اون هایی که قبلا هم زایمان طبیعی داشتند بیان تعریف کنن
زایمان اولم سال 86بود دکتر وقت زایمان رو دوم خرداد داده بود ولی من نه دردی داشتم نه علایمی تا اینکه پنج خرداد رفتم دستشویی دیدم یه لکه خون تو لباسم هست زنگ زدم دکتر گفت علایم زایمانه تا صبح صبر کردم اصلا درد نداشتم صبح تصمیم گرفتم برم بیمارستان رفتیم دنبال مامانم و بعدش بیمارستان معاینه شدم گف دو سانتی اون موقع بستری میکردند تنقیه شدم و بعد بستری بعد از ساعت ها که درد نداشتم اوردند امپول فشار رو زدند یواش یواش درد ها اومد تا اینکه دکتر گف میخوام کمکت کن کیسه اب رو زد همه جا خونابه شد از تخت هم نمیذاشتند بیام پایین یادمه خدمه که اومد جام رو عوض کنه کلی نق زد از صبح ساعت ده اینا درد شدید داشتم تا هفت شب
پرسش (1397/11/26):
طرفدار های زایمان طبیعی بیایید خاطرات زایمان طبیعی ام رو بگم براتون
25350
187
1397/11/26
m sh
0
1397/11/26
m sh
ساعت هفت ماما اومد گفت بیا بریم اتاق زایمان وقتشه خودم بدون کمک رفتم اتاق اما سنم کم بود نوزده بیست ساله بودم دیگه نا نداشتم نمیتونستم زور بزنم
0
1397/11/26
m sh
گفتم نمیتونم ماما گف بابا بچه داره خفه میشه اما واقعا نمیتونستم دو نفر رو صدا زد محکم میرفتن رو شکمم و فشار میدادند که بالاخره پسرم دنیا اومدبا وزن 2900بخیه هم خوردم
0
1397/11/26
m sh
اما سر پسرم کش اومده بود ترسیدم گفتن درست میشه فشار اومده بهش
2
1397/11/26
m sh
اما خاطرات زایمان دوم ام
0
1397/11/26
sevda 💓
ای جونم من عاشق خاطرم
0
1397/11/26
m sh
تو زایمان دومم هم بچه پسر بود دکتر گفته بود چهاردهم فروردین به دنیا میاد اما شش فروردین خونه مادرم بودم خواب بودم یه مرتبه احساس کردم یه چیزی مثل بادکنک تو شکمم ترکید دردم اومد از خواب پریدم بلند شدم دیدم وای روی تخت اب شد همه جا
0
1397/11/26
m sh
شوهرم رفته بود یه سر خونمون بزنه بیاد زنگ زدم که بیا کیسه ابم ترکید بنده خدا هول کرد مف چیکار کنم گفتم بابا بیا دنبالم بریم خونه یه دوش بگیرم بریم بیمارستان
1
1397/11/26
m sh
رفتیم غسل کردم به خودم رسیدم این بار با تجربه شده بودم میدونستم تقریبا چی کار کنم اما خوب هر بچه شرایط خواص خودش رو داره اینم بگم که پسر اولم رو تو تصادف از دست داده بودم
1
1397/11/26
m sh
خلاصه رفتم بیمارستان معاینه کردند و بعد پذیرش شدم ساعت دوازده ظهر بود
3
1397/11/26
m sh
گان پوشیدم و خداحافظی کردم با مامان و همسرم
2
1397/11/26
m sh
نشستم رو تخت هی می اومدند معاینه میکردند میگفتند درد داری مگفتم نه
0
1397/11/26
m sh
وای بیمارستات متاسفانه اموزشی هم بود ماما های تازه کار هم بودند اه ناشی و بی تجربه اذیت میکردند تو معاینه ولی من صدام در نمی اومد
0
1397/11/26
زهره میری 👨👩👦(ب امید تو ای امید نا امیدان)
اخی عزیزم ان شاءالله پسر دومت خدا برات حفظ کنه🌸🌸🌸
0
1397/11/26
m sh
تا شد شیفت شب و ماماها عوض شدند اومدند معاینه کردند و گفتند درد داری گفتم نه مسئول بخش گفت بس امپول فشار بزنید ساعت نه اوردند امپول فشار زدند در عرض نیم ساعت دردها شروع شد هی معاینه هی درد این بار کم تر داد میزدم تا
0
1397/11/26
m sh
اینکه ساعت دوازده به التماس افتادم تو رو خدا بیایید منم ببرید اتاق زایمان زنگ میزدم شوهرم اون گریه میکرد من گریه میکردم
0
1397/11/26
m sh
ممنونم
0
1397/11/26
m sh
ساعت دوازده بردند اتاق زایمان برش خوردم باز اما این بار با دو تا زور زدن بچه دنیا اومد 3700بود
0
1397/11/26
m sh
پسرم رو گذاشتند رو سینه ام بخیه زدند بهم بعد پسرم رو رو تخت نوزاد کنارم گذاشتند خیلی جیغ میزد صدا کردم بیایید این بچه مرد بس که جیغ زد
0
1397/11/26
m sh
اومدند لحاف رو کنار زدند و بخاری بالا سرش رو خاموش کردند تخت گرفت خوابید:-)
0
1397/11/26
m sh
اوردند رو شکمم یه کیسه شنی گذاشتند بچه رو بردند تحویل خانوادام تو بخش دادند منم یه ساعت بعد بردند بخش این زایمانم کلا دوساعت کشید
1
1397/11/26
sm km
چقد خوب تعریف میکنی عزیزم آدم فک میکنه خودش اونجاست 😊
0
1397/11/26
m sh
