Ooma
پرسش (1399/04/21):

ناراحتی و استرس زیاد توی ماه ۹ بارداری

سلام بچه ها من ۳۶ هفته هستم .یه مشکل خانوادگی برام پیش اومده که توی این یکی دو هفته خیلی اعصابم داغون شده و همش جر و بحث و دعوا داشتم.خیلی سعی کردم که اینجوری نشه ولی بی فایده بود.الان خیلی نگرانم یعنی برای بچم ممکنه اتفاقی بیفته و مشکلی براش پیش بیاد؟

گل گاوزبون بخور برای اعصاب خیلی خوبه
از لحاظ جسمی نه ولی روحی بله .این دوران حساسه اگر نمیخواید فردا فرزندی کم طاقت و عصبی داشته باشید لطفا فکر ارامش روحی خودتون باشید
به نظرم نگران نباش بچه رشد خودشو کرده نزدیک به دنیا بیاد
ولی اوایل بارداری خیلی خطرناک تره اگه عصبی بشی
جرو بحث همیشه هست تو خودت بزن به بیخیالی، پررو باش هیچی برات مهم نباشه
سلام عزیزم یقینا بیخیال شدن سخته ولی نگران سلامت بچتون نباشین الان نیمه پر لیوان رو گزروندین جسما بچتون تکنیل شده فقط سعی کنید از تنش دور باشین که بچتون از نظر روانی آروم باشه
عزیزم سعی کن اروم باشی که بچه ارومتری به دنیا بیاری
سلام گلم
نگران نباش بچت جاش خوبه
سوره والعصر زیاد بخون هم برای خودت هم برای نینیت
صبورش میکنه
خدایی نکرده عصبی شده باشه تو شکمت این سوره کمکت میکنه
مامان منم باید میخوند سر من یادش رفت بنده خدا😂😂😂😂
حالا همرو میخوام بخورم یه جا
😂😂😂😂
خخخخخ
من اینقدر خوندم کل ۹ ماه خوندم دخترم کل یک سالی دنیا اومده در حال جیغ و‌گریه ست
خب اگه نمیخوندی شاید بدتر از این میشد😂
بخدا هیچ دعوایی ارزش نداره هیچی ارزش عصبی شدن نداره من اگه برمیگشتم به دوران حاملگی هیچکی واسم مهم نبود و ذره ای به خاطر حرف یا کار کسی ناراحت نمیشدم
باورت میشه الآنم داره جیغ میزنه
از صبحی ساعت ۸بلند شده تا الان بدون مکث گریه میکنه
خخخخ عزیزم خدا حافظش باشه ایشالله یه کم بزرگتر بشه خوب میشه
اگه میخوای مثل من نشی آرامش داشته باش
نمیزارن داشته باشم.یه هفته اومدم خونه مامانم مثلا استراحت کنم اینقدر قوم شوهر باهامون دعوا کردن و اذیت کردن منو و مامانمو که نگو و نپرس
خدا ازشون نگذره
منم همینطور بودم میشستم حرص می‌خوردم که چرا اون اینو گفت اون اینکار کرد
سلام منه بیچاره از اول بارداری به لطف خانواده شوهر و دوستان هر روز دعوا داشتم و عصبی هسم. الانم که دیگه انقد حالم خرابه که فقط کافیه یکی بهم یه اشاره کوچیک کنه. نگران بچه بیگناهم هسم ولی هیچ کارش نمیتونم کنم. ارم شدن اسون نیست
واقعا نمیشه آروم بود .دیگه دست خود آدم نیس
😂😂😂😂پس نخون
بخدا یه دختر فوق العاده عصبی و جیغ جیغو دارم تو این یک سال کشت منو
😂😂😂خدا حفظش کنه
دیگه خوندم یک سال هم هست دنیا اومده😂
ماشاالله
آهان با زهره بودی گفتی نخون 😂
ایشالله که هرچی بزگتر بشه آروم بشه و کمتر اذیت بشی🙏🏻
😂سره منم مادرم پدرمو از دست داد واسه همین خیلی افسرده و عصبی شد
از یه طرفم با یه بچه تو شکم و یه بچه ۲ ساله تنها تو شهر غریب سرکار میرفت
کلا من له لهم
اره جیگر
زهره باز چ کرده خونواده شوهر؟
فردا هم اگه بچه نا اروم باشه نمیگن تقصیر اذیت های ما هس .میگن ارزه نداری بچه اروم کنی
پدرمو در آوردن.
🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
خب چ کردن
بگو تا من یکم حرص بخورم
من الات پدرشوهرم همش بهم میگه
میگه اروم باش با بقیه کار نداشته باش
هرکی هر حرفی زد اصلا واست مهم نباشه
قران بخون
میوه زیاد بخور😍
ک انشاالله بچت سالم و صالح و خوب باشه😎😎😎
خانواده شوهر همه جا از این خبرا هست حرفشون میزنن کاراشون میکنن دلشون خنک میشه میرن سر زندگیشون ما می‌مونیم با حرص و بعدشم نتیجه ی حرص خوردن که میشه یه بچه ای مثل بچه من من حیف دیر فهمیدم
ژوووون
چ دله پری داری توووو
باورت میشه از ساعت ۸ هر کار میکنم ساکت نمیشه الان گفتم ولش کن داره گریه میکنه چه جور
الان هفته ۳۶ هستم حالم اصلا خوب نیس حالت تهوع دارم همش بالا میارم ترش میکنم شکمم به شدت سفت میشه و درد میگیره شوهرمم که تو خونه نیس از صبح میره عصر چهار پنج میاد خونه بخاطر همین دیگه تو خونه کاری هم نمیتونستم بکنم به شوهرم گفتم این چند هفته ای که مونده میخوام برم خونه مامانم یه کمی استراحت کنم اونم همش به شوخی و خنده میگفت نرو ولی مخالفتی نداشت منم دیگه جمع کردم اومدم خونه مامانم.
خدا واقعا رحم کرد ب منو خونواده شوهرم
اگه قرار بود بد باشن ک یه جا همشونو میبلعیدم😂😂
خداروشکر خوبن
البته الانم ک خوبن باز من خورده شیشه دارم🤣
😟😟😟😟
خب
بعد هنو سه چهار روز نگذشته بود زنگ زده پدر شوهرم به مامان من که چرا به چه حقی زنه مردم رو برداشتی بردی هنو یک ماه و نیم مونده که زایمان کنه .مگه تو خونه دخترت چیکار میکرده
😕😕😕خب بزار بپرسن
مهم نباشه واست
تصمیم اخرو تو میگیری ک اسم بچه چی باشه
اینا فقط یه چشمش هس
😕پدرشوهر بی فکره نفهم
اصلا کاری نکرده باشه ۵ ماهم مونده باشه ب زایمان
ب تو چ ک دخالت میکنی اونا خودشون میدونن
اوه مای گاد
اوکی🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
با مامان بیچاره من که خودشم مریضه و همش کمر درد و پادرده دعوا کردن.مامانم دو ماهه داره میدوه برا بچم سیسمونی میگیره به جا یه تشکر خشک و خالی زنگ زدن دعواش کردن و طلبکارشن همش
ببینم قبل بارداریم اینجور بودن خونواده شوهرتون؟
یا ابلفضل . نه بابا مال من اینجوری نیستن دیگه. پدر شوهرم ماهه
😍
منم از این ماه و ستاره ها دارم
😂😂😂😂😂😂
هم عروس؟
من کلا از همون اول ازدواجم همش بحث و دعوا داریم باهاشون .یه مشت آدم بی فرهنگ و حیوونن بخدا
اره
ینی چی؟
هم عروس. جاری . زن برادر شوهر
ای بابا
کاش قبل بارداریت این موضوع رو حل میکردی
حداقل با شوهرت ک پشتتو خالی نکنه
اهان جاری
خخخخ
جاریک فامیل نیست
انقد حسود هس که اگر میتونست میگفت این دوتا طلاق بگیرن
اونم طرف اوناس خب .میفهمه حق با ما هست ولی به رو خودش نمیاره و اونجور که باید باهاشون رفتار نمیکنه
😂😂😂😂پس بزار بترکه
خب این کارش اشتباهه دیگه
تو باید اول با شوهرت صحبت کنی
اگه اون پشتت باشه هیچ کسی حق نداره حتی نگاه چپ بهت بکنه
من هرچی هم بهش بگم فایده نداره کلا طرف اوناس
