سلااام منم زایمان کردم😍

سلام دوستان
من همونم که ترس شدید از آنژیوکت و سوند و اتاق عمل داشتم . دوشنبه شش صبح بیمارستان بودیم . رفتم اتاق آماده سازی . لباسا رو در آوردم و لباس مخصوص پوشیدم . دو تا آنژیوکت بهم زدن که واقعا دردش در حد آزمایش خون بود یکم بیشتر😅یعنی خنده م گرفته بودا😂با اینکه از روی دست هم زدن ولی دردش چیزی نبود که فکر میکردم . ازم خون گرفتن . سوند رو بعده بی حسی بهم وصل کردن . هشت و نیم رفتم اتاق عمل . بهم بی حسی زدن که دردش خیلی کم و قابل تحمل بود خیلی هم کوتاه بود . پاهام داغ و بیحس شد . ولی انقد هیجان داشتم حس کردم نفسم بالا نمیاد . واسم ماسک اکسیژن گذاشتن ولی بازم از استرس نتونستم نفس بکشم بهم آمپول زدن خواب و بیدار شدم فقط صدای گریه ی دخترمو شنیدم و او لحظه ای که گذاشتنش روی صورتم و بوسیدمش یادمه😍😍😍خیلی لحظه ی نابی بود😌😍😍😍بعد دوباره یادم نیست تا اینکه توی ریکاوری بیدار شدم با درد . انگار داشتن ماساژ رحم میدادن . درد داشتم بهم مسکن زدن چند دقیقه بعد دردام خوابید آوردنم توی بخش . تا شب درد نداشتم اصلا . شب سوند در آوردن گفتن راه برو . خیلیییی راحت بود فقط یه سوزش خفیف داشتم .مدام سرم میزدن و آمپول توی سرم .یک بارم ازم خون گرفتن و دو بار هم از سوند نمونه ادرار برداشتن . شبش گفتن تا صبح شکم کار کنه ترخیص میشین . من شکمم خالی نشد روغن کرچک خوردم حالا اسهالی شدم😂😂😂انقد نفخ گرفتم فقط توی سالن راه رفتم . روز دوم سوزش و درد داشتم قسمت عمل . دکتر اومد ترخیصم کرد و ظهر برگشتیم به سمت خونه ی پدرم . چون از شب قبل دیگه سرم و دارو نزدن خیلی درد و سوزش داشتم به حدی که دولا راه میرفتم و اصلا نمی تونستم بشیم یا دراز بکشم. شروع کردم به شیاف گذاشتن روز بعد هم که امروز بود رفتم حموم پانسمان برداشتم خیلی بهتر شدم . دیگه سوزش ندارم و راحتتر راه میرم و میشینم . خواستم بگم واقعا سزارین اون غولی که فکر میکردم نبود . البته بدن هم با بدن فرق داره ولی اولین راه رفتن واسه من خیلی راحت بود و بعده عمل هم اصلا درد نداشتم شاید آمپول هایی که زدن مسکن قوی بود . لحظه ی دیدار مادر و نوزاد رو برای همه تون از خدای لطیف میخوام . واقعا لحظه ی فوق العاده ایه😍😍😍