Ooma
پرسش (1399/04/31):

زمان شیر خوردن نوزاد

سلام مامانای عزیز میخواستم بدونم نوزاد هر چند ساعت چند دقیقه باید شیر بخوره؟نوزاد من موقع شیر خوردن میخوابه میخواستم بدونم تا کی شیر دادن و بهش ادامه بدم؟

من ک دکترگف هر ۲ساعت ۱۰دقیقه شیر خودمو بدم و بعدش ۳۰ سی سی شیرخشک ،چون پسرم سینه مو نمیگیره
همش ده دقیقه کافیه ینی؟
دکتر من گفته هر یک ساعت بیست دقیقه!
الان بیشترمیدم همون هر یک ونیم ساعت یا دوساعت ۲۰یانیم ساعت میدمش
مث شما
روزا اول چون شیرنداشتم اینجور میکردم الان ۲روزه شیر کرده سینه هام
نمیخوابه نوزادتون؟
نوزاد من ی وقتایی میخوابه ب ۲۰ دقیقه نمیکشه،بعد خودش بیدار میشه یا بیدارش میکنین؟
حین شیردادن میخابه و شیرمیخوره ، بیشتروقتشو خابه
من بیدارش میکنم
مررسی عزیزمم
بزن کف پاش یا با بینیش بازی کن بیدارشه
قربونت
انقد خوابش سنگینه همه کار میکنم بیدار نمیشه 😄
البته منم ب سختی حین خوابش بهش شیر میدما
دقیقا مال منم بیشتر خابه نگران بودم ،مامانم مبگه مشکلی نداره بچت آروم و صبوره😊
نرگس جون شیزخشک چه مارکی خریدی واسه پسرت؟
اول نان ۱ گرفتم رو بچه نمیسازه ،عوضش کردم آپتامیل میدم خیلی عالیه همشو میخوره تا ته
آپتامیل ۱ بدین کلا تست شدس عالیه
من میخوام شیرخشک بخرم ببرم با خودم بیمارستان، سزازین هستم بی حسی ام، چند ساعت اول که نمیتونم شیر بدم مامانم شیر خشک بده بچم
آها ممنون
عه سز میکنی؟بسلامتی انشالله کی میری بیمارستان؟آپتامیل بگیر حتما
😘
عزیزم ب نظر من نیاز نیست اینکارو کنی منم سزارین بودم خود پرستارا میومدن از سینم بهش شیر میدادن
اره من سزارین دومم، شنبه اگه خدابخواد
دلم نمیخواد چندساعت بلند اول بلند بشم میترسم کمردرد و سر درد بگیرم، سزارین اولم بی هوشی بودم خودم بلند شدم بهش شیر دادم، اما افت قند برای نوزاد خوب نیست کند ذهنی میاره خواهر
مال من اصن شیرنمیخورد نداشتم هیچی ، هی میبردن شیرخشک میدادنش پرستارا ،الان تازه دوروزه شیر خوب میخوره ،شیرخشک میدمش چون سینه هام زخمه و نمیخوره اذیت میکنه هی خالی میکنم
انشالله بسلامتی و دل خوش بارتو زمین براری😊
دقیقا منم ازافت قندمیترسم براهمین دو شیرش کردم ک اگ شیرخودم کافی نباشه شیرخشک جبرانش کنه
خیلی ممنونم نرگس جون، انشاءالله سلامت پسرتو بزرگ کنی
قربونت عزیزم ، بچتون چیه رها
دخمله
وای دیگه جون قدیما رو ندارم، بچه یه روز شیزخشک بخوره طوری نمیشه، خودمو اذیت کنم فردا عوارضش مال خودمه زجر میکشم 😄
نرگس زردی نداشت؟
بسلامتی بغلش کنی وعروسش کنی😍
تا دو هفته اول بچه ها خیلی میخوابن
روزی ۲۰ ساعتشو خوابن
از روز ۱۵ دیوونه میشن
دیگه کولیک و گریه و زاری ، هر کار میکنی نمیخوابن یا خوابشون خیلی سبکه با صدای بال پشه بیدار میشن😢
اره بابا طوری نمیشع
زردیش رو ۱۰بود دکتر گف نرماله ولب مرزه بش قطره شیرخشت میدم خودمم شیرخشت میخورم
اولاش یه کم شیر میخورن خوابشون میگیره