الانم بعد پنج سال باردارم اما این بار ناخواسته بود با کاندوم:-[اما توکل به خدا کردم و نگه داشتمش سی و شش هفته باردارم این بار دختره تصمیم داشتم باردار بشم اما زمانی که پسرم مدرسه بره تا دو تا بشن اما خوب خدا زودتر داد
1
1397/11/26
m sh
ای جانم شما هم بارداری؟
0
1397/11/26
sevda 💓
چه بهتر عزیزم بی استرس و نگرانی باردار شدی انشااله خدا واست حفطشون کنه
0
1397/11/26
sevda 💓
اتفاقا خوب شد که زود حامله شدی من فاصله زیاد دادم الان پشیمونم
1
1397/11/26
m sh
فدات والا خوب استرس تمومی نداره که کمی قبل درد داشتم رفتم گفتن غعلا خبری نیس
0
1397/11/26
m sh
ما تو چند سال فاصله و جنسیت هاش جی هستند
0
1397/11/26
m sh
هی میگم نکنه اینم دردم نیاد امپول فشار بزنن اخه دوست دارم زایمان فیزیولوژی کنم بهم کلی دارو گیاهی اینا گفتند از هفته سی و هفت بخورم
1
1397/11/26
m sh
از سلیت دکتر تبریزیان هم دارو زایمان اسان رو سفارش دادم بگیرم بخورم از هفته سیو هفت یکی از دوستان خورده بود میگف رفتم بیمارستان تا برسم فول شده بودم سریع زایمان کردم
0
1397/11/26
m sh
میام خاطرات اونم میگم به خواست خدا بازم تصمیم طبیعی هست تا خدا چی بخواد
0
1397/11/26
sevda 💓
من دخترم متولد 89الان تو ماه پنجم اقدامم فعلا باردار نشدم
0
1397/11/26
sevda 💓
من سر دخترم ماه اخر هر هفته شنبه میرفتم دکتر تو هفته 40بودم روز 21فروردین صبح رفتم.پیش دکترم گفت چهل هفته امروز تموم میشه پروندمو همراه یه نامه داد بهم گفت برو بیمارستان
1
1397/11/26
m sh
این بار هم خدا بهت یه پسر میده انشاالله
0
1397/11/26
sevda 💓
اومدم خونه مامانمینا دیدم.مهمون دارن نشستم با مهمونا کلی اجیلو میوه خوردم با شوهرمم تماس گرفتم گفت از سرکار مستقیم میاد حلو بیمارستان منو مامانم با ازلنس بریم ساعت 5عصر اونجا باشیم
0
1397/11/26
m sh
درد نداشتی؟
0
1397/11/26
sevda 💓
با مامانم رسیدیم جلو بیمارستان دیدم شوهرمم اونجاس باهم رفتیم بالا یکم نشستیم تو نوبت نوبتم شد نامه رو دادم دکتر گفت بخواب معاینه کنم معاینم کرد گفت دهانه رحتمت کلا بازه بدون درد بازشده بود ساعت 7بستریم کردن بهم سرم وصل کردن یه امپول هم زدن تو سرمم دردام تا نیم ساعت بعدش شروع شد ساعت 9هم دختر خوشگلم دنیا اومد با وزن 2900بدون اینکه برشم بزنن
1
1397/11/26
sevda 💓
نه عزیز
1
1397/11/26
m sh
با خودم عهد کردم این بار هر کاری میکنم تا درد ها خودش شروع بشه امپول فشار درد ها رو زیاد میکنه غیر قابل تحمل درسته ادم سریع زایمان میکنه اما با زجر درد طبیعی به تدریج زیاد میشه تازه این بار قرار شده خدا بخواد برم زایشگاهی که همراه همسرم باشه یه اتاق خصوصی میدند با تمام امکانات و همسرم تا اخر پیشمه
0
1397/11/26
sevda 💓
کدوم زایشگاه میری عزیزم
0
1397/11/26
sevda 💓
تهرانی ؟؟
0
1397/11/26
m sh
ماشالا چه خوش زا بودی خوش به حالت با اینکه شکم اولت بوده
0
1397/11/26
m sh
نه ارومیه
0
1397/11/26
m sh
دانشگاه علوم پزشکی اینجا یه جای تاسیس کرده که رایگانه البته زایمان طبیعی با تجهیزات کامل
0
1397/11/26
m sh
از اول تا اخرهمسرم میتونه باهام باشه و تمرین میدند با روغن کرچک و اینا درد رو القا میدند از قبل تغذیه رو کنترل میکنن کلاس های زایمان میذارند تمام اتاق ها مانیتورینگه هر اتاق حمام داره و خصوصیه و همون جا هم زایمان میکنند
1
1397/11/26
sevda 💓
اره خدا روشکر خیلی خوب بود به خاطر همین هر کی بپرسه طبیعی یا سزارین میگم طبیعی اون موقع 20سالم بود
0
1397/11/26
sevda 💓
چه خوب
0
1397/11/26
sevda 💓
همزبونیم باهم 😊😊
0
1397/11/26
m sh
جدا هارالی سان؟
0
1397/11/26
sevda 💓
من تبریزین ترکیم
0
1397/11/26
sevda 💓
الان تهراندا زندگی الیرم
0
1397/11/26
sevda 💓
یه مدتم هشترود زندگی میکردیم نمیدونم میشناسی یا نه
2
1397/11/26
m sh
اخی تهرانم فکر کنم همچین جایی داره
0
1397/11/26
m sh
اره میشناسم الان مال خود تبریز هستی یا هشت رود؟هشت رود مگه سر راه تهران تبریز نیس؟
0
1397/11/26
m sh
خدا بخواد باردار بشی تو نت سرچ کن برو زایمان فیزیولوژیک خوبه هر چن خودت هم زایمانت فیزیولوژیک بود بدون برش اینا
1
1397/11/26
sevda 💓
