Ooma
پرسش (1399/03/01):

خانم هایی که بچه دارن میشه ی لحظه بیایید

سلام خسته نباشید ببخشید خانما من ی بچه یک و نیم ماهه دارم از وقتی که بچه ب دنیا اومده شوهرم جدا از من میخوابه میگه پسرم شب بیدار میشه منو بد خواب میکنه هر چقدر باهاش حرف میزنم اولش قبول میکنه بعدش موقع خواب ی بهونه جور میکنه میره رو کاناپه
شما هم اینجوری بودین؟شب ها چیکار میکنید شوهرتون موقع گریه کردن بچه چیکار میکنه بد خواب نمیشه؟
چون من بچه نمیخواستم شوهرم میخواست الان احساس میکنم ازم سواستفاده شده من عاشق پسرم هستم ولی نمیتونم دوری شوهرم رو هم تحمل کنم حالم اصلا خوب نیست

شوهر من فقط 10 روزه اولو جدا خوابید اونم بخاطر اینکه مامانم میومد پیش منو بچم میخوابید ک کمکم کنه بعدش دیگه میاد پیشم هر چند ک خیلی از شبا تا ساعت 2 یا 3 بیدارمو نمیتونم باهاش بخوابم
من تا بتونم خودم پسرمو اروم میکنم ک شوهرم بخوابه چون صبح زود میره سرکار گناه داره اما یوقتایی ک پسرم خیلی گریه میکنه ارومش میکنه میخوابوندش بعد خودش میخوابه
عزیزم بچتو بخوابون بعد برو پیشش اینجوری کم کم میاد پیشتون
باهاش صحبت کن بگو تو ک بچه میخواستی الان واسه چی جاتو از ما جدا کردی
خب بچس گریه میکنه دیگه معلومم نیس تا کی اینجوری بمونه اینکه دلیل نمیشه ما جدا از هم بخوابیم
یعنی از اول هم به سر و صدا حساس بود ؟
یا از وقتی بچه دنیا اومده اینطوری شده ؟
ببین عزیزم من هنوز باردارم و توی شرایطش قرار نگرفتم ولی دوستم تازه که بچس به دنیا امده بود جدا میخوابیدن من بهش گفتم آنقدر به شوهرت بگو تا بدونه جدا خوابیدن کار بدیع. اخرم تخت بچش برد تو اتاق خودشون که شوهرش بهونه نداشته باشع الانم پسرش 1سالشه ولی خداروشکر جاشون درست کردن
ولی من جز واجباتم تخت کنار مادربود از اولم به شوهرم گفتم اینو میخرم که نخوای جاتو سوا کنی. همش هم تو گوشش میخونم که جدا خوابیدن نداریم بنده خدا هم هیچی نمیگه
چ سخت
بنظر منم سعی کن تخت بچه بگیری بزاری کنارت و شوهرت بیاد پیشت بخوابه
منم تخت جدا گرفتم و شوهرمم بدون من کلا خوابش نمیبزه😂😂😂
فک کنم بعد بارداری من برم رو کاناپه اون با بچه رو تخت بخوابه😁😁😁
الانم ک واسه سحر بیدار موندم دوبار از خواب پریده اومده پیشم باز بردمش رو تخت خوابوندمش اومدم😂😂😂😂
البته ک هر چیزی نیاز ب پیش زمینه داره و باید این پیش زمینرو قبل بارداری واسه شوهرمون اماده کنیم
مثلا رابطه داشتن
شوهرم هنوزم بنده خدا دلش میخواد ولی چند روز پیش ک یه لک کوچیک دیدم دیگه حرفشو نزده
میگه حتی پشمو پیلیاتم نزن اگه ضرر داره😂😂😂😂
واسه خوابیدنم باید از قبل باهاش صحبت کنین
من افام بی خوابم بشه جدا نمیکنم تختو
بره رو مبلم میرم رو زمین کنارش میخوابم چون بچه هردوتامونه و جفتمون باید مواظبش باشیم
حالا اون سرکار میره منم فرداش باید بچرو نگهدارم نمیتونم ک نخوابم
در کل ک سعی کنین یکم خودخواه باشین
عزیزم اصلا اجازه نده این مدت طولانی بشه
به هر روشی شده سعی کن همسرت پیشت بخوابه هرچند که سر کار میره یا کارش سخته یا هر دلیل قانع کننده که از نظر روانشناسی واقعا قانع کننده نیست چون وقتی بچه به دنیا میاد باید زن و مرد باهم تو تمام مراحل سختیش بزرگش کنن قرار نیست که تو فقط آرامش کنی بزاری اون شبا بخواب پس بچه برای کیه!!!!!
تاجایی که سعی داری سعی کن آروم کنی بچه رو ولی وقتی خسته شدی از شوهرت کمک بخواه ازش درخواست کن تا اونم مسئولیت خودشو بدونه