بعدش که بزرگ میشن
سینه رو ول نمیکنن
اگه بزاری میگن از صبح تا شب تو دهنم باشه
من بچم الان صبوره واروم دلم‌میخادهمش گریه کنه😐😐😐😐😐
چون ساکتع مبگم نکنه طوریش هس
اوف😂
نه اولاش اینطورن همه بچه ها
تا موقعی که بخیه های خودت خوب میشه و رو به راه میشی
یه دفعه دیوونه میشن
بچه ابجیم یکسره ممه مامانش دهنشه ۲۵روزشه فک کنم
میگ شیر کم میارم🤐
اولاش میگی از حاملگی سخت تر هم هست
بعدش میگی از زایمان سخت تر هم هست
ولی شیردهی دهنتو سرویس میکنه تازه میفهمی سختی چیه 😂😂😂
پسرا کلا آرومتر هستن
وای نگوووو ک جیگرم لهه شیر کم میخوره سینه هام سفت میشن هی خالی میکنم توش غده غده شده زیربغلامم دردمیکنه یکیش غده شده هی ماساژمیدم هی همون سینرو میدمش ک زودتر زیربغلم خوب شه
منم بچه اولم دختر بود
توی سه ماهه اول فقط شیر میدادم ، پوشک عوض میکردم دوباره شیر میدادم
از خودم حالم به هم میخورد
بعد سه ماه یه تایمهایی رو شیر نمیخورد ، بازی می خواست
جدی
سخته😢
آره شنیدم که پسرها کمتر شیر میخورن آرومترن
وقتی دندون در میارن هم کمتر سینه رو گاز میگیرن
من گریه میکردم ک چرا ارومه😂
سعی کن بزرگتر شد یه سینه رو کامل بهش بدی تمام شد برو سینه بعدی، همه چربی شیر ته سینه هست
پسر من کولیک داشت شبانه روز در جال گریه، من آرومی ندیدم، اما بزرگ که شد نجیب و آروم و معصوم بود
تا چله خیلی سخته
ولی خدا رو هزار مرتبه شکر
بچه ها رشدشون سریعه
هر چی بزرگ میشن
یه کم کار مادرها سبک میشه
تازه 6 روزشه صبر کن حالا زوده قضاوت کنی
ی سینم الان شله قشنگ شیرمیخوره ،یکی دیگ غده شده زیربغلم مبترسم تندتند ازهمون میدم ک شیراش کشیده شع
فعلا این هفته رو استراحت کن و خوب بخور جون بگیری
خداروشکر
که عشق آسان نمود اول ....
دیگ هفته دیگ بامامانم میرم خونشون شهرستان اینجا دس تنهام
لایکیدمت😅
ان شالله پسرت آروم باشه
ولی خب همه بچه ها درجاتی از کولیک دارن
بعضی ها کمتر ، بعضی ها بیشتر
دختر من ساعت ۱۱ شب یادش میفتاد گریه کنه
تا ۴ صبح
یکماه اینجور بود 😈
😅😅😅
اره برو
تا کمکی داشته باشی
فعلا بچه کوچیکه فک میکنه شکم مادره ، خوابه
از هفته دیگه تازه میفهمه دنیا چه خبره
کولی بازی هاشو شروع میکنه
بهار نی نیت چیه؟
پسره
دقیقا بدی کولیک همینه که شب میاد سراغشون انگار، تا صبح جیق میزنن که ما نتونیم بخوابیم
خداروشکر یه دخمل داری جنست جوره
اوع پس من هیچی ازبچه داری نمیدونم تایادبگیرم خیلیه😂😂
وای عاشقشم😍😍😍🤩🤩😂
من که میدونم این دخمل بیاد یه دلبری کنه بین منو بابارو فاصله بندازه، از الان پر از حسودی ام😄
ما خب خوبه
فردا صبحش کمی میخوابیم
باباهای بیچاره که باید فرداش برن سر کار
اینقدر دلم برا شوهرم می سوخت
ماه رمضون بود
تا ۴ بچه گریه میکرد
بعد سحری میخورد و نماز میخوند
تا میخواست بخوابه صبح بود
دیگه ظهرها یه ساعت میخوابید .
همین الانشم انقدر که با پسرمه با من نیست، میگه دخترم بیاد شما دوتارو هم دیگه نمیخوام 😑
شوهرمنم حسود شده😂😂
الحمدلله ، ان شالله خدا دل همه منتظرها رو شاد کنه و به همه هر چی میخوان بده
اره منم خیلی اذیت شدم سر کولیک، موها و موژه هام همه ریخت بخدا، پیر شدم تا بزرگ شد
انشالله
چن سالش بچت رها
عزیزم 😄
بگو هنوز زوده، پسر مامانیه تا کوچیکه مامانو از بابا میگیره، اما بزرگ که شد میره سمت بابا
تازه 8 سالش شده
آره واقعا دختر اینجوریه
همیشه هوای بابا رو دارن
بابا دعواشون کنه ناراحت نمیشن
من کلا یه بار تنبیهش کردم
هنوز یادشه
ولی باباش زیاد تنبیهش کرده ، میگه بابا شوخی میکنه ولی تو جدی هستی 😆
😂😂😂واقعا
خداحفظش کنه
منم مو و مژه برام نموند
کلی وزن کردم
بعد شیردهی رژیم چاقی گرفتم
ممنونم، خدا گل پسر توام حفظ کنه، ایشالله بعد اینم یه دخمل گیرت بیاد طعم هردو رو بچشی
انشالله هرچی خیروصلاح باشه راضی ام ،سر این انقد استرس کشیدم بعدی هرچی باسه عب نداره
چقدسرسلفری حرصوجوش خوردم پیرشدم
نرگس مثل ما زیاد فاصله ننداز
پشیمونیم حسابی