مال تبریزیم اصالتا ولی من که به دنیا اومدم مامانما با توجه به شرایطی اومدم هشترود زندگی میکردیم بعدشم اومدیم تهران
1
1397/11/26
m sh
دوستان فقط نخونید که خاطرات هم بنویسید دیگه....:-)
0
1397/11/26
هانیه نوجوان
چ خوب بود داستانتون
0
1397/11/26
هانیه نوجوان
منم ۳۴هفتم
تجربه زایمان ندارم تعریف کنم
تجربه زایمان ندارم تعریف کنم
1
1397/11/26
هانیه نوجوان
خدا بچه هاتونو حفظ کنه براتون
0
1397/11/26
هانیه نوجوان
برای من معلوم نیس طبیعی باشه یا سزارین
1
1397/11/26
Baharan heydari
من دوتا زایمان داشتم هفته ۲۰ و ۱۷
داغون شدم افتضاح و به هیچ کس پیشنهاد زایمان طبیعی و نمیدم اینقدر درد کشیدم با اینکه من جنین ها کوچیک بودن چه برسه بچه ۹ ماه و درشت باشه
داغون شدم افتضاح و به هیچ کس پیشنهاد زایمان طبیعی و نمیدم اینقدر درد کشیدم با اینکه من جنین ها کوچیک بودن چه برسه بچه ۹ ماه و درشت باشه
0
1397/11/26
مریم هاشمی
۱۷ و۲۰ دیگه چچورشه
0
1397/11/26
مریم هاشمی
بستگی ب لگن وجثه طرف داره ⚘
0
1397/11/26
h h
خب لابد بچه شون سقط شده 😔😔😔
0
1397/11/26
خدیجه و قندعسلش آروین
الان خوبه یا بد طبیعی گلم ...خدا پسراولتو رحمت کنه شدید ناراحت شدم خدا این بچه هاتو برات حفظ کنه 😢😢
0
1397/11/26
مریم هاشمی
ازمن خدارو شکر خوب بود
0
1397/11/26
رز مادر
سلام بانو جان اول تسلیت میگم امیدوارم خدا دوتا بچه گلت رو برات حفظ کنه ودوم ممنونم بابت خاطراتت. خیلی خوبه قبول دارید چ طبیعی چ سزارین درد خودش رو داره وپشیمون نیستید بااینکه برش خوردید .
اصولا کسایی که خوش زا هستن میگن لگنشون بزرگتره وکسایی که لگن کوچیک وتنگ دارن حتما بایدامپول فشار بزنن من دکترم ۳۰بهمن تاریخ طبیعی بهم دادن اوماهم ۲اسفند قراربودسزارین بشم اما فعلا اوکی درخواستم نیومده . برای ماهم دعا کنید به سلامتی فارغ بشیم.من نگرانم فقط بخاطر سلامتی بچمه چون واقعا بارداری خیلی سختی داشتم حاضرم هر روشی که اطمینان سلامتی بچم رو بهم بدن زایمان کنم متاسفانه شهر کوچیکی زندگی میکنم ونگرانیم از کم تجربه بودن و کم بودن بیمارستان وامکانات باتوجه به جمعیت این شهره
اصولا کسایی که خوش زا هستن میگن لگنشون بزرگتره وکسایی که لگن کوچیک وتنگ دارن حتما بایدامپول فشار بزنن من دکترم ۳۰بهمن تاریخ طبیعی بهم دادن اوماهم ۲اسفند قراربودسزارین بشم اما فعلا اوکی درخواستم نیومده . برای ماهم دعا کنید به سلامتی فارغ بشیم.من نگرانم فقط بخاطر سلامتی بچمه چون واقعا بارداری خیلی سختی داشتم حاضرم هر روشی که اطمینان سلامتی بچم رو بهم بدن زایمان کنم متاسفانه شهر کوچیکی زندگی میکنم ونگرانیم از کم تجربه بودن و کم بودن بیمارستان وامکانات باتوجه به جمعیت این شهره
1
1397/11/27
رز مادر
بابت تفاوت سنیشونم نگران نباش من خودم بااینکه بارداری خیلی سختی کشیدم اگه بخوام روزی بچه دوم داشته باشم قطعا طبق نظر دکتر هلاکویی تفاوت سنی کمی روبراشون میزارم وزودتراقدام میکنم من خودم باخواهرم تفاوت سنی کمی دادم وواقعا شاید برای پدرومادرمون سخت بوده اما همیشه ازشون تشکر کردم بابت اینکه انقد تفاوت سنی کمی داریم ومثل دوقلویم ۲سال تفاوت سنی دراینده اصلا به چشم نمیاد شاید د بچگی زیاداذیت کنن و برای جسم مادر عوارض از قبیل ضعف سیستم ایمنی وواقعا استراحت نکردن باشه اما اینده دوست وهمراه همن .همسرم وبرادرش ۷سال تفاوت سنی دارن همسرم میگه کاش داداشم انقدرکوچیکتر نبود ومیتونیستیم بیشتر دوست وهمبازی باشیم
0
1397/11/27
maryam mm
وای خیلی عالیه که خاطرات زایمانتون رو میگین ماهم یچیزی یاد بگیریم
0
1397/11/27
maryam mm
کسی خبر داره آیا تو تهرانم همچین چیزی هست؟؟؟
0
1397/11/27
Baharan heydari
سقط شدن عزیزم
0
1397/11/27
حانیه صمدیان
تو تهران زایمان فیزیولوژیک انحام میدن ولی فکر کنم بیمارستانای خصوصی هستن ک میذارن همسر هم کنارت باشه
0
1397/11/27
سمیه یوسفی
بله توی اینستا سرچ کنید میاره براتون مرکز زایمان آسان امید فیلمهای زیایمانهاشم میزاره هزینه هاشم دو نیم omid-center
0
1397/11/27
h h
عزیزم ان شاءالله بهترین سر راه تو بچه ت قرار بگیره. بعدا بیا بهمون بگو چطور شد زایمانت.
