم 3سال همینجوری خرجمون با باباش بود سخت گذشت بهم هیچی نداشتم اما گذشت
بانو
الهی عزیزم
ما هم دقیقا عین شماییم.
برادر شوهرم 2سال و نیم رفته سر زندگی مادرشوهرم داره خرج ش میده
پدرشوهرم فوت کرده
خدارحمتش کنه
بانو جان خیلی سخته. از طرفی من همسرم رو خودم انتخاب کردم مدتها دوست بودیم. فامیل دور هم هست
فداتشم
من دختر خالم تاره نامزدی کرده نامزدش سربازی هست تازه خدمتش تموم شده قبل این هم میگفت تو بورس بود بازی های انفجار کلی واسه خودش درآمد داشت تو سربازی
منم خودم انتخاب کزدم اونموقع یادمه تا در دادگاه میرفتیم پشیمون می‌شدیم چون بابامم میگفت انتخاب خودت بوده هرکاری میکنی بکن چاره نداشتم
توهم سعی کن کمکش کنی باهم فکر راه چاره
ممنون بانو جان. امیدوارم بتونم درست تصمیم بگیرم
عزیزم رازیانه هم برای تنظیم پریود خیلی خوبه البته اگه کیست سینه نداری
ممنون فاطمه جان. نه کیست ندارم خداروشکر اما پریود نمیشم. تست هم دادم منفی بود. حتما رازیانه میخورم شنیدم عالیه
حتما دم کن بخور اینجوری تاثیرش بیشتره

سوالات مشابه