بچه ها افتادن تو دو رده سنی مختلف
دوباره همه چی از اول خودمون باید هم بازیشون باشیم

تو یه رده باشن همهدیگه رو بهتر درک میکنن
دقیقا همینطوره ۷سال خیلیه مث خاهرمن الان دوتابچه دابه اولیو ک اورد صبرکرد ۷ساله شد دومیو اورد ،دیگم دلش نمیخادبیاره
دومی هم الان بزرگ شده
من پسرم 5 سالش شد اقدام کردم مریض شدم، بعدم یه سقط کردم دیگه فاصله افتاد وگرنه دوست نداشتم
منم انشالله ۳سالش شداقدام میکنم
من واقعا کسی رو نداشتم کمکم کنه
خیلی سختی کشیدم
سر کار هم میرفتم
گذاشتمش مهد کودک
مهدکودک هم از اول مهر تا آخر آذر
ده بار بیشتر سرما میخورد
از اول تا آخر پاییز شربت دست من بود 😢
ولی در کل بزار 5 سالش بشه عاقل باشه بتونه عضو جدید رو بپذیره، الان پسر من درسته بزرگ شده ولی بچه هست هنوز، روز شماری میکنه واسه اومدن خواهرش، دوران بارداری من خیلی وحشتناک سخت بود، انسولین و زایمان زودرس، ولی پسرم عصای دستم بود خیلی کمکمه هزار ماشالله، خیلی درکم میکنه، من مرتب دکترم اون خونه، درکش خیلی زیاده الان
خیلی سخته🤦‍♀️
خداحفظش کنه برات هم این تودلی تو هم پسرتو
منم دخترم الان خوبه کمک میکنه
گاهی به جام جارو برقی میزنه یا خونه رو مرتب میکنه
خودم گفتم دیر باردار بشم که حداقل کسی باشه کمی کمکم کنه
دوباره الان میگم کاش زودتر آورده بودم الان هر دو بزرگ شده بودن
خدانصیب چشم انتظاراهم بکنه دامنشون سبزشه
ان شالله
ولی خواهرم پسرش 3 سالش بود یکی دیگه آورد، این دوتا داداش همش در حال دعوا و جنگ، الانم یکیش 9 سالشه یکیش 13 سال هنوز چشم دیدن هم ندارن، خواهر شوهرمم همینکارو کرد پسر و دخترش فاصلشون کمه، دختره بزرگه چشم دیدن داداش نداره، چون کوچیک بودن و یهو از محبت کنده شدن هرکاری کنی وقت گ مشغله مادر میره سمت بچه دوم، من با اینکه فاصله زیاد گذاشتم ولی خیلی راضیم، پسرم رو سیراب کردم از مخبت خودم و تمام وقتم رو براش گذاشتم الان انقدر درکش بالاعه که خودش میاد فشارمو میگیره، قندمو میگیره، انسولین میزنه برام، دلسوزمه، خواهرشو خیلی دوست داره خودش وسایل و کمدش رو حاضر کرده، کاملا آماده هست برای ورود نفر دوم
من کلا دوست داشتم 5 سالش که بود اقدام کنم ولی خوب شرایطم جور نبود، هرچی قسمت باشه همون میشه، هیچ وقت حسرت گذشته رو نخور عزیزم، بهار جان اینم بزرگ میکنی
من خواهرام برعکس
یکی با ختلاف کم بچه آورده خیلی با هم صمیمی هستن
ولی اون یکی ۷ سال فاصله گذاشته
همش در حال دعوا هستن
اون مدرسه میرفت
کوچیکه کیف و کتابشو پاره میکرد
اون نوجوون شد با همه مشکلات خودش
این بچه بود سر تلویزیون و ... دعواشون میشد
اون رفت دانشگاه این تازه تو نوجوونی شر و شو بود اذیت میکرد
حالا کوچیکه سال دیگه کنکور داره کمی اروم شده
فعلا صلح موقت دارن

سوالات مشابه