0
1397/11/27
maryam mm
آره ولی هزینش خیلی بالاست تا ۷ ملیون
0
1397/11/27
maryam mm
جدی؟؟؟ برم ببینم هست ..اگه باشه خیلی عالی میشه
0
1397/11/27
maryam mm
آره دیدم هست خداکنه تا سال دیگه قیمتاشون همین قدر بمونه
0
1397/11/27
نازلی 👶💕
مهدیه جون ممنون از تایپیک خوبی که گذاشتی. ببخشید زایمان فیزیولوژیک چیه؟ همون طبیعی میگن فیزیولوژیک؟
0
1397/11/27
sm km
نه عزیز دلم یه بار باردار شدم سقط شد به خاطر عدم تشکیل قلب جنین
0
1397/11/27
nil nilo
سلام مطالبتون بی نظیر بود
0
1397/11/27
معصومه عبدالحسینی
سلام خیلی خوب بود خانوما ممنون که خاطراتتون رو به اشتراک میزارین
0
1397/11/27
معصومه عبدالحسینی
منم هفته ۲۳ بارداریم ، اولین بچمه خیلی دوست دارم طبیعی زایمان کنم
0
1397/11/27
m sh
خدا خودش بزرگه کمک میکنه تکیه کن به خدا
0
1397/11/27
m sh
به زبان ساده تر زایمان به دون دخالت دارو و برش نزدن
1
1397/11/27
m sh
ترس رو کنار بذار به این فکر کن هر دو نوع زایمان درد داره طبیعی دو سه ساعت سزارین چند روز فقط ممکن برا بعضی ها این مدت زمان متفاوت باشه ولی تو بودن درد شک نکن کم و زیاد هم ممکنه باشه خوبی زایمان طبیعی اینه که من سر دو روز تو هر دوتمام کار هام رو خودم کردم و اصلا اذیت نشدم
0
1397/11/27
m sh
دوستان تاپیک رو فعال نگه دارید تا دوستانی مه زایمانشون نزدیکه بیان استفاده کنن
0
1397/11/27
m sh
خاطرات بگید لطفا
0
1397/11/27
nil nilo
سلام منم هفته ۱۷ هستم اگر خدا کمکم کنه و موقعیت بچه هم خوب باشه میخام طبیعی زایمان کنم یه سوال دارم چطو متوجه میشن که لگن تنگ یا گشاد هست ؟؟؟من این سوال ذهنمو درگیر کرده و ورزش دوران بارداری واقعا اگر موثره بریم !!!میشه راهنمایی کنی مهدیه جان
0
1397/11/27
m sh
سلام عزیزم لگن رو فقط دکتر با معاینه متوجه میشه
0
1397/11/27
m sh
و ورزش هم تاثیر. داره شنیدی از قدیم میگن هر قدر کم تحرک کنی سخت تر زایمان میکنی
0
1397/11/27
nil nilo
من خیلی زرنک شدم بچم پسره خیلی پیاده روی و اینا دارم و کار میکنم اهل خوردنو خوابیدن نیستم اینم تاثیر داره روزایمان ؟
0
1397/11/27
nil nilo
ولی ورزش نمیکنم
0
1397/11/27
m sh
اره ولی خوب ماه اخر پیاده روی زیاد کن
1
1397/11/27
نازلی 👶💕
خانمها دختر عموم درد زایمانش شروع شده براش دعا کنید راحت زایمان کنه 🤲🤲🤲
0
1397/11/27
نازلی 👶💕
مرسی
0
1397/11/27
maryam mm
کاش بازم بیان از زایمانشون بگن
0
1397/11/27
m sh
توکل به خدا سور انشقاق بخون براش
0
1397/11/27
m sh
بچه ها من کمی درد دارم هفته سی و شش هستم کمی ترشح مایل به قهوه ای زنگ زدم به بیمارستان گفتند احتمالا تا چند روز اینده زایمان کنی
0
1397/11/27
m sh
کاملا بچه رو زیر شکمم حس میکنم کاش یه هفته هم بمونه سی و هفت هفته بشه دیگه خیالم راحت بشه
0
1397/11/27
m sh
کاملا بچه رو زیر شکمم حس میکنم کاش یه هفته هم بمونه سی و هفت هفته بشه دیگه خیالم راحت بشه
0
1397/11/27
h h
سلام
شما سونوی ۳۶ هفته رفتین؟
وزن جنین رو چقد گفتن؟
شما سونوی ۳۶ هفته رفتین؟
وزن جنین رو چقد گفتن؟
0
1397/11/27
h h
الان طبق پریود ۳۶ هفته هستین؟
0
1397/11/27
m sh
نه نرفتم هنوز
0
1397/11/27
m sh
اره سیو شش تمام فردا میرم اول سی و هفت
0
1397/11/27
m sh
البته سونو شانزده هفته با پری دو روز تفاوت داره یعنی پرید روز جلوتره
0
1397/11/27
m sh
سونو شانزده هفته دو روز عقب تر از پری هست
0
1397/11/27
نازلی 👶💕
خانمها دختر عموم 6 صبح کیسه اب پاره شد بردنش بیمارستان تا ساعت 4 دهانه رحمش باز نشد برا بچه خطری شد بردنش اتاق عمل سزارین شد. خیلی بده اینجوری که هم درد استرس طبیعی بکشی بعد بری سزارینم بشی.نمیدونم واقعا چرا دکترا تشخیص نمیدن یکی نمیتونه زایمان کنه به زور میگن زایمان طبیعی. چقد خرج کرد ماما خصوصی اخرش سزارین 😐😐
0
1397/11/27
m sh
اخی قسمت باز خدا شکر هر دو سالمند
0
1397/11/27
m sh
چند هفته بود ؟
0
1397/11/27
h h
مبارکش باشه.
