یه تجربه تلخ با پایان شیرین

سلام اومایی های عزیز
سال نوتون مبارک
من ۱۹ اسفند به دلیل کم شدن آب دور جنین سزارین اورژانسی شدم.
از اونجایی که من از تجربیات دوستان عزیز توی اوما تو مدت بارداری خیلی استفاده کردم عهد کردم که بیام اینجا و تجربه زایمانمو بگم شاید بدرد کسی بخوره.
من بارداری خوبی داشتم خداروشکر. تاریخ زایمانم ۲۳ اسفند بود طبق اوما و ۲۶ اسفند طبق سونو. دو هفته آخر مدام لباس زیرم خیس میشد و به دکترم گفتم اون برام سونو نوشت. طبق سونو مقدار مایع طبیعی بود. حس میکردم بچه تکوناش کم شده. همش یه طرف شکمم بود و جابجا نمیشد. شکمم شل شده بود. ترسیدم باز دکتر رفتم گفت برو بیمارستان ضربان قلب بگیر. اونجا بار اول نوارش خوب نبود گفتم نوشابه بخور بعد بیا!! بعد یه ساعت رفتم چندتا تکون خورد و ضربان داشت. گفتن مرخصی. من اصرار کردم سونو بگیرن گفتن مسولش نیست! خلاصه همسرم با پارتی بازی از یکی از سونوهای خیلی معتبر وقت گرفت و سریع سونوی بیوفیزیکال انجام دادم و گفت سررریع باید بستری شی هیچ آبی دور بچه نیست و ....
خلاصه با لطف خدای بزرگ و مهربان جون بچه م حفظ شد و بعد از کلی بی توچهی دکتر و بیمارستان و سونوی قبلی خدا بچه مو برام نگهداشت و فوری عمل شدم و دخترمو بغل کردم.
دوستان عزیزم چندتا نکته میگم امیدوارم مفید باشه.
بشدت مواظب حرکات جنین و وضعیت خودتون و ترشحاتون باشین.
برای سونو حتما حتما پیش آدمای با وجدان و شناخته شده برین یا حداقل کسی رو پیدا کنین که سفارشتونو بکنن تا با دقت سونو بگیرن. بدبختانه تا پارتی و سفارش نباشه اکثر جاها کارتو راه نمیندازن یا الکی کار میکنن.
و آخر اینکه امیدتون بخدا باشه فقط و فقط از اون کمک بخواین همیشه به دادمون میرسه وقتی هیچکی صدای منو و دلشوره های منو جدی نمیگرفت فقط خدا بود که کمکم کرد.