من زایمان اولم خونه مامانم بودم تا ده روز بچه خیلی گریه میکرد همسرم و گفتم برو توی اتاق دیگه بخواب شب تا صبح با مامانم بیدار بودیم روزا هم شوهرم میرفت پی کارهای متفرقه بعد چند شب گفتم من واقعا خسته شدم بیا پیشم بخواب کمکم کن که از اون شب به بعد واقعا کم کم خودم متوجه شدم احساس مسئولیت میکنه بدون اینکه بخوام بچه رو آروم میکنه
البته من از اول زایمانم بچه رو به هیچ عنوان وسط نخوابوندم کنار خودم یه تشک میزاشتم می خوابید بعدشم اومدم خونه تو ننو کنار تخت میخوابوندمش برام سخت بود شب پاشم بهش شیر بدم ولی تحمل کردم که حریممون خراب نشه
به نظر من حساسش نکن رو این موضوع و خیلی با سیاست برخورد کن و به خودت و بچه نزدیک ترش کن سعی کن خستگی و کار از لوندگی زن بودنت کم نکنه.
از دلتنگی بهش بگو که واقعا سخته خوابت نمیبره بدون اون .....
کارهای بچه رو هیچ وقت تنها انجام نده همیشه ازش کمک بخواه و وانمود کن نمی تونی و سختته یا هنوز خیلی مونده تجربه کسب کنی نیاز به همراه داری
منم شوهرم بدون من نمیخوابید تا قبل بارداری
حتی وقتی گرمم بود میرفتم تو هال اونم میومد کنارم میخوابید
بعد زایمان تا چهل روز خواهرشوهرم پیشمون بود دیگه جدا میخوابید بعد چهل روز که تنها شدیم دیدم رفته جای همیشکی بخوابه راستش خیلی ناراحت شدم به روی خودم نیاوردم دیگه شب بچه بیدار شد گریه میکرد اومد ببینه چشه دیگه خواست بخوابه پیشم گفتم تو اینجا راحت نیستی پاشو برو سرجات نیا پیش ما😉دیگه خودش فهمید کارش بد بوده از اون شب جدا نمیخوابه ولی خب مث قبل نمیتونم تو بغلش بخوابم و... دخترم خیلی بدخوابه همش بیدار میشه
راستش با این وجود منم گاهی فک میکنم ازهم دور شدیم شاید طبیعیه برای همه اینجوریه نمیدونم
والا من همه این راه هارو امتحان کردم فایده نداره تخت نوزاد هم گرفتم کنار خودم بزارم
اصلا شک دارم که واقعا نکنه قبلا هم زوری پیشم میخوابیده من خیلی بیشتر از شوهرم بهش وابسته هستم اون خیلی اذیت نمیشه
سلام منموتخت بچه رو اوردن اتاق کنار تختمون گذاشتم و پیش همسرم میخابم و هیچوقت حتی تو شرایط سخت هم ازش جدانشدم ک یوقتی عادت نکنه ب تنهاخوابیدن هرچند خودش بدون من نمیتونه بخوابه هرجاباشیم،حتی خونه پدرشوهرم.همسرمم قبل چهل روزگی ک پسرم نصف شبا خیلی گریه میکرد بهم کمک میکرد ک‌خسته نشم،ولی الان بچه ارومتر شده،،در کل ک باید همسرت کمکت کنه و بهت یکم زمان استراحت بده و نزار بینتون جدایی بیوفته ک عادت میکنه و بچه بزرگم بشه باید تنهاباهاش بخوابی..
*آوردم
من هنوز باردارم عزیزم ولی شرایطت رو درک میکنم ..من خودم چند روز رفتم بیرون تو حال خوابیدم چون کمرم درد میکرد بعد از ده روز دیدم شوهرم هیچی نگفت که بیا سرحان یا اذیت نیست و داره عادت می‌کنه به نبودنم منم باز خودم برگشتم سرجام.. شوهر منم به صدا حساسه ..الان میگه بچه اومد خودمم کنارتونم وای می‌دونم هیچ کاری نمیکنه و همش رو دوش خودمه ..می‌دونم طاقت نمیاره و جدا میخابه ..از الان خودمو آماده کردم که روابطمون محدود تر میشه..
تو هم سعی کن اگه مثلا یه روز تعطیل باشه که شوهرت نخاد بره سرکار ازش‌کمک بگیر عادتش بده‌کم کم ..یا مثلا از خستگیات بگو که شب واقعا نتونستی بخابی یا سردرد گرفتی از بیخابی و دلت یه خواب میخواد..یا بگو فکر میکنم تنهایی افسر ده شدم یا با وجودی که بچمون رو دوست دارم ولی فکر میکنم رابطه منو تو کم شده ..کم کم بیارش به حال و روز اول ..
نگران نباش عزیزم اولشه همه مردا اینطوری میشن به دلت بد راه نده گلم

سوالات مشابه