همین اتفاق دقیقا برا دختر خاله منم اتفاق افتاد.۴۰۰ تومنم پول ماما همراه داد و سزارین شد.کاش یه راه تشخیصی بود که اینطور اتفاقا پیش نمیومد
همین اتفاق دقیقا برا دختر خاله منم اتفاق افتاد.۴۰۰ تومنم پول ماما همراه داد و سزارین شد.کاش یه راه تشخیصی بود که اینطور اتفاقا پیش نمیومد
0
1397/11/27
نازلی 👶💕
اره خداروشکر
0
1397/11/27
نازلی 👶💕
دیروز وقت زایمان طبیعیش بود. ولی امروز صبح کیسه ابش پاره شد
0
1397/11/27
نازلی 👶💕
ممنون عزیزم. اره واقعا کاش راهی وجود داشت
0
1397/11/28
m sh
سلام دوستان کسی یعنی غیر ما دو سه نفر زایمان نکرده که خاطره ننوشتید؟
0
1397/11/28
maryam mm
من هنوز زایمان نکردم
0
1397/11/28
m sh
خدا بخواد به سلامتی میکنی
0
1397/11/28
مامان آرتا 💙
تو باردار شدی؟
0
1397/11/28
مامان آرتا 💙
مجدد بعد سقطی ک داشتی چقد طول کشید باردار شدی
0
1397/11/28
مریم هاشمی
سلام گلم اتفاقا دوتازایمان طبیعی متفاوت داشتم اما فرصت نیس بیام دراولین فرصت میام مفصل میحرفمتون
0
1397/11/29
زیبا🎀 👧👶👩👯 👨
سلام خوشحالم که هنوز مادرای شجاعی هستند که طرفدار زایمان طبیعی هستند منم دوبار سزارین شدم اولیم سال۹۴دومی هم تقریبا۵۰روز پیش.من بخاطر بریچ بودن دخترم اولی رو سزارین شدم دومی روهم دکترم زیر بار نرفت گفت باید سزارین بشی ولی همیشه دوسداشتم طبیعی زایمان کنم و تجربه شیرینه زایمان طبیعی رو داشته باشم انشالله همتون بسلامتی زایمان کنید.
0
1397/11/29
m sh
قسمت عزیزم مبارک باشه
0
1397/11/29
m sh
حتما بیا منتظریم لطفا با تمام چزئیات بگو برا کن که خیلی جذابه بدونم دیگران چطوری زایمان کردند
0
1397/12/13
Elham 💗
شما زایمان کردین؟
0
1397/12/13
m sh
ن هنوز
0
1397/12/13
m sh
بچه هایی که اسفند زمان زایمانشون کسی زایمان نکرده؟
1
1398/01/16
خودم وخودش
سلام من هفته ۳۴ هستم .خیلی دلم میخواد طبیعی زایمان کنم . اما خیلی میترسم چون هرکسی از همکارا و فامیل رو میبینم سزارین شده .هیشکی طبیعی نیست تا ازش یه اطلاعاتی بگیرم و بدونم دقیقا قراره چه اتفاقی بیافته .کلاسهای زایمان طبیعی رو میرم و ورزش میکنم .برام دعا کنین تا بتونم زایمان طبیعی داشته باشم
1
1398/02/10
Elham 💗
سلام شما زایمان نکردی؟🤔
1
1398/02/15
مری علی یار
سلام. از زایمانتون دیگه چیزی نگفتین؟/ میشه بیاین
0
1398/02/15
maryam mm
منم همش میام اینجا سر میزنم کسی دیگه هیچی نمیگه
1
1398/02/15
مری علی یار
😃
0
1398/02/16
hani ahmadi
سلام. من توهفته ۳۷ برای چکاپ رفتم بیمارستان ولی متاسفانه کیسه ابم چندروز قبلش سوراخ شده بود و آبش کاملا خالی شده بود وباعث عفونت شده بود.بیمارستان که رفتم دکترم گفت باید سریعا بستری بشی برای زایمان بدون هیچ دردی ساعت ۹صبح بستری شدم به کمک آمپول فشار و القای درد کم کم دردام شروع شد امان از این دردایی که میومدن ومیرفتن ولی باعث نمیشدم دهانه رحمم باز بشه تا ساعت ۵بعد از ظهر دهانه رحمم تازه ۳سانت باز شده بود تا اینکه دوز آمپول فشار رو بیشتر و بیشتر کردن بالاخره دهانه رحمم ۵سانت شد بعدش به کمک ماسک بی حسی که الان توی اکثر بیمارستانها بارضایت خود بیمار استفاده میشه براشون ساعت ۸شب دهانه رحمم فول شد و رفتم تو فاز زایمان و ساعت ۹شب زایمان طبیعی کردم خیلی برام سخت بود چن زایمان اولم بود ولی تجربه بارها آرزو کردم کاش سزارین رو انتخاب میکردم دوران نقاهت بعد از زایمانم هم خیلی بد بود بخیه هام خیلی دیر خوب شد تنها مزیتش اینه که بعد زایمان میتونی سر پا بشی و خودت راه بری و بچتو تو لحظه های اول بغل بگیریش
1
1398/02/16
مامانی زینب
زایمان با آمپول فشار وحشتناکه
0
1398/02/16
مامانی زینب
زایمان اول منم با آمپول فشار بود.بچه درشت،سرشم بزرگ.پدرم در اومد و خیلی بخیه خوردم.برا زایمان دوم دیگه تجربه داشتم.ماما خصوصی گرفتم ،بدون دکتر.پیاده روی.پله نوردی،دمنوش زایمان،آب هویج،.زایمان سریع و راحتتری داشتم ولی بازم بخیه خوردم البته بسیار کمتر از قبلی
1
1398/02/16
مامانی زینب
عزیزم مطمئن باش میتونی.مامای خوب داشته باشی و توکل بر خدا،ان شاءالله یه زایمان راحت و سلامت و بی بخیه رو تجربه کنی
0
1398/02/16
نازلی 👶💕
😫
0
1398/02/17
مری علی یار
ایشون دیگه زایمان کردن، تاپیک برای خیلی قبله
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
سلام.منم از خاطره زایمان چهار سال پیشم میگم براتون.