حتی حاضر نشد حداقل از طرف پدر مادرش یه عذر خواهی کوچیک از مامان من بکنه که این همه بهش حرف زدن و دلشو شکستن.بدتر جوابگویی هم کرد
من جات بودم مینشستم هرکاری میکردم تا شوهرم با من باشه
من عمه های شوهرم خیلی اذیت میکنن
هم مارو هم مادرشوهرمو
من چند بار جلوشون پشت مادرشوهرم در اومدم واسه همین منم اذیت میکردن
اخرین بار ک حرفاشون شرو شد من ۵ ماهم بود
رفتم دم در تونه عمه اقام سنگامو وا کنم باهاشون
ب پدرشوهرمم کفتم خواهرات اذیتم میکنن
شوهرم پشتم بود دلم گرم بود وگرن ک هیچ
اخرم گفتم بازم بخوان ادامه بدن من قطع رابطه میکنم
پس شوهرت نقششو خوب انجام نمیده
مشکل اصلی از اونه
دلم خیلی گرفته .کاشکی ازدواج نکرده بودم .حداقل کاش باردار نشده بودم یعنی ناخواسته شد فکرشو نمیکردم فقط یه بار تو دوسالی که ازدواج کردیم من جلوگیری نداشتم همون یه بارم حامله شدم😔
فدای سرت زهره جان
این دیگه گذشته
بیا ایندتو بساز با گذشته چ کار داری
کلا همشون آدمای نفهمی هستن .قبل از ازدواجم یه خورده فهمیده بودم حیف که نمیدونم چرا نشد بهم بخوره و همه چی با اینکه دعوا هم داشتیم پیش رفت.ما حتی خود شب عروسی هم دعوا داشتیم
پووووف
وقتی ک اومی ولی بقیه ادم نیستن
توام ادم نباش و جوابشونو بده
دیگه از چی میترسی
از این بدتر ک نمیشه
با بعضیا بایو مثل خودشون رفتار کنی تا ببینم چقد پلیدن
من کلا آدم آرومی هستم .سیاست ندارم جچوری جلوشون در بیام. همش میریزم تو خودم و شب تا صبح اشک میریزم
چرا تو خودت
اتفاقا نشون بده هر اتفاقی ک واست میوفته
بگو تا بفهمن
چی بگم دیگه شخصیتم همین جوریه .دلم میخواد جوابشونو بدم ولی اونجور که باید نمیتونم جواب بدم تا بشینن سرجاشون .خیلی اذیتمون کردن از اول ازدواجم خدا ایشالله جوابشونو بده واگذارشون میکنم به خدا
باید ببینی چی ازارشون میده همونو انجام بدی😂
مثلا من جاریام میان میشینن حرف میزنن پشت اینو اون
من میدونم ک دوس دارن منم یه چیز بگم
منم بی توجه به حرفاشون کارمو میکنم
این میشه ک لجشون در میاد
گفتی جاری باز دلم خون شد
😝😝😝😝
من یه جاری دارم که ده ساله ازدواج کرده بدی ازش ندیدم ولی خب خیلی بین منو اون فرق میزارن.وقتی اومدن خواستگاری من الکی بهم دروغ گفتن که مهریه جاریم ۸۰۰ تا سکه بوده ولی بخشیدشون.بعد از ازدواج فهمیدم دروغ گفتن ۸۵۰ تا سکه بوده و نبخشیده شون.اونوقت واسه من ۱۱۴ تا سکه مهر کردن
خب چرا اصلا همون اول ب حرف اونا بودی
میگفتی ب من چ ک مهریه چقد بوده
من همه جاریام مهرشون ۱۴ تا بود من گفتم ب من چ من ۱۱۴ تا سکه میخوام
خونواده شوهرم یکهفته درگیر بودن اخرم قبوب کردن
حالا جاری بعدیم ک اومد ۱۱۰ تا سکه کرد
ب کسی چ ربطی داره مهریه بقطه
الان تازگیا هم یه جاری دیگه داره بهمون اضافه میشه برادر کوچیکش داره ازدواج میکنه.بازم بین اونو و من همش تبعیض قائل شدن و فرق میزارن.یه عروسی خیلی معمولی برا من گرفتن که هیچی هم نداشت.ولی واسه اون جدیده میخوان سنگ تموم بزارن و همه کار بکنن.
