داستان زایمان من

سلام خدمت همه مامانا
من شب سه شنبه بعد از انجام معاینه لگنیم کیسه آبم پاره شد طرفای ساعت ۱ونیم شب رفتیم با شوهرم بیمارستان همینجوری آب بود ک میریخت ازم بعدشم ک من قرار بود زایمان طبیعی کنم جالب اینجا بود ک دکار تو معاینه لگنی گفت یک سانتن باز نشدی منم گفتم خوبه الان ۳۸ هفته و سه روزمه تا هفته ۴۰ وقت دارم ولی اینطور نبود از ۱ شب درد کشیدم تا صب ک دکترم اومد همینجور تند تند معاینم میکردن تا بعد از ظهر ۳ سانت بیشتر باز نشدم امپول فشار پشت سر هم بهم میزدن دردام انقباضام بیشتر میشد تا شد عصر شد ۸ سانت همش جیغ میزدم کسیم محلم نمیزاشت انقد درد کشیدم مرگو واقعا دیدم بعدش هی تند تند پشت سر هم لگنمو چک میکردم اتقد درد داشتم ک وقتی معاینه میشدم انگار اروم میشدم بعد از درد کشیدن ۱۶ساعته بالاخره ویتشون تموم شدو رحم منم بیشتر باز نشد شوهرمم تازه پیشم رود خ زجر کشیدیم بعدش ۱۶ ساعت دیگ گفتن باید بره سزارین بشه دیگه ک خلاصه با کلی درد و زجر رفتم. دختر خوسگلمو ب دنیا هوردم انیدوارم خدا نصیب کسی نکنه و همتون راحت زایمان کنین تازه من تو یکی از بیمارستان هام خصوصی خیلی خوب و خصوصی عمل کردم ولی خوب اعتقادی ب زایمات سز ندارن و منم قصدشو نداشتم خلاصه مطلب من هردو زایمانو درداشو باهم تحمل کردم ب شوق دیدن روی عزیزم دختر قشنگم با ارزوی سلامت و شادباش برای همه شما عزیزان