تاریخ زایمانم تو سونوها از بیست و نه بهمن تا یک اسفند متغیر بود.اونموقع شاغل بودم و یکسره تو مسیر و پیاده روی.چون خواهرم با آمپول فشار خیلی اذیت شده بود،من میخواستم دردا خودشون بیان.شب بیست و نه با شوهرم دو ساعت کامل پیاده روی کردم و ده شب رسیدیم خونه.شروع کردم پله ها رو بالا و پایین رفتن.
تقریبا ده تا پله رو ده بار بالا و پایین رفتم.ساعت یازده دراز کشیدم.دوازده ونیم دیدم کمرم درد گرفت.اعتنا نکردم.دوباره چهل پنج دقیقه بعد.یه کم دقت کردم دیدم نیم ساعتی شد.یه حالت نفخ خیلی شدید میگرفت.
تاریخ زایمانم تو سونوها از بیست و نه بهمن تا یک اسفند متغیر بود.اونموقع شاغل بودم و یکسره تو مسیر و پیاده روی.چون خواهرم با آمپول فشار خیلی اذیت شده بود،من میخواستم دردا خودشون بیان.شب بیست و نه با شوهرم دو ساعت کامل پیاده روی کردم و ده شب رسیدیم خونه.شروع کردم پله ها رو بالا و پایین رفتن.
تقریبا ده تا پله رو ده بار بالا و پایین رفتم.ساعت یازده دراز کشیدم.دوازده ونیم دیدم کمرم درد گرفت.اعتنا نکردم.دوباره چهل پنج دقیقه بعد.یه کم دقت کردم دیدم نیم ساعتی شد.یه حالت نفخ خیلی شدید میگرفت.
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
خلاصه تا پنج صبح دردا پنج دقیقه ای شد.البته اینم بگم که من از دوروز قبلش ترشح خونابه ای داشتم.بعد نماز زنگ زدم به خواهرم و اونا از شهر دیگه اومدن دنبالم رفتیم بیمارستان.معاینه شدم گفتن فقط یه سانتی.برو راه برو تا دهانه رحمت باز شه.شده بود تاریخ سی بهمن. شروع کردم به پیاده روی،ولی اشتباهم که شماها باید حواستون باشه این بود که وقتی که درد داشتم راه میرفتم و درد که تموم میشد مینشستم.بیمارستانم شانسم شلوغ بود.تا نه شب سه بار دیگه معاینه شدم و هیچ تغییری نکرده بود دهانه رحمم.
0
1398/02/17
مری علی یار
ممنون که تعریف می کنید. اشتباهتون چی بود؟/ نباید مینشستین؟
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
خیلی خسته شده بودم.یهو خواهرم اومد گفت که یه خانومه که پرستار قدیمیه و دخترشو آورده میگه خواهرتون وقتی درد داره باید سرجاش وایسه تا بچه بیاد پایین و دردا بیشتر شه.من تازه ده شب شروع کردم به درست راه رفتن.یعنی راه میرفتم تا درد بیاد.درد که میومدمیله های راهرو رو میگرفتم و وایساده تا درد بیشتر بشه.و تکرار کردم تا دردا دو قیقه ای شد.
0
1398/02/17
مری علی یار
آهان
0
1398/02/17
مری علی یار
درداتون قابل تحمل بود؟
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
دوازده شب بستری شدم،ولی چون از شب قبلش خودمو خیلی خسته شده بودم هیچ نایی نداشتم و لرز شدید گرفته بودم.ولی دهانه رحمم هنوز دو سانت بود.دیگه دردای اصلی اومده بود و برام کپسول اکسیژن اوردن. که خیلی اوضاعمو بهتر کرد.دو و نیم شب بود و موقع تغییر شیفت ماماها.گفتن هرکی تا چهار زایمان نکنه میره برای آمپول فشار.ولی من دردا یه جوری شده بود که فشار زیادی به پشت میومد و احساس دفع داشتم.به ماما که گفتم اومد معاینه کرد و گفت دهانه رحمت کامل باز شده.باورم نمیشد.
