ناجی | (عربی) 1- نجات دهنده، منجی؛ 2- (در قدیم) نجات یابنده و 3- (به مجاز) رس... | توضیحات بیشتر |
نادر | (عربی) 1- آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب؛ آن که در نوع خود بی نظیر باشد،... | توضیحات بیشتر |
ناصح | (عربی) 1- نصیحت کننده، پند دهنده؛ 2- (در قدیم) دلسوز، خیرخواه. | توضیحات بیشتر |
ناصر | (عربی) 1- (در قدیم) نصرت دهنده، یاری کننده؛ 2- (اَعلام) 1) ناصرخسرو: [... | توضیحات بیشتر |
ناصرالدین | (عربی) 1- یاری کننده دین؛ 2- (اَعلام) 1) ناصرالدین شاه: شاه ایران [12... | توضیحات بیشتر |
ناطق | (عربی) 1- سخنران؛ گوینده، سخنگو؛ دارای توانایی سخن گفتن، گویا؛ 2- (در... | توضیحات بیشتر |
نافع | (عربی) 1- سود رساننده، سودمند، مفید؛ 2- از صفات و نامهای خداوند. | توضیحات بیشتر |
نامجو | 1- (به مجاز) نامدار، مشهور؛ 2- (در قدیم) جویای آوازه و شهرت. | توضیحات بیشتر |
نامدار | 1- (به مجاز) دارای آوازه و شهرت بسیار، مشهور، معروف؛ 2- (در قدیم) (به ... | توضیحات بیشتر |
نامی | (منسوب به نام)، 1- (به مجاز) مشهور، معروف؛ 2- (در قدیم) محبوب، گرامی؛ ... | توضیحات بیشتر |
نایب | (عربی) 1- آن که در غیاب کسی عهدهدار مقام و مسئولیت اوست، جانشین، نمای... | توضیحات بیشتر |
نایف | (عربی) 1- مرتفع؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دلیران مردم نجد از بزرگان و رؤ... | توضیحات بیشتر |
نَبهان | (عربی) 1- آگاه، هوشیار؛ 2- (اعلام) 1) ابن عمرو، پدر قبیله ای است قبیل... | توضیحات بیشتر |
نبی | (عربی) 1- پیغمبر، رسول؛ 2- (به مجاز) حضرت محمّد(ص)؛ 3- (اَعلام) نبی تخ... | توضیحات بیشتر |
نبی الله | (عربی) 1- رسول خدا؛ 2- (در ادیان) عنوانی برای پیغمران؛ 3- (اَعلام) از ... | توضیحات بیشتر |
نبیل | (عربی) 1- هوشیار، زیرک؛ 2- نجیب، بزرگ؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) عالی. | توضیحات بیشتر |
نجات | (عربی) 1- رهایی از خطر، وضع دشوار یا ناخوشایند؛ 2- (در قدیم) (به مجاز)... | توضیحات بیشتر |
نجم | (عربی) 1- سوره ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، دارای شصت و دو آیه؛ 2- (در... | توضیحات بیشتر |
نجم الدین | (عربی) 1- ستاره دین؛ 2- آن که در دینداری و آگاهی به اصول و فروع دین چو... | توضیحات بیشتر |
نجی الله | (عربی) 1- نجات یافته از سوی خدا؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت نوح نبی(ع). | توضیحات بیشتر |
نجیب | (عربی) 1- دارای خصلتهای برجسته و ممتاز اخلاقی؛ 2- شریف؛ 3- عفیف، پاکد... | توضیحات بیشتر |
نجیب الله | (عربی) 1- خصلت های برجسته و ممتاز اخلاقی خداوند؛ 2- شرافت و نجات خداو... | توضیحات بیشتر |
نَذیر | (عربی) 1- (اَعلام) از القاب پیامبر اسلام(ص) برگرفته از قرآن کریم؛ 2- (... | توضیحات بیشتر |
نرسی | (اوستایی) این نام شاید ' جلوه مرد ' یا ' جلوه ی مردمان ' باشد، (در اعل... | توضیحات بیشتر |
نریمان | (اوستایی) (= نیرم) 1- به معنی نر منش، مرد سرشت و دلیر و پهلوان؛ 2- (در... | توضیحات بیشتر |
نصّار | (عربی) بسیار یاری رسان به دیگران. | توضیحات بیشتر |
نصر | (عربی) 1- یاری، مدد؛ 2- پیروزی، ظفر؛ 3- (اَعلام) 1) سورهی صدو دهم از ق... | توضیحات بیشتر |
نصرالدین | (عربی) 1- موجب پیروزی دین، یاور و مدد کار دین و آئین؛ 2- (اَعلام) نام ... | توضیحات بیشتر |
