هوش هیجانی عبارتند از شناخت و درک کنترل افکار و احساسات و ارتباط دادن مناسب آنها به دیگران طوری که با دیگران همدلی نموده واین توانایی رابه افراد بدهدکه بادیگران تعامل کنند. برنامه هوش هیجانی بایست از خردسالی در طول سالهای مدرسه در خانه و در اجتماع آغاز میشود. زمانی که این دسته از برنامههای آموزشی به کودکان ارائه میشود عملکرد تحصیلی آنها رشد میکند. هنگامی که کودکان فاقد قابلیت کنترل آشفتگیهای خود باشند به خوبی نتوانند تمرکز کنند یا بشنوند دربرابر تکانشهای خودمقاومت نشان ندهند و در برابر فعالیتهای مربوط به یادگیری احساس مسئولیت نکنند از منابعی که یاریگر پیشرفت تحصیلی آنهاست محروم خواهند شد. برنامههای مبتنی برهوش هیجانی به کودک کمک میکند تا نقش هایشان را در زندگی بهترانجام دهند شنونده فعالی باشند ودرهای همدلی راگشوده است.
مهارتهایی که کودکان برای هوش هیجانی نیاز دارند :'
- آگاهی نسبت به احساسات خویش
- بازشناسی احساسات دیگران
- ابرازمستقیم احساسات بابکارگیری دایره لغاتی از کلمات احساسی
- برقراری تعادل میان افکار وشناسایی نحوه تاثیر هریک بر دیگری
- حساس بودن در برابر افکاردیگران
- آگاهی نسبت به این مسائل که همیشه احساسات درست ابراز نمیشوند
- بینش نسبت به زاویه دید ونگاه دیگران (چرا اواین کار را کرد)
- انعطاف: قدرت دیدن نقطه نظرات متفاوت دیگران
- توانایی ایجاد راه حلهای بیشتر
- خودآگاهی نسبت به روابط
- خودگوییهای مثبت وسازنده
- شجاعت برای پذیرش خطرعاشق خود ودیگران بودن
- یک انتخاب برای شادبودن واز زندگی لذت بردن
- هدفمندی برای دست یابی به سرنوشت خویش برای تفکرسازنده
اصول هوش هیجانی
توانمندیهای هوشی ثابت هستند اما هوش هیجانی میتواند فراگرفته شود یا بهبود یابد. زمانی که کودکان از نظرهوش هیجانی هوشمند شوند قادرخواهند بود به استعدادهای خود دست یابند دلیل این امر آن است که عملکرد بالای مغز به وسیلع تنش محدود شده بدین سان کودک قادرنخواهد بود که تمرکز کرده وبه تفکر بپردازد. کودکانی که یاد میگیرند به طور مثبت فکرکنند قادرخواهند بود که برهیجانات سخت خود چیره شوند. یادگیری وحافظه تحت تاثیر هیجانهای شدید قرار میگیرند هیجان میتواند تامین کننده سوخت برای یادگیری قلمداد شود. کنترل کردن وابراز کردن مناسب احساسات به کاهش مشکلات رفتاری منتهی میشود ونهایتا به پذیرش بیشتر دیگران کودکانی که هیجان منفی خودشان را به شکل غیر قابل کنترل مثل به هم کوبیدن در وناسزا ابراز میکنند واکنش منفی دیگران را بر علیه خود برمی انگیزد. این بازخوردهای منفی دیگران باعث میشود خود ارزشمندی کودکان کاسته شود کودکان میخواهند که احساس مهم بودن کنند حمایت شوند مورد احترام باشند صدایشان شنیده شود با مشکلات بجنگند و دوست داشته شوند. هنگامی که آنان این احساسات را در خانه مدرسه تجربه نکنند ممکن است به سمت گروه مخرب رفته تا نیازهای خود را تامین کنند. مشکلات رفتاری ممکن است نتیجه هوش هیجانی پایین باشد. خشونت نیز ممکن است زاییده احساساتی چون ضعف ناکامی درحاشیه بودن باشد.
راهبردهای هدایت هیجانی
از انتقاد یا عبارت تحقیرامیز علیه کودک بپرهیزید. ازتشویق وتحسین استفاده شود میتوان برخی ازدستورات را نادیده گرفت تمامی احساسات قابل پذیرش است نه تمامی رفتارهابادادن انتخاب واحترام به آرزوها کودک را توانمند سازید. خود را بخشی از رویاهای کودک نمایید با او صادق وصبور باشید به آنان آگاهی دهید که رفتارشان تحت تاثیر احساساتشان است ازکلمه احساس زیاد استفاده کنید به (نظرم تواحساس خشم میکنی) ازفرزندانتان بخواهید درمورد احساساتش در طی روز با شما صحبت کند.
'جنگ درخانواده' والدین باید احساسات منفی خود را شناسایی کنند کودکان میتوانند راهی راکه والدینشان با تعارضات مقابله مینمایند یاد بگیرند هرگزنباید کودکان به عنوان اسلحه در تعارضات استفاده کرد یک درگیری خانوادگی اغلب بدتر ازتعارض درخانواده است. این حالت منتهی به فاصله گرفتن اعضای خانواده ازهمدیگر شود حتی انواع واکنشهای جسمانی چون سردردو....... بروز میکند.