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
رفتم رو تخت زایمان و خداروشکر برش خیلی کمی خوردم.ولی لرز شدیدی داشتم.بچه رو گذاشتن رو بدنم.و گفتن ببینش.وروجک چشمای سیاهش باز باز بود.انگار نه انگار الان دنیا اومده.فقط پرسیدم سالمه گه گفتن بله. خیلی خوشحال شدم.بعد که بچه رو بردن به ماماهه گفتم،شکمم چی،ترک نخورده؟😄 خندش گرفته بود. گفت نه مثل اولشه.و فقط دوتا بخیه بیرون و دو تا تو خوردی...
0
1398/02/17
مری علی یار
چه زایمان خوبی داشتین😄
0
1398/02/17
نازلی 👶💕
اخی عزیزم چه خاطره خوبی👏☺️ ایشا... نصیب همه بشه. ممنون که خیلی شیرین تعریف کردین 😘
0
1398/02/17
مری علی یار
روز چندم از هفته چند بودین که دردتون شروع شد؟
1
1398/02/17
مامان نی نی 😍
رفتم ریکاوری.مریضای دو طرف تختم خواب بودن و تاز براشون آمپول فشار زدن.یکیشون بهم گفت تو هم درد داری؟گفتم من زایمان کردم و شماها خواب بودین. چون هیچی نگفته بودم اینا نفهمیده بودن.خانومه دهنش باز مونده بود.هفت صبح رفتم بخش و داوزده ظهرم خونه ام بودم.ببخشید طولانی شد بچه ها....
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
نمیدونم عزیزم دقیقا روزی که تو سونو گفته بودن از بیست ونه بهمن تا یک اسفند بود که موقع اذان صبح یک اسفند زایمان کردم.
0
1398/02/17
مری علی یار
خیلی خوب گفتین. خلاصه و کامل
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
الانم هفته بیست و پنجم.ولی دیگه این دفعه میدونم باید چیکار کنم😀
1
1398/02/17
مری علی یار
چیکار میکنید؟
0
1398/02/17
مری علی یار
من الان روز ۶ از هفته ۴۰ هستم. منتظر شروع دردا
1
1398/02/17
مامان نی نی 😍
خب دو سه هفته آخر پیاده روی بیشتر.دمنوشا.پله.درد که داشتم زود نرم بیمارستان که خیلی دستکاری کننن. موقع درد باید سر جام وایسم تا سر بچه بیاد پایین. درد که رفت راه برم که درد بعدی زودتر بیاد.
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
ان شاءالله هرچه زودتر دردات شروع شه.من که خودم پله برام خیلی موثر بود.
0
1398/02/17
zahra H
سلام جاداره منم از سزارین هام تعریف کنم😊سال۸۶بود دوقلوبارداربودم اصلا هیچی ازبارداری ک نمیفهمیدم بخور و بخواب فقط 🤣نزدیک زایمان بود دکتر رضایت گرفت گفت طبیعی یاسز گفتم غلط بکنم طبیعی فقط سزارین هیچی دیگه چشتون روز بدنبینه خانما رفتیم نامه روبردیم بستری شدم صبحش ساعت ۸ بود ۳۷ هفنه هم بودم.هیچی دیگه باخنده سوند رو وصل کردن پرسنلش همکارای بابام بودن کلی خندوندنم بچه بودم اونموقع ۱۷سالم بود پتادینم زدن و ی اقاهه اومد بالا سرم بای ماسک گف سه بار نفس بکش نفس ک کشیدم چشام باز شد دیدم ی نی نی کنارمه بکیش نیس کلی گریه کردم مادر شوشو گفت نترس شیر خشک گرفته گلوش بردن اورژانس الان میارن دیگه اوردن و منم خوشحااال بهشون شیردادم اومدن عیادتم وقتی همه رفتن دردا گفتن بگیر ک اومدیم خدا نسیبتون نکنه پرستارا و دکتر روهم ده نفرمیشدن ریختن روسرم گفتم خدادارم میمیرم حتما دکتر گفت ک خانم خونریزی داری شدید یابزار بادست بیرون بیارم لخته هارو یااینکه برو باهواپیما تهران منومیترسوندن ناجور دیگه مادرشوشو دستامو باپرستار گرفتن بقیه پرستارام پاهامو دکتر جونم ک خدارش کر دستاش ریز بودن هی توشکم مارو خالی کرد منم جیغ و دست متدرشوشو گاز میگرفتم تموم شد خلاصه دوتا کیسه خونم وصل کردن ک خیلی سوزش داشت بعد سه روزم ترخیص شدیم.الانم دخترام یازده سالشونه از باباشون طلاق گرفتم چون اخلاق نداشت کلا ی روانی بود دخترام هم پیش مادرشن بمن ندادشون😔😔😔اما هروقت بخواهم میبینمشون اینم از یکی خاطراتم بااینکه سزارین بودم بعدیم میگم
0
1398/02/17
مری علی یار
منم اینا رو انجام دادم . ممنون از اینکه تجربتونو گفتین
0
1398/02/17
مری علی یار
ان شالله. مرسی عزیزم. اره پله خوبه.
1
1398/02/17
مامان نی نی 😍

0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
اینم عکس شش ماهگی پسرم.سید احمدرضا
0
1398/02/17
مری علی یار
آخی چه کوچیک بودین. خدا حفظشون کنه. الان متاهل هستین؟ باردارین؟
0
1398/02/17
مری علی یار
وای وای وای چقد خوردنیه. ماشالله. خدا حفظش کنه
0
1398/02/17
مامان نی نی 😍
ممنونم عزیزم.نظر لطفته.ان شاءالله شمام به سلامتی زایمان کنی....