نصرالله | (عربی) 1- یاری خداوند؛ 2- (اَعلام) نصرالله منشی: [قرن6 هجری] (= ابوالم... | توضیحات بیشتر |
نصرت الله | (عربی) 1- یاری و کمک خداوند؛ 2- پیروزی و فتح خداوند. | توضیحات بیشتر |
نصیب | (عربی) 1- سهم کسی از چیزی، بهره، حصه؛ 2- قسمت هرکس از سرنوشت. | توضیحات بیشتر |
نصیر | (عربی) 1- یاری دهنده، یاور؛ 2- از نامها و صفات خداوند؛ 3- (اَعلام) نص... | توضیحات بیشتر |
نصیرالدین | (عربی) 1- یاری دهنده و مددکار دین؛ 2- (اَعلام) نصیرالدین طوسی (= خواجه... | توضیحات بیشتر |
نظام الدین | (عربی) 1- نظم آورنده و نظام دهندهی دین؛ 2- موجب آراستگی دین؛ 3- (اَعلا... | توضیحات بیشتر |
نُعمان | (عربی) 1- (در قدیم) خون، 2- (به مجاز) سرخ؛ 3- (اَعلام) 1) نعمان ابن من... | توضیحات بیشتر |
نعمت | (عربی) 1- هر چیزی که باعث شادکامی، آسایش زندگی و سعادت انسان می شود؛ 2... | توضیحات بیشتر |
نعمت الله | (عربی) 1- احسان و بخشش خداوند؛ 2- (اَعلام) نعمتالله کرمانی (= شاه نعم... | توضیحات بیشتر |
نعیم | (عربی) 1- (در قدیم) نعمت؛ 2- پرنعمت (بهشت)؛ 3- نرم، لطیف؛ 4- از نامهای... | توضیحات بیشتر |
نقی | (عربی) 1- (در قدیم) پاکیزه، پاک؛ 2- برگزیده؛ 3- (اَعلام) لقب ابوالحسن ... | توضیحات بیشتر |
نقیب | (عربی) 1- مهتر قوم، سالار، سرپرست گروه؛ 2- در دورهی صفوی تا قاجار آن ک... | توضیحات بیشتر |
نوّاب | (عربی) 1- (در قدیم) در دورهی صفوی و قاجار عنوانی که به شاهزادگان و گاه... | توضیحات بیشتر |
نوبخت | 1- (= جوان بخت) 2- (اَعلام) 1) از نامهای دوران ساسانی؛ 2) نوبخت اهواز... | توضیحات بیشتر |
نوح | (عربی) 1- (در عبری) به معنی راحت است؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی هفتاد و یکم... | توضیحات بیشتر |
نوذر | (اَعلام) (در شاهنامه) نام پسر منوچهر یکی از پادشاهان کیانی که پس از او... | توضیحات بیشتر |
نورالدین | (عربی)، 1- نورِ دین؛ 2- (اَعلام) 1) نورالدین (= محمّدابن حسن) رییس اسم... | توضیحات بیشتر |
نورالله | (عربی) نور الهی، نور خدا. | توضیحات بیشتر |
نوری | (عربی ـ فارسی) (نور + ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور، مربوط به نور؛ ... | توضیحات بیشتر |
نوژن | (در قدیم) نوعی کاج، صنوبر. | توضیحات بیشتر |
نوشاد | 1- (به مجاز) جوان نورستهی شاداب؛ (اَعلام) نام شهر یا موضعی که خوبرویان... | توضیحات بیشتر |
نوید | 1- خبر خوش، مژده؛ وعدهی نیک و خوش، سخن امیدوار کننده؛ 2- (در قدیم) وعد... | توضیحات بیشتر |
نویدرضا | (فارسی ـ عربی) از نامهای مرکب، م نوید و رضا. | توضیحات بیشتر |
نوین | دارای حالت یا کیفیت نو، جدید. | توضیحات بیشتر |
نهاد | 1- سرشت، طبیعت؛ 2- ضمیر، دل؛ 3- بنیاد، اساس؛ 4-(در قدیم) روش، طریقه؛ 5... | توضیحات بیشتر |
نیتا | [نی = نه (به صورت شبه جمله) (در قدیم) نیست، نبود + تا = لنگه، مثل، مان... | توضیحات بیشتر |
نیرومند | دارای نیرو، قوی. | توضیحات بیشتر |
نیک روز | (در قدیم) (به مجاز) خوشبخت، سعادتمند. | توضیحات بیشتر |
نیکان | (نیک + ان (پسوند نسبت، علامت جمع))، منسوب به نیک، ن نیک؛ 2- نیکها (اشخ... | توضیحات بیشتر |
نیکزاد | پاک نژاد، پاک سرشت، پاک گوهر. | توضیحات بیشتر |
نیکنام | دارای آبرو و اعتبار اجتماعی، خوشنام. | توضیحات بیشتر |
نیما | 1- نام کوهی است حوالی نور؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از اسپهبدان تبرستان؛... | توضیحات بیشتر |