ب درک
مهم اینه ک تو تو شب عروسیت بهترین عروس بودی و بهت خوش گذشت
نه بهم خوش نگذشت من شب عروسیم همش دعوا بود
😕😕😕
از عروسیم متنفر بودم
باز چ کردن
هنوز که هنوزه نمیتونم برم عکسا و فیلم عروسیمونو ببینم .حالم به هم میخوره
از دست این قوم
من میگم بیا با هم بریم اروپا
عزیزم از نظر روحی رووش تاثیر داره. دنیا ک اومد نا اروم. میشه
خسته ام بخدا آرزومه دیگه هیچ وقت خانوادشو نبینم
متاسفانه خونشون طبقه پایین ماست.کاش میشد از اونجا بریم حداقل کمتر ببینمشون ولی اونم امکان پذیر نیس تو این گرونیا از کجا بیاریم یه خونه دیگه بخریم
😣😣😣😣
حالا مثلا مامان و باباش تحصیلکرده هم هستن.باباش که دکتر بیهوشیه
مامانشم سر پرستار بوده ولی بخدا خیلی آدمای لولی و بی فرهنگی هستن.ما هم گول همینا رو خوردیم ولی میگن تا با کسی زندگی و رفت آمد نکنین متوجه نمیشین چجورین واقعا راست میگن
اینقدر پولدارن ولی مثله بدبختا زندگی میکنن.زورشون میاد یه قرون خرج کنن .همش فقط میرن زمین و خونه و ماشین میخرن و بعدش گرون تر میفروشن.ولی تو خونشون یه چراغی به زور تو حالشون روشن میکنن.
اینجور ادما از تو زجر میکشن😶😶
اینا با خودشونم بد رفتارن چ برسه ب تو عزیزم
نه اتفاقا خودشون با خودشون که همیشه شادن و میگن و میخندن.فقط بلدن مارو زجر بدن
ن فکر میکنی
همین ک کیف نمیکنن تو دنیا
همین ک پول خرج نمیکنن واسه خودشون ینی زجر میکشن
ولی یه مشاور برو با همس
رت
چی بگم والا ببخشید سرتو به درد آوردم دلم خیلی پره ازشون.خدا جوابشونو بده ایشالله.دلم برا این بچه تو شکمم میسوزه معلوم نیس چی بشه آخرش
دلم برا مامانم میسوزه که اینهمه برای ما زحمت کشیده ولی اینجوری جواب خوبیاشو میدن و دلشو میشکنن.خدا دلشونو بشکنه ایشالله
😥😥خدا جای حق نشسته زهره جان
مطمئن باش هیچ کار ادمی بی جواب نمیمونه.فقط باید صبور باشی و ببینی
شرمنده من دارم اماده میشم برم دکتر
بوس بوس
به سلامتی.ایشالله همه چی خوب باشه
وای خدا باورم نمیشه پدرشوهرت دکترم هست بعد همچین رفتاریم کرده😑😑😑😞😞
ولی عزیزم یه نصیحت جواب یه همچین کسایی فقط بی خیالیه
هیچ جوابی کوبنده تر از این نیست که خودتو بزنی به بیخیالی و اونا برات مهم نباشن
فقط به خودتو شوهرتو بچت فکر کن
با محبت به شوهرت اونو طرف خودت نگه دار
همیشه هم جلو اونا خودتو شادو سرحال نشون بده حتی اگه ناراحتی
به خودت خیلی برس
الانم فقط به بچت فکر کن تا آروم بشی
بشین از عوارض ناراحتی و استرس تو بارداری به شوهرت بگو تا هواتو داشته باشه
تحصیل کرده بودن اصلا نشونه شعور نیس.وقتی تازه به دوران رسیده و بی فرهنگ باشن همین میشه دیگه