0
1398/02/17
zahra H
ازدواج دومم ک کردم دوماه بعد باردارشدم.این حاملگیمم چیزی نفهمیدم ففط عفونت میکردم گاهی ک رفع میشدهفتشو یادم نیست ولی هشت ماه بودم هنوز انقباض شکمی داشتم تپش قلب داشتم رفتم دکترم گفت فوری بستری شو انقباضات رو محاسبه کنم.بستری شدم و تاقبل اینکه دکترم بیاد اموزشیا کلی معاینم کردن ک کیسه ابمو پاره کردن دکتر ک اومد کلی بحث ک چرا معاینش کردین فوری بردنم اتاق عمل بهوش ک اومدم بچم نبود😔😔😔😭😭😭😭فهمیدم مشکل ریه داره و تو اورژانس اطفاله کارم گریه زاری بود منو مرخص کردن اومدم خونه شبوروز گریه میکردم.دکترا قطع امید کردن من خودمو کشتم .بعد هشت روز زنگ زدن مادر بچه بیا بیمارستان بدو رفتم باگریه رفتم داخل اورژانس وارد اتاق ک شدم صدای گریه نوزادی شنیدم نگاکردم دیدم کلی شیلنگ بهش وصله دارن درمیارن گفتم بچه منه گفتن اره بیابهش شیربده وای خدابهترین لحظه عمرم بود بغلش کردم ساکت شد بخدا حالا غمه جدا ک شیرنمیخورد دکتر گفت اگ تاصبح شیرنخورد بازم بره تودستتگاه دم اذان صبح بود همش دعاکردم بغلش کردم باگریه یهو دیدم شیرخورد وای خدا ممنونم ک دخترمو بهم برگردوندی البته دکترام میگفتن استقامتش عالی بوده اخه ی نوزاد مث دختر من تودستگاه بود دوماه دیگه میخاستن قطع کنن دستگاهو امیدی نبود خلاصه همیشه از خدا حضرت رقیه خاتون بخواهید کمکتون کنه من قراربود اسم دخترم یاسمن بزارم ولی بااین شرایط نذرکردم بزارم رقیه ک گذاشتم نازنین رقیه خدامشکل همتونو حل کنه خستتونم کردم ببخشید
0
1398/02/17
مری علی یار
فدات عزیزم. دعا کنید واسم. استرس دارم
0
1398/02/17
مری علی یار
آخی عزیزم. الان چند وقتشه؟
0
1398/02/17
zahra H
اره عزیزم الانم فککنم باردارباشم 😊😊
0
1398/02/17
zahra H
سه ساله و خرده ایی
0
1398/02/17
مری علی یار
مبارکه عزبزم. ان شالله بارداری خوبی داشته باشی
0
1398/02/17
zahra H
مرسی خداکنه
0
1398/02/17
مری علی یار
😄
0
1398/02/17
zahra H
چرامیخندی😊😊
1
1398/02/17
zahra H

۱۳۹۴/۱۰/۱۳😊😘
0
1398/02/17
مری علی یار
دخمل سه ساله خب نازه دیگه. باید لبخند بزنی واسش
0
1398/02/17
zahra H
عزیزم مرسی
0
1398/02/17
مری علی یار
ای جونم جیگر 😍
0
1398/02/17
آرام بهدری
منم سال ۸۲ خواب بودم ۹ شب یهو از خواب پریدم دیدم زمین پره اب شد فهمیدم کیسه ابم پاره شده دکتر هفته بعد گفت زایمان میکنی دیگه رفتیم بیمارستان گفتن دهنه رحمت ۲ سانت باز شده درد داشتم منو تنقیه کردن و خوابوندن بهم امپول فشار زدن تا ساعت ۱۱ صبح درد مرگ داشتم دیگه کور شده بودم انقد که گریه کردمو درد داشتم هرکاری میکردم جاییو نمیدیدم پرستار میگفتن طبیعیه بیمارستان میلاد تهران بودم تا اینکه دکتر شیفت اومد پتورو زد کنار گفت وای اینکه غرق خونه چرا معاینش نکردید سریع ببریدش اتاق عمل معاینم کرد گفت دهنه رحم هنوز دو سانته دیگه بردن منو سزارین کردن واقعا نمیخوام بهش فکر کنم خیلی اذیت شدم هم درد سزارین و هم طبیعی کشیدم
0
1398/02/17
آرام بهدری
الان بعداز ۱۶ سال دوباره تصمیم گرفتم باردار شدم حالا استرس گرفتم میگن چون چند سال گذشته باید دوباره طبیعی زایمان کنی نمیدونم درسته یا نه هرکی یچیز میگه
0
1398/02/17
مری علی یار
عزیزم بیمارستان میلاد بدردنخوره. همه جا اینطور نیستن. اونم خیلی وقت پیش بوده. میتونی از روشهای زایمان بدون درد استفاده کنی.
0
1398/02/17
مری علی یار
خیلی بد رفتار کردن باهات. واقعا متاسفم واسشون. وجدان وانصاف نداشتن
0
1398/02/18
maryam mm
من که از طبیعی پشیمون شدم سزارین میشم
0
1398/05/08
گندم 🐣
صاحب پیج کوش؟؟ قراربود خاطره زایمان سومش رو هم بگه
0
1398/05/08
خدیجه و قندعسلش آروین
عجب خاطره ای موی ادمسیخ میشه تو زایمان اول😢😢😢😢
0
1398/05/08
Elham 💗
منم خیلی منتظر موندم ولی دیگه نیومد😢
0
1398/05/10
گندم 🐣
